پست 1223 : به قلم تنسر 35 : «بنام حضرت حق یکتای عالم. یکی دیگر از بزرگواران مشاهیر سرزمینم که خانه اش، خانه مردم بود مرحوم حجت الاسلام شیخ احمد آفاقی، که بعد انقلاب منزلش دفتر رفع و رجوع مردم و اخذ تصمیمات محل بود. مرحوم آفاقی بعد از فارغ شدن از دروس حوزوی و رجعت از قم در جنب و جوش فعالیت امور عمرانی واجتماعی در کنار همقطارنش (حاج آقا دارابکلای ،مرحوم شیخ علی اکبر طالبی ومرحوم شیخ روح الله حبیبی )در مسابقه ماراتن خدمت به مردم همسو وهم دل بودند .منزل مرحوم آفاقی در اوایل انقلاب کانون فعالیت انقلابیون بوده وبعد از پیروزی هم، جهت پیشبرد نگاه انقلاب به قشر محروم جامعه جهت این امر مهم با همکاری نیروهای انقلاب در صدد حل معضل محرومیت تلاش نمودند .
اولین نهادینه دموکراسی با تشکیل مجمع قایم مقامی با همدلی مردم جهت رفع و رجوع مسائل مختلفه مردم وجهت ارتقای روستا از فقر به پیشرفت وبرطرف نمودن کاستی هایش ،که با حضور گرم جنابان کربلای سید محمد شفیعی ،آقای سیدخلیل حسینی، مرحوم کربلایی حسن آهنگری که از دوستان صمیمی مرحوم آفاقی قبل وبعد انقلاب بوده است . از جمله فعالیت قایم مقامی در دارابکلا ،در برهه زمانی خاصی که در جنگ تحمیلی بودیم کمکهای مردمی به جبهه ،نظارت وبرنامه ریزی واقدام عملی در بر داشته است واز طرفی تغییر وتحول دربستر کشور وشعارهای انقلابی ،توجه به قشر محروم وروستای انتظارات مردم به مراتب بیشتر شده وهجوم درخواست مردمی به سوی ترقی که با پیدایش انقلاب چشم های بسته را باز نموده ودنیای پیشرفت ومترقی نمایان ساخته ،خود برزحمت وتلاش این عزیزان افزون گشته . . از جمله فعالیت کار ایشان مرمت امام زاده باقر و قبرستان دارابکلا بود و ادامه سنگ فرش که از ابداعات حاج آقا دارابکلای بود. فعالیت های ازجمله حفر چاه در پائین محله ،مخابرت همگانی،خرید ترانس برق در بعضی مواقع بدلیل جمعیت رو به رشد واحتیاج به وسایل برق سوز ،اقداماتی برای سوخت محل وتوجه به درخواستهای مردم،احداث وپیگیری حمام دو قلو،پیگیری اولین آسفالت در ورودی دارابکلا وموارد دیگر که دور از اطلاعات بنده است،همه وهمه از فعالیت مجمع قایم مقامی به محوریت مرحوم آفاقی بوده است.
درمسائل دینی امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی ع پائین محله وکار تبلیغ دینی در این مسجد وبرپایی مجالس محرم وماه مبارک رمضان ومراسم شهادت وتولد ائمه را اصلا فراموش نمی کردند. خواندن نماز میت وشرکت در مراسم اموات بر ایشان فرقی نداشت فقیر یا غنی باشد واز امور محوله خویش میدانسته. دستگیری از خانوده های مستمند. تنسر،نمونه ای از آن در حافظه اش دارد ،که قابل بازگو نیست.خلق و خوی مشارکت اجتماعی ازذات ایشان می باشد ،شخصیت مهربان و دارای جاذبه بوده است .روحش شاد و محشور با اولیاالله. در پایان از همه خوانندگان به خصوص از جناب دامنه وخانواده محترمش ،اطلاعاتی در خصوص شخصیت وفعالیتی که مرحوم آفاقی انجام داند ویا اشکالاتی در متن یا نگارش یاموارد قابل حذف را با کامنت در دامنه ،در دفتر یادی از ایام ،یاری کننده این بنده خدا تنسر باشید .درود بر همگی تان.»
