روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

شیخ موسی آفاقی

شیخ موسی آفاقی

1086

به نام خدا. در ادامۀ سلسله مباحث معرفی مختصر روحانیت دارابکلا، به شیخ موسی آفاقی می پردازم. شیخ موسی آفاقی دائی ماست. فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی. قبلاً در 4 تیر 1395، در وبلاگ (زندگینامۀ دامنه: اینجا) وقتی «مادرم مُلا زهرا آفاقی کیست؟» را نوشته و منتشر کرده بودم، شجرۀ جدّ مادری ام را مفصّل آورده ام که تکرار نمی کنم.

بین مادرم و دائی موسی، رابطۀ عاطفی شدیدی برقرار بود. آنچنان دلبستۀ هم، که اگر بگویم یک روح در دو کالبَد بودند، بیراهه نرفتم. در نوجوانی آن دو برادر و خواهر، پدرشان شیخ باقر درگذشت. موسی به طلبگی در قم رفت و زهرا با پدرمان شیخ علی اکبر طالبی ازدواج کرد.

موسی در دهۀ 30 به همراه پدرم، شیخ احمد آفاقی، شیخ روح الله حبیبی، آق سیدرضی شفیعی، حاج آق علی شفیعی، سیدباقر سجادی و سید مهدی دارابی در حوزۀ علمیۀ قم طلبگی می خواندند و کنار هم در یک حجره می زیستند

دورۀ پر تب و تاب مبارزۀ سیدمجتبی نواب صفوی (طلبۀ جوان و پرشور که پیشرو شده بود و از مراجع پیش افتاده بود و خود به مبارزات می پرداخت که داستان دارد و نیار به بحث و فخص) فضای آرام قم نیز به هم ریخت و طلبه ها از هر سو، تحث فشار بودند. در همین گیرودار و شلوغی اوضاع، دائی مان شیخ موسی در قم ناپدید شد و از همان زمان تا همین امروز که این متن را می نویسم، از وی هیچ اطلاعی در دست نیست.

پدر و مادرمان. روح تان شاد ای ابوَین محبوب و دلسوزمان

پدر و مادرمان. روح تان شاد ای ابوَین محبوب و دلسوزمان

مادرم که دلدادۀ موسی بود، تا آخرین لحظات عمرش (بیستم فروردین 1394) همیشه در غم عظیم برادرش موسی، در حالت انتظارِ برادر، و دیدار روی سرخ و سفیدش، زندگی نمود و با همین فراق و جدایی، دار فانی را ترک نمود. مادر همیشه از خاطراتش با برادرش با ما سخن می گفت و حسّ عجیبی به او داشت و برای درد دوری اش، مریض احوال و بسترنشین شده بود.

همۀ همدوره ای های طلبگی دائی موسای مان، به رحمت خدا پیوستند و از شیخ موسی همچنان هیچ خبری نشد. سالهای دوری، یکی آمده بود پیش پدر و مادرم گفته بود در یوسف آباد تهران (بالاتر از مرکز شهر) او را دیده است. پیگیری کردیم، دیدیم واقعیت ندارد. بگذرم که سرنوشت این شیخ از شیوخ و طلاب دارابکلا، همچنان در ابهام است و ما موسی را نه زنده و نه مرده می دانیم. یعنی به لحاظ شرعی یقین نداریم که آیا ایشان هنوز حیات دارند یا ممات.

عکس های عروسی محمد چلوئی داماد شیخ جواد آفاقی


به نام خدا


عکس های عروسی جناب آقا محمد چلوئی فرزند حاج علی چلوئی، 4 فروردین 1396. حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی. حاج علی چلوئی. حاج ابراهیم آهنگر. این خجسته پیوند را به جنابان حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی پدر عروس و حاج علی چلوئی پدر داماد و همۀ منتسبین، خاصۀ به عروس و داماد، تبریک می گویم. از حاج علی میرزا ممنونم بابت ارسال کردن عکس ها به تلگرام دامنه.

اینجا


حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی. حاج علی چلوئی      حاج علی اکبر چلوئی. حاج ابراهیم آهنگر. موسی رمضانی


(دامنه دارابکلا)


سالگرد مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی


به قلم میرزا علی چلوئی دارابی


«به نام خدا. سلام جناب دامنه. شب بخیر. دیشب سالگرد حاج آقا آفاقی در مسجد پایین برگزار شد. بعد از مراسم به همراه هیئت ابوالفضل به دعای کمیل رفتیم منزل آقا یوسف آهنگر به صرف شام. بعد از مراسم دعا به اتفاق چند تن از دوستان رفتیم عیادت آقا حجت شفیعی بیمارستان امام در ساری.


