پست 2731 : به قلم حجة الاسلام شفیعی مازندرانی 115 :«با سلام : جناب آقا ابراهیم ...... می دانی که : ......نظریه تحریم حکومت در روزگار غیبت ، را بزرگان ما از جمله : امام راحل ( ره ) رد کردند و مرحوم آیه الله منتظری ، هم احادیث مور دنظر طرفداران آن ها را در کتاب ولات فقیه بطور مفصل پاسخ داد پس چندان ضرورت احیای آن نیست ....ولی مواظب باش :مطالب شما در باب تحریم حکومت و نسبت دادن آن به مرحوم آخوند خراسانی ، نکند که این رجل عالیقدر را زیر سوال ببرد گر چه اشاره کردی در آخر ماه مبارک در اظهار نظر خود واقعیت آن را برملا خواهی کرد ( بسا که پنبه آن را بزنی ) و میدانی که مطالب رد شده ای است ( مراحعه شود به پایگاه اطلا ع رسانی حوزه —مجله حوزه سال 1390 / شماره 162 / نیز در سایت های مختلف تحت عنوان آخوند خراسانی و تشکیل حکومت )
البته اصل کار شما را اشکال ندارم فقط بیاد خاطره ای افتادم .....در همایشی در قم ، در مدرس آیه الله العظمی گلپایگانی ( ره ) ، در کنار آقائی نشسته بودم که از یکی از تالیفات خود سخن به میان آورده ، وآن را خدمتی ، برای ااسلام می دانست ...گفتم بسیار کم لطفی می کنی ، با تعجب ، پرسید ، مگر آن را مطالعه ، کرده ای ؟ عرض کردم به آن نشانی که در آغاز آن هیجده ( 18 ) صفحه بطور جذاب ، مطلبی را ارئه دادی و ، مساله ی تناسخ را در اذهان خواننده ی خود تثبیت کردی ، ...فورا گفت : آخرش رد کردم ...گفتم : آری :و آن هم در نیم صفحه و خواننده ی خود را به تفسیر نمونه ارجاع ، دادی و افزودم : .... ..وقتی 18 صفحه در ارائه ی یک مطلب بی اساس نوشتی باید دو برابر آن در رد آن و تثبیت دیدگاه حق ، می نوشتی ......مکثی کرد وگفت : راست گفتی ولی حیف که کتاب ، چاپ شد ........
جناب آقاایزاهیم ، مواظب باش آن خاطره تکرار نشود ..... البته اخیرا در پاسخ این جانب (در پست 2709 اینجا)با قلمی الحمد لله جالب ، در رد سوئ استفاده از شعار مردم (مرگ بر ضد ولایت فقیه ) زیبا نوشتی و به خوانندگان معزز این وبلاک ، حالی کردی که فلانی ، طرفدار این گونه افراد است ... انشائالله ، قصد سوئ نداشتی وعصبانی شدی ، سهو القلم پیش آمد و می دانی که بحث ما در حوزه ای دیگربود ...و ربطی به این بحث نداشت ، زیرا حساب سوئ استفاده در حیطه آ آن نبود .... اگر فردا از شعار الله اکبر ....هم سوئ استفاده شد باید این شعار را تعطیل کرد ؟ یا باید کار فرهنگی ، نمود تا مردم وظیفه خود را بشناشند و این وظیفه ی همه از جمله شما وما است .....ولی ... شما الحمد لله ، چشم خود را بستی و به این جانب رگبار ببستی ، شمارا می شناسم وارادت دارم لاکن کمی جالب نبود جا دارد بار دیگر مکتوب بنده را بنظر خونند گان محترم این وبلاک ارائه دهی . متشکرم . موفق باشید .والسلام 28 / 3 / 95 / / شفیعی مازندرانی»
پاسخ دامنه : به نام خدا. حضرت مستطاب حجة الاسلام والمسلمین شفیعی مازندرانی سلام علیکم. استاد گرانقدرم حقیقتا" از اعماق درونم خرسندم تذکرات از دل برخاسته ی تان را بر دلم نشانم. و این گلایه و صراحت تان را میمون و خجسته می دانم. حتی اگر آن را تَشر استاد بر شاگرد تعبیر نمایم. اما بعد؛ باید بگویم از مثال شما بابت آن دوست تان خیلی بهره بردم، ولی به رگباری که فرمودین، اصلا" اعتقادی ندارم و خدا نکند قلم دامنه، مسلسل شود! آن هم در حقِّ استادی مهربان و دلسوز، چون شما که در فضیلت ها ی شما هیچ شکی ندارم.
اما این که فرمودی: «و به خوانندگان معزز این وبلاک ، حالی کردی که فلانی ، طرفدار این گونه افراد است ... انشائالله ، قصد سوئ نداشتی وعصبانی شدی ، سهو القلم پیش آمد و می دانی که بحث ما در حوزه ای دیگربود» باید مجددا" تصریح کنم در آن پست 2709 اینجا «من دقیقا" در بند 2 نوشتم حضرت عالی با آن گونه تفکرات مرزبندی دارید. عینا" آن را دوباره می آورم:
«2- من نه فقط در ظل ولایت فقیه ام، که سرباز جمهوری اسلامی ام. تبعیت من از این نظریه، نه نظری و شعاری که عملی ست. اما قرائت شاذّی که از آن ارائه می کنند، مُخلّ آرمانی ست که با مردم عهد بسته شد. بنا بر این، کسی حق ندارد، بآسانی شهروندی را با حربه ی ضدِ ولایت فقیه لکه دار کند و مانع از اندیشیدن شود. که سماحت جناب عالی در این گونه مباحث نشان داده است، با این طور تفکرات مرزبندی دارید.»
شما استاد مستحضرید من در دامنه، شیوه ام این بوده و هست و خواهدبود که نسبت به متن های دامنه نویسان، در صورتی که تشخیص دهم پاسخی باید بدهم، ورود می کنم. اگر غیر این باشد، من چه لزومی دارد وبلاگم را به حالت باشگاه آزاداندیشی درآورم؟ من یقین دارم خیلی از دامنه خوانان همیشه منتظرند، دامنه نیز در ذیل پست های دامنه نویسان، یک اِن قُلتی بزند. ممنونم. (دامنه دارابکلا)