روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

بازتاب سلسله بحث معرفی روحانیون دارابکلا

پست 2275 : به قلم یک دامنه خوان : «سلام جناب طالبی عزیز و بزرگوار. با معرفی روحانیون محل خیلی خوشحال شدم. واقعا جای تشکر دارد. توانستیم بعضی از این بزرگواران رو بهتر بشناسیم. کسانیکه زمانی همکلاسیمان بودند و بعد از اونموقع دیگه ندیدیمشون با زهم تشکر.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. اول به شما سلام دارم جناب. سلامی از سرِ ارادت به نوع  گرایشی که در متن پیامت دیده می شود؛ گرایش به روحانیت. دوم خرسندم از بازتاب وسیع سلسله پست های معرفی روحانیون دارابکلا، خصوصا" در میان دل شما. من بنای فکری ام و چارچوبه ی عقیدتی سیاسی ام اسلام با روحانیت است نه اسلام منهای روحانیت.

منهاییون _که یعنی آنان که دین شناسی و دین ورزی را از آخوند و روحانیون منها و جدا می کنند_ کسانی اند که که شهید آیة الله مرتضی مطهری آنان را دسته ای منحرف دانسته اند. محکم بگویم که تفکیک اسلام از سیاست و تفکیک اسلام از روحانیت، عین تفکیک قرآن از عترت است. و هدفم از معرفی این صنف آگاه و زجرکشیده و بافضیلت آن است تا فضیلت های فراموش شده به همه ی ماها بازگردد. در آخر ممنونم از طبع لطیف تان به آخوند و تبعَیت تان از روحانیون. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی

پست 2273 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز که خجسته زادروز امام حسین _علیه السّلام_ است، در سلسله بحث روحانیت دارابکلا، جناب حجة الاسلام آقای شیخ هادی رمضانی دارابی فرزند محمود را معرفی می کنم. ایشان هم زاده ی بالامحلۀ دارابکلاند؛ برادرِ جناب حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی دارابی که دیروز در پست 2257 اینجا معرفی شان کرده ام.

وی طلبگی را ابتداء از حوزۀ علمیۀ امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیت آلله آقا، آغاز کردند. اما بعد وارد حوزۀ علمیۀ مصطفی خان ساری تحت مدیریت مرحوم آیة الله سیدرضی شفیعی دارابی شدند. و آنگاه در حوزه ی مرحوم آیة الله گِل وردی نکا درس را استمرار بخشیدند و بر تحصیل خود مداومت دادند. در نکا تا انتها نماندند و برای تجهیز بیشتر خویش به علوم حوزه وارد مدرسۀ علمیۀ آیة الله سیدکاظم نورمفیدی گرگان شدند. سپس با کسب دانش و فیض علمی در گرگان، به حوزۀ قم در کنار مرقد کریمه اهل بیت _علیهم السّلام_ هجرت کردند و در دروس حوزوی خود اهتمام ورزیدند و آنگاه پا به مراحل رشدِ تحصیلی نهادند و سطح 3 حوزه را گذراندند و همچنان در سطح 4 خارج فقه و اصول مشغول تحصیل اند. وی بطور برجسته یکی از شاگردان درس فرزند آیة الله سیدکاظم نورمفیدی، حجة الاسلام والمسلیمن سیدمجتبی نورمفیدی اند.

وی فردی باسواد، هوشمند، پراستعداد، باانرژی اند. خصوصیات اخلاقی اش پسندیده و نیکوست. شخصی متین، ساکت، آرام، بااخلاق و باوقارند. رفقای وی می گویند دوستی خوب، وفادار و خوش آداب اند. بر درس حوزه بسیار دقت دارند و اساس کار خود را بر درس و دانش بناکرده اند. اگر این تعبیر دامنه برحسب جمع آوری اطلاعاتم مورد پسندشان واقع شود، شخصیتی درونگرایانه دارند و به امورش متفکرانه و با تانّی می نگرند. و این خود، یک نعمت بزرگی ست و جای شکر بر آدمی باقی می گذارد.

به تبلیغ دینی و منبر اهمیت وافر می دهند و جای جای ایران که نیاز باشد، می روند. ولی بیشتر در ماه های محرم و رمضان به مناطق شهر شیروان استان خراسان شمالی می روند و مردم و منبر و معرفی معارف اسلام را از یاد نمی برند. و سختی و رنج راه مانع این کار بامثوبت شان نمی گردد. نیز گاه گاهی هم در ارتش حضور می یایند و به خوزستان می روند و بیشتر در خرمشهر کار تبلیغ را تکمیل می کنند.

دامنه وی را می شناسد و در محافلی که گهگاه میان دارابکلایی ها تجمّعی میمون یا محزون شکل می گیرد، با ایشان هم سخن می گردم و به عینه می بینم نفسی خوش و مرامی خوشتر دارند و آدمی وقتی با این گونه روحانیون بی ادعا و بی ریا درمی آمیزد، درمی یابد، خلوص و سادگی و بی غلّ و غشّی یعنی چه.

با او دلخوشم در دلم؛ چون که اهل دل و دردِ دل اند. و بر او درود می دارم در سینه ام؛ زیرا انسانی زجرکشیده و محرومیت ها را لمس و حسّ کرده، اند. خدا یارت ای هادی ما. و نیز ای هادیِّ ما. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

جناب حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی. قم. اردیبهشت 1395

 

و

جنابان حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی وحجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی

شیخ مالک و شیخ مهدی رمضانی از نظر سیدعلی اصغر شفیعی

پست 2261 : به قلم آسید علی اصغر شفیعی دارابی 47 : "سلام. اول از فعالیت بسیار پرانرژی شیخ جوان و خوش فکر و مومن حجة الاسلام آقا شیخ مالک رجبی دارای که خیلی قابل توجه من است، جلوتی کنم تا در دسترس بودنش کمال مردمی بودنش است.
دوم اینکه حجة الاسلام آقاشیخ مهدی رمضانی دارابی گنج پنهان دیارم است.
سراسر وجودش را استقلال مشیء می بینم.
ستاننده عوالم مجهولات است.
تکیه بر واقعیت امر دارد.
مهربانانه به جنب و جوش درون توجه دارد.
نه می خواهد معلوم باشد و نه می خواهد مظلوم باشد.
مهاجرت را برای علوم دینی تبدیل به وطن می کنند.
شنیده ام در درس و بحث قدرتمند هستند.
سواد را می آموزند و جدّیت  در پویایی آن دارند.
همسُفره خانوادگی بودیم.
پسری مهربان و دلربا بودند.
خنده هایش گفته ای جانش است.
آنچه میگوید و آنچه در درون دارد، یکی است.
توانایی فراگیری روحانیون خیلی بیشتر از دیگران است.
ضمن اینکه آرزو می نمایم موفق باشند.
خواهانم که مطالعات فراگیر از بیرون حوزه هم داشته باشند، که به نظر می رسد دارند.» (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