جناب دامنه برای آقا حجت دعا کنید که متاسفانه اصلا حالش مساعد نیست. لازم به دکرم که جلسه دعای کمیل به صورت هفتگی و مداوم در محل توسط هیات در منزل یکی از هم محلی ها به صورت داوطلبانه برگزار میشود.»


پاسخ دامنه : در پست جداگانه.



8 بهمن 1395. مسجد پایین محلۀ دارابکلا. سالگرد مرحوم حاج شیخ احمد آفاقی. ارسالی جناب حاج علی میرزا


(دامنه دارابکلا)


بقیۀ عکس ها: اینجا

حجة الاسلام شیخ احمد آفاقی دارابی 2

به نام خدا. یکشنبه 27 تیر 1395 در پست 3002 اینجا، در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، به معرفی مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی دارابی ابنِ مرحوم شیخ اسماعیل آفاقی پرداخته بودم. اینک چند تصویر جدید از آن مرحوم که برای نخستین بار در دامنه انتشار می یابد، ارائه می شود.


از فرزند گرامی شان جناب آقا عبدالرحیم آفاقی دارابی بسیار ممنونم که به درخواستم این  عکس های ماندگار از آن روحانی انقلابی و مردمی و بسیار باتقوا و باسواد و تاثیرگذار دارابکلا را به دامنه اهداء نمودند.


(دامنه دارابکلا)



مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی دارابی همیشه در مطالعه بودند بقیه در اینجا .



حجة الاسلام حاج شیخ احمد آفاقی

به قلم دامنه. به نام خدا. در سلسله پست های معرفی روحانیت دارابکلا، امروز به یکی از سرشناس ترین روحانیون دارابکلا می پردازم، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی دارابی.


ایشان _پسر عموی مرحوم مادرم مُلّا زهرا آفاقی دارابی_ مؤسّس و امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی (ع) پایین محله ی دارابکلا بودند. بزرگ زاده اند، فرزند مرحوم شیخ اسماعیل. که چندی پیش شجره ی کامل این خاندان و مادرم را در پست 2805 اینجا و در پست 5 زندگینامۀ دامنه اینجا، آورده ام. بگذرم.



مرحوم حاج شیخ احمد آفاقی


اتاق وزیری انتهایی بیت مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی دارابی، سال های سال محل جلسات انقلابیون دارابکلا بودند. خود ایشان در سال های اولیه انقلاب تا مدت ها ریاست شورای دارابکلا را بر عهده داشتند. آن اتاق، محل دیدارهای ایشان با مردم و محل مطالعه ی وی بوده است.


شاید هیچ خانه ای در دارابکلا نباشد که آن مرحوم در آن یک منبری برای نذری و یا ختم اموات و یا مناسبت های مذهبی، نرفته باشند. یک روحانی خدوم، مردمی و بافضل و دانش و دارای فضیلت های اخلاقی بودند.


از سنگفرش های خیابان های دارابکلا گرفته تا رفع مشکلات روزمرّه ی مردم را بدقّت نظارت می کردند و خود، پیشگام کارها می شدند. هم کار می کردند و هم تهذیب داشتند و هم عالمی باسواد، باورع و توانا در خطابه و روضه خوانی و خاکی و متواضع و تاثیرگذار اجتماعی و دینی بودند.


ما به همراه پدر و خانواده و مادرمان بارها و بارها به دیدارش رفته ایم و ایشان نیز طبق سفارش اکید مرحوم پدرشان، همیشه به مادرم احترام بسیار ویژه ای می نمودند و به منزل مان صله ی ارحام می نمودند. هر گاه به منزل ایشان می رفتیم سرشار از خاطرات و نکته ها و حکمت های مهم می شدیم و برای مان نقل ها و سخن های صمیمانه می نمودند و حتی فکاهی های باحکمت و پرنشاط می گفتند.


آرام، باوقار، بامحبت، دقیق، و بسیار به امور شرعی حساس بودند. فرزندانی پرشمار و شایسته تقدیم جامعه کردند که همگی برای ما بسیار دوست داشتنی و نجیب اند. یکی از آنان را طلبه ی علوم دینی نمودند یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی دارابی ار زوحانیون فاضل و متقی دارابکلا. که من در پست 2774 اینجا در 1 تیر 13955 ایشان را معرفی  کردم.


