پست 2341 : به قلم حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی 1 : دامنه : به نام خدا. متن زیر را جناب حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی در پاسخ به نوشته ی دامنه واقع در پست 2273 اینجا و نوشته آسیدعلی اصغر شفیعی دارابی واقع در پست 2280 اینجا عصر امروز به تلگرام دامنه ارسال داشته اند. با سلام و سپاس از جناب آشیخ هادی گرامی و خوشآمد به حضور گرم شان در دامنه، عینا" منتشر می شود:
پاسخ دامنه : به نام خدا. جناب حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی دوست فاضل من سلام. شما را همیشه در هر جایی که بودیم، دیدم و دیداری نمودم، همآره شخصیتی پُخته به علم و حِلم و فردی مراعات گر به آداب معاشرت و آراسته به متانت و عزّت نفس یافتم. این معرفی شما و سایر فُضلای گرانقدر دارابکلا، کمترین کاری بود که در حقّ تان انجامِ وظیفه نمودم. روحانیت نباید ناشناخته بماند و با هزاران درد و درمندی دفینه های علوم و داشن و تجربه و دیانت درونش را به اندرون قبر رساند و مردم را بی نصیب گذارد. معاش ما، محتاج شناخت شماهاست. سیدعلی اصغر هم در تلگرامم از شما بسیار تعریف کرد و لفظ خودمونی «دوستشون» دارم را بکار بردند.
از حضورت و قلم بسیار دقیق و ادبیات شیرین ات لذتی وافر بردم. باز نیز در دامنه، با قلم خویش، چشمه ای جوشان شو و تشنگان را سیراب کن. درود. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2281 : به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 5 : «سلام. فضای را بی تعارف عرض کنم از بین رو حانیون کدامشان برای عمران آبادی محل تلاش نموده اند یا در عرصه های فرهنگی در زمان آیت الله دارابکلای مسجد پر مهر و محبت و صفا بود و بعد از وفات ایشان روزهای وشبهای بود در مسجد به مدت طولانی هرج مرج شده بود آیا روحانیون نبایست تصمیم زودتر اتخاذ میکردند جای گزینی برای ایشان در نظر میگرفتند هر چند گاهی به گوش می رسید یه روحانی از روستاهای اطرف برای محل بیاوریم این کار هم تاثیر نداشت بجز خراب کردن تنها آثار ماندنی دارابکلا آنهم به دور از هیچ گونه آینده نگری در این خصوص داشته باشیم الان هم پارکینک تراکتور داران و ......این همه روحانیون دور از خانه پدریشان درس و علم و درس های فرهنگی به سراسر ایران می پردازند ولی در این محل هیچ درس فرهنگی گرفته نشده چرا و چگونه ؟
جناب دامنه شما که از روحانیون به خوبی یاد میکنید در راستای اهداف محل نیستن به نوعی فعالیتشان را به رخ ما میکشی از دوست مرا چه حاصل کدامشان یه تحولی در دارابکلا به ثبت رساند درسته افتخار برای دارابکلایها هستن ولی برای دارابکلا هیچ نقشی نداشته اند» (دامنه : در پست 2292 اینجا پاسخ دادم). (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2280 : به قلم آسید علی اصغر شفیعی دارابی 49 : «سلام. حجة الاسلام آقاشیخ هادی رمضانی هم پنهان در گردش دوّار زمان و پنهان از دیگران به تحصیل علوم دینی ادامه می دهند. شرایط زندگی سخت رامبدل به زیستن عالمانه نمودند.
پست 1174 : به قلم دامنه :به نام خدا. آنچه دامنه از پیش خود از وی می داند، مهم ترین هایش این است: دارابکلایی ست. فرزند مرحوم آیة الله سیدرضی شفیعی دارابی. فردی خوش اخلاق، خوش بیان و دارای روابط عمومی بالا و مردم دار. دانش آموخته ی علوم سیاسی نیز هست. از خطّاطان خوشنویس ایران است و در ردیف چند خوشنویس مشهور ایران و جهان اسلام قرار دارد.
یک فوتبالیست و فوتبال دوست ماهر و خوش قریحه ای ست. آسید علی اصغر با او از همان زمان که در حیاط عمه ی مرحومه ی دامنه همبازی و همخوراک و هم اوقات بودیم، با ایشان دوست و آشنا و هم آوا شده است و هنور نیز با او دوست مانده است.
ماه محرم هر سال به رسم سنت حسنه ی مرحوم ابوی شان، سه یا چند منبر در تکیه ی دارابکلا می رود و خطابه هایی موجز و مختصر و مفید و جاذب برای عزاداران امام حسین علیه السلام دارد. در قم می زیسته است و دامنه با او دوست و مراودت داشته است و هنوز نیز دوست مانده است، ولی برخلاف شوق شان در مقیم بودن در قم، بعد فوت مرحوم پدرشان به ساری برگشتند و مقیم موطن خود شده اند و مدیر مدرسه مانده اند و درس و افاضه و مراوده و محاوره با مردم و طلاب و خویشان و دوستان را دایر دارند. آری او حجة الاسلام والمسلمین سید احمدآقا شفیعی دارابی ست. در سلامت باشند که یک روحانی خوش مَشرب است و اهل ذوق. و نیز سیاقش، سیاقی محبت آمیز است و خندان و بشّاش. به پست 2543 اینجا در 12 منتشره در خرداد 1395 نیز بنگرید. (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)
حجة الاسلام والمسلمین سید احمدآقا شفیعی دارابی مدیر حوزه مصطفی خان ساری
به قلم میرزاعلی چلوئی دارابی 10
«به نام خدا و سلام به محضرتان. در رابطه با جناب حجت الاسلام و المسلمین اقا سید علی موسوی دارابی هر آنچه گفتنی بود در پست 2533 اینجا به تحریر در آمد. این سید عزیز و بزرگوار که بنده از نزدیک با ایشان در ارتباط هستم بسیار فردی ارام. اهل صله ارحام. بسیار خونسرد. خوشرو و خوش برخورد. اهل حلال و حرام. منظم و... میباشند.
و من حقیر نیز برایشان که همیشه به ما لطف دارند سلام و درود میفرستم. جناب دامنه بزرگوار نظر به پست 2530 تان در پایانش با اخلاص میگویم الهی آمین. ضمنا" بابت هدیه ویزه تان بابت پست 2437 عکس گنبد امام رئوف (ع) بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. خدا نگهدارتان.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب حاج میرزاعلی چلوئی دارابی. بابت هر سه مورد در دهمین متن تان ممنونم. نشان لطف و مرحمت و نیز دقت های شماست و بسی خرسندم که نسبت وجود بیّنِ سجایای معنوی و اخلاقی و رفتاری و فکری در شاکله ی جناب حجت الاسلام و المسلمین اقا سید علی موسوی دارابی گواهی ملموس و قلبی دادید. (دامنه دارابکلا)
پاسخ دامنه : یبه نام خدا. سلام مهندس. از سه جهت متن شما برای من مهم شد: خاطره ای که نشان عظمت مقام مادر بود. یاد عمه ی بسیار رئوفم که نزدش بزرگ شدم. و شب جمعه یاد درگذشتگان مرحوم حاج آقاعلی که روحانی اهل ذکر و دعا و خدومی بودند. ممنونم. الان آن خاطره را نزدشان بازتعریف کنید 100% متبسّم می شوند و شما را می نوازند. من هم اگر در آن ساعت در اتاق بودم به تو توپ تشَر می کردم آن دَم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
این هم عکس دو خواهر و برادر خاص. عمه ام مرحومه حاجیه کل رضیه طالبی دارابی و مرحوم پدرم شیخ علی اکبر طالبی دارابی. فرزندان مرحوم مُلاعلی _کبل آخوند_ عکاس: دامنه. سال 1384 در سکوی منزل عمه. دو سال پیش فوت هر دوی شان به فاصله ی 3 روز از هم بود. پدرم در 26 دی 1386 و عمه ام سه روز بعد در 29 دی 1386 به دیار باقی شتافتند. ممنونم یادشان را تازه نمودی در این شب جمعه. روح شان را می عمیق می بوسم که عزیزم بوده و هستند به همراه مرحوم مادر بسی حکیم و مهربانم. سه آموزگار رئوف ما بودند. روح همه ی درگذشتگان غریق رحمت باد.