پاسخ دامنه: بیش از هر چیز نوع بینش جناب تنسر را تحسین می کنم. زیرا هم یاد ایام نمودند و هم ذهن خلاق و پرحافظه ی خویش را بر روی دامنه خوانان گشودند. نکاتی برجسته از این مرد بزرگ از قلم تنسر جاری شد. دامنه نیز چند مورد می افزاید: بسیار ملا و اهل مطالعه بودند. سختی کشیده بودند. ساده زیست و مردمی و آمیخته با روحیه ی خاکی زندگی می کردند. شاید خانه ای در دارابکلا نباشد که این شخصیت روحانی در آنجا منبری نرفته باشند و ذکر مصائب کربلا نکرده باشند. اهل ذکر بودند. خانواده دوست بودند. شمس فرزندانش بودند. منزوی نبودند با مردم و نخبگان سر و سرّ داشتند. قناعت پیشه بودند. خود باغداری می کردند. دسترنج خویش را می خوردند. برای محل خدمات دینی و شرعی و انسانی انجام دادند. اتاق شخصی خانه اش یکی از چند اتاق انقلاب بود. روحش شاد و قلم تنسر پرجوهر باد. (منبع: دامنۀ دارابکلا. اینجا)
پست 1213 : به قلم تنسر 33 : "مشاهیر و مشایخ داربکلا 2 . «بنام ایزد منان. خدای رحمان. سلام و درود بر دامنه ودامنه خوانان گرامی. برحسب قول وانجام وظیفه از طرف تنسر به دامنه و دامنه خوانان گرامی ،این بار از مردی سخن به میان می آورم که کوچه های دارابکلا را با اختراع ادیسون چراغانی کرد ،مرحوم شیخ روح الله حبیبی ،مرد عمل و کارزار.
برنامه دیگر ایشان در خصوص آبرسان و حمام دارابکلا بوده که در یادی از ایام حاج آقا دارابکلایی بیان داشتم که با مشارکت مردم وهمفکری این دوبزرگوار زیر بنای پایه گذاری گشته. واز جمله فعالیت مرحوم حبیبی دفتر ثبت ازدواج در دارابکلا ومنطقه بوده که هر دارابکلای امضاء زیبایش را در قباله ازدواجش ،یادآور خاطرهاست.مرحوم حبیبی از جمله دانش آموخته های علوم دینی ست که آدمی خوش خَُلق و شوخ طبع و بی ریا و بی تکبر ،برای ایشان مطرح نبود غنی وفقیر ،از شاخصه اخلاقی ایشان مهمان نواز بوده ،. از جمله دغدغه ایشان کار وتلاش بود. فرقی برایش نداشت کی یا چه کسی باشد ،نمونه در همسایگی ایشان کولی های با آن سروصدا کاروفعالیت می کردند هیچ زمانی از سر وصدا آنها به کسی اظهار شکایت نمی کرد . ازدیگر فعالیت ایشان تبلیغ مسائل دینی بوده که ایشان مناطق محروم جامعه را مد نظر خویش دانسته ،چون ایشان مثل بعضی نبوده که بدنبال مریدپروری باشد یا اینکه با صحبتحهای که به در ودیوار بزنند که عده ای را برای خویش مشتری سازند وبعد برایشان به به وچه چه کنند.
بگذریم از این قضایا، به هرحال مردم بالا دست سرتا ، موسی کلا و جناسم ودیگر روستا از خوصیات اخلاقی ایشان مطلع هستند وبنده تا آنجا اطلاع دارم در مسائل عمرانی وآبادانی این مردم محروم جامعه ،دست به کمر نمی شد بلکه دست به عمل می شد چه درآبرسانی وحمام وساخت مسجد با مردم همنوا بوده واقدام عملی میکرد . تا آنجا از آشنایشان سراغ دارم منزل این بزرگوار مکانی برای حل مسائل ومشکلات و رفع و رجوع مسائل بوده ومورد امین مردم بودند.
مرحوم حبیبی در دوران حیاتش فیض حضورش را در جبهه جنگ را از خود دریغ نکرده وبرای دفاع از مرز بوم را از جمله وظایف خویش دانسته ،وفرزندش آقا جواد هم درمصاف با کوردلان انقلاب در جنگل های آمل همرا با دیگر رزمندگان لباس رزم پوشیده بود این بزرگوار در کنار امور محوله گفته شد ،ولی زندگیش را باکشاورزی می گذراند ،همچون مردم عادی ،داس(دره) بدست راهی مزارعش به امور کشاورزی می پرداخت ،چون که این بزرگواران معتقد بودند که پینه بستن به دست را عار نمی دانستن ،بلکه از افتخارت می دانستند .نه مثل امروز پینه به پیشانی را افتخار و پینه به دست را عار می دان.
یاد دارم روزی ایشان راکه زنبیل که برداشت نعمات خداوند رابا دست خویش به عمل آورده را به منزل میبرد .در زنبورداری هم داری اطلاع زیادی بوده ودر منزلش یک بار رفته بودم مرغ محلی ،اردک ؛غاز ودام کوسفند کاو شیرده، نماد خودکفای را کاملا در این منزل لمس می کردی .روحش شاد و سربلندباشد ومحشور با اهلبیت گردد.
