روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

شهیدان روستای دارابکلا


به قلم دامنه


به نام خدا. در نهمین قسمت از سلسله مباحث دمی با دماء شهیدان یاد می کنم از شهیدان غیور دارابکلا. نام و یاد شهیدان دارابکلا را در این پست، با یک جملۀ بسیارمهم یک شهید 17ساله از سرزمین پهناور و انقلابی ایران، آذین می کنم که هزاران معنا در آن نهفته است و فلسفۀ حیات طیّبه ی اسلامی را به متدیّنان و انقلابیون می نمایاند:


بدنم را به خاک،


روحم را به خدا،


و راهم را

به شما می سپارم



19 شهید روستای دارابکلا. عکاس جناب یک دوست. تابستان 1395


(دامنه دارابکلا)


مکتبخانۀ پدرم در بیان شیخ مالک


به قلم حجة الاسلام مالک رجبی دارابی


«سلام آقا ابراهیم شریف. متن های دامنه را مطالعه می کنم. برایم جالب است. مرحوم پدر شما خیلی مقام بالایی داشته وبرای ما مجهول بود چو ن با جوانان و نوجوانان و شاگردانش درارتباط بود.


بیشترین سفارش امامان ما  این بود که با جوانان و نوجوانان و کودکان ارتباط سالم داشته باشید و آ نها را  بسوی خدا گرایش بدهید. خدا رحمت کند پدر شما را که با این حرکت قلب امامان را خوشحال کرد و آن جوانان و نوجوانان را بسوی خدا و قرآن گرایش داد. التماس دعا»



پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب حجة الاسلام شیخ مالک دوست فاضل و ارجمند دامنه. خیلی خیلی بزرگواری کردی که با خواندن پست های دامنه از جمله پست 3365 یعنی «آنچه بر دامنه گذشت 13» یادی از مرحوم پدرم کردی و این گونه خدا بیامرزش دادی. من بشدّت به کسانی که بر والدین من حتی یک صلواتی هدیه کنند احساس اشک انگیز پیدا می کنم و بغض شادمانی و شعَف گلویم را می فشاد.


مرحوم مادرم نیز در بخش دختران مکتبخانه را پیش می برد و آموزگار قرآن تعداد زیادی از دختران دارابکلا و اوسا و مُرسم بود. اتفاقا" من بیشتر نزد مادرم قرآن درس می گرفتم و درس پیش می دادم به سبک شمرده شمرده ی هوالفتاح العلیم. بسم الله الرحمن الرحیم.


(دامنه دارابکلا)


مکتبخانۀ پدرم شیخ علی اکبر طالبی

به قلم دامنه


به نام خدای آفرینندۀ آدمی. هر گاه قرآن آموز در مکتبخانۀ مرحوم پدرم به سورۀ ۹۱ الشّمس _جزء 30_ (یعنی وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، سوگند به خورشید و تابندگى‏ اش، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا، سوگند به ماه، چون پى [خورشید] روَد)؛ می رسید باید یک تِلا _خروس محلّی_ برای پدرم هدیه می آورد!


حال آن که معنای تَلَاهَا در آیۀ 2 این سوره، هیچ ربطی به خروس و تلای محلی نداشت! این تَلَاهَا به معنی در پی خورشید رفتن ماه است یعنی چرخش ماه به دور خورشید.


ولی در مکتبخانه، رسیدن به این واژگان مقدس إِذَا تَلَاهَا، در پیِ تلا و خروس رفتن و برای رئیس مکتبخانه هدیه آوردن معنا داشت! که البته با ذوق و شوق و رضایت قلبی والدین قرآن آموز همراه بود، زیرا رسیدن بچه اش به این بخش عَمّ جزء، نوعی غرور و جشن و سرور داشت!


سه مُبصر بسیارجدی داشت مکتبخانۀ مرحوم پدرم و سه جای نشیمن خاصّ، سه مبصر اینان بودند:


1- علی بابویه دارابی (نجّار ببخیل)


2- مرحوم باقر طالبی دارابی (مرحوم ابوالقاسم ببخیل)


3- عبدالله رمضانی دارابی (زکریا رمضان بالامحله)


سه جای نشیمن اینجاها بود:


اتاق اول خونۀ مان که بخش بیرونی خونۀ مان بود که اتاق پشتی اش بخش اندرونی،

گوشۀ دالون در انتهای سکّوی سمت غربی (آن خونۀ مان دو سکوی شرقی و غربی داشت)

و داخل تلوار روباز _تالار_ که محلی برای کارهای بیرونی منزل بود.


من بخوبی یادم است که پدرم با لباس آخوندی و بدون عمّامه گذاشتن به سرش، در کُنج اتاق، دَمِ درِ خروجی غربی به سمت دالون می نشست و افراد پس از زنگ صبحگاهی از در شرقی اتاق به داخل می آمدند و گوش تا گوش می نشستند و به نوبت یکی یکی می رفتند پیشش زانو می زدند درس پیش می دادند، اگر درس قبل را بلد و مسلط بود، درس جدید می گرفت، اگر نبود یا باید جریمه می شد و یا تنبیه.