پست 2483 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز 5شنبه 6 خرداد 1395 خورشیدی برابر با 19 شعبان المعظّم 1437 قمری به معرفی یکی از سادات گرانقدر و روحانی متّقی و وارسته حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدجواد شفیعی دارابی می پردازم.
ایشان پسرعمّه ی بسیار عظیم القدر دامنه اند. از نسل دهه ی بیستم دارابکلا هستند. فرزند مرحوم حجة الاسلام حاج آقاعلی شفیعی دارابی و مرحومه عمه ام حاجیه کل رضیه طالبی دارابی (بنتِ مّلاعلی _مشهور به کبل آخوند_ پدربزرگم). به عبارتی اخوی آقاباقر و آقاصادق شفیعی دارابی.
حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدجواد شفیعی دارابی دامادِ مرحوم کربلایی علی اکبر کارگر دارابی می باشند، به عبارتی حاجیه خانم فاطمه کارگر دارابی _همسر گرانقدر حاج آقاجواد شفیعی_ اخوی زاده ی مرحوم حاج محمود کارگر دارابی (شوهر خاله ی دامنه) می باشند. نیز برای تقریب ذهنی دامنه خوانان ارجمند، ایشان باجناق آسیدعلی اصغر شفیعی دارابی، و نیز به نحوی منتسب باجناق آقایان علی اکبر آهنگر دارابی و کل اسماعیل راستگو.
در همان ابتدا به درس و آموختن سوق داده شدند. پدربزرگ روحانی شان مرحوم آسیدمحمد، وی را بسیار گرامی می داشت و بر تحصیل علم و تهذیب نفش شان تاکیدی وافر داشتند. در دبستان دولتی دارابکلا هم کلاس شیخ وحدت و حجة الاسلام و المسلین شفیعی مازندرانی بودند و تا کلاس ششم نظام قدیم را خواندند و سپس به سفارش جدّ و نیز تاکید پدر و مادرشان به طلبگی رفتند.
نمی دانم آیا نزد مرحوم آیة الله آقادارابکلایی هم تلمّذ کردند یا نه، به هر حال به قم مهاجرت کردند و پس از چند سال تحصیل در حوزه علمیه قم و در مدرسه ی فیضیه، برای تقویت دروس و تهذیب به حوزه ی عظیم و محوری نجف اشرف هجرت کردند. و در آنجا چند سال زندگی و تحصیل نمودند. تا این که میان رژیم شاه و صدام تنش ایجاد شد و دولت دیکتاتور عراق بر اساس سیاست های ضد ایرانی، همه ی ایرانیان خصوصا" طلاب و روحانیون را به ایران بازگرداندند. و ایشان هم از همین معاودین بودند؛ یعنی عودت داده شدگان به کشور که مشهور بودند به طلّاب تعویدی.
بدین ترتیب پس از بازگشت اجباری به کشور، در قم و در خیابان چهارمردان سُکنی گزیدند و باز نیز به دروس حوزه ی قم نزد علما و مراجع بزرگ تعلیم یافتند. و تا آخرین مراحل دروس پیش از اجتهاد را بخوبی طی نمودند. ایشان از شاگردان خاص و نزدیک مرحوم آیة الله العظمی آشیخ جواد تبریزی بودند و با مرحوم آیة الله ملکوتی امام جمعه تبریز بسیار نزدیک و رفاقت و آمد و شد داشتند.
بیت این روحانی سادات جلیل القدر، در اوج خفقان ستم شاهی برای چند بار محل امن و پناهگاهی برای شیخ وحدت شده بود که پس از دستگیری قیام 1354 فیضیه و دوره ی سخت فرار و زندگی مخفی، آنجا پیش ایشان می رفتند و از تعقیب در امان می ماندند.
این روحانی بزرگوار و متقی از چند سال پیش در یکی از بخش های تحقیقاتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مشغول اند و هم اینک نیز در آنجا هستند. نزد اغلب روحانیون محل، قم و خیل زیاد مردم قم محبوبیت دارند و مردم استخارات خود را از ایشان کسب می کنند بطوری که یک خط تلفن مخصوص استخارات برای تسهیل امور مردم در خانه ی شان راه اندازی کرده اند.
ایشان فردی منزّه، مستقل، باتقوا. اهل احتیاط های خاص شرعی، اذکار، تهجد و زیارات همیشگی و مخصوصه ی حضرت معصومه _ سلام الله علیها_ هستند. مردم برای احترام به جدّ و نیاکان ایشان، نزد این خاندان مراجعه می کنند و دعاهای شفا را _به علت اعتقاداتی که دارند_ از نزدشان تبرّک می کنند و به نوعی توسّل می جویند.
از دامادهای ایشان که همگی عالی و متدیّن اند، یکی روحانی اند؛ یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین آقامجتبی اکبری لالیمی _فرزند شهید حجة الاسلام والمسلمین اکبری از شهدای 72 تن سال 1360 سرچشمه تهران_ به دست سازمان ترویستی منافقین. بگذرم.
از شرح حال جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدجواد شفیعی دارابی به همین مقدار بسنده می کنم. و برای این روحانی بزرگ محل و عمه زاده ی مهریان، محبوب و پرهیزگار و خوش اخلاق و اهل صله ی اَرحام که برای مرحوم دائی شان _ پدرم_ بسیار ارج و قرب قائل بودند، آرزوی سلامتی دارم و طالب هستم تا ما _دامنه و دامنه خوانان شریف_ را همیشه مشمول دعاهای مؤمنانه ی خویش سازند. بر ایشان همیشه درود و سلام. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدجواد شفیعی دارابی (مشهور به آقاسید شفیع) پسرعمّۀ دامنه. عکاس: سیدعلی اصغر
سال 1392 شب مراسم عقد پسرم عادل. قم. شیخ وحدت و حجة الاسلام والمسلمین آسیدجواد شفیعی دارابی. که خطبه ی عقد فرزندانم عارف و عادل را این دو خواندند. عکاس: حاج احمد آهنگر دارابی
از راست: حُجج اسلام شیخ علی مؤمنی دارابی(داماد مرحوم حاج آقاعلی شفیعی دارابی) و آسیدجواد شفیعی دارابی
سال 1366 دارابکلا. منزل مرحوم پدرم: از راست: حُجج اسلام: اخوی شیخ وحدت. مرحوم پدرم شیخ علی اکبر طالبی دارابی. آسیدجواد. آشیخ رضوی داماد مرحوم حجة الاسلام حاج آقاعلی شفیعی دارابی. دامنه و آقاحیدر.
حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدجواد شفیعی دارابی (سیدشفیع)
1366
پست 2543 : به نام خدا. امسال به مناسبت روز معلّم _12 اردیبهشت 1395_ از اساتید حوزه های علمیه ساری و نیز از جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد شفیعی دارابی، مدیر و استاد حوزۀ علمیۀ مصطفی خان ساری _که یادگاری ماندگار از ابوی بزرگوارشان مرحوم آیة الله حاج سیدرضی شفیعی دارابی ست_ تجلیل شد.
ضمن سلام به جناب ایشان که از مفاخر و فرهیختگان روحانی دارابکلا هستند؛ از جناب آقاخلیل شاه علی _ ذاکر اهلبیت (ع) دارابکلا_ نیز که در تهیه ی این پست ویژه، با دامنه همکاری مُجدّانه ای کردند، بسیار ممنونم. شش تصویر ارائه می گردد:
ساری. 12 اردیبهشت 1395. نفر وسط جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد شفیعی دارابی
به نام خدا. قسمت 2. هر چند قبلا" در 22 آذر 1394 در پست 1546 اینجا، و (نیز در ادامۀ همین پست) جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاسیدعلی موسوی دارابی یکی از روحانیون بسیار معظّم و معزّز دارابکلا را معرفی کرده بودم، اما امروز 11 خرداد 1395 در قسمت دوم، به بخش های دیگر از زندگانی ایشان می پردازم.
ایشان از نسل دهه ی 30 دارابکلا هستند. از خاندان سادات بسیار محبوب و از خانواده ای بسیار مذهبی، باتقوا و متدین و مردمی محل اند. ابتداء در حوزه ی امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی مقدمات طلبگی را طی کردند و سپس در سال 1347 وارد حوزه ی علمیه ی ساری شدند. آنگاه به شوق ارتقای طلبگی و تهذیب نفس و تکمیل مراحل حوزه، به جوار ملکوتی حرم رضوی (ع) مشهد مقدس هجرت علمی کردند.
حجة الاسلام والمسلیمن آقاسیدعلی موسوی دارابی. 1394. مشهد مقدس
در آنجا به دلیل روحیات معنوی خاص، به آداب بسیار پسندیده ی اخلاقی و طلبگی تجهیز شدند و با پایان بردن دوره ی سطح حوزه، به مدت 8 سال در دروس خارجِ فقه و اصول شرکت کردند و ضمنِ اهتمام به درس و بحث و تبلیغ و تحقیق و مطالعات، در سال 1365 همکاری خود را با گروه قرآن بنیاد پژوهش های اسلامی رضوی آغاز نمودند؛ که برکات زیادی هم برای شخص وی و هم برای آن موسسه داشت. زیرا پژوهش های مهمی در مسائل قرآنی کردند و دو اثر گرانبهای ایشان از مهمترین آثار برگزیده ی حوزه ی علمیه ی مشهد است. یکی کتاب «نصوص فی علوم القرآن» در 5 مُجلّد و دیگری «اسطوره تحریف» چاپ1381.
نکته ی جالب توجّه آن که ایشان به دلیل اعتقادات راسخ مذهبی، لباس مقدس روحانیت را در همان آغازین روزهای طلبگی در حوزه ی دارابکلا پیش مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی بر تن کردند.
جدا از مجاهدت های علمی و تبلیغی ایشان که بسیار موفق آمیز بوده اند، از خصوصیات اخلاقی و معنوی این روحانی مورد وثوق جامعه ی دارابکلا هر چه بگویم، کم است:
شخصیتی بسیار متفکّر و باوقار، متّقی و مردم دار، فاضل و دانشمند، به دور از عُلقه ها و عُقده های جناحی و خط و خط بازی، متواضع و خوشرو، منظم و آرام، و بیش از همه این که بشدت مراقب آداب طلبگی اند، از ریزترین آن _که آراستگی در پوشش و قبا و عبا و عمامه است_، تا مهمترین آن _که استقلال فکری و حُرّیت و اخلاق نیکو و دینداری_ ست.
حجة الاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی دارابی. 1394. دارابکلا. ارسالی خلیل شاه علی
برای این روحانی پرهیزگار و اندیشمند _که هم اکنون نیز در مشهد مقدس ساکن اند_ آرزوی سلامتی و بهروزی و توفیقات الهی دارم. از نفس زکیّه ی این روحانی بامرام و بامعنویت می طلبم، دامنه و دامنه خوانان شریف را در حرم رضوی (ع) از دعاهای خاص خویش بی نوا نگذارند.
از جناب آقاخلیل شاه علی و نیز از فرزند گرامی جناب حاج آقا موسوی که در عکس و برخی اطلاعات، به دامنه در این پست مدد رساندند، ممنونم. امیدوارم شما جناب آقاخلیل باز هم معینِ دامنه گردید. و ان شاء الله روح خاله ی مکرمه ی مرحومه ی تان _یعنی همسر مکرمه و مرحومه ی حاج آقاموسوی_ غریق رحمت و شادی و آمرزش های الهی باشد. (دامنه دارابکلا)
قسمت اول
به قلم دامنه : به نام خدا. قسمت 1. جناب حجت الاسلام والمسلمین آقاسیدعلی موسوی دارابی یکی از بااخلاق ترین روحانیان دارابکلاست. فردی باتقوا و فاضل. انسانی شایسته و قابل. او طلبه ای موفق و خوش رو و خوش سیمای دارابکلا بوده که مدارج علمی حوزوی را در حوزه ی علمیه ی مشهد تا به عالی ترین سطح طی نموده و خود را به یکی از باافتخارترین روحانیان ساده زیست و به دور از آلایش دنیا رسانده. ایشان از فضلای نویسنده و اهل تحقیق و خطابه اند. فردی انقلابی و فارغ از جناح بندی و افراطی گری. بسیار منزه است و اهل تهذیب.
وی این سجایای اَحسن اخلاقی را از نیاکان سادات بزرگ خویش به ارث و امانت بُرده است. خاندان ایشان در دارابکلا به تقوا و دینداری و خوبی و آگاهی مشهورند. خُلق ایشان سرشار از متانت است و آرامش. در مجامع عمومی بسیار بانزاکت جلوس می کند. همواره خوش برخورد و خوش لباس و مرتّب و پاکیزه است.
دامنه از دوستدارانش است و از علاقمندان خاصش و نیز از هم صحبتان گاه گاهش. چندین بار دامنه را مورد تشویق و محبت قرار داده اند. مردی بزرگ است و خویشتندار. کم گوست و کم ادعا و بسی پُربهاء.
او را نه فقط دامنه، که بسیاری از مردم دارابکلا دوست می دارند و تحسینش می نمایند. حتی در میان خود روحانیان دارابکلا، وی فردی وجیه و مرضی ست و مورد اعتماد و مورد اقبال. سالهایی چند نیز در دارابکلا در ایام محرم و رمضان منبر می رفتند. سبک بیانش جذّاب است و نوع کلامش شیوا و فن خطابه اش متکی بر اشارات خاص دستانش. مستمع را در خود می کشاند. محو اشارات خویش می گرداند. سخن به درازا نمی راند.
دامنه وی را روحانی بزرگ و مردی دیندار و آبروخواه می خواند و از دور بر او درود می دارد و دعای خیر می خواهد و سپاس بی کران و احترام بی زمان می گذارد. (دامنه دارابکلا)
پست 2516 : به قلم حجة الاسلام سیدمحمد شفیعی دارابی 3 : «بسم الله الرحمن الرحیم. درود بر جناب آقای طالبی، که عکس های قشنگی از فرزندان دارابکلا که باعث افتخار آفرینی هستند در سایت دامنه دارابکلا به نمایش می گذارند.