درپایان از دوست گرامی این بزرگوار آقا سید علی اکبرحسینی که در دارابکلا براب غسل اموات همه دارابکلای ها نقش پررنگ داشته روحش شاد و از مرحوم میرزا حسن صالحی از وارستگان دوران خویش بوده ودر بیان کلام وشعر فصاحت ها در کنارش احساس خستگی نمی کردند روح این عزیز شاد وسزبلند باد. امیدواری همه ما از این بزرگواران درس زیستن را بیاموزیم و تکبرو منیّت را از خود دور سازیم ودر پرداختن به امور عام المنفعه کوشا باشیم هر چند سختی که دارد وبرای مردم دارابکلا ،چیزهای رابخواهیم که بهترین ها باشد تا آیندگان برایمان بهترین ها رابنویسند .درود درود درود بدرود.
در ضمن از خانواده محترم ایشان ،بابت نشرخصوصیات اخلاقی ایشان عذرخواهی نموده چون اعتقاد بنده بر این منوال است که مشاهیر متعلق به کلیه مردم هستند واز اخلاق حسنه این بزرگواران درسی است برای ایندگان وچنانچه نتوانستم کیفیت وجان مطلب را ادا کنم ،از بی اطلاعی این حقیر میباشد ،که انشالله از جناب دامنه و دامنه خوانان و همچنین بستگان سببی و نسبی وهمه آشنایان ،جهت تکمیل کتابچه ای بعنوان یادی از ایام برای ماندگاری نسل آینده از زندگی گوهربار این عزیزان ، قلم های تان با تحریر مطالب در این باب کمک شایانی می نماید . درود برهمگی تان." (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)
پست 1270 : به قلم تنسر 40 : " به نام خداوند بخشنده و مهربان. سلام ودرود به دامنه ودامنه خوانان گرامی ،درود وسلام برهمه شهیدان وجان باختگان ایران زمین. با شوق اشتیاقم وبا کمال احترام به شان وشخصیت اش ،این بار از کسی قلم به تحریر می آورم که به جای اینکه لشگر دعا باشد سرباز عمل در میدان جهاد بود. از مردی سخن می گویم بجایی موعظه برسر منبر ،تفنگ بدست گرفته و با عملش تشویق وموعظه سربازان در خط مقدم بود .این بزرگوار همان شهید سید جواد شفیعی می باشد ،که چهره بشاش وخندانش برهمگان پوشیده نیست.
شهید حجت الاسلام سید جواد شفیعی دارابی دانش آموخته علوم دینی از قم می باشد ودر اوان انقلاب با توجه به نیازش در محل برای انقلابیون وجوانان محل خود را مهیا مردم نموده ودر تظاهرات جلودار ومسئول شعار های انقلاب بوده ودر تشویق جوانان برای شرکت در تظاهرات به ساری نقش اساسی داشته.
پست 1522 : به قلم تنسر 34 : مشاهیر و مشایخ داربکلا. قسمت3. «بنام خداوند رحمان. درمباحث یادی از ایام از مردی سخن به میان می آورم که با توجه به پتانسیل موجود در ارتباطات اجتماعی، توانایی رسیدن به موقعیت های اداری که امروزه هستند کسانی برایش دست وپا نمی شناسند .ولی با همه این اوصاف خدمت کردن به مردم محروم جامعه را سرلوحه کار خویش نموده .بله ایشان کسی نیست جز شیخ علی اکبر طالبی ( پدر دامنه ) ، که به شنیده هایم، همسایگانش شیخ عمو، این شیخ بزرگوار در روستا مرسم (یا بقول منوچهر ستوده مرس بن ) جهت خدمت به اهالی این روستا کمر همت را بسته ودر آبرسانی آب شرب ،با همکاری مردم اقدامات موثرداشته است در اقدامی بی نظیر دیگر در احداث حمام ومسجد این روستا ،دوشا دوش مردم فعالیت داشته از ویکی از کارکرد ایشان پیگیری ساخت مدرسه بود که بچه ها این روستا جهت اموزش به روستا اوسا سختی های زیادی متحمل می شدند . وموعظه وتبلیغ امور دینی ازجمله ماموریت ثابت این بزرگوار بوده است.