برخی از بس تنبل و بازیگوش و _شاید هم کورذهن! بودند_ اصلا" هیچی یاد نمی گرفتند. که پدرم مجبور بود اینان و نیز خاطیان را یا فلک کند و یا وارونه به سقف وسط اتاق کلاس در مقابل چشمان قرآن آموزان، آویزان.


وقتی هم کسی را آویزان می کرد خیلی جدّی جدّی تنبیه اش می کرد و طرف تا مدتی باید در این وضع می ماند و سایرین درس عبرت! می گرفتند.


این خاطره بسیار شنیدنی ست که یک روز یکی از قرآن آموزان آفتابۀ مسّی قیمتی! را انداخت توی چاه مُستراح خونۀ مان. پدرم بشدّت عصبانی شد و به فکر چاره! افتاد و همه را در حیاط به خط کرد و گشت و گشت یکی را که خیلی لاغر و نحیف بود _که از قضا فامیل مان هم بود و اخلاقا" درست نیست که اسمش را اینجا بیارم_ برگزید و بر کمرش ریسمان بست و به کمک مُبصران و همهمۀ حاضران او را آرام آرام و با حیرت ماها، به داخل چاه مستراح فرستاد و آفتابه را نجات! داد.


چه کارهای خطیری می کرد این مرحوم پدرم! این قضیه به یک داستان پرجنجال ختم می شود که اینجا مجال شرحش نیست. با پدرم خیلی زیاد و انبوه خاطره دارم که نقلش سخت است که من فقط در میان خواص مان آن را به صورت تئاتری! اجرا می کنم و حسابی هم استقبال می گردد.


آری؛ با زنگ صبحگاه همه ورود می کردند به مکتبخانه و هیچ کس حق نداشت تا خوردنِ زنگ خروج در ظهرگاه، به خانه اش برگردد. با به صدادرآمدن زنگ خروج در ظهرگاه _پس از ادای نماز جماعت ظهر و عصر_ در حیاط بزرگ خونۀ مان به سه ستونِ ببخیل، پایین محله و بالامحله ردیف می شدند و به نوبت و حضور و غیاب مجدد به خونه ها بازمی گشتند.

من که الآن دارم روایت می کنم به همان حسّ و حال کودکی و نوجوانی ام و خاطرات زیبای آن موقع بازمی گردم و ذهنم با بوی آن ایام یک مرورگر فعال می شود.

(زندگینامۀ دامنه)

پاسخ جناب رنگین کمان به شیخ مالک

پست 2283 : به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 6 : «سلام. شب زیبایت بخیر. شما که در راستای کلاسهای تقویتی سه ماه را در دارابکلا در کارنامه خود داریددر مقطع خیلی کوتاهی اون هم نه کفایت چند ساله را به طور مستمر  اگر از مسولین محل به شما یا بقیعه روحانییون از نظر حمایت مالی صورت نگرفت  فرزندانمان  باید به بیراه گشیده شوند؟ من حرف برشماها که بیرون گشته اید ما که در دارابکلا بیشترین روحانیون را در خودمان داریم دست به سوی بیگانه دراز کنیم؟ چرا حد  امکان یه پیشنمازی در مسجد بالا با مشارکت بزرگان   ........"

توضیح ضروری دامنه : به نام خدا. سلام جناب رنگین کمان گرامی. پاسخی که جناب حجت الاسلام آقای شیخ مالک رجبی دارابی در پست 2282 به شما دادند، یک نمونه ای از فعالیت های فرهنگی و تبلیغی شان بوده، برای اقناع شما که در پست 2281 به  آنها پرداخته بودید. و الّا ایشان نخواستند کل کارکردهای تبلیغی خود را در طول سی و اندی سال طلبگی اش لیست کنند. ممنونم. و البته خود جناب شیخ مالک این جوابت را به یقین می بینند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

پاسخ شیخ مالک به رنگین کمان

پست 2282 : به قلم حجت الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی 66 : «بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین: سلام علیکم. جناب آقای رمضانی خداقوت. یکمی دندان روی جگر می گذاشتی، صبر و صبوری میکردی، تفکر میکردی بعد قضاوت می کردی، بهتر بود. (اشاره به پست 2281 نوشته حاج حسین). چون حرفهایی که جهت اعتراض به روحانیت بارکردی وارد نیست. چرا که اعتراض شما عمومیت و شمولیت داشت. مثل اینکه خواب اندر خواب بودی.
بنده در تابستانها از سال 84 تا 90 برای تمام مقاطع دانش آموزی دارابکلا کلاس داشتم از ابتدایی تا دبیرستان و در فواصل زمانی برای دانشجویانی که در آن زمان دانشجو بودند شبها برنامه داشتیم اعم از دختران ،پسران. عددشان تا به 150میرسید.
تمام برنامه ها درمسجد پایین محله بود. در روز تا 6 کلاس برقرارمیشد. و متون درسی معارف، احکام، تاریخ، عقائد، اردو و غیره. خیلی برنامه داشتیم و موفق هم بودیم. مورد حمایت کسی قرار نگرفتیم .خودمان دست تنها بودیم. ولی عنایت امام زمان علیه السلام را لمس می کردیم .این دفاعِ کمی از خودم بود. بقیه ی علما و روحانیت اگر اعتراض شما را ببینند و حال داشته باشند جواب میدهند و از خودشان دفاع می کنند.
در آخر بگویم شما تکلیف خودت را انجام ندادی. چون از طریق تبلیغات چندرسانه ایی آموزه های دینی برایت ارسال شد نشر ندادی .بااینکه خودت در پیامت آوردی .بفرست نشر میدهیم. امر و فرمایش دیگری داریددرخدمتم. یاعلی مدد 21/2/1395 برابر با 3 شعبان المعظم 1437هجری قمری. قم.» (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