قلۀ بصیرت و شیخ مالک

به بازنشر دامنه : به نام خدا. اخیرا" جناب حجت الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی از  طلبه های بااخلاق و کوشای دارابکلا که در درس و بحث حوزه ی علمیه ی قم و نیز در وعظ و منیر و تبلیغ دینی فعال است طی تماسی با دامنه به جمع نویسندگان در دامنه دارابکلا پیوسته است. بنابراین ار روحانیان بزرگوار و فاضل جنابان حجج اسلام استاد سید محمد شفیعی مازندرانی، سیدحسین شفیعی دارابی، شیخ علی اکبر دارابکلایی، شیخ علی ربانی دارابی و شیخ مالک رجبی دارابی که در دامنه قلم می زنند و دامنه خوانان را به معارف دینی و مسائل سیاسی و اجتماعی و شرعی آشنا و آگاه و پایبند می نمایند بسی ممنونم. ورود حجت الاسلام شیخ مالک که با دو متن در باره ی مسجد همراه بود موجب شد قله ی بصیرت نیز از این اقدام وی و دامنه اظهار خرسندی کند. ضمن تشکر از قله ی بصیرت بخشی از متن منتشر شده در آن وبلاگ را می آورم:

«پس از حضور موفق حجج اسلام سید محمد شفیعی مازندرانی، سید حسین شفیعی دارابی و شیخ علی اکبر دارابکلایی در عرصۀ مجازی، چندی است که مطالب سرور عزیزمان، روحانی بزرگوار، جناب حجت الاسلام شیخ مالک رجبی را در دامنه می خوانیم. ورود این روحانی عزیز به دنیای مجازی را تبریک عرض می کنیم. یقین داریم که ایشان با حفظ سعۀ صدر خود در این عرصه نیز همانند عرصۀ تبلیغ موفق خواهند بود.... بدون شک و اغراق باید گفت حضور این روحانیون در راستای تلاش مجازی جناب آقای آقا ابراهیم طالبی مدیر محترم دامنه می باشد که از ایشان نیز به خاطر فراهم آوردن زمینه برای حضور عزیزان تقدیر و تشکر می نماییم... چیزی که مسلم است این است که اینان در حوزه علوم دینی با حضور در دروس اساتید مجرب قم و مشهد از ما خبره تر و آگاه تر هستند و ما خواهیم توانست با دریافت استنادات آنان انحرافات عقیدتی خود را اصلاح نماییم». (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا. آدرس وبلاگ قله بصیرت: اینجا

حجت الاسلام سیدعلی موسوی از نظر جناب نگاه

به قلم نگاه 24 : توضیح دامنه : به نام خدا. این متن جناب "نگاه" در پاسخ به پست 1554 به قلم دامنه است در معرفی حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی دارابی: اینجا . با سلام و سپاس به نگاه:

«سلام جناب دامنه. حجت الاسلام سید علی موسوی دارابی را می شناسم. از بزرگواران و همان گونه که فرمودی، از محققین و نویسندگان دینی  و از افتخارات استان هستند . از شاخصه های زیادی که در ایشان پیداست و  اغلب آنان را نیز شما فرمودید، من  نیز در تایید فرمایشات شما می نگارم : بسیار بسیار شخصیتی آرام و منطقی دارند . عاری از تجمل گرایی و ساده زیست اند . پای صحبت شان که بنشینی زمان به شتاب می گذرد زیرا در وجودشان آرامشی خاصی دارند و سیمای ساده و بی ریایش در دل نفوذ می پذیرد و به ناگاه شیفته ی کمالاتش میشوی . متین و انسانی به واقع صبور است . ایشان را می ستایم به این دلیل که کتاب می خواند و محقق است و  می نویسد و می فهمد . دوستش می دارم و  گاه الگویم می شود در  رفتار و کردار ش . انسان دورویی نیست و  از افرادی که خود را مثلا بزرگ می پندارند و مغرورند و بر مال و ملال شان می نازند بر حذر است. بیشتر با قشر ضعیف و  افراد صالح و درست، دمخور است و آنان را می فهمد. و در آخر آرزوی توفیق و تندرستی دارم از برای شان . بدرود»

حجة الاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی دارابی 1

پست 1554 : به قلم دامنه : به نام خدا. قسمت 1. جناب حجت الاسلام والمسلمین آقاسیدعلی موسوی دارابی یکی از بااخلاق ترین روحانیان دارابکلاست. فردی باتقوا و  فاضل. انسانی شایسته و قابل. او طلبه ای موفق و خوش رو و خوش سیمای دارابکلا بوده که مدارج علمی حوزوی را در حوزه ی علمیه ی مشهد تا به عالی ترین سطح طی نموده و خود را به یکی از باافتخارترین روحانیان ساده زیست و به دور از آلایش دنیا رسانده. ایشان از فضلای نویسنده و اهل تحقیق و خطابه اند. فردی انقلابی و فارغ از جناح بندی و افراطی گری. بسیار منزه است و اهل تهذیب.

وی این سجایای اَحسن اخلاقی را از نیاکان سادات بزرگ خویش به ارث و امانت بُرده است. خاندان ایشان در دارابکلا به تقوا و دینداری و خوبی و آگاهی مشهورند. خُلق ایشان سرشار از متانت است و آرامش. در مجامع عمومی بسیار بانزاکت جلوس می کند. همواره خوش برخورد و خوش لباس و مرتّب و پاکیزه است. دامنه از دوستدارانش است و از علاقمندان خاصش و نیز از هم صحبتان گاه گاهش. چندین بار دامنه را مورد تشویق و محبت قرار داده اند. مردی بزرگ است و خویشتندار. کم گوست و کم ادعا و بسی پُربهاء.

او را نه فقط دامنه، که بسیاری از مردم دارابکلا دوست می دارند و تحسینش می نمایند. حتی در میان خود روحانیان دارابکلا، وی فردی وجیه و مرضی ست و مورد اعتماد و مورد اقبال. سالهایی چند نیز در دارابکلا در ایام محرم و رمضان منبر می رفتند. سبک بیانش جذّاب است و نوع کلامش شیوا و فن خطابه اش متکی بر اشارات خاص دستانش. مستمع را در خود می کشاند. محو اشارات خویش می گرداند. سخن به درازا نمی راند. دامنه وی را روحانی بزرگ و مردی دیندار و آبروخواه می خواند و از دور بر او درود می دارد و دعای خیر می خواهد و سپاس بی کران و احترام بی زمان می گذارد. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام والمسلمین آقاسیدعلی موسوی دارابی. مشهد. 21 آذر 1394. هیات دارابکلا

  ادامه مطلب ...

حجة الاسلام والمسلمین سید محمد شفیعی مازندرانی

پست 1465 : به قلم تنسر 59 : «به نام خداوند رحمان ورحیم. سلام ودرود جناب دامنه ودامنه خوانان گرامی. دردفتر ،یادی از ایام، افتخار معرفی چند چهره شاخص دارابکلا را داشتیم، چنانچه اگر نتوانسته ایم به کلیه زوایای این شخصیت ها اشارتی داشته باشیم، به دلیل اطلاعات کم از این بزرگواران بوده، و از طرفی هم اگر شخصیت های بودند ولی حافظه ام توان یاری نداشته که بازگو نمایم.

چنانچه دوستان در این راستا اطلاعات دارند دست کمک به سوی شان دراز میکنیم. و دفتر یادی از ایام همچنان باز می باشد. ولی در اینجا دفتری دگری باز نموده، به نام دفتر نیکوداشت که بر مبنای شخصیت هایی که در قید حیات می باشند و در مسائل علمی و فرهنگی و کارهای عام المنفعه و دستی در خیرات و تخصص های علمی، پا را از دیگران فراتر نهادند، مطالبی خواهم نگاشت.