ایشان را شیخ عمو می گفتند .وازخصوصیات بارزی که یکی از نزدیکانش نقل کرده بود زمانی که به مکه تشریف بردند واز طرفی حضور ایشان بیشتر در میان مردم مرسم بود برای همه اهالی این روستا که بالغ به سی خانوار بود از مکه برایشان سوغاتی خریده بود ،یعنی همه اهالی این روستا را از خانواده خویش دانسته یکی از خصوصیات اخلاقی ایشان خودم به چشمم دیدم مبارزه بی غل وغش با خرافه وخرافگری بوده است که قضیه یورمحله هنوز از یادم نرفته . به هر حال اطلاعاتم در خصوص ایشان به همین مقدار بوده و مابقی خصوصیات اخلاقی وعملکرد این شیخ بزرگوار را به جناب دامنه می سپارم تا در تکمیل آن کمک شایانی به بنده نموده تا هدفی که از پیش برای خویش طراحی کرده ام برسم . رحمت بی پایان نثار روحش ومحشور با آل نبوی . درود بدرود .»
پاسخ دامنه: سلام دارم به جناب تنسر. ابتدا متشکرم از لطف. دوم ممنونم که یاد ایام را از نیام غلفت درآوردی و بر یاد و جان مان جاری ساختی. سوم شرمنده ام که مرحوم پدرم را با قلم شیرین و صمیمی ات مطرح کردی. ولی آنچه آوردی واقعا از شناخت دلی ات بود و مشهودادت. خیلی برات آرزوی سلامتی دارم و دعا می کنم قلمت همواره جوهر و گوهر هر دو را داشته باشد. و قلبت راهنمای نیّات عالی ات و مغزت مُقوّم گفته هایت باشد. اما چند چیز دیگر من می افزایم: در محبت و احترام خاصش به مادرمان و همسرداری شان بشدت نمونه بود. در تاریخ زندگی اش نداشتی ها و فقر و از طبقه ی مردم عادی بودن را لمس کرد. در برق و جاده و آب و تکیه و مسجد مرسم تلاش زیادی کرد و با توفیق همراه بود. در تاسیس مسجد امام صادق سه راه اسلام اباد جد و جهدی موفقیت آمیز داشت. در احداث حمام سنه کوه کوشید. در حیازت چشمه ی شرب ببخیل تلاش کرد. در ایجاد غسالخانه اوسا همت موفقیت آمیز داشت و زمین را برایشان از اوقاف به ثبت رساتد. در منازل همه ی افراد برای روضه خوانی حضور می یافت حتی میان کولی های دچار کمبودهای محرومیتی. و بقیه را خدا خود بداند مکفی ست. اجر نوشته های شما با خداست تنسر. (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)
پست 330 : به نام خدا. قسمت دوم : دوشنبه 10 شهریور 1393 جناب حجة الاسلام آقای علی اکبر دارابکلایی متن زندگی نامه ی خویش را از طریق کامنت به دامنه ارسال داشته است. متاسفانه چون همه متن خود را با حجم بالا در یک کامنت فرستاده، بخش زیادی از آن به دامنه واصل نشده است. از همینجا از جناب ایشان متمنّی ام هر 1024 حرف را در یک کامنت قرار داده، و در چند کامنت بفرستد تا همه را منعکس سازم. از ایشان بابت اهتمام به این امر و اجابت به درخواست دامنه سپاسگذارم. اگر عکسهایی هم از خود ارسال کنند مزید امتنان خواهد بود. از اینجا به بعد نوشته ی ارسال داشته شده از سوی ایشان است : " با سلام زندگینامه کامل استاد علی اکبر داراب کلائی خدمت شما ارسال می شود با تشکر زندگینامه حضرت حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر داراب کلائی.
الف : دوران کودکی تا جوانی : استاد علی اکبر داراب کلائی در 20 مهر 1350 در یک خانواده مذهبی و اصیل مذهبی در داراب کلاء ساری استان مازندران چشم به جهان گشود و پدر ایشان فردی کشاورز و مومن و از شیفتگان اهل بیت و از خاندان اصیل و معروف داراب کلاء است. جد پدری ایشان معروف به کربلایی ملا ولی از افراد با سواد مکتبی داراب کلاء بود که در مسیر بازگشت از سفر کربلای معلا از دنیا رفت و در صحن حرم عبدالعظیم حسنی (ع) دفن شده اند و از طرف اجداد مادری از سادات بزرگ و معروف مازندران به نام سید آقا یوسفی در سیکا هزار جریب نکاء می باشند و از ویژگی های بارز دوران کودکی و نوجوانی و جوانی ایشان شرکت در مراسم مذهبی ، مسجد، و مجالس عزاداری اهل بیت (ع) می باشد و نیز شرکت درنماز جماعت اول وقت حضور ی فعال داشته اند.
ب : دوران دفاع مقدس : در سن 15 سالگی آغاز دوره بلوغ شرعی در سال 65 کاروان اعزامی به جبهه استان مازندران به پادگان آموزشی گهر باران ساری اعزام و سپس به همراه سایر عزیزان و دوستان به منطقه کردستان. " بقیه مطلب واصل نشد... منتظرم ارسال شود به دامنه. (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)