سخنی خودمونی با روحانیت دارابکلا


به قلم دامنه


به نام خدا. برای من، سخنان صبح سه شنبه 16 شهریور 1395  رهبر معظم انقلاب در ابتدای جلسۀ درس خارج فقه در سال تحصیلی جدید حوزه‌ های علمیه، (که در پست 3366 اینجا با عنوان وظیفۀ روحانیت در فضای مَجازی، منتشر کرده ام) بسیار کلیدی و راهبردی ست و دارای پیام های انبوه.


امید می برَم همگان، خاصّه روحانیت پُرشمار، فاضل، بزرگوار، توانا، خویشتندار و دلسوز دارابکلا به آن اهتمام کنند و وظیفه های مهم و حیاتی خود را با ایجاد وبلاگ شخصی و منظم خویش اداء نمایند و نشان دهند پیرو رهبری اند و به ندای مهم ایشان لبیک می گویند و در عرصه اند.


من خود که سه سالی ست که از 26 مهرماه سال 1392 در روز خُجستۀ عید غدیر، عید امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی _علیه السّلام_ وبلاگ دامنۀ دارابکلا را تاسیس کرده ام، تجربه کرده ام هیچ ابزار مدرن تری که هر روز مانند قارچ تولید می شوند _که برخی از آن ابزارها یک فرصت اند و برخی دیگر یک تهدید_ جای ابزار ماندگار و قابل ذخیره و بایگانی وبلاگ را نمی گیرد زیرا یک وبلاگ حرفه ای  و جدّی همان کتاب است و کتابخانه ی ماندگار و آنچه در وبلاگ نگاشته و نگه داشته می شود حقیقتا" ارزش افزودۀ مطالعه و دانش افزایی ست، نه سرگرمی و تفنّن و خیال پردازی و وهن و دروغ گویی و آبروبَری.



گرچه من اندک زمانی ست _یعنی کمتر از سه سال_ که پس از 30 سال خدمت و اشتغال در جمهوری اسلامی ایران، به تأسیس و راه اندازی دامنۀ دارابکلا همّت کرده ام، ولی باز نیز  احساس می کنم در طی این مدت تا توانسته ام برای دامنه وقت هایی متمرکز، اندیشیده شده، هدفمند، معنوی و ارزشی گذاشته ام و آنچه خود تشخیص می داده ام به صلاح است گفته ام و همچنان نیز خواهم گفت.


خدا را نیز در این مسیر مهم، شاکرم که نه از دستۀ اغنیا و مرفّهان بی دردم و نه از تنبل های تن پرور و دنیاپرستان مزدور. و نه الحمدُلله طالبِ دنیا و زر و زور و تزویر. من به لطف خدای متعال از دو چیز بشدّت و حدّت و حرارت پرهیز دارم و از آن بسی نفرت:

اول: بطالت و کرختگی و ذهنِ مأیوسی.


دوم: زندگی زشت مقایسه ای و چشم و همچشمی و حسادت و بُخل ورزی.


این دو زشتی فوق _که از آن با همۀ توش و توانم منزجرم و بسی مُتنفّر_ اگر کس و یا کسانی را مبتلا و آلوده کند، عین عفونت بدخیمِ مُتعفّن است که باید 1000% ریشه کن و زدوده گردد.


و لازم است و باید روحانیت بزرگوار دارابکلا به این ندای بسیار حیاتی رهبر معظم انقلاب اقتداء کند و با خردمندی و توان علمی و ایمانی بالا، به قول رهبری به مقابله با نقشۀ دین‌ زدایی و عفت‌ زدایی برخیزد و ایمان و اعتقادات مردم دارابکلا و جای جای ایران را پاسداری و تبیین نماید.


روحانیت معزّز دارابکلا خدای ناکرده، خیال نکند حریم نسل جدید در محیط بازِ دارابکلا اَمن و در امان و همواره آغشته بر ایمان است، بلکه بعکس، خیلی هم مورد حملۀ مرموزانه  و مزوّرانه و البته تهیدستانه! و بی پیمان! است.


و دامنه البته به فَحص و نیز به مدد، این مسیر را در رصد داشته و دارد و به همین دلیل و علت در آگاهی بخشی و حراست از دین و دین ورزی و آزادی و آزادگی به فضای مجازی ورود نموده است.