تنسر به دور از خط وخطوط سیاسی واجتماعی، برای این عملش، چهار انگیزه برای خویش در نظر گرفته: 1- تشویق و ایجاد انگیزه در مردم، بخصوص نسل جوان که شاخصه از این شخصیت ها را داشته باشند. 2- نیکوداشت و تمجید،

نه تملّق، از این شخصیت ها که سرمایه ایی هستند برای همگان، که در قید حیات هستند. 3- ترغیب در وجود این شخصیت ها جهت مساعدت و مصافحه بیشتر با مردم وجوانان. 4- شناساندن این شخصیت ها، نشانه شعور علمی و فرهنگی بالای دارابکلایی ها در اذهان مردم.

اولین فال نیک به نام شخصیت فاضل و ادیب و شاعر و نویسنده و روحانی بزرگوار حاج آقا شفیعی مازندرانی است که به تحریر درمی آورم. جناب آقای شفیعی مازندرانی در خانواده متدین و مذهبی تربیت یافته. جد مادری ایشان از روحانیون و فاضل بزرگی بودند. ایشان داماد آیت الله دارابکلایی می باشد و در مکتب این بزرگوار کسب فیض نموده. استاد حوزه و دانشگاه است. ایشان از جمله نویسدگان و مولفان کتب مذهبی و اجتماعی میباشند. ذات و طبع شاعری ایشان در باب مسائل مختلف مذهبی و اجتماعی موجب می شود تا عمق مطلب را با حس درونش به مخاطب انتقال ببخشند. جان کلام و حقایق در ابیات و شعرهای ایشان به خواننده حس و حال خاصی می دهد.

یاد دارم در سالهای دفاع مقدس، مراسم شهدای دارابکلا، در همان ساعات اولیه فی البداهه، شعرهایش، تسلایی برای خانواده ها و شور وهیجان انقلابی را در جوانان جریان می انداخت. ( کسانی چنانجه آن دفتر شهدا را به یادگار داشته باشند، صحبتم را تصدیق خواهند نمود ). از جمله شخصیت جناب شفیعی مازندرانی، مودّت و علاقه ایشان به حضرت علی (ع) و ولایت است که بنده چند سالی شاهد بودم در روز عید غدیر، خود شخصا بساط شیرنیی و شربت را به راه می انداختند و خود پذیرایی از محبان اهل بیت می کردند و عیدانه ای جهت تبرّک اهداء می کردند.

از جمله روحانیونی هست که دنبال حاشیه نیست، خط و خطوطش همان تبلیغ دین و  ارشاد است. چند جایی که پای صحبت ایشان نشسته بودم، تمرکزش در عمران و آبادی و توسعه محل بوده و در تشویق متصدیان توسعه دارابکلا کمال تلاش را می نمود. نمونه بارزش شخصا" به دفتر حاج عبدالله مهاجر بابت ساخت و توسعه حسینیه دارابکلا از ایشان تشویق و تمجید به عمل آورده. شخصیت خوش خُلقی است و دائم بر لبانش خنده است و همیشه به ذکر مشغول می باشند.

لازم به ذکر است فرزندانش مراتب علمی را در کشور به نام خویش ثبت نمودند، که انشاالله برای مردم ایران و بعد برای دارابکلا سودمند واقع شوند. نوشته ها و تالیفات کتاب و مقالات زیادی را در این چند سال داشته که جناب دامنه قول داده لیستی ار کتابهای ایشان را ضمیمه این دفتر نیکوداشت نمایند.

ببخشید جناب آقای دامنه و دامنه خوانان گرامی، همین قدر اطلاعاتی از ایشان داشتم و با قلم ناقص ام، به تحریر درآوردم که بابی باشد جهت نیکوداشت شخصیتها جهت آموختن و به کاربستن . لازم به ذکر است، شخصیت های علمی و فر هنگی، در محاصره طیف یا اشخاصی خاصی نمی باشند بلکه متعلق به تمام جامعه هستند و نبایستی افرادی از جامعه به هر  دلایلی پشت این شخصیت های تاثیرگذار، سنگر گرفته و جاخوش نمایند و اعمال خویش را توجیه نمایند و یا دسترسی عموم را به آنها سدّ کنند. پیروز و سربلند باشید. درود بدرود.» (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام والمسلمین سید محمد شفیعی مازندرانی.قم. مهر 94. عکاس: دامنه

حجت الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل دارابکلایی

به قلم دامنه : به نام خدا. عکس زیر حجت الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل دارابکلایی مشهور به آقای صادق الوعد است، یکی از فرزندان روحانی و فاضل مرحوم آیه  الله محمدباقر دارابکلائی و داماد مرحوم آیه الله سیدرضی شفیعی دارابی رئیس جامعه روحانیت مازندران. وی از دانش آموختگان حوزه ی علمیه ی قم است. مدتی زیاد در دانشگاه های تهران تدریس داشتند. در حوزه و مراکز تحقیقاتی قم نیز سمت استادی دارند. صاحب چند اثر علمی و تحقیقی اند. از جمله کتابی هم در باره ی علم سیاست نگاشته اند. سخنور مشهوری اند. سبک بیان ایشان با تُن صدای خاص و جذاب و فارسی بلیغ اش، گیرایی ویژه ای در مستمعین ایجاد می کند.

در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در دارابکلا محوریت داشتند و در شکل دهی راهپیمایی های مردمی در محرم همان سال نقش شجاعانه ای ایفا نمودند. برخی از سخنرانی های ایشان هنوز نیز در گوش های مان طنین دارد. برای این روحانی بزرگوار و باسواد که عالمی شایسته و روحانیی قابل احترام و اکرام هستند و نیز یادگار مرحوم آقا و افتخار علمی و دینی دارابکلا، آرزوی توفیقات روزافزون و سلامتی و قُرب الی الله دارم. از ایشان بابت این نوشته ی اندکم پوزش می خواهم. تلاشم همواره این بوده و هست نسل جوان با روحانیان محل آشنایی یابند و دامنه نیز سهم خویش را در این باره بعون الله تعالی، اَدا نموه باشد. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجت الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل دارابکلایی. قم. مهر 1394. عکاس: دامنه

حجت الاسلام شیخ مهدی شیردل

پست 1435 : به قلم دامنه : به نام خدا. عکس زیر حجت الاسلام شیخ مهدی شیردل دارابی ست. دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی مشهد. وی چند سالی در آنجا به درس اساتید رفت و به محل برگشت و در ارتش جمهوری اسلامی ایران مشغول به کار شد.

برای این روحانی خوش برخورد و مهربان و دارای خانواده ای خوب و مذهبی، آرزوی توفیق دارم. شیخ مهدی شیردل به تناوب در مسجد جامع دارابکلا نماز جماعت نیز اقامه می کند.