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب حجة الاسلام سیدمحمد شفیعی دارابی. خیلی خرسندم. هم به دلیل این که از مشهد به یادمان هستی و هم در دامنه، پست ها را پی می گیری و هم این متن را که در آن نکات ظریفی ست ارسال کرده ای. شکرا" مزیدا. متن های شما در به صورت مجزّا در مسائل «مسائل حجة الاسلام سیدمحمد شفیعی اینجا» ستون کناری بایگانی می شود. (دامنه دارابکلا)
مشهد مقدس. نفر نشسته حجة الاسلام آقاسیدمحمد شفیعی دارابی. 9خرداد 1395
به قلم شیخ وحدت 16 : "بسمه تعالی. سلام. در نظام شاهی ـ رعیتی، شاه فوقِ همه چیز وهمه کس بوده ودر برابر هیچ کس پاسخگو نمی باشد، او خود را سایه خدا در زمین وخداوند را تنها فرمانروای آسمان می داند. در نظام شاهی، قانون را مزاج شاه مشخص می کند. مزاج شاه اگر سرد باشد یا گرم، اگر سودایی باشد یا صَفرایی، اگر معتدل باشد یا خارج از اعتدال، قانون صادر شده از سوی او برای رعیت تأثیر مستقیم دارد، یعنی یا برای رعیت، سودا آفرین است یا صَفرا زا، یا باعث سرد شدن مزاج رعیت می شود یا مزاج رعیت را گرم می کند، وبالاخره یا مایه اعتدال رعیت است یا یکسره رعیت را از اعتدال خارج می کند. اما در نظام جمهوری قضیه درست بر عکس نظام شاهی است، یعنی در این نظام: أوّلاً ـ خدا هم خدای آسمان است، وهم خدای زمین. ثانیاً ـ مردم همه بندگان خدایند واو زمین را در اختیار بندگان خود قرار داده تا آنان به اختیار خود در آن به عمران وآبادانی بپردازند. ثالثاً ـ قانون گذار، خود مردم اند، وقانون، تابع مزاج خود مردم است. رابعاً ـ مجریان قانون، مسئول در برابر مردم، ومردم، مسئول در برابر خدا هستند. تا بعد"
بحث دامنه با شیخ وحدت بر سر این پست
پاسخ رُک دامنه : به نام خدا. سلام جناب شیخ وحدت. مباحث مسلسل شما را دنبال می کنم؛ به هم پیوسته و رساست و با خود بسیار، سخن هایی قابل تامّل دارد، اما در این قسمت بحث تان بر بند ثالث تان نقد و حرف دارم. که به ایجاز می آورم. این که با قید مطلق آوردی: "ثالثاً ـ قانون گذار، خود مردم اند، وقانون، تابع مزاج خود مردم است"؛ باید بگویم این نگرشی سکیولاریستی ( مبتنی بر ایدئولوژی sécularisme ) است و دامنه با شما در این اندیشه، به هیچ وجه متوافق و متراضی نیست. این شبیه آن تفکری ست که چسبِش به کتاب دارد و سنّت را رها کرده است، یا متشابه با تز تکیه بر عقل بشری و مستغنی از وحی الهی ست. در این بند ثالث تان، خدا و قوانین خدا در بندِ حذف و افقاد رفته است. پوزش از این سخن رُک و پوست کندگی دامنه. چه کنم که این رُکی ام به رُکن عقیدتی سیاسی من مربوط بوده، و ملتزما" بر پاسخ برآمدم.
جوابیه ی شیخ وحدت به دامنه : "بسمه تعالی. سلام. عنوان «مزاج» را عمداً انتخاب کردم تا همه نوع مردم را در بر بگیرد. مردم یا دیندار اند یا بی دین. مردم دیندار یا خواهان رعایت شریعت الهی در وضع قوانین هستند ودین را در سیاست دخالت می دهند یا به هر دلیلی ـ درست یا نادرست ـ مقید به دخالت دادن دین در سیاست نیستند. در صورت اول، حکومت، صیغه دینی پیدا می کند، ودر صورت دوم، صبغه غیر دینی. ودر هر دو حالت، تعیین کننده نوع حکومت (دینی یا غیر دینی) اراده وخواست خود مردم است."
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام دوباره جناب شیخ وحدت. ولی قاعده ی اکثریت بر مناسبات سیاسی حاکم است. بنابراین استثناء به قول بِرشت، نباید جای قاعده را اشغال کند. به قول دکتر عبدالکریم سروش در فربه تر از ایدئولوژی، جامعه ی متُصف دینی، حکومت متّصف دینی می طلبد. تمام.
جوابیه ی شیخ وحدت به دامنه : "بسمه تعالی. سلام. مقصود من از مردم، خصوص مردم ایران نیست، مراد من همه مردم دنیا است. اکثر مردم در اکثر کشورها با آن که معتقد به یکی از ادیان الهی هستند، حکومت در این کشورها صبغه دینی ندارد، چرا؟ چون مردم ـ به هر دلیلی ـ نخواستند، اما حکومت در ایران صبغه دینی دارد، چرا؟ چون اکثریت مردم، آن را می خواهند."
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام سه باره جناب شیخ وحدت. اما شما در این سلسله نوشتارتان دارید از یک حقیقت پرده برمی دارید، پس لزوما" باید از حقیفت بگویید نه واقعیّت. بله آنچه در مغرب زمین به عنوان اومانیسم با شیوه ی سکیولاریستی واقع شد، واکنشی ست به 1000 سال (از 400 تا 1400 میلادی) حکومت فقیهان مسیحی در قرون میانه. که دین را اربابان کلیسا، دستاویز ستم بر مردم خصوصا" اندیشمندان قرار داده بودند و مایه ی پس ماندگی و وارونگی گردیدند؛ این دلیل و یا علّتی نمی شود شما، در بند ثالث تان، از بیان حقّ، منصرف گردین و به ذکر واقع بسنده نمایید.
جوابیه ی شیخ وحدت به دامنه : "بسمه تعالی. سلام. این که گفتم: «قانون گذار، خود مردم اند، وقانون، تابع مزاج خود مردم است» بیان حقیقت است. واقعیت، آن چیزی است که در بیرون اتفاق افتاده است. شما به ایران وعراق نگاه کنید، هر دو کشور، مسلمان با اکثریت شیعه است، هر دو کشور دارای حکومت جمهوری ومتکی به اراده وخواست مردم است، لکن چون تلقی مردم شیعه عراق از نوع حکومت با تلقی مردم شیعه ایران از نوع حکومت یکسان نیست ـ با آن که مردم هر دو کشور تابع مرجعیت شیعه هستند ـ شکل حکومت در این دو کشور یکسان نمی باشد. مزاج مردم عراق با آن نوع سازگار است ومزاج مردم ایران با این نوع. ممکن است صد سال دیگر مزاج ها عوض شود وتغییراتی در هر دو نوع ایجاد شود. خلاصه کلام این است که خدا شریعت خود را به مردم ارائه داده وآنان را در پذیرفتن ونپذیرفتن آزاد گذاشته است، واگر غیر این بود انسان را مختار نمی آفرید وقیامت وحساب وکتابی مقرر نمی کرد."