(دامنه دارابکلا)


آمار روحانیت و طلّاب ایران


به قلم دامنه


دیروز _شنبه 13 شهریور 1395_ سال تحصیلی جدید حوزه های علمیۀ سراسر کشور با سخنرانی آیة الله العظمی ناصر مکارم شیرازی آغاز شد. من نیز که پای یک برنامه ی ویژۀ افتتاح مدارس روحانیت بودم و این آمار را گرفتم و در دامنه ارائه می دهم:


تعداد طلاب کشور: 180000 نفر.


تعداد طلاب نوآموز امسال: 17000 نفر.


تعداد طلاب مقیم قم: 75000 نفر.


تعداد حوزه علمیۀ کشور: 400 حوزه.


تعداد شهدای روحانیت: 4363 شهید.


دامنه ضمن سلام و احترام و ارادت به مقام شامخ روحانیت وارسته و تجلیل از شهدای گرامی روحانیت معزّز _که نماد جهاد و اجتهاد حوزه اند_ برای تمامی طلاب ارجمند و ارزشمند دین مبین اسلام، آرزوی سلامتی و آزاداندیشی و تبیین دقیق معارف دینی و دفاع از حق و آزادی و آزادگی و مردم دوستی دارد.



مراسم عمّامه گذاری طلاب مدرسۀ علمیۀ امام جواد _علیه السلام_ آزادشهر استان گلستان در مسجد جامع آزادشهر



عمامه گذاری توسط حجت الاسلام ابراهیمی از اعضای دفتر رهبر معظم انقلاب



مدرسۀ علمیۀ امام جواد _علیه السلام_ آزادشهر استان گلستان


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام شیخ مهدی دارابی نیا


به قلم دامنه. به نام خدا


جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ مهدی دارابی نیا، فرزند مرحوم «آیة الله حاج شیخ عبدالله دارابی نیا» هستند که قبلا" پدرشان را در 8 خرداد 1395 در پست 2500 اینجا معرفی نموده بودم. اینک مختصری از حاج شیخ مهدی دارابی نیا می نویسم.


ایشان از روحانیون دارابکلا هستند و مقیم قم. خود به ندرت به دارابکلا می آیند اما اقوام نسبی شان اغلب و شاید تماما" در بالامحلۀ دارابکلا ساکن اند. خود ایشان از اوان جوانی به قم هجرت کردند و دروس حوزۀ علمیه را تا آخرین مراحل _که درس های خارج فقه و اصول است_ طی کرده اند.


از سال های پیش به عنوان یکی از قُضات در قوه قضاییه _در تهران_ مشغول اند. ایشان داماد آیة الله طاهری یکی از علمای مشهور شهر گرگان در استان گلستان هستند. امید دارم در کُرسی قضاوت، عدالت علوی تکیه گاه شان و مشیِ اسلام ناب محمدی (ص) تجلی گاه شان باشد. من شناختی زیاد از ایشان ندارم.



حجة الاسلام والمسلمین شیخ مهدی دارابی نیا


بقیۀ عکس ها در اینجا


(دامنه دارابکلا)


در بارۀ حجة الاسلام شیخ محمد بابویه


به قلم احمد بابویه دارابی


«سلام بر دامنه و پسر عموی با محبت ودوست داشتنی  ام. بسی خرسند شدم از پست 3338 دامنه اینجا، در معرفی پسر عموی گرامی ام جناب حجة الاسلام شیخ محمد بابویه دارابی و از موفقیت وتلاش  در طریقت علم وحُسن انجام شغلی ایشان.



و از شما جناب دامنه دوست فاضل و ارزشمندم تقدیر وتشکر دارم بابت معرفی و زندگینامه عمو و پسر عمویم متن گذاشتید .»


پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام من هم به تو احمدآقا رفیق خالص و دوست داشتنی ام. وظیفه ی دامنه بود که روحانیون دارابکلا را حداقل به نسل پویای جوانان معرفی کند تا هم سرمایه های انسانی و معنوی روستای شان را بشناسند و هم از تاریخ معاصرشان باخبر شوند. از محبّتت ممنونم احمد.


(دامنه دارابکلا)


مجلس روضۀ خونۀ حاج احمد


به نام خدا


دیشب 11 شهریور 1395 به مناسبت شهادت امام جواد _علیه السّلام_ در منزل جناب حجة الاسلام حاج احمد آهنگر دارابی در قم، طبق سنوات چند سالۀ ایشان، مجلس عزاداری و روضه خوانی و شام دهی برگزار شد و این تصاویری ست از آن مراسم:  اینجا



حجة الاسلام والمسلمین حاج سید جواد شفیعی دارابی (پسر عمه ام). 11 شهریور 1395 شهادت امام جواد _علیه السّلام_ منزل جناب حجة الاسلام حاج احمد آهنگر دارابی در قم

بقیۀ عکس ها در اینجا


(دامنه دارابکلا)



حجة الاسلام محمد بابویه دارابی


به قلم دامنه. به نام خدا.


ایشان جناب حجة الاسلام شیخ محمد بابویه دارابی اند که امروز سی ام ذی القعده، روز شهادت امام جواد، فرزند عزیز و گرامی امام رضا _علیهما السّلام_ در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا به معرفی شان می پردازم.