گاه نیز در تکیه به منبر می رود و در مجالس خانگی و مذهبی اهالی دارابکلا هم روضه خوانی های نذری و مناسبتی را اجابت می کند. با طلب دعا از محضر این روحانی جوان و خوش اخلاق. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجت الاسلام شیخ مهدی شیردل. عکس ارسالی رنگین کمان. سکوی تکیه. 1 آبان 1394 شب تاسوعا

منبر و مردم

به قلم دامنه : به نام خدا. محرم و دلدادگی هایش، امشب آغاز می شود. در این باره بخشی از نگرش هایم را با عنوان منبر و مردم می نویسم.

با دو پیش فرض نگرشم را نگارش می کنم. یکی این که چند سال پیش در شرح حال مرحوم شیخ عباس قمی صاحب کتاب شریف مفاتیح الجنان، خواندم که بشدت مورد مواخذه ی پدرشان قرار گرفته بودند از این که چند منبرشان را در حرم امام رضا (ع)  بی مطالعه رفته بودند. زیرا پدرشان وی را از منبر بی مطالعه منع کرده بودند و چنین منبری را دَین و قرض به ذِمّه ی اوقات مردم می دانستند. دوم آن که منبر آن چنان محوریت و قداست داشت که در دوران گذشته وقتی شهری را در ایران می خواستند به  شهرستان تبدیل کنند، در آن شهر منبر نصب می کردند. با این دو پیش فرض تاریخی، می خواهم منبر و مردم را به مناسبت  فرارسیدن ماه محرم مورد توجه قرار دهم. مبحث  من مربوط است به محیط عزاداری محرم در دارابکلا:

1- با ستودن منبر و منبری های مطالعه گر، معتقدم روحانی و واعظ و سخنور تا پیش از فرارسیدن ماه محرم باید محل مورد تبلغ خود را مورد شناسایی قرار دهد. محیط شناسی کند. نیازهای فکری و معنوی شان را به تقریب بشناسد و بر اساس تاثیرات عینی و ذهنی مباحث خود را پیش ببرد. مردم را روح منبر بداند. شنونده را دارای قوه ی درک و دریافت و حق انتخاب فرض کند.

2- در مجالس عزای محرّم، آخرین و مهمترین برنامه ها منبر رفتن است. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام دکتر شیخ باقر طالبی دارابی

پست 582 : به نام خدا. امروز دو دانشجوی ارجمند دارابکلایی در کامنتی در زیر پست خاطره ی اخوی باقرم در مورد علی کریمی از دامنه خواستند اخوی ام شیخ باقر را معرفی کنم که به احترام شان اجابت کردم. با قلمم می نویسم آنچه از او می دانم. نه از نگاه یک برادر به او، که از منظر یک شهروند دارابکلایی به ایشان. اویی که یک روحانی دنیا گشته و باتجربه جهانی ست.

او هشتمین و آخرین فرزند خاندان ماست. از بدو تولد به مادرمان وابستگی انیسی و مونسی داشت و دارد و هنوز پیشتاز در رسیدگی به آن قلب تپنده ی زندگی مان است که در آستانه ی عبور از 90 سالگی قرین السریر شده است و بر تخت کهولت و کبَر سن گوشه ی اتاق مرحوم پدرمان چشم به آسمان و دل به درگاه ورودی اتاق دوخته است. بگذرم که من چقدر از آن مادر حکیم و معلم قرآن کوچه پس کوچه های دارابکلا دورم دور. با طلب شفا برای او و التماس دعا از شماها.

وی در دبستان و راهنمایی از نخبه های عصر خود بود تا حدی که نمراتش کمتر، کمتر از 20 بود. او به دلیل همنام بودن با مرحوم شیخ باقر آفاقی پدر بزرگ مادری مان، محبوب مادرمان است و پدرمان برای احیای نام نیک آن بزرگمرد، که در مسجد جامع ساری محفل تدریس داشت، وی را طلبه ساخت تا نسل مان که در دو ناحیه ی پدری و مادری تا چند نسل آخوندی ست، دچار انقطاع نشود.

با پایان مدرسه ی راهنمایی در دارابکلا، در مدرسه ی علمیه ی سعادتیه ساری متعلق به آیت الله عبدالله نظری از علمای برجسته ی ساری و مازندران، رسما" طلبه شد و در آنجا در حجره ای دنج ساکن گردید و خیلی کم به محل می آمد و با استعداد پرشوری که خدا به او عطا کرده، مراحل طلبگی را جهشی طی کرد و به قم هجرت کرد و مقیم شد.

در قم در بهترین مدارس حوزه  به لحاظ درسی و فوق برنامه ای، طلبگی اش را ادامه داد و به دلیل روحیه ی بالای رابطه ی عمیق با دوستان، رفیقانی متدین و درسخوان و خوش مرام یافت و و خیلی موفقیت آمیز در دروس خارج فقه اساتید و اساطین معظم حوزه ی علمیه ی قم وارد شد و مراحل عالیه ی طلبگی را با امتحانات منظم حوزه بادقت و نمرات بالا طی نمود.

همزمان اخذ دیپلم را پی گرفت و وارد دانشگاه تهران شد و طی شش سال غیرمتوالی فوق لیسانس حقوق جزاء را از این دانشگاه معتبر جهانی اخذ کرد. در طول جنگ تحمیلی به صورت داوطلبانه  هفت هشت  بار به جبهه رفت و مجروح شد.

در حین تحصیل حوزوی و دانشگاهی، زبان انگلیسی را تا آخرین مراحل در کلاس های تخصصی دفتر تبلیغات اسلامی ( دانشگاه باقرالعلوم ع ) زیر نظر تدریس بهترین خلبان های کارکشته ی تهران، به احسن وجه تکمیل کرد و مسلط به گویش و ترجمه ی انگلیسی شد. و چند کتاب و مقالات متعدد ترجمه و چاپ نمود.

سپس به مرکز ادیان و مذاهب رفت و به عنوان یک پژوهشگر در دین یهود به صورت تخصصی تحقیق کرد و آموزش دید. مدتی بعد در مقطع دکترای جامعه شناسی دین در دانشگاه علامه طباطبایی تهران قبول شد و دو سال پیش با دفاع از تز دکترای خود و کسب نمره ی عالی، دکتر جامعه شناسی دین شد. وی از مدت ها قبل عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم شد و در آنجا به عنوان استاد دانشگاه تدریس و پژوهش می کند .

وی به دلیل تسلط به زبان انگلیسی و تخصص در حوزه ی ادیان و مذاهب به چندین کشور جهان جهت سفر علمی و پژوهشی و ارائه ی سخنرانی  مسافرت کرده است و رهاوردهای سفرش را نیز در مجلات تخصصی انتشار داد.

چند کشوری که جناب حجت الاسلام دکتر شیخ باقر طالبی دارابی به آنجاها مسافرت علمی و کنفرانسی کرده که دامنه در ذهنش مانده عبارتند از: کنیا. انگلستان. آمریکا. استرالیا. مالزی. امارات. آلمان. تانزانیا. عراق. زیمبابوه. اسپانیا. تاجیکستان. چین. ایرلند. زلاندنو. اندونزی. آفریقای جنوبی. و... .

وی در مسائل سیاسی و دینی و اجتماعی و فقهی و مطالعات تطبیقی ادیان دارای نگرش های محققانه ای ست که پاره ای از آن باورها را علنی در مجامع مطرح می کند اما برخی از موضوعات را صرفا" در مجامع تخصصی و محافل خصوصی بیان می دارد تا در رعایت مصلحت انتشار بیان و دیدگاه ها، تحفظّ لازم و اخلاقی را به درستی لحاظ نموده باشد.