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام چهارم جناب شیخ وحدت. از این که این پاسخم لَختی تاخیر افتاد، به رسم سنت دیرپای ایرانیان تمدّن دار و تمدّن ساز، لحظاتی تنهایی رفته بودم سیزده را در جایی که خود آن را می پسندیدم، به در کنم و چون در جایی خارج از قم در حبس و حصر نبودم، 13 ام را به در کردم و بازآمدم. اما بعد؛ این جمله ی پایه ی بند ثالث تان که آوردی "قانون گذار، خود مردم اند،" از نظر دامنه، حقیقت نیست، واقعیت است. قانونگذار خداست که چارچوب های اساسی را مشخص کرده است، در عراق هم اگر دولت قانون و یا مشئی خلاف شرع وضع و اتخاد کند، هم مرجعیت و هم مردم در مقابلش معترض و متعرّض می شوند. می پرسم چگونه مردم به دیدگاه شما قانون گذارند اما هرگز نمی توانند مثلا" قانون نصّ قصاص را منتفی کنند؟ یا سیاستی متعارض با شریعت برگزینند؟ اساسا" شورای نگهبان برای همین تطبیق با شرع تاسیس و تعبیه شده است. و تطبیق نشان از آن دارد قانون شرع مشخّصی وجود دارد، که همه چیز باید با آن سنجیده شود. پس؛ مزاج، هرگز برای مسلمان جای شرع و نُصوص و فُصوص و حِکَم را اشغال و آن را پُر و پَرپَر نمی کند. افزون بر این، بند ثالث تان با بند اول تان، نسبتی پارادوکسیکال (متناقض نما) دارد. چطور در بند اول خدا هم خدای آسمان است و هم خدای زمین و زمینیان، ولی هیچ کاره است نعوذبالله در قانون گذاشتن!!؟؟
جوابیه ی شیخ وحدت به دامنه : "بسمه تعالی. سلام وقتی می گوییم: در نظام شاهی، قانون گذار، شخص شاه است، معنایش این نیست که شخص او می نشیند وقانون را می نویسد، بلکه معنایش این است که او دستور می دهد قانون گذاران قوانینی را مطابق منویات شاه تنظیم نمایند. در اینجا هم وقتی می گوییم: قانون گذار، خود مردم اند، معنایش این است که: 1 ـ قانون گذاران ـ حتماً ـ باید از جانب مردم ـ به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم ـ انتخاب شوند. 2 ـ در وضع قوانین، باید خواسته ها ومنویات مردم را در نظر بگیرند، وقانونی بر خلاف میل مردم نباید وضع کنند. در جمهوری اسلامی، وضع قوانین بر اساس همین دو اصل صورت می گیرد. زیرا مردم با رأی به «جمهوری اسلامی» اصل حاکم بر همه قوانینی که توسط نمایندگان آنان وضع می شود را از پیش تعیین واعلام کرده اند، وآن اصل اساسی این است که: همه قوانین موضوعه علاوه بر این که باید وفق مصالح مردم باشد، باید شرع الهی در آن لحاظ شده و هیچگونه مخالفتی با دستورات خداوند نداشته باشد. برای اجرای دقیق این اصل، فقهای شورای نگهبان معین کرده است.
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام پنجم جناب شیخ وحدت. از وقفه ای که از صبح تا الآن که شب شده است، جمعه 13 فروردین 1395 هم به پایان آمده است و به 9 و نیم شب نزدیکیم، پوزش می طلبم. به هر حال این مسافت سخت و طولانی و سوزناک توسط دامنه باید طی می شد تا به سرِ منزل می رسید؛ و رسید. و حالا با این جوابیه ی چهارم شما که صبح امروز به دامنه فرستاده اید، مواجه شدم، اما با این همه راه که طی کردم و خسته ام، باز در دو سطر این جوابیه ی تان، چون نقض و نقص دیدم، نتوانستم بی پاسخ بمانم. وقتی واقعا"، نه حقیقتا" در بند ثالث تان به ضرس قاطع می گویی: "قانون گذار، خود مردم اند، وقانون، تابع مزاج خود مردم است" چگونه می شود در این آخرین جوابیه اما برخلاف آن گزاره بگویی: "همه قوانین موضوعه علاوه بر این که باید وفق مصالح مردم باشد، باید شرع الهی در آن لحاظ شده و هیچگونه مخالفتی با دستورات خداوند نداشته باشد."!؟ با این گزاره ی جدیدتان، پس از شما می پرسم "شرع الهی" و "دستورات خداوند" که آوردی، مگر غیر از قانونی ست که دارید از آن یاد می کنید؟ قانونگذار خداست، مسلمانان کاشف قانون اند تا خلاف مشیّت حق تعالی رهی نپویند. به نظر می رسد، این که بارها از خیلی ها شنیدم روحانیت معمولا" و یا علی الاغلب از واژه ی اشتباه کردم، می هراسد! و بهتر است بگویم دوری می گزیند، شما هم گویی، نمی خواهی بپذیری در بیان شما اشتیاهی وجود دارد که همانا گفتی: "قانون گذار، خود مردم اند، وقانون، تابع مزاج خود مردم است."شک ندارم این گزاره ی شما اشتباه و خطای محض است. البته به دید و دین و دیده ی من. به هر حال از خسته کردن شما و دامنه خوانان معذرت می طلبم. من تابع حقیقت هستم نه واقعیت. واقعیت همانی ست که در سقیفه ی بنی ساعده نطفه گرفته، ولی حقیقت از آسمان در سینه ی صدر و فراخ محمدرسول الله (صـلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم) فروآمده که پُر از رحمت و حکمت و وصایت و حاوی امانتِ امامت است. همین. والسّلام.