شیخ محمد بابویه _که از اوائل دهۀ شصت تا کنون از دوستان بسیار خوب و بامحبت من است_ فرزند شایستۀ مرحوم حاج شیخ قربان بابویه دارابی اند که از ذاکرین پیشکوت دارابکلا بودند که من بزودی در پستی ویژه و در آستانۀ فرارسیدن ایام حُزن و عزای محرم در سلسله مباحث ذاکرین اهلبیت (ع) دارابکلا اینجا، به معرفی و تجلیلش خواهم پرداخت.


شیخ محمد بابویه که از طلبه های موفق، بااخلاق، مهربان، وفادار و متدیّن دارابکلا هستند، طلبگی را از سال 1363 به بعد، با هجرت موفقیت آمیزشان به شهر قم آغاز کردند و الحمدُلله تا پایان سطح حوزه را بدرستی و توفیقات گذراندند و پای دروس خارج فقه اساتید مبرّز قم زانوی تلمّذ و آموختن زدند.



ایشان ضمن توجّه و اهتمام به دروس طلبگی، در ادارۀ مرکز خدمات حوزه های علیمۀ قم مشغول به کار هستند و به شکرانۀ خدای متعال و شایستگی ها و تجربیات اندوختۀ خویش،رئیس ادارۀ رفاه و بیمه و تربیت بدنی این مرکز هستند.

شیخ محمد به عبارتی دیگر برادرهمسرِ جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی چلویی دارابی _امام جماعت مسجد جامع دارابکلا_ هستند.


وی در کارهای خود بسیار جدی اند و با حوصله و دقت به آن می پردازند. در محل ادارۀ خود، در مرکز خدمات حوزه، برای امور متعدد طلبه ها و روحانیون گام های فراوانی گرفته و می گیرند و دلسوز به امور معیشتی و رفاه حال آنان اند و فردی اساسا" خستگی ناپذیرند. از این رو، این مسؤولیت ایشان در قم، موجب افتخار برای روستای دارابکلاست که باید قدردانِ این طلبۀ گرانقدر و بااخلاق و تلاشگر باشیم.

روابط میان من و ایشان بسیار صمیمانه و دائمی و توام با ارادت و علاقۀ متقابل است. و معمولا" در مجالس و محافل همدیگر را همیشه دیدار می کنیم.

جالب آن که فرزندش آقا یونس بابویه دارابی در ورزش رزمی_دفاعی ووشو، از برترین های استانی و کشوری اند و بالاترین مراحل این ورزش دفاعی را طی کردند و دارای مقام های استانی و کشوری ست و این موجب افتخار برای دارابکلاست.

شیخ محمد، داماد جناب حاج مصطفی اکبر بابویه دارابی اند و از این رو باجناق رفیق شفیق و قدیمی و بسیار دوست داشتنی ام جناب حاج علی ملایی دارابی _مرحوم حاج ابراهیم_ اند. همچنین شیخ محمد پسر عموی رقیق گرانقدر و بسیار نجبیب من، احمدآقای بابویه اند.

برای شیخ محمد و همسر گرامی و مهربان و دو فرزند دختر و پسرشان آرزوی سلامتی دارم و به روح پاک پدر گرامی شان درودی دائمی می فرستم. با ارادت: دامنه

حجة الاسلام محمد بابویه دارابی. قم 11 شهریور 1395

حجة الاسلام محمد بابویه دارابی با عادل فردوسی پور


حجة الاسلام محمد بابویه دارابی با وحید شمسایی بقیۀ عکس ها اینجا


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام شیخ حسین آهنگر


به قلم دامنه


مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین آهنگر دارابی یکی از آن روحانیون دارابکلایی بود که مانند برخی از همکسوتان خود، در ساری ساکن بود. ایشان فرزند مرحوم حاج بابا بود. برادر مرحوم حاج مرتضی و کبل هادی آهنگر دارابی. به عبارتی عموی رفیق گرامی مان حسن آهنگر دارابی و مهدی آهنگر دارابی. و نیز عموی همسر گرانقدر مرحوم یوسف رزاقی، رفیق در فراق و هجران مان. به عبارتی عموی دوست دورۀ اوایل انقلاب  مان مجتبی آهنگر دارابی.


ایشان طبق شنیده هایم در حوزۀ نجف هم بودند. به دلیل این که در محیط های عمومی دارابکلا به نُدرت آمد و شد داشتند، شناختی از این روحانی مقیم ساری ندارم. فقط گاه گاهی در دیدارهای اتفاقی در معابر محل، سلام و علیکی داشتم. از این رو در معرفی ایشان اطلاعات کافی ندارم.


با فرزندانش مرحوم محمد، امیر و محسن که به منزل عموی شان حاج مرتضی می آمدند کم و بیش آشنایی داشتم. و نیز کم و بیش با قضایای سیاسی فرزند بزرگ دیگرش یعنی _جواد آهنگر دارابی_ آگاهی و اطلاع داشتم.