او یکی از روحانیون دارابکلاست که خیلی زودتر از سایرین با نرم افزارها و سخت افزارهای مدرن عصر انفجار اطلاعات آشنایی و آگاهی پیدا می کند. در عرصه ی وبلاگ نیز از سالها پیش فعال بود و " بوی خوش بهار نارنج " را با عنوان " پدرخوب " با متن های متعدد عمومی، تخصصی، و دینی و... تاکنون پیش برده است. آدرس وبلاگش در شماره ی 17 دامنه و  شماره ی 68 دارابکلا20 مندرج است.

او جناب دکتر شیخ باقر طالبی، با یک دختر مومن و باتقوا و محجوب از خاندان روحانی خدوم دارابکلا یعنی مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی ازدواج کرد که نزد دامنه بسی قابل احترام و محبوب است. و دارای دو فرزند دختر و پسر است؛ حنانه خانم ( دانشجوی دانشگاه قم ) و آقا بهزاد ( دانش آموز دوره ی دبستان ) که از عزیزترین کسان دامنه اند.

و بیفزاید دامنه که بین ما اخوان و نیز رفقای بهتر از جان، فضای آزادی عقیده و دمکراسی سیاسی حاکم است و هیچ کس در نظرات به هم زور بار نمی کند و جبر اخلاقی و لج بازی و تحمیل و تفتیش عقاید حکمفرمایی نمی کند. پدیده ای مذموم و قرون وسطایی. (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)

سیدعلی اصغر و اخوی شیخ بافر. منزل پدر 1388. عکاس: دامنه

علیرضا. سیدعلی اصغر و اخوی شیخ بافر. منزل پدر 1388. عکاس: دامنه

مرحوم پدر. جعفر آهنگر. سید علی اکبر. علیرضا آهنگر. سیدعلی اصغر.شیخ باقر. منزل پدر

حجة الاسلام دکتر شیخ باقر طالبی دارابیعکاس دامنه. سال 1380. حیاط منزلم دارابکلا

سخنرانی در جمع اعتکاف کنندگان پایین مسجد دارابکلا

سخنرانی حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر دارابکلایی


در جمع اعتکاف کنندگان پایین مسجد دارابکلا


روز 24 فروردین 1396


 عکس از رنگین کمان


حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر دارابکلایی. 24 فروردین 1396. اعتکاف پایین مسجد دارابکلا، عکس از رنگین کمان

پیام همنوایی حجة الاسلام محمدجواد غلامی با پست مادرم سلام

پست 5081: به قلم حجة الاسلام محمدجواد غلامی 66. «به نام خدا، درود بر شما، دومین سالروز درگذشت مادر عزیز و گرامی تان را به جنابعالی و دیگر اخوان و اخوات تسلیت عرض می کنم و یاد پدر نیک خو، روحانی خوش خُلق مرحوم حاج شیخ علی اکبر طالبی دارابی را نیز گرامی می دارم.

شعر "سلام " از سروده های مرحوم دکتر افشین یداللهی را تقدیم می کنم به شما که در فراق و جدایی مادر به سوک نشسته ای...

(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمد جواد غلامی دارابی


سلام ای غروب غریبانه دل

سلام ای طلوع سحرگاه رفتن

سلام ای غم لحظه های جدایی

خدا حافظ ای شعر شبهای روشن

خدا حافظ ای همنشین همیشه

خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته

تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دلهای خسته

تو را می سپارم به مینای مهتاب

تو را می سپارم به دامان دریا

اگر شب نشینم اگر شب شکسته

تو را می سپارم به رویای فردا

به شب می سپارم تو را تا نسوزد

به دل می سپارم تو را تا نمیرد

خدا حافظ ای برگ بار دل من

خدا حافظ ای سایه سار همیشه

اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم

خدا حافظ ای نو بهار همیشه


پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام من هم به شما جناب شیخ محمدجواد، دوست کرام ما. از چند لحاظ ممنونم از همنوایی تان با پست 5080 من اینجا، با عنوان «مادرم سلام».


1- یادِ هم مادرم، هم پدرم را با واژگان برخاسته از درونت گرامی نمودی چرا که با خاندان ما بسیار آشنا بودی.


2- شعر سلام مرحوم دکتر افشین یداللهی را _که احسان خواجه امیری خیلی محزون و مانا خواند_ به آن متنم افزودی که بر من آهنگین شد و زمزمه کردم مصرع مصرع آن را.


3- و آخر این که نشان داده ای اساساً شأن مادر در پیشگاه شما والاست و بالا. سپاس بی انتها آقا.

مادرم سلام


به قلم دامنه



مزار دارابکلا. قبر مادرمان مُلازهرا آفاقی (فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی)، همسر مرحوم حاج شیخ علی اکبر طالبی دارابی


مادرم سلام. این پست 5080 دامنه است مادر محبوبم. با لَحن تو که قرآن می خواندی می گویم: بسم الله الرحمن الرحیم. کوتاه بگویم مادرم امروز که دومین سالگرد رحلت توست:


وقتی یوسف در 18 اسفند 1383 از میان مان با آن حادثۀ دلخراش و جگرسوز رفت، تو خیلی گریستی و آخ آخ نواختی و من به تو مادرِ همیشه مهربانم می گفتم غم یوسف دریایی از تلاطم در درونم ریخت.


دو سال بعد، وقتی پدر بسیارصمیمی مان در 26 دی 1385 به آخرت کوچ کرد، اشک های سنگین تو را بارها دیدیم. و باز به تو مادرِ همیشه رئوفم می گفتم غم رحلت پدر در مقایسه با غم فراقِ رفیق، اقیانوس های هستی ست به دریاها و دریاچه های گیتی. و غیاب پدر خیلی مرا فسُرد و ازم کاهید.


سه روز بعد از فوت پدر، در 29 دی 1385، عمۀ عزیزتر از جانِ مان حاجیه رضیه به ملکوت پرکشید، پروازی که بر او سبک بود و بر ما برادرزادگان او که دامن پروردِ بال گُستر مهربانش بودیم، سنگین و اشکین. عمه ای که برای مان عین پدر و مادر بود و وجودش منبع خیر. و تو مادرم بر او هم ناله و مویه کردی. و به تو مادر همیشه دوستِ من می گفتم سنگینی غم عمه عین غم باباست که هر دو دلدادۀ هم بودند و نمونۀ اعلای خواهر و برادر.


اما بیستم فروردین سال 1394 خودت ای مادر رنجدیده و زجرکشیده که مخزن بی انتهای مادری  و منبع عظیم محبت و عشق و مهرورزی بودی، در مقابل چشمان مان آرام آرام، جان به جان آفرین رحمان و رحیم تسلیم نمودی. دیگر این بار نبودی که به تو بگویم و در گوش ات نجوا نمایم که اما غم درگذشت مادر، نه در حدّ دریای غم یوسف، نه در میزان اقیانوس غم پدر، و نه به میزان سنگینی فوت عمه است، که بگویم بالاتر و عظیم تر کهکشانی از درد افتراق و جدایی و دوری ست رحلت مادر. و از آن روز که تو را در قبر منوّرت نهادیم تا به امروز و هر روز تا زمان فرارسیدن مرگِ من، اثرات غمِ عجیبِ دوری و مظلومی و مهربانی تو در پوست و خون و مغزِ استخوانم، قلبم را می سوزاند، می جیزاند، می تپاند، می رُباید، می کاهد و دلم را می خراشد و می خراشد و می خراشد...