این روحانی بزرگ و خدوم دارابکلا آنچنان برای دارابکلایی ها و حتی منطقه، سرشناس مشهور بودند که من احساس بی نیازی می کنم بیشتر از این در بارۀ ایشان بنویسم. بر روح وی درودی بیکران می فرستم و بر همسر مکرّمه ایشان سلام دایمی دارم و بر وجود فرزندان و نوادگان و اقوام شان افتخار می کنم. (دامنه دارابکلا)


آباء و اجداد مادرم مُلازهرا آفاقی قسمت2

پست 2806 : به قلم جناب حاج مسلم شهابی: «سلام جناب آقا ی طالبی. طاعات و عباداتتون قبول حق. در مورد مطالبی که نوشتید در پست ۲۸۰۵ یعنی شجره نامه و آیت الله بلباسی فیروزکوهی بنده چندین سالی هست که با یکی از بلباسی های مقیم ساری در تماس هستم و کل شجره نامه رو از ایشون گرفتم (آقای حاج محمد بلباسی). وایشون هم تایید کردند.


ضمن اینکه دایی ایشون که مسن تر بودند میگفتن که حتی از بزرگانشون شنیده بودند که بانو ملا زُبیده فی البداهه شعر میگفتند و پسرش شیخ موسی مینوشتند و دارابکلا رو هم که  انتخاب کردن و ماندگار شدند میگفتند که از مسافرت مشهد بر میگشته به شب بر میخوره و در اینجا شب میمونه بعد دید که جای خوبیه بر میگرده و با خانواده میاد دارابکلا.


خواستم عرض کنم که نمیدونستم شما از این مطالب و شجره نامه که در پست جدیدتان ۲۸۰۵ آوردین، اطلاعی ندارید وگرنه زودتر از اینها تقدیمتان میکردم  طاعات قبول و عصرتون بخیر.


پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام به فامیل نجیب و دوست داشتنی ام، جناب حاج مسلم شهابی. خرسندم به فوریت، پست ۲۸۰۵ مرا در بارهٔ مادرم کیست در سلسله بحث آنچه بر دامنه گذشت، استشهادت را برام ارسال کردید. خوب است این نقل را آوردی. مرحوم حاج آقا آفاقی و حسن عمو شهابی هم که مطلع اید رفته بودند با بلباسی ها دیدار کردند و باقی قضایا. در ضمن مرحوم مادرم برای مان قضایا را نقل می کرد و در جریان بودیم اما استناد جناب بلباسی از آسور فیروزکوه برای مان مهم بود.


اگر تو هم زودتر مرا در جریان می گذاشتی هنوز هم عالی تر می بوپد. ولی خوب خدا را شکر متن را به قلم خود مستند ساختی. جده مادرمان و پدرتان و کلا آفاقی ها، یعنی بانو ملا زُبیده به پدربزرگ مرحوم آیة الله بلباسی آسوری فیروزکوهی هم  سیوطی و حاشیه تدریس می کرد. سیوطی کلا کتاب منظوم در ادبیات عرب است که همین موجب گشت بانو ملازبیده در شعر مسلط باشد. بسیار ممنونم آقا مسلم.



جناب آقا مسلم شهابی (حاج خلیل) از عموزادگان محبوب مادرم


(دامنه دارابکلا)


آباء و اجداد مادرم ملازهرا آفاقی

پست 2805 : به قلم دامنه . به نام خدای آفریننده ی آدمی. مادرم کیست؟ مادرم حاجیه مُلّا زهرا آفاقی دارابی فرزند مرحوم آشیخ باقر آفاقی دارابی و مرحومه سیده زینب صالحی دارابی ست. آموزگار قرآن بود و مکتب خانۀ خانگی داشت و ذاکرۀ اهلبیت عصمت و طهارت _علیهم السّلام_در محافل مذهبی روستای دارابکلا بود. در میان اقوام و بیت مان مشهور بود به مُلّا زهرا. اول شجرۀ پدری اش را و در قسمت بعدی شجره ی مادری اش را می نویسم تا تبارشناسی کرده باشم.