این روحانی دارابکلایی در یکی از مساجد شهر ساری نماز اقامه می کردند و مسائل و امور شرعی محلۀ سکونتش را برعهده داشتند. به روح شان درود می فرستم و بر تمامی بازماندگان نسبی و سببی شان (در ساری و دارابکلا) سلام دارم.


از چپ: مرحوم پدرم. مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ حسین آهنگر دارابی. بهمن 1365. حیاط تکیۀ بالای دارابکلا. تشییع جنازۀ شهید حجة الاسلام سیدجواد شفیعی دارابی


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام سید مهدی شفیعی

به قلم دامنهبه نام خدا. مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی شفیعی دارابی از خاندان سادات دارابکلا و فرزند مرحوم حاج سید رضا و برادر جناب حاج سید تقی _ذاکر اهلبیت (ع)_ مقیم ساری بودند و مسجدی را در محلّه ای از محلات ساری اداره می کردند.



ایشان از نزدیکان و خویشاوندان مرحوم آیة الله حاج سید رضی شفیعی دارابی و نیز دوستان مرحوم پدرم بودند. گهگاهی در معیت مرحوم آقا سید رضی و سایر علمای ساری به منزل مان در دارابکلا می آمدند.


آن مرحوم دو فرزند روحانی نیز پرورش داده بودند که یکی از آنان با کمال تاسف زودتر از ایشان در سال های پیشین به رحمت خدا پیوستند؛ یعنی روحانی جوان طلبۀ مشهد مرحوم حجة الاسلام سید رسول شفیعی دارابی. و فرزند روحانی دیگرش حجة الاسلام سید حسین شفیعی دارابی داماد جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ اسماعیل دارابکلایی ست که پیشتر در همین سلسله بحث معرفی روحانیت دارابکلا، معرفی شان کرده ام.


نیز یکی از دامادهای آن مرحوم روحانی اند؛ یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ باقر رمضانی دارابی _فرزند مرحوم شیخ علی بالامحله_ به عبارتی اخوی جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمود رمضانی دارابی (که پیشتر در دامنه معرفی شان کردم).


مرحوم حاج سید مهدی شفیعی دارابی، کمتر در محل بودند، اما در برخی از مناسبت ها و ایام عزاداری ها در مسجد و تکیه ی دارابکلا حضور می یافتند. من به دلیل عدم دسترسی به ایشان، شناختم از آن مرحوم اندک است. امیدوارم اگر کسی مطلبی برای افزودن دارد، به دامنه ارسال نماید.


یرای روح ایشان و پدر بزرگوارشان و همه ی درگذشتگان این خاندان مذهبی، متدین شادی و آمرزش می طلبم و به خدمات و زحمات ایام محرم و خاصّه روز عاشورای این خانواده ی محترم درود وافر می فرستم. با احترام به همه ی بازماندگان آن مرحوم.



مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی شفیعی دارابی


(دامنه دارابکلا)


دعای نُدبۀ بالامحلۀ دارابکلا با حضور روحانیت محل

به نام خدا


مراسم دعای نُدبه در بالا محلۀ دارابکلا. جمعه 29 مرداد 1395. با حضور مؤمنان و مؤمنات و چند ذاکر اهلبیت (ع) و سه روحانی بزرگوار دارابکلا حُجج اسلام سید محمد شفیعی مازندرانی، شیخ علیرضا ربانی زاده و شیخ موسی چلویی دارابی. ارسالی جناب یک دوست به تلگرام دامنه. بقیه در: اینجا



افزوده ی دامنه: «دعای نُدبه از دعاهای بسیار مشهور که از امام صادق (ع) نقل شده و مستحب است در چهار عید (فطر، قربان، غدیر و جمعه) خوانده شود. این دعا را علی بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال ذکر کرده است. شیعیان این دعا را بیشتر در صبح‌ های جمعه قبل از طلوع آفتاب، در فراق امام زمان(عج) می‌خوانند. این دعا مشتمل بر اِستِغاثه (زاری و کمک‌ خواستن) از امام زمان (عج) و تأسف‌ خوردن بر غیبت آن حضرت و گریه از فراق ایشان است و ندبه نیز به همین معنا، یعنی فراخوانی و نیز گریه و ناله است.»



از راست: ذاکر اهلبیت (ع) جناب عمران رمضانی (فرزند مرحوم حاج حسن رمضانی ذاکر اهلبیت و قاری قرآن) و حُجج اسلام جنابان شیخ علیرضا ربانی زاده و شیخ موسی چلویی دارابی: اینجا


(دامنه دارابکلا)


در بارۀ مرحوم شیخ روح الله حبیبی


به قلم مهندس محمد عبدی 56


«سلام و درود خدا بر حاج آقا حبیبی عزیز خدابیامرز مرد شوخ طبع و حقیقت طلب حقگو که از بیان انتقاد و حق هرگز واهمه ای به راه نمی داد و با دقت و حساسیت به موقعیت افراد اشراف داشت و طبع مخصوص شوخی ایشان همه را به وجد می آورد و الحق با بیان شیوا و عقد شرعی ایشان است که فرزندان صالح زیادی در منطقه حضور دارند .خدایش بیامرزاد»


پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام. ممنونم مهندس که به پست 3204 در باره ی آن مرحوم، اظهار لطف کردی.