مادر مادر مادر، تو دیگه کی بودی که وقتی رفتی تازه همه فهمیدیم چه نعمت و کوثر کثیری بودی که تمامی نداری. پایان نداری. خاتمه نداری. چون که به اَتمّ کلام، از خوبان مهربان بودی و اَنیس قرآن و شیعۀ محزون و دلسپردۀ عترت آن. پس مادرم سلام.

(دامنه دارابکلا)


تدفین مرحوم مادرم. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: محمد آهنگر دارابی. مدیر وبلاگ «چترم خداست». مزار روستای دارابکلا     تدفین مرحوم مادرم. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: ام البنین دارابکلایی. مزار روستای دارابکلا


تدفین مرحوم مادرمان مُلازهرا آفاقی دارابی، آموزگار قرآن. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس عکس راست: محمد آهنگر دارابی. مدیر وبلاگ «چترم خداست». عکاس عکس چپ و زیر: ام البنین دارابکلایی. مزار روستای دارابکلا


تکفین و وداع مرحوم مادرمان. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: ام البنین دارابکلایی. غسّالخانۀ دارابکلا


تکفین و وداع با مرحوم مادرمان. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. غسّالخانۀ دارابکلا


همۀ عکس ها در: اینجا


تکفین و وداع مرحوم مادرمان. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: ام البنین دارابکلایی. غسّالخانۀ دارابکلا

روی کُرسی یا روی لحاف و مُتّکا، به منبر تمرینی می رفتیم


به قلم دامنه


دامنه. سال 1358. دارابکلا سر سکوی ساختمان مرحوم رمضان طالبی دارابی جنب تکیۀ بالا


دامنه. 1358. دارابکلا


به نام خدای آفرینندۀ آدمی. در ادامۀ «آنچه بر دامنه گذشت» این را بگویم آن سال ها یعنی اواسط دهۀ پنجاه، توی اتاق مان، لباس پدر را می پوشیدیم، عمّامه اش را بازمی کردیم و خودمان آن را تا می کردیم و می بستیم، بر سرمی گذاشتیم و روی کُرسی یا روی لحاف و یا روی چند مُتّکا، به منبر تمرینی می رفتیم، سخنرانی می کردیم، مصیبت هم می خواندیم. هم من. هم دو اخوی دیگرم حیدر و باقر.


مرحوم مادر، هم گوش می کردند و هم لبخند می زدند و هم ایرادهای منبرمان را می گرفتند. او، به داستان واقعۀ حماسه آفرین کربلا و زندگانی انبیا (ع) تسلّط داشت و از بَر بود و بر مصائب حضرت زینب کبرا _سلام الله علیها_ خیلی اشک می ریخت. اما تا مرحوم پدر در خونه حضور داشت، جرأت نمی کردیم البَسه و اثاث شخصی اش را دست بزنیم چه برسد به این که بر تن بکنیم و منبر برویم! چون او اساساً بآسانی تن به شوخی با هیچ کس نمی داد، با آن که رحیم ترین پدر نسبت به فرزندان بود و ماها را بی حد در دل دوست می داشت ولی ... بقیه اینجا


(دامنه دارابکلا)


روحانیت و جمهوری اسلامی ایران


به قلم دامنه



به نام خدا. در ادامۀ بحث به مناسبت روز جمهوری اسلامی ایران، اینک بحث پنجم را مطرح می کنم:


بحث پنجم: روحانیت و جمهوری اسلامی ایران: پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، روحانیت اندک اندک وارد سیستم حکومتی شد؛ بطوری که هم اکنون پس از نزدیک 40 سال از عمر نظام، همچنان در مصدر قدرت اند و در همۀ سطوح نظام از بالا تا پایین حضور رسمی دارند. این کار هم حُسن دارد و هم عیب، که من چند نمونه را ذکر می کنم:


الف: مُحسّنات حضور روحانیت در قدرت سیاسی:


1- این که روحانیت هم مانند همۀ اقشار ملت، می تواند در حکومت نقش ایفا کند، یک نوع دوری از تبعض است. و نمی توان حق آنان را در این راه ضایع نمود و یا زیر سؤال برد.


2- این که برخی از امور سیاسی و حکومتی به گونه ای ست که حضور روحانیت در آن به عدالت نزدیک تر است.


3- این که در پاره ای مشاغل، حضور روحانیت ضروری و بلکه حتمی ست. مثل وزیر اطلاعات که به دلیل رعایت احکام شرعی و نظارت و اشراف حقوق شهروندی، باید فردی مجتهد و کاردان باشد.


4- نیز حضور روحانیت در قدرت سیاسی، نشان توجه به عدم جدایی دین از سیاست است که سال ها به غلط در اذهان دمیده شد که دین، جدا از سیاست است و مختص عبادت.


الف: معایب حضور روحانیت در قدرت سیاسی:


1- استقلال حوزه علمیه از دولت را مخدوش می سازد و روحانی را توجیه گر قدرت می کند. استقلال حوزه، از وجوه ممیّزۀ حوزۀ شیعه در طول تاریخ بوده است.


2- به شأن اصلی روحانی که بیان آزاد معارف و فهم دینی ست، لطمه می زند.


3- آنها را از درس و بحث و اجتهادات دینی، می اندازد.


4- سبب دنیازدگی روحانیت می شود.


5- مشاغل روحانیت در محیط های نظامی، گاه تفکر پادگانی را بر آنان تحمیل می کند و یا آنان را از بیان حقایق و روشنگری های مردمی، جدا می سازد و این آسیب بزرگی ست.


6- به روند مّلا شدن واقعی روحانیت آسیب می زند. (منظورم از مُلّا شدن، یعنی سواد و علم عمیق).


7- از اول هم قرار نبوده که روحانیت، درسخوانی حوزه را کنار بگذارد و امام جماعت ادارات، کارخانجات و احکام گویی دانشگاه و یا شاغل در انواع شغل های دولتی شود. روحانی قرار بوده که در دین، تفقّه پیدا کند و جامعه را دین ورزتر نماید و نسل جوان مبتلا به تشکیک ها و شبهات را از مَهلکه های شک و تهدیدات ضددینی یاری رساند.


8- برخی از روحانیون با رفتن به سمت قدرت سیاسی، اساساً زیّ طلبگی شان را فراموش کردند و مانند غیرروحانیان زندگی می کنند و در میان مردم نیز از اعتبار معنوی ساقط شدند.


9- روحانی طبیت حاذقِ روح و فکر مردم است، اما وقتی به قدرت و شغل و پول درآوردن چسبید، این صَبغه از وی رنگ می بازد و مردم از توانایی هایی معرفتی و دینی وی محروم می گردند. اعبتار روحانی به قوه ی تعلیم اوست. روحانی، معلم مردم است و مبلغ اسلام و سرباز امام زمان (عجّ)، پس نباید از این شئوون اصلی خود فاصله بگیرد.