نظر مهندس محمد عبدی: "سلام کبلاقا ابراهیم و درود و سلام خدا بر شیخنا وحدت در این گفتار با نظر شیخنا وحدت کاملا موافق و هم نظرم و دیدگاه شما بسیار ناقص و ابتدایی است چرا که قوانین مدنظر شما حداقلی است و نگاه و نظر استاد حداکثری چرا که قوانین مصوب مجلس مثل قانون تجارت استخدام هواپیمایی مالک و مستاجر و راهنمایی و رانندگی و امثالهم با نگاه شما یعنی تعطیل ولی استاد درست می فرمایید منویات شاه و دستور او کجا و خواسته مردم که اکثریت شان باشد کجا؟ موفق باشید"
جوابیه ی شیخ وحدت به دامنه : "بسمه تعالی. سلام. 1 ـ زود به بحث خاتمه دادی ودر داوری عجله کردی. اتهام شما به روحانیت منصفانه نیست. اگر به این باور رسیدی که من شهامت اعتراف به اشتباه را ندارم این دلیل نمی شود که همه روحانیان دارای چنین خصلت نکوهیده ای هستند. 2 ـ اوامر ونواهی خداوند که در کتاب و سنت آمده به طور کلی دو دسته اند: ارشادی، ومولوی. اوامر ونواهی ارشادی به آن دسته از امر و نهی ها گفته می شود که احکام صادرشده در آنها احکامی است که عقل به صورت مستقل آنها را می فهمد. اوامر مولوی مقابل اوامر ارشادی است، یعنی متضمن احکامی است که عقل در باره آنها فهم استقلالی ندارد. دایره احکام مولوی در قیاس با قوانینی که مردم توسط نمایندگانشان وضع می کنند از حجم زیادی برخوردار نیست به ویژه اگر احکام مولوی به افراد را (که چه در این حکومت وچه در هر حکومت دیگری لازم الاجرا است) از آن جدا کنیم. 3 ـ از جناب عالی می پرسم: نمایندگانی که مردم انتخاب می کنند وبه مجلس می فرستند در آنجا باید چه کاری را انجام بدهند؟ قطعاً پاسخ می دهید: کارشان وضع قوانین است. چگونه است که به نمایندگان مردم ( که از افراد همان مردم اند) اطلاق قانون گذار بلااشکال است ولی اطلاق آن برمردم ( به معنایی که بیان شد) اشکال دارد؟
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام ششم جناب شیخ وحدت. 1- به بحث از آن رو خاتمه دادم، چون دریافتم از آورده های تازه تر شما قانع نمی شوم. تسلیم بی جهت شدن هم که شما از من باخبرید، در رگ و مغز سر و عصاره ی استخوانم نیست. 2- این که گفتی به روحاتیت اتّهام زدم و منصفانه نیست، باید اول به گزاره ی علمی ام مجددا" بنگری که با پیش فرض به نظر می رسد آغاز کردم و این را نوشتم: "به نظر می رسد، این که بارها از خیلی ها شنیدم روحانیت معمولا" و یا علی الاغلب از واژه ی اشتباه کردم، می هراسد! ! و بهتر است بگویم دوری می گزیند". پس اتّهام با سه واژه ی "به نظر می رسد، معمولا" و علی الاغلب" از قید اطلاق و تعمیم خارج می گردد. خوب شد از رُبوبیّت صحبت نکردم. 3- شما از مبانی "دولت شاهی" و "دولت جمهوری" داشتی بحث می کردی و بر چارچوب های آن دست می گذاشتی، اما اینک از مبنا دست شستی وارد قوانین موضوعه شدی. از نظر من گزاره ی ثالث شما در این پست اساسا" صَبغه و مبنای سکیولاریستی و اومانیستی دارد، و این با نظریه ی امامت و نیابت تضاد آشکار دارد، به من بگوید، اگر حضرت صاحب زمان (عج) ظهور کنند، قانون و مبانی حکومتی شان را از مردم اخذ می کنند؟ پس باید پذیرفت که قانون الهی پیشینی وجود دارد که معیار و بنیان فکری حکومت اسلامی ست. 4- نمایندگان مردم وقتی قانون می گذارند، از دو چیز نباید خارج شوند: شریعت اسلامی و قانون اساسی. همین نشان می دهد، قانون از قبل توسط خداوند در قرآن و سنت روشن گردیده و نیز اجتهاد. شما به من بگویید اسلام شناس که می گویند یعنی چه؟ یعنی کسی که مسنبط است برای کشف قانون های اسلامی. پس هرکس را نمی توان قانونگذار حکومت دینی قرار داد. به جناب مهندس عبدی هم سلام دارم و سپاس. این که نوشتی: "دیدگاه شما بسیار ناقص و ابتدایی است" این دو واژه ی شما در بیان پاسخ های من به شیخ وحدت، یک گزاره ی علمی نیست، یعنی من نمی فهمم ابتدایی و ناقص یعنی چه. با پوزش.
نظر مجدد مهندس عبدی : "سلام مجدد. ابتدایی و ناقص مد نظرم، یعنی پایه اولیه و یا به تعبیری نگاه کفایت آمیز از میزان ارسال وحی است. برعکس حداقل موارد و قوانین مورد نیاز بشر به وحی نازل شد و بقیه مقررات و قوانین بخصوص در دوران غیبت کبری بر مبنای نظر حداکثری نمایندگان مردم در تطبیق با شریعت است نه عین آن و... به نظرم قدری عجله می فرمایید در نتیجه گیری بحث و اغنا شدن".
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام دوم جناب مهندس محمد عبدی. همین "تطبیق با شریعت" که در نوشته ات سوسو می زند، آن قانون است که دامنه دارد از آن دفاع می کند. اصل تطبیق خود نشان واضح وجود قانون الهی ست و قانون گذار در اصل خداست، سایرین در مقام وضع مقررات نباید مزاج خود را بر نوموس ( قانون ) خدا غالب کنند، چون قالب، قانونی ست که در وحی و سنّت متجلی گشته و مردم در جغرافیای سیاسی حکومت دینی، باید به مدد عقل و مجتهدین و اسلام شناسان خبره و صاحب تقوا، آن را تنظیم و بکار بندند. همین.
نظر سوم مهندس محمد عبدی: "سلام مجدد. نگاهِ کفایت آمیز شما و جانبدارانه دین مدارانه با اینکه می تواند و باید قابل احترام باشد اما در عمل مجزی نیست و کافی نمی باشد چرا که بسیاری از قوانین مصوب مجلس موجود ردی در شریعت ندارد یا مشابه ندارد اما بنابر قاعده رای اکثریت در تمامی جوامع بر اساس ذائقه آن مردم در حال اجراست همچنین در جامعه ما درست است خداوند سرمنشأ همه قوانین است اما حاکمیت بر سرنوشت و وضع قوانین موضوعه مورد نیاز جامعه منافی با آن ندارد البته شرمنده در بحث شما و استاد شیخنا وحدت وارد شدم موفق باشید"
پاسخ دامنه: سلام سوم به مهندس محمد عبدی. اتفاقا" خیلی هم خوش آمدی به بحث. شرمندگی ندارد، افتخار دارد. من مثال می زنم: اگر مزاج مردم به تعبیر شیخ وحدت و ذائقه ی مردم به تعبیر شما، این باشد که حجاب و پوشش زنان طی یک قانونی از محیط اجتماعی حذف شود و یا اختیاری گردد، آیا واقعا مردم طبق مزاج می توانند نص حجاب را منتفی بدارند؟ پس قانون خدا قبلا" وضع شده که باید مطابق آن رفتار کرد نه خلاف آن. بحث من فقط این است شیخ وحدت اصل ثالث متن پست خود را از نظر من باید قید بزند نه اطلاق کند به مزاج و بگوید قانونگذار مردم هستند و بس.
شیخ وحدت. قم. منزل دامنه. 5شنبه 12 فروردین 1395
پاسخ دامنه : به نام خدا. جناب مهندس، مرد کار و مطالعه و پژوهش ها و تلاش ها سلام. از این که یک دامنه نویس متبحّر و خردمندی خیلی خوشحالم. و نیز شادمان ترم چون هر بار بابت برخی از پست ها، از جمله همین پست 2473 اینجا، در معرفی روحانی بزرگوار و باتقوا جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی مؤمنی دارابی، نکته هایی ویژه را به ورقه های دامنه می آوری که بر خود من هم تازگی و اعجاب دارد. واقعا" تحسین دارد این اندوخته ها و اسناد و پژوهش های دسته بندی شده ات. مثل آنچه در باره ی حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی آورده بودی. ممنونم رفیق. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
شجره نامه به خط و تنظیم مهندس محمد عبدی سنه کوهی
مسجدجامع دارابکلا. مراسم سوم مرحوم مادرم حاجیه زهرا آفاقی دارابی. 22 فروردین 1394. عکاس: آسید. از چپ: دامنه در حال ارائه ی متنی با عنوان مجسمه ی مادر. حجج اسلام آقایان: آشیخ مرتضی دارابی .حاج آقاشیخ علی مؤمنی دارابی. رفیق مان شیخ قربانعلی برزگر و شیخ مهدی شیردل دارابی
پست 2477 : به قلم میرزاعلی چلوئی دارابی 9 : «به نام خدا و سلام به خدمتتان نظر به پست 2471 اینجا با لنز زیبا و تیزبین جناب یک دوست، شخصیت بسیار دوست داشتنی ست این مدّاح و ذاکر اهل بیت (جناب باقر مداح). فرد زارع وزحمت کش و اهل روزی حلال میباشد . عمرش پر برکت باشد و مستدام.