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام روح الله حبیبی قسمت3


حجة الاسلام روح الله حبیبی




به شرح دامنه: مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی. ساکن محلۀ حموم پیش و چاه هفت روز دارابکلا. عاقد بزرگ دارابکلا و منطقه ی میاندورود. همسر حاجیه صدریه دخترخاله ی مرحوم پدرم. و پدر مهربان جواد، فخرالدین، زهرا، فاطمه، ربابه، معصومه، صفیه،  شفقه، حبیبه و عالیه حبیبی.


به عبارتی پدرخانم آقایان به ترتیب ذکر فرزندان اُناث: باقر رمضانی (مرحوم حاج اکبر). حسن بابویه (نجار). اکبر رجبی. یارعلی سلیمانی سوچلمایی ساکن نکا. احمد غلامی بالامحله. سید جعفر شفیعی. دکتر شیح باقر طالبی دارابی (اخوی ام) و محسن طالبی دارابی (فرزند شیخ وحدت اخوی ام).


و به عبارتی مرحوم حاج آقا حبیبی پدربزرگ بیش از 100 نوه و نتیجه و... و نیز عاقد خوش اخلاق و خندان هزاران عروس و داماد دارابکلا و منطقه و به عبارتی از همه مهمتر و ماناتر پدر برق و آب دارابکلا. روحش شاد و برایش فاتحه و صلوات. عکاس و ارسال: جناب یک دوست.

(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام مهدی رمضانی، زکریا اکبر

پست 3151 : به قلم دامنه. به نام خدا. جناب حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی دارابی فرزند مرحوم زکریا اکبر محلّۀ ببخیل دارابکلاست، که چندین سال است در ساری ساکن شدند. ایشان طلبگی را از مدرسۀ امام صادق (ع) دارابکلا و در نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی آغاز کردند. بعد به دروس حوزوی استمرار بخشیدند و من به دلیل عدم دسترسی به ایشان از جزئیات آن مطلع نیستم.

شیخ مهدی، در خاندانی مذهبی و با سخاوت و مؤمن و در دامان مادری بسیار مهربان بزرگ شده اند. مادری نجیب که من بارها به منزل شان رفتم و سخاوت و مهرش را دیده و لمس نمودم؛ به علت این که در آن زمان دور، مرحوم پدرم با مرحوم پدر ایشان، رفاقت نزدیک و رفت و آمدهای مکرّر داشتند. و در کار کشاورزی، خصوصا" توتون کاری شریک و اَنباز هم بودند.


همین وضع موجب شد که من در نوجوانی با شیخ مهدی رمضانی، رفاقت و آشنایی نزذیک داشته باشم. و علاوه بر آن، از این که برادرشان محمدحسین _که در ساری منطقۀ ملا مجدالدین قصابی دارد_ داماد مرحوم ذکریا رمضان و مرحومه حاجیه جملیه دخترعموی مرحوم مادرم، شده بود، با مادرمان، فامیل گردیده بودند و همین روابط مان را میسّرتر کرده بود. نیز شیخ مهدی با اخوی ام آق شیخ حیدر در مدرسه علمیه ی دارابکلا و سعاتیه ی ساری همدوره و رفیق و هم بحث بودند، بنابراین شناخت مان به لحاظ خانوادگی عمیق بود.


جناب شیخ مهدی رمضانی دارابی، داماد حاج سید مصطفی دارابی ان و همین وصلت موجب شده بود با عموهای روحانی همسرشان مرحوم آیة الله سیدرضی شفیعی دارابی و مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدمهدی دارابی انتساب بیابند.


برای این روحانی دارابکلایی مقیم ساری، آرزوی توفیقات الهی دارم. ان شاء الله دیدار مجددمان روزی صورت پذیرید و من این معرفی را در این سلسله پست ها، کامل تر بکنم.


متاسفانه در آلبوم شخصی من فقط همین یک عکس در قطع کوچک موجود بود و از روی آن عکس انداختم.




از چپ: حُجج اسلام: مهدی رمضانی دارابی (زکریا اکبر). شهید علی اکبر گرجی نژاد. عکس: از آلبوم شخصی دامنه


(دامنه دارابکلا)


پاسخ شیخ محمدجواد غلامی به سید ابراهیم موسوی

به قلم حجة الاسلام  محمدجواد غلامی


پست 3133 : «به نام خالق بی همتا. آقا ابراهیم سلام، از این که سلسله بحث هنر و زیبایی با اقبال برخی دوستان مواجه شده است مایه مسرّت است، از جناب عالی به جهت مساعی و نشر این پست ممنونم.  از حُسن نظر دوست عزیزم جناب سید ابراهیم موسوی دارابی (واقع در پست 3126 اینجا) سپاسگزاری می کنم.


 یاد و خاطره مرحوم سید احمد موسوی را گرامی می دارم، نیز هفتمین روز در گذشت جوان پاک و مظلوم مرحوم اقا وحید آهنگر دارابی را به خانواده داغدارش تسلیت می گویم.»