(در ضمن یکی از چند برنامه های مهم دامنه در آیندۀ نزدیک، تبارشناسی همۀ دارابکلایی هاست که در هفت محلّۀ دارابکلا ساکن اند. این سوژۀ مهم اجتماعی دامنه است که در حال تحقیق در اطراف آنم تا ارسال پست های مسلسل آن را بزودی آغاز کنم.)


جدّ بزرگِ مادرم، بانو مُلّا زُبیده است. ملا زُبیده روحانی بود و سیوطی و حاشیه ملاعبدالله  تدریس می کرد. فرزند یکی از فرزندان مشهور ملا زبیده، شیخ موسی _پدربزرگ مادرم_ است. او نزد مادرش ملا زبیده سیوطی و حاشیه، دو درس مهم حوزه علمیه را آموخت. شیخ موسی چهار فرزندش را شیخ و روحانی کرد. به این ترتیب:


شیخ احمد آفاقی: فرزندانش  مرحومه اُمّ کلثوم مرحومه جمیله آفاقی دارابی _همسر مرحوم زکریا رمضان بالامحله_ .


شیخ اسماعیل آفاقی: فرزندانش مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی دارابی امام جماعت مسجد پایین محلّۀ دارابکلا و مرحومه زُبیده که در روستای مرزیت نکا زاغ مرز ساکن بود.


شیخ محمد آفاقی: فرزندانش حسن شهابی و مرحوم حاج محمود شهابی (پدر حاج خلیل و ابراهیم و مرحوم علی و محمد و ... ) و مرحوم حسین شهابی (پدر باقر و اصغر و رضا و ... )


شیخ باقر آفاقی:  فرزندانش مرحومه ملّازهرا آفاقی دارابی (مادرم) مهدی و شیخ موسی (دائی ام) که از 70 سال پیش تا اکنون _که در قم به همراه پدرم و سایر روحانیون دارابکلا در آن زمان در دوره ی قیام شهید نواب صَفوی، طلبگی می آموختند_ از سرنوشتش هیچ خبری نیست. دردی جانکاه بر دل مادر منتظر و چشم در راهم، که تا آخرین حد برادرش را ندید و رحلت نمود.


بنابراین ما از ناحیه ی  مادری، از نسل بانو ملا زبیده و فرزند روحانی اش شیخ موسی آفاقی هستیم که داستان آن در زیر مستند می شود.


در اینحا نکته ی مهمی را استناد می سازم. در 19 خرداد 1395 شخصی به اسم محمدرضا بلباسی فرزند آیة الله حاج شیخ علی اکبر بلباسی فیروزکوهی به دامنه متّصل شد و چند پیام نوشت که سر نخ های به ما داد که ما مشغول تحقیق بیشتر آنیم. وی وقتی به

 

 وبلاگ دامنه مراجعه می کند به اسامی آفاقی ها مثل مادرم، دائی ام و مرحوم حاج شیخ احمد آفاقی و پدربزرگ مان آشیخ باقر آفاقی در پست های متعدد دامنه برمی خورد؛ بلافاصلع مرحمت می کند و این اطلاعات مهم را به ما می رساند. که من فورا" اخوی ام شیخ وحدت را در جریان می گذارم و ایشان بر ملازبیده و شجره ی مان صحّه می گذارند و باقی قضایا که متعاقبا" می آورم. این هم از نعمت های وبلاگ دامنه در دنیای مَجازی ست که انسان ها و اقوام را به هم آشنا و قرین می نماید. جالب شد یرای مان داستان تبارمان.

دو متن های جناب محمدرضا بلباسی فیروزکوهی:


«سلام. در سال های دور در روستای آسور از توابع شهرستان فیروزکوه شخصی بنام شیخ موسی فرزند بانو ملا زبیده در این روستا زندگی می کرد که به ساری عزیمت نموده و نام  خانوادگی خود را به آفاقی تغییر داده است پدر بزرگم شیخ باقر درس سیوطی را از ملا زبیده آموخت. می خواهم بدان این همان است؟ متشکرم. 19 خرداد 1395»


«سلام آقای دارابی. اینکه گفتید از دائیتان شصت سال است اطلاع ندارید یعنی در قم بوده و به یکباره ناپدید شده؟ علی ای حال شیخ موسای مد نظر ما حدود صد سال پیش باتفاق مادرش در آسور بوده آنها از طایفه احمدی بودند. لازم به توضیح است که آسور دارای چهار طایفه ۱_بلباسی که اصالتا کُرد میباشند ۲_بابکی که ترک بوده ۳_جورسرا هم مهاجر از جایی و ۴_ احمدی اصالتا" آسوریند که پسوند همه آنها آسور دارد.