جناب دامنه اخوی بزرگوارتان را نیز از نزدیک میشناسم .آقای دکتر طالبی جزو افتخارات محل و منطقه هستند و از قضا مشتری بنده . بسیار شخصیتی آرام . باوقار . متین. خوش اخلاق و خوشرو با دانش دیدمشان. و برای وجود ایشان نیز موفقیت و کامیابی را از درگاه خداوند خواستارم. بدرود
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام جناب حاج میرزاعلی چلوئی دارابی. من هم به شما می گویم از توجّه های شما نسبت به مسائل متنوع دامنه ممنونم و از نوشته های شما درس می گیرم. زیرا در وجود شما صافی و دیانت و صمیمیت راستین می بینم. درود به چنین دوست مؤمن و متدیّن. ممنونم نسبت به هر دو در پست 2471 دیدگاه ات را روشن گفتی. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2476 : به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 6 : «سلام جناب دامنه و حاج احمد آهنگری. از اینکه محبت به خرج دادین یکی دیگر از روحانیون برجسته داربکلا، حاج احمد آهنگری را در پست 2458 اینجا معرفی کردین تشکر و قدر دانیم و به یقین یکی از مدّاح هان خوب در ایام محرم هستش و خیلی هم با مردم در زمینه های فرهنگی و اجتماعی روابط دارن.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام جناب حاج حسین. ممنونم از نوشته ات. وظیفه ی دامته است تک تک روحانیون و طلاب دارابکلا را معرفی کند تا مفاخران دینی و مذهبی محل برای نسل جدید شناسانده شود. و دوست و برادرم حاج احمد یکی از این بزرگواران است. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
دارابکلا. رنگین کمان و حاج احمد. 5 خرداد 1395
ادامه مطلب ...
پست 2473 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز 5 خرداد 1395 به روحانی بزرگوار جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی مؤمنی دارابی می پردازم.
ایشان. از نسل دهه ی بیستم دارابکلا و اوسا هستند. از خاندانی بحقّ، مؤمن و متدیّن. مردی شریف و آرام و با نظم و دقت و احتیاط. که از همان اَوان به طلبگی میل یافتند و به قم مهاجرت کردند و در دروس شرکت جستند و به بالاترین درجاتی که میسور بود نائل آمدند و در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، برای خدمت به دین و دعوت مردم به آئین و احکام شریعت اسلامی به میان مردم در ساری بازگشتند و در مساجد و محافل محلاتی که ساکن بودند، به ابلاغ رسالات دینی اهتمام ورزیدند.
ایشان فامیل نزدیک مان هستند؛ داماد مرحوم حجة الاسلام حاج آقاعلی شفیعی دارابی و به عبارتی داماد مرحوم عمه ام حاجیه کل رضیّه طالبی دارابی اند که در میان مان به حاج آقا مؤمنی مشهورند. در ساری ساکن هستند و به صورت هفتگی به دارابکلا و اوسا رفت و آمد داشته و کماکان دارند.
همچنین ایشان از ابتدای تاسیس نهضت سوادآموزی، طی حکمی از سوی حجة الاسلام والمسلمین شیخ محسن قرائتی به عنوان رئیس نهضت سوادآموزی استان مازندران منصوب شدند و همچنان بر این سمت باقی بودند و نمی دانم آیا بازنشته شده اند یا بر آن مسؤولیت مانده اند.
به لحاظ شخصیتی فردی متخلّق به اخلاق اند. اهل ذکرند. متین و در کسوت روحانیت بسیار مقبد به آداب اند. مهربان، خوش برخورد، خوش سخن و بسیار کشش و جذبه دارند. انسانی باتقوا و حامی نظام و ولایت فقیه اند. به صله ی ارحام بسیار بها می دهند. مسلط به مسائل دینی اند. در میان مردم محبوبیت دارند.
سه تا از دامادهای ایشان روحانی اند و در قم ساکن و مشغول به تحصیل و تدریس و پژوهش های دینی اند. که هر سه، از بزرگواران و طلاب فاضل و انقلابی اند.
از قم برای این بزرگ و خیرخواه همگان آرزوی سلامتی می کنم و از محضرشان می طلبم اگر این پست شان را قرائت نمودند، بر دامنه و دامنه خوانان شریف دست دعا به آسمان برَند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی مؤمنی دارابی. عکاس: سیدعلی اصغر
مسجد جامع دارابکلا. مراسم سوم مرحوم مادرم. 22 فروردین 1394. عکاس: دامنه
مسجد جامع دارابکلا. مراسم سوم مرحوم مادرم حاجیه زهرا آفاقی دارابی. 22 فروردین 1394. عکاس: سیدعلی اصغر. از چپ: دامنه در حال ارائه ی متنی با عنوان مجسمه ی مادر. حجج اسلام آقایان: آشیخ مرتضی دارابی .حاج آقاشیخ علی مؤمنی دارابی. رفیق مان شیخ قربانعلی برزگر و شیخ مهدی شیردل دارابی
این برادر ایشان حاج ولی الله مؤمنی دارابی ست. شورای روستای اوسا. 4 خرداد 1395 ارسالی جناب یک دوست به دامنه
پست 2471 : به نام خدا. 4شنبه 5 خرداد 1395 با دوربین جناب یک دوست (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
4شنبه 5 خرداد 1395 دارابکلا. با دوربین جناب یک دوست بقیه در اینجا
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم برای بار سوم به شما جناب حجة الاسلام آقا سیدمحمد شفیعی دارابی دوست خوش سیرت و طلبه ی متدیّنِ بانزاکت. آنچه در سخن شما و بهتر است بگویم از قلب شما به حروف الفبای متن درآمده است؛ نشان لطف و درک بلند آن دوست مقیم جوار قدسی مشهد مقدس است. دعایم کن در حُرم حَرم آقا علی بن موسی الرّضا _علیهما السّلام_ که ما شیعیان آنجا را مرکز عشق به عترت می دانیم. به توصیه ی قلب پاک شما در دو مورد شام غریبان و مدیریت وبلاگ حتما جواب مثبت می دهم. که این هر دو راه را ادامه خواهم داد. من هم ازت می طلبم فرزند نونهال خود سیدصدرا را در آینده حتما طلبه کنید. این هم درخواست اکید دامنه از شما. خدا حافظ. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
این هم سیدصدرا شفیعی دارابی ست. فرزند نونهال حجة الاسلام آقاسیدمحمد شفیعی دارابی. متولد 24 دی 1394. مشهد مقدس. ان شاء الله طلبۀ آیندۀ دارابکلا
پست 2435 : به قلم حجة الاسلام سیدمحمد شفیعی دارابی 1 : «بسم الله الرحمن الرحیم. سلام. خیلی خیلی متشکرم، شما محبت فرمودید، در پست 2431 اینجا . به نظرم عیدی امروز بنده آشنایی با شما و تفکرات شما بود. ولی به علی بن موسی الرضا علیه السلام اصلا" راضی نیستم این قدر از بنده تعریف بفرمایید، این جانب افتخار می کنم که اهل دارابکلای علما پرور هستم. بنده خاک پای همه هم محلی های عزیز هستم و به هر مرحله علمی برسم با افتخار عرض میکنم که دارابکلایی هستم.