10- و آخر این که برخی از روحانیون اساساً حوزه را کنار گذاشتند و تمام وقت چسببده اند به قدرت و دنیا و شغل و نان و آب و نوا. و با آن که به جاه و مقام و کرسی وعظ و درس رسیده اند باز نیز از گرفتن شهریۀ حوزه (وجوهات شرعیه) ابائی ندارند. بگذزم. تمام.


(دامنه دارابکلا)


پنج هزارمین پست دامنه


پنج هزارمین پست دامنه


به قلم دامنه


به نام خدا. پست 5000 دامنه را اختصاص می دهم به سه سخن حکیمانۀ رسول خدا (ص) در بارۀ عالمان و فقیهان که پس از انبیای الهی (ع) و امامان معصوم (ع) از منزلت  بسیاروالایی نزد خدای متعال برخوردارند:


کتابخانه شخصی دامنه. مفاتیح‌ الحیاة، آیة الله العظمی عبدالله جوادی آملی. عکاس: دامنه


مفاتیح‌ الحیاة. عکاس: دامنه


سخن اول: رسول خدا (ص) فرمود: ای اباذر... ساعتی از جلسات گفت و گوی علمی نشستن، نزد خدا محبوب تر است از عبادت هزار شب که هر شب هزار رکعت نماز گزارده شود. و فرمود: ای اباذر ساعتی شرکت در گفت و گوی علمی برایت از عبادت یک ساله که روزش را روزه بداری و شبش را به عبادت بپردازی بهتر است. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 351. به نقل از: جامع الخبار، ص 38)


سخن دوم: رسول خدا (ص) فرمود: برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهاردهم بر دیگر ستارگان است... در سخنی دیگر فرمود: از جبرئیل (س) پرسیدم آیا عالمان نزد خدا گرامی ترند یا شهیدان؟ گفت: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامی تر است، زیرا پیروی عالمان از پیامبران (ع) است و پیروی شهیدان از عالمان. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 348 و 349. به نقل از: ارشاد القلوب، ص 164)


سخن سوم: رسول خدا (ص) فرمود: فُقها اُمنای پیامبران اند، تا وارد دنیا نشده باشند. سؤال شد: ای رسول خدا مراد از ورود آنان به دنیا چیست؟ فرمود: پیروی از پادشاه [سلطه گر]، پس هرگاه چنین کرده اند از آنان نسبت به دین خود برحذر باشید. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 355. به نقل از: الکافی، جلد1، ص 46)



نمایی بیرونی مسجد و تکیه دارابکلا در خجسته زادروز امام سجاد زین العابدین (ع) در روز 5شنیه 23 اردیبهشت 1395. اهدایی جناب یک دوست به دامنه


(دامنه دارابکلا)


عکس های روستای دارابکلا در فروردین 1396


به قلم دامنه


دامنه


تصاویر روستای دارابکلا، زادبومِ روحانیون و علما


ارسالی جناب «یک دوست» از زاویۀ خونۀ رجب عیسی بالامحله


این پست را از آن رو در این وبلاگ گذاشتم تا بازدیدکنندگان از


روستای روحانیون دارابکلا باخبر شوند.


اینجا


بادله. قطار     مزار دارابکلا؛ امام زاده باقر. 9 فروردین 1396. عکاس: جناب یک دوست


امامزاده باقر دارابکلا


عکس های روستای دارابکلا (شامل افرایی. طبیعت. نمای محل و گل ها) در 9 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست به تلگرام دامنه


گلدسته مسجدجامع و گنبد تکیۀ دارابکلا


(دامنه دارابکلا)


زندگینامۀ دامنه قسمت 27


به قلم دامنه


به نام خدای آفرینندۀ آدمی. در ادامۀ «آنچه بر دامنه گذشت»، می پردازم به اولین مسافرتم به قم. و آن تصمیمی بود که پدرم و حاج آقاعلی شفیعی (شوهرعمه ام) گرفته بودند. آن دو که در کنار هم، هم رفیق بودند و هم فامیل؛ و نیز پدرم به درخواست پدرِ حاج آقاعلی در دعانویسی کمک کارشان شده بودند، آن روزها بر این نظر رسیده بودند که هر سال در نوروز، دو خانوادۀ به صورت جمعی و دربستی به قم بروند. ما ذوق زده ترین روزهای خوش مان را با همان تصمیم قشنگ شان و عملی کردن جدّی آن، به مدت شش هفت سال پی در پی، تجربه کردیم.



دامنه. سال 1356. عکاسی ساری


از نوروز سال 1355 تا نوروز سال 1361، دو خانوادۀ ما و آنها هر سال با ماشین سید اسحاق حاتمی و یا با ماشین سید حسین شفیعی (حاج سید کاظم) به قم می آمدیم و دو هفته تعطیلات را کامل در قم بودیم.


هم پدرم و هم حاج آقاعلی شفیعی _که هر دو خود از روحانیان قدیمی محل بودند و در قم طلبگی خوانده بودند_ فرزندان شان را به طلبگی فرستاده بودند و هر دو روحانی شده بودند و در قم مقیم بودند.


آق شفیع فرزند حاج آقاعلی که مدتی در حوزۀ نجف بود، به دلیل اخراج ایرانی ها از عراق، به قم بازگشته بود. شیخ وحدت هم که در قیام طلاب در 17 خرداد 13544 در فیضیه دستگیر، زندانی و  سپس فراری شده بود، به صورت مخفی و پوششی (گاه در مشهد و گاهی در قم) زندگی می کرد. و ما در نوروز سال 1355 که به قم آمده بودیم، این شیوه مخفی با لباس مبدل غیرروحانی وی را لمس کرده بودیم.


من همان سال بود که در کتابخانه اش رُمان سیاسی «خرمگس» را دیده و تورُّقش کرده بودم؛ ولی هیچ از آن نفهمیده بودم؛ حتی در تلفظ عنوانِ خرمگس، هم غلط می خواندم. یعنی می خواندم خرَم گِس! چون با آن سنّ نوجوانی تصوّرم این بوده که کتاب که نباید نامش مگس! یا خرمگس! باشد.


بر هر حال، بعدها که بزرگ تر شدم و با آثار سقرط حکیم آشنا، دریافتم او هم در آن عصر باستان، برای رسیدن به وضع مطلوب و مبارزه با وضع موجود جامعه ی خود، خود را «خرمگس» می خواند. مثل نام همینِ رُمان. یعنی سقراط، کارش را بیدارکردن خُفتگان می دانست. منِ دامنه، نمی دانم آیا او یعنی سقراط با وِزوز در گوش جوانان، بیدارگری می کرده یا با گاز و نیش بر شاهان! (در اینجا زندگینامۀ دامنه هم منتشر می شود). 


(دامنه دارابکلا)


عکس های عروسی محمد چلوئی داماد شیخ جواد آفاقی


به نام خدا


عکس های عروسی جناب آقا محمد چلوئی فرزند حاج علی چلوئی، 4 فروردین 1396. حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی. حاج علی چلوئی. حاج ابراهیم آهنگر. این خجسته پیوند را به جنابان حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی پدر عروس و حاج علی چلوئی پدر داماد و همۀ منتسبین، خاصۀ به عروس و داماد، تبریک می گویم. از حاج علی میرزا ممنونم بابت ارسال کردن عکس ها به تلگرام دامنه.