اینکه بتونید توضیح بیشتر رو از پیران طایفه احمدی بگیرید مطمئن نیستم ولی همه مطالبی که گفتم نقل قول از مرحوم والدم آیت اله فیروزکوهی بوده و حتی محل زندگیشان را به من نشان داده بود. پدر بزرگم شیخ باقر شاگرد  مادرش بود. سیوطی  و حاشیه ملا عبداله می خواند. البته همانطور که می دانید خیلی از نوه ها هم نام پدربزرگ‌شان هستند و این شیخ موسای شما نوه اون باشه. این نکته فراموش کردم بگم که فرزندان شیخ موسی در ساری مقیم شدند. اما از اینکه در دارابکلا بودند مطمئن نیستم. در هر صورت از آشنایی شما خوشبختم از طریق «... ۰۹۳۷» می توانید به تلگرامم وصل شوید روز خوش. محمدرضا بلباسی. 19 خرداد 1395» وبلاگ  آسور اینجا»


من هم فورا" با مدیر محترم وبلاگ آسور جناب آقای محمدرضا بلباسی فرزند آیة الله در وبش مکتابتی نمودم و تبادلاتی برقرار ساختم و ... . این سلسله بحثم، در وبلاگ زندگینامۀ دامنه http://atd42.blogsky.com  نیز منتشر می شود.



مادرم مرحوم حاجیه مُلّا زهرا آفاقی دارابی. تهران. منزل دامنه. سال 1383



مرحوم مادرم ما را در این خونۀ محقّر ساده و بی آلایش روستایی، بزرگ کرد و پرورش داد و همۀ مان پیشش قرآن و قصّه های مهم می آموختیم. روحش شاد. دارابکلا. عکاس: جناب یک دوست. خرداد 1395



بخشی از متن جناب محمدرضا بلباسی در وبلاگش آسور در اینجا


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام شیخ جواد آفاقی دارابی

به قلم    دامنه

پست 2774 : به نام خدا. در نیمه ی رمضان 1437 قمری، اول تیر 1395، نوبت به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی دارابی رسیده است.

ایشان از خاندانی روحانی و فاضل و مشهور و مذهبی برخاسته اند. پدر، پدربزرگ و عموی پدرش مرحوم شیخ باقر آفاقی (پدربزرگ مادری من) همگی روحانی و عالم دینی بودند. شیخ جواد به شوق خویش و تدبیر ابوی بزرگوارشان به طلبگی میل یافتند. و هم اینک به فضل و دانش بالا و پست های مدیریتی مهمی نائل آمدند.


ازچپ: حجج اسلام: علی اکبر دارابکلایی. شیخ جواد آفاقی دارابی. عکس از وبلاگ قله بصیرت دارابکلا

ابتدا نزد پدرشان آموختند. هم درس زندگی را و هم درس طلبگی را. بعد به مشهد مقدس هجرت کردند و مدتی زیاد در جوار معنوی حرم رضوی (ع) و مدارس علمیه ی آنجا مراحل حوزه را یکی پس از دیگری بخوبی طی کردند. دروس خارج فقه را شرکت کردند و به کلاس های اخلاق نیز اهتمام داشتند. به تبلیغ و خطابه نیز توجه ای وافر کردند. در واقع ایشان از طلبه های خوش استعداد و دانشمند و زیرک و توانمند هستند و از وجاهت خاصی نزد مردم و هم لباسان خود برخوردارند.


ایشان از نظر دامنه شخصیتی بزرگ اند. از روحانیونی اند که قدرت فکری بالایی دارند. اخلاق شان بسیار عالی و شیوه ی زندگی اجتماعی شان توام با معنویت و آرامش است. نه به جنجال آفرینی جناحی اعتقادی دارند و نه در مشئ خود به این امور فشل کننده و تخریبگر، توجه ای می کنند و یا به دامن می زنند. اساسا" از این امور دونِ شئوون روحانیت به دور اند.