سلام صمیمانه ام بابت محبت های دوستان دامنه ای دارابکلایی های عزیز. متشکرم. نایب الزیاره همه دوستان و محلی های عزیز در جوار مضجع شریف آقا علی بن موسی الرضا هستم.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب حجة الاسلام آقا سیدمحمد شفیعی دارابی که اُنس و دوستی مان از سال های قبل آن هم در درون تکیه ی دارابکلا پرورش یافته است. و خودت نیک می دانی من شما را فردی باسواد و بااخلاق و دارای حالات معنوی و در زیّ طلبگی می دانستم و می دانم. و این پست 2431 اینجا کمترین کاری بود در حقّ شایستگانی چون شما و معرفی کوتاه و گویا برای شناخت نسل جوان. حتی برای شناخت همه ی هم لباسان بزرگوارتان از شما و نسبت به سایر روحانیان.
خرسندم در جوار مَضجع شریف امام رئوف رضا _علیه السّلام_ به یاد دامنه و دامنه خوانان و به تعبیر قشنگ شما «دوستان دامنه ای دارابکلایی های عزیز» بودید و هستید. بارها به دامنه گفتی همیشه وبلاگ دامنه را می خوانید و نیز بارها بر این کار فکری و فرهنگی دامنه تحسین و تشویق روا داشتید. ممنونم از شما که متنی را از مشهد مقدس با نهایت ادب و انصاف و تقوا هم به تلگرامم و هم به بخش کامنت دامنه ارسال نمودید. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
مشهد مقدس. 1395. جناب حجة الاسلام آقا سیدمحمد شفیعی دارابی
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به جناب مهندس که عشق تان به مراسم عاشورا بر من کاملا" مسجّل است و پر از خاطره به همراه شادروان یوسف. ممنونم این طلبه ی سیّد خوب محل مان را با یادکردی از پدرشان و مراسم مذهبی محل، تحسین و تشویق نمودی. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2431 : به قلم دامنه : به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، امروز یکشنبه 2 خرداد 1395 در میلاد فرخنده ی حضرت صاحب الزّمان _عجّ_ به معرفی مختصر طلبۀ جوان و بزرگوار مشهد مقدس، جناب حجة الاسلام آقا سیدمحمد شفیعی دارابی (فرزند حاج سیدتقی شفیعی دارابی؛ ذاکر اهلبیت _علیهم السّلام_) می پردازم.
سیدمحمد که طلبه ی پویا و پُراستعدادند، از خاندانی مذهبی و روحانی برخاسته اند. مردم تا ذهن شان یاری می دهد، می دانند که حیّاط وسیع این خاندان سادات، محلّ شکل گیری کاروان اُسرای ظهر و عصر عاشورای دارابکلاست. و همین نقطه جوش های مذهبی ست که آدمی را به مبداء و معاد معتقد و متّصل می کند. و سیدمحمد نجیب و عزیزمان نیز از این حیّاط _که بوی عاشورا و علَم و کُتَل و اسیری و درد و شهادت و بابایاحسینِ دخترکوچولوهای محل را می دهد_ به اوج طلبگی پرواز کردند.
ایشان آخرین طلبه ی پرورش یافته ی عموی بزرگوارشان، عالِم بزرگ مازندران، مدیر مدرسه ی علمیه ی مصطفی خان ساری و دبیر جامعه روحانیت استان مازندران یعنی مرحوم آیة الله سیدرضی شفیعی دارابی از مفاخر روستای مان، می باشند و از آنجا پس از چند سال تلمّذ و جست و جوهای علمی و معنوی و اخلاقی، به سوی آستان معنویت ایران، حرم قُدسی آقا علی بن موسی الرّضا _علیهما السّلام_ پرواز کردند و هم اکنون نیز در آن دیار مقدس، به درس و بحث و امور دینی و سیاسی و اجتماعی و تبلیغی و پژوهشی شان مشغول اند.
من با این طلبه ی خوش استعداد، برجسته، متین، خوشرو، باوقار و اهل مطالعه و نیز بسیار سخندان و آگاه به مسائل روز جامعه و مردم و نظام و اسلام بسیار نزدیک و هم سخن و دوست و صمیمی ام. ایشان نیز نه فقط با من که با همه ی مردم روحیه ای متواضعانه و اخلاق محور دارند. بارها در شب های محرم در تکیه ی دارابکلا با هم بعد و قبل از منبر و مراسم عزاداری نشستیم و گفت و شنود کردیم. ایشان فردی منظّم، معطّر، بااخلاق، و دارای روحیات بالای معنوی و مذهبی ست و در کلام و مصاحبت ها، بلیغ و فصیح اند.
شاید خیلی ها باخبر نباشند اما دامنه ایشان را می شناسد و می گوید که بسیار منطقی، دردمندانه، آسیب شناسانه به مسائل می نگرند و با قُبحیاتی به نام های دُگماتیسم و تحجّر و پیش داوری های مُهلک بشدّت مُنزجرند. این را از محاوراتی که بین مان دست می داد، دریافتم. در درس حوزه جدّی و بابرنامه اند. و هم اینک مشغول گذراندن پایه های بالای درسی اند و در حال تدوین و تالبف پایان نامه ی خود در حوزه علمیه.
از نشانه های تواضع و خردمندی شان این بود دیشب وقتی با هم گفت و گو می کردیم، ایشان از حرم مشهد و من از حرم قم، چندین بار تاکید کردند و حتی اصرار و تمنّا که پست معرفی مرا یا اصلا" نگذارید و یا در آخرین روز قرار دهید. اما چه کنم که نیمه ی شعبان، نوبت معرفی به اسم این سیّد خوب و پاک سیرت در آمد؛ که هم پدر گرامی شان حاج سیدتقی، ذاکر اهل اهلبیت _علیهم السّلام _ هستند و عموی مرحوم شان حاج سیدمهدی شفیعی دارابی از روحانیون بودند، و هم دو عموزاده ی شان حُجَج اسلام مرحوم سیدرسول و نیز روحانی مقیم قم که داماد حجة الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل دارابکلایی اند؛ از تبار روحانیت محلّ اند. و هم جدّشان از سادات بزرگ محل بودند. و نیز هم نیای مادری ایشان که از روستای کارنام چهاردانگه اند، از مذهبیون و متدیّنان اند که بر سیدمحمد تاثیرِ معنوی و پرورشی زیادی گذاشته اند.
ان شاء الله برای جناب حجة الاسلام سیدمحمد شفیعی دارابی، پست دومی هم در آینده خواهم نوشت و در آن قسمت دوم، به طور مفصّل به بسیاری از اقدامات، پژوهش ها و فعالیت های شان اشاره می کنم.
از راه دور از این سیّد خوش مرام و مطالعه گر و طلبه ی خوشفکر و مستقل، می خواهم هر بار که به حرم مشرِّف شدند، دامنه و دامنه خوانان ارجمند را از دعا در حرم آقا علی بن موسی الرّضا _ علیهما السّلام_ بی نصیب نگذارند. خدا نگه دار، دوست فاضل و نیکوخوی من. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
طلبۀ جوان و بزرگوار مشهد مقدس جناب حجة الاسلام آقا سیدمحمد شفیعی دارابی (فرزند حاج سیدتقی شفیعی دارابی ذاکر اهلبیت _علیهم السّلام_ دارابکلا