اینجا


حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی. حاج علی چلوئی      حاج علی اکبر چلوئی. حاج ابراهیم آهنگر. موسی رمضانی


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی از نظر مهندس محمد عبدی

پست 2258 : به قلم مهندس محمد عبدی 19 : سلام بر کبلاقا ابراهیم عزیز و دیگر دوستان و کاربران ارجمند دامنه. عرض تهنیت و تبریک در پیش بودن ایام ولادت ها از سالار و سرور جوانان اهل بهشت و سید الشهدا تا علمدار کربلا.
امروز هم مطابق روزهای دیگر با مطالعه دامنه دو پست مطلب بیشتر از بقیه توجه ام را جلب نمود و حظّ معنوی و بهره کافی و وافی بردم و چند تبارک الله و احسن الله نثارت کردم.
ابتدا پست 2249 زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله و تصویر سازی و دلربایی و یاد  بزرگان و مرهم نهادن بر زخم بی کینه دلمان و فرستادن صلوات و فاتحه نثار علمای اعلام و شهدای انقلاب و بعد آرزوی کینه شویی و حفظ وحدت کلمه و برطرف شدن کدورتها در سایه رحمت و رافت اسلامی و برداشتن ممنوعیت ها و حصرها و ... .
در هر حال ازین صفای معنوی بوجود آمده امید قبولی زیاراتت داشته و سپس دست مریزاد و سپاس خالصانه و نیز از دیدار بوجود آمده و خرسندی طرفین با جناب حجت الاسلام شیخ مالک رجبی هم مشعوف شدیم. انشاءالله کربلا و نجف همدیگر را ببینید و ...
در ثانی از معرفی شیخ عزیز ما حجت الاسلام شیخ مهدی رمضانی، ابنِ محمود هم خیلی خیلی خرسند شدم در پست 2257 و ایشان از همکلاسی های دوران مدرسه  مان هستند و خاطرات کودکی ما و آن دوران درس و مشق مدرسه دو باره برایمان زنده شد و بخصوص ایشان مردی است از تبار زحمت و مرارت و بسیار کوشا و خوش فکر و بسیار صمیمی با دوستان و بسیار خوش اخلاق و... . بارها و بارها پیغام و پسغام کردند تا همدیگر را زیارت کنیم اما متاسفانه این مهم اتفاق نیفتاد تا امروز صبح که از طریق دامنه زیارتشان کردم و خیلی به وجد آمدم 
البته ایشان چند سالی در روستای سیکا زادگاه مادری و اجدادی مادری ما روحانی واعظ ماه رمضان و دهه محرم بودند و خاطرات زیادی از دانش و علم و بیان و اخلاق نیکوی او را بستگان به سوغات برایمان بازگو کردند. 
در هر حال با تمام وجود خوشحال شدم که دوست دیرین و همکلاسی و یار دبستانی ما اکنون شخصیتی حوزوی برجسته ای شدند و دارای مراتب علمی.»

پاسخ دامنه : به نام خدا؛ برقرارکننده ی محبّت میان دل ها. سلام مهندس فرهیخته  جناب محمد عبدی سنه کوهی. از سه جهت خرسندم: یکم بر شرح حال زندگی جناب حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی دارابی اطلاعات قشنگی افزودی. همین موجب افزایش دوستی ها می گردد و رابطه های فکری را تعمیق می بخشد. دوم برای جناب حجة الاسلام شیخ مالک رجبی و دامنه دعایی دلنشین یعنی زیارت کربلا و نجف طلبیدی و سوم هم بایت پست 2249 که دیروز دامنه به نیابت شما و همه ی دامنه خوانان متدیّن به حرم شتافت و آن خاطره گونه را برای تقویت مفهوم زیارات نگاشت. ممنونم و سپاس. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی دارابی

پست 2257 : به قلم دامنه : به نام خدا. با سلام به دامنه خوانان. در ادامه ی سلسله بحث معرفی کوتاه روحانیون فاضل و ارجمند دارابکلا، در این پست 2257 در باره ی این روحانی خوش ذوق و بامرام قلم می زنم:

ایشان جناب حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی دارابی اند. زاده ی بالامحله ی دارابکلا. فرزند محمود. طلبگی را از مدرسه ی علمیه ی امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی آغاز کردند. بعد به حوزه مرحوم آیة الله گِل وردی شهرستان نکا عزیمت کردند. آنگاه شوق طلبگی وی را به جوار حضرت رضای آل محمد (ص) سوق داند و مقیم مشهد شدند و در حوزه ی خراسان، به تلمُّذات اش استمرار بخشیدند. سپس بعد از 5 سال اقامت در مشهد مقدس و اشتغال به تحصیل و ارتقای علمی، به قم مهاجرت کردند و همچنان در قم ساکن اند.

الحمدُلله، به دلیل استعداد پرشور و اشتیاق وافر به بالاترین مراحل طلبگی نائل شدند و از سال 1383 وارد دروس خارج فقه و اصول شدند و در سطح 4 خارج فقه و اصول مشغول تلمّذ نزد علمای برجسته حوزه قم اند. از جمله در پای درس خارج فقه و اصول آیة الله دیباجی شرکت جُستند. به بحث و درس بسیار اهمیت می دهند. اهل مطالعه اند و مسائل را خوب درک می کنند.

فردی زیرک و هوشمندند. ذهن ریاضی دارند. دیپلم ریاضی هم گرفته اند. از قضا ریاضیت کشیده و دردکشیده هم هستند. طعم تلخ محرومیت ها را در زندگی چشیده اند و غمخوار مردم اند. از حافظه ای بسیار قوی برخوردارند. هجرت تبلیغی هم دائم می روند. برای امر تبلیغ دینی، که دعوت، اساس کار اسلام و شیعه است،  اغلب به استان فارس و شهر شیراز می روند. فردی باتحرّک بالا هستند. یکی از ویژگی های بسیار دقیق ایشان این است که از اوضاع روز مملکت و جامعه و مسائل مبتلابه، بخوبی مطّلع اند.

با وی از سالی که وارد قم شدند، آشنا و دوست شدم. و رابطه ی گرمی با وی در دیدارهایی که گاه به گاه رخ می دهد، دارم؛ زیرا ایشان بسیار صمیمی با من و همه ی رفقای شان رفتار می کنند و محبّتی عیان و عمیق می ورزند. من نیز به وی بسیار علاقمندم و هرگز از ارادتم به ایشان نکاسته و نمی کاهم. زیرا هم بامرام و گرم نوازند و هم خوش کلام اند. هم خوش مَشرب و خاکی و بی آلایش اند و هم زیرک و تیزفهم و پرخروش. پس بر او باد بارها سلام و درود. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام آشیخ مهدی رمضانی دارابی. قم. اردیبهشت 1395

 

حجة الاسلام آشیخ مهدی رمضانی دارابی. قم. اردیبهشت 1395

و

حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی. حجة الاسلام شاکری

روستای سیکا سال 1382. از راست: آقای اکبری. حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی. حجة الاسلام شاکری. سید تقی هاشمی. آقای کهنسال. ارسالی مهندس محمد عبدی به دامنه (عبدی همکلاس حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی در دبیرستان ساری بود)