خطیب مسلّطی اند. راه و روش آرامی دارند. کمتر کسی ست که از وی راضی و خشنود نباشد. در میان اقوام نزدیک بسیار احترام و مقام دارند. از جمله نزد مرحوم مادرم بسیار دوست داشتنی و مهربان و رِئوف بودند و ما نیز در مراودات مان بسیار به هم نزدیکی و صمیمی ایم. در صله ی اَرحام تا می توانست پیشی می جُست. من به وی بسیار علاقه ی عاطفی و حسّی دارم. چیزی که در وجودش اصلا" دیده نمی شود: ریا و خودبرتربینی هاست. اساسا" شخصیتی متین، باسواد، محترم و بسیار اهل دل و دارای انبساط روحی ست. روح ابوی شان شاد باد و نیز روح پدر همسر گرامی شان مرحوم کبل حسن آهنگر دارابی، ذاکر اهلبیت عصمت و طهارت _علیهم السّلام_ نیز یاد باد.

به ایشان از قم سلامی صمیمانه می دهم و ان شاء الله وجود پُرجود و جوادش، بَری از هر گونه بلایا و شداید باشد. و خطاب خودمونی ام به وی اینه: هر کجایی ای جناب آشیخ جوادآقای ما، فامیل ارجمند و مهربان و نجیب ما، ما را هم دعا بدار و دل خویش را از ما دور مَدار. (دامنه دارابکلا)

روایت مهندس عبدی از خاندان مرحوم آفاقی

پست 2422 : به قلم مهندس محمد عبدی 32 : «سلام بر تمامی کاربران عزیز دامنه خوان و عرض تبریک و تهنیت و شادباش در پیش بودن میلاد با سعادت منجی عالم بشریت قائم آل محمد حضرت مهدی موعود (عج ) و دعا برای تعجیل در ظهور آن حضرت از درگاه باری تعالی و سلام بر شما کبلاقا ابراهیم عزیز که از سه جهت در حال معرفی روحانیون محل هستید و این به نظرم بسیار با ارزش است هم روحانی و شیخ معمّم و هم مکلّای ملّا غیر معمّم) و اکنون طلبه های جوان. اینها ارزش کار معرفی شما را همه جانبه و پربار می کند و دست مریزاد و خسته نباشید عرض می کنم .
خاندان آفاقی را سالیان سال است به نیکی و خوبی می شناسم از همکلاسی بودن با دریادار ناخدا عبدالرحیم آفاقی تا ابوی بزرگوارشان که روحانی همسفر حجج تمتع سال 1365 با پدرم بودند و بعدها اقا حاج رحمان و جناب آقامهدی و برخی برادران دیگرشان و بر همگان ارادت خاضعانه و خالصانه و خاطرات مگوی بسیاری دارم .
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد که بخصوص در اواخر عمر شریفشان رابطه عاطفی محکمی یافته بودیم و حتی بر بالای منبر و پای آن عجیب مورد تفقّد و احترام مخصوص ایشان واقع شده بودم و این کار حضرت ایشان عرق شرم و افتادگی را برایم منجر می شد که بارها اکنون خدابیامرز نصیب روحشان می کنم و بر روانش درود می فرستم و بر حق طلبی و حق گوییشان و رک و صاف و بی پیرایه و بی آلایش سخنوری ایشان خاطرات زیادی دارم . خدایش بیامرزاد .
آقا مهدی را هم زیاد ارادت داریم و خدای را شاکرم که از نسل ایشان طلبه شدند و برای جناب شیخ حسن آفاقی آرزوی موفقیت بیشتر می کنم و با توجه علاقه ایشان به حقوق و قضا امیدوارم از جمله دفاع کنندگان حق و حقیقت باشند همچون پدربزرگ بزرگوارشان و ادامه دهنده راه پرصلابت و حق ایشان . موفق باشید دوستان

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام به مهندس. این وظیفه ی دامنه است و با همه ی انرژی  و اعتقاد و ارادت این پست ها را روانه می کنم. امید است مورد قبول افتد. از شما هم با اطلاعاتی که می افزایی ممنونم. حاج آقا آفاقی که بزرگ ما بودند و بر وی هم از سر اعتقاد و هم به تاکید مرحوم مادرمان احترام خاص می نهادیم و هر سال در بیتش به دیدارهای پُرنقل و خاطره اش می شتافتیم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ حسن آفاقی دارابی

پست 2419 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز به لطف خدا و در آستانه ی میلاد پُربرکت امام زمان _عجّ_ در سلسله مبحث روحانیت دارابکلا به معرفی طلبه ی جوان و خوشنام و از خاندانی بزرگ و باایمان می پردازم. و او فرزند شایسته ی آقامهدی آفاقی دارابی ست یعنی حجة الاسلام شیخ حسن آفاقی دارابی.

وی که از خاندانی روحانی برای اَدای تکلیف طلبگی برخاسته اند. متولد 1376 شمسی اند. نوه ی پسری مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آشیخ احمد آفاقی دارابی اند. و نیز نوه ی دختری حاج مصطفی درخوش که مردی باایمان و متدین اند.

وقتی راهنمایی را به اتمام بُردند به سوی طلبه شدن شوق و ذوق یافتند و راه آینده و سعادتمندی خود را در حوزه ی دینی دیدند و به همین دلیل به حوزه ی علمیه ی امام صادق _علیه السّلام_نکا رفتند.

صرف و نحو و منطق و مغنی و مقدمات را به خوبی طی کردند و اینک طلبه ی فاضل پایه ی چهارم اند. اشتیاق شان در تداوم طلبگی به رشته ی حقوق و قضاست و سعی شان بر آن است که به آن علم تخصّص یابند.

شیخ حسن آفاقی، فردی خوش رفتار، آرام، بامحبت و محبوب دل خانواده و اقوام و دوستان است. ایشان فامیل بسیار نزدیک مرحوم مادرم زهرا آفاقی دارابی (فرزند مرحوم آشیخ باقر آفاقی) اند. چرا که مرحوم حاج شیخ احمد آفاقی (فرزند مرحوم شیخ موسی آفاقی) و مادرم عموزاده ی هم اند.

شیخ حسن آفاقی راه بلندی در پیش روی خود گذاشتند و روح پدربزرگ مرحوم و جاویدان خویش را با طلبگی شادمان ساختند. زیرا این خانواده ی خوب، متدیّن، مذهبی و دارای نباکان روحانی موجب افتخار دارابکلا هستند. از شیخ حسن این طلبه ی نجیب زاده می خواهم به تمام و کمال به طلبگی شان به همین گونه اهتمام کنند تا با لطف خدا و تفضّلات مکتسبه، برای اسلام و ایران و انسان و شیعیان خدمتگزاری عالمانه و آگاهی بخش نمایند.

از قم به شیخ حسن سلام و درود می فرستم و خیلی احساس غرور مثبت می کنم که یکی ار بهترین فامیل هایم در طلبگی پا پیش گذاشتند و برای دین و مردم مفید واقع شدند. و از صمیم دل امید می برَم همواره در زمزمه های دلی و سحرگاهی شان، دامنه و دامنه خوانان را در اذکارشان داخل کنند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آشیخ احمد آفاقی دارابی امام جماعت معزّز مسجد پایین محله ی دارابکلا؛ پدربزرگ پدری شیخ حسن. خدا رحمتش کند که نامش همیشه جاویدانه

جناب حجة الاسلام شیخ حسن آفاقی دارابی. عکس را یکی از اعضای منزل ایشان به دامنه هدیه کردند. ان شاء الله تعالی روزی رسد که در همین اتاق منزل تان، لباس نوی روحانی بر تن کنید و جشن عمّامه گذاری بگیری و دامنه ازت عکسی به ماندگار  بیندازد. درود می فرستم به فامیل ارجمندم شیخ حسن آفاقی دارابی _که ان شاء الله به همراه و راهنمایی های عموی بزرگوارشان حجة الاسلام والمسلمین آشیخ جواد آفاقی دارابی_ راه پدربزرگ دانا و باتقوا مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آشیخ احمد آفاقی دارابی_ را طی خواهند نمود.

حجة الاسلام شیخ احمد آفاقی

پست 1223 : به قلم تنسر 35 : «بنام حضرت حق یکتای عالم. یکی دیگر از بزرگواران مشاهیر سرزمینم که خانه اش، خانه مردم بود مرحوم حجت الاسلام شیخ احمد آفاقی، که بعد انقلاب منزلش دفتر رفع و رجوع مردم و اخذ تصمیمات محل بود. مرحوم آفاقی بعد از فارغ شدن از دروس حوزوی و رجعت از قم در جنب و جوش فعالیت امور عمرانی واجتماعی در کنار همقطارنش (حاج آقا دارابکلای ،مرحوم شیخ علی اکبر طالبی ومرحوم شیخ روح الله حبیبی )در مسابقه ماراتن خدمت به مردم همسو وهم دل بودند .منزل مرحوم آفاقی در اوایل انقلاب کانون فعالیت انقلابیون بوده وبعد از پیروزی هم، جهت پیشبرد نگاه انقلاب به قشر محروم جامعه جهت این امر مهم با همکاری نیروهای انقلاب در صدد حل معضل محرومیت تلاش نمودند .

اولین نهادینه دموکراسی با تشکیل مجمع قایم مقامی با همدلی مردم جهت رفع و رجوع مسائل مختلفه مردم وجهت ارتقای روستا از فقر به پیشرفت وبرطرف نمودن کاستی هایش ،که با حضور گرم جنابان کربلای سید محمد شفیعی ،آقای سیدخلیل حسینی، مرحوم کربلایی حسن آهنگری که از دوستان صمیمی مرحوم آفاقی قبل وبعد انقلاب بوده است . از جمله فعالیت قایم مقامی در دارابکلا ،در برهه زمانی خاصی که در جنگ تحمیلی بودیم کمکهای مردمی به جبهه ،نظارت وبرنامه ریزی واقدام عملی در بر داشته است واز طرفی تغییر وتحول دربستر کشور وشعارهای انقلابی ،توجه به قشر محروم وروستای انتظارات مردم به مراتب بیشتر شده وهجوم درخواست مردمی به سوی ترقی که با پیدایش انقلاب چشم های بسته را باز نموده ودنیای پیشرفت ومترقی نمایان ساخته ،خود برزحمت وتلاش این عزیزان افزون گشته . . از جمله فعالیت کار ایشان مرمت امام زاده باقر و قبرستان دارابکلا بود و ادامه سنگ فرش که از ابداعات حاج آقا دارابکلای بود. فعالیت های ازجمله حفر چاه در پائین محله ،مخابرت همگانی،خرید ترانس برق در بعضی مواقع بدلیل جمعیت رو به رشد واحتیاج به وسایل برق سوز ،اقداماتی برای سوخت محل وتوجه به درخواستهای مردم،احداث وپیگیری حمام دو قلو،پیگیری اولین آسفالت در ورودی دارابکلا وموارد دیگر که دور از اطلاعات بنده است،همه وهمه از فعالیت مجمع قایم مقامی به محوریت مرحوم آفاقی بوده است.

درمسائل دینی امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی ع پائین محله وکار تبلیغ دینی در این مسجد وبرپایی مجالس محرم وماه مبارک رمضان ومراسم شهادت وتولد ائمه را اصلا فراموش نمی کردند. خواندن نماز میت وشرکت در مراسم اموات بر ایشان فرقی نداشت فقیر یا غنی باشد واز امور محوله خویش میدانسته. دستگیری از خانوده های مستمند. تنسر،نمونه ای از آن در حافظه اش دارد ،که قابل بازگو نیست.خلق و خوی مشارکت اجتماعی ازذات ایشان می باشد ،شخصیت مهربان و دارای جاذبه بوده است .روحش شاد و محشور با اولیاالله. در پایان از همه خوانندگان به خصوص از جناب دامنه وخانواده محترمش ،اطلاعاتی در خصوص شخصیت وفعالیتی که مرحوم آفاقی انجام داند ویا اشکالاتی در متن یا نگارش یاموارد قابل حذف را با کامنت در دامنه ،در دفتر یادی از ایام ،یاری کننده این بنده خدا تنسر باشید .درود بر همگی تان.»

پاسخ دامنه: بیش از هر چیز نوع بینش جناب تنسر را تحسین می کنم. زیرا هم یاد ایام نمودند و هم ذهن خلاق و پرحافظه ی خویش را بر روی دامنه خوانان گشودند. نکاتی برجسته از این مرد بزرگ از قلم تنسر جاری شد. دامنه نیز چند مورد می افزاید: بسیار ملا و اهل مطالعه بودند. سختی کشیده بودند. ساده زیست و مردمی و آمیخته با روحیه ی خاکی زندگی می کردند. شاید خانه ای در دارابکلا نباشد که این شخصیت روحانی در آنجا منبری نرفته باشند و ذکر مصائب کربلا نکرده باشند. اهل ذکر بودند. خانواده دوست بودند. شمس فرزندانش بودند. منزوی نبودند با مردم و نخبگان سر و سرّ داشتند. قناعت پیشه بودند. خود باغداری می کردند. دسترنج خویش را می خوردند. برای محل خدمات دینی و شرعی و انسانی انجام دادند. اتاق شخصی خانه اش یکی از چند اتاق انقلاب بود. روحش شاد و قلم تنسر پرجوهر باد. (منبع: دامنۀ دارابکلا. اینجا)