پاسخ دامنه : به نام خدا. من هم مثل جناب سید ابراهیم موسوی دارابی از سلسله نوشته های شما در دامنه، بهره می برم و مطالب آن را با دقّت مطالعه می کنم و اتفاقا" اولین خواننده ی متن های دامنه نویسان، خود دامنه است. از عکسی هم که ارسال کرده ای از صحنه ی زیبایش، دچار انبساط شدم.


حسّ من همیشه نسبت به طبیعت و زیبایی ها قوی و حیّ و نوست. در همین عکس به ثبت دوربین شما، من جادّه ی بالامحله را با گنید تکیه ی دارابکلا مساوق می کنم و با آن به رؤیاها به ابرها می رسم و بر گنید دوّار و مینای خدای رحمان، عشق می ورزم که اساسا" من انسانی انیس و عاشقم.


از شما دوست فاضلم جناب غلامی و از جناب آقای سید ابراهیم موسوی دارابی _که نویسنده ای توانا با افکاری رشدیافته و فردی متین است_ بسیار ممنونم.



دارابکلای نَم نَم بارانی در روز دوشنبه 11 مرداد 1395 از زاویه ی بالامحله. ارسالی جناب حجة الاسلام محمدجواد غلامی


(دامنه دارابکلا)


در بارۀ حجة الاسلام محمدجواد غلامی

به قلم سید ابراهیم موسوی دارابی 10


پست 3126 : «به نام خدا سلام به جناب آقای طالبی (دامنه) تشکر و قدردانی از مطالب  زیبای جناب حجة الاسلام محمد جواد غلامی. سلام و عرض ادب به جناب حجة الاسلام آقای غلامی ، و بداند ارادت  همچنان پا برجاست .  مطالب تخصصی و پرباری در خصوص (هنر و زیبایی) و (هنر در قرآن) نوشته اید و  پنجره ای نو بر روی فکر و نگاه خوانندگان گشوده ای. به دلیل نداشتن تخصص بنده ، در مواردی که به آن پرداختید ، نخواستم به آن به پردازم و فقط خواندم و بهره بردم .


در تایید فرمایشات حضرت عالی ؛ از دیدگاه بنده ( زیبایی و هنر زیبایی ، زیبایی مادی و معنوی) نسبی ست  و حقیقت زیبایی فقط از آن خداست و انسان ها با توجه به فطرتی که در نهان دارند و نیز شاکله ی وجودی خود و ذوقی که به خرج می دهند ادراک از زیبایی پیدا می کنند . و هر کس از دیدگاه خودش تعبیر متفاوتی از زیبایی دارد. بیشتر به آن نمی پردازم ، چون در این زمینه تخصص ندارم و فقط نظر خودم را بیان داشتم.


جناب آقای طالبی ، زمان آشنایی بنده با جناب حجة الاسلام آقای غلامی بر می گرده به سال های خیلی دور. از آنجایی که پسر عموی بنده (مرحوم مغفور شادروان سید احمد موسوی دارابی) با ایشان دوستی و رفاقتی نزدیک داشتند و من هم  که همیشه و همه جا با ایشان بودم افتخار آشنایی با ایشان نصیبم شد تا بتوانم از روحیات و شخصیت آرام و متواضع ایشان درس زندگی بیاموزم و از استقلال فکری و بینش مستقلانه ایشان بهره مند گردم از جناب حجة الاسلام محمد جواد غلامی آن روحانی جوان  ، خوش ذوق  و خوش آتیه با استقلال فکری و فرا جناحی دیارم دارابکلا آرزوی موفقیت روز افزون در کار و زندگی و خانواده شان را دارم. تا دیداری دیگر...»



سید ابراهیم موسوی دارابی در صحنه ی زیبا از یال غربی دارابکلا


(دامنه دارابکلا)


وداع شفیعی مازندرانی با دامنه

به قلم حجة الاسلام شفیعی مازندرانی 156


«وداع با دامنه :  با سلام : جناب آقای آقا ابراهیم ...از اینکه از طریق تلگرام جنابعالی گاهی  مطالبی می فرستادم و حضرتعالی به نشر آن در   وبلاک خود  (  دامنه دارابکلا )  مبادرت می ورزیدید متشکرم ولی با توجه  به سانسوری که نسبت به مطالبم  گاهی انجام دادید و درپاسخ به  اعتراض این حقیر ، به داشتن حق سانسور این وبلاک تاکید کردید ، توفیق اد ا مه ی همکاری  را سلب کرده است اینک به ذکرآخرین اعتراض بسنده می کنم ..


«.: با سلام  : جناب  آقا  ابراهیم  :  در مکتوب اعجاز پاکدامانی [واقع در پست 3096 اینجا] از دیدگاه  امام صادق  ( ع )   .... راز اصلی  نقل داستان  مورد اشاره  ی در قم را که  حذف کردید  ذکر بقیه  آن  چیزی  ، ضایع و بی ربط  از آب در آمد کاش  همه ی  آن را حذف   می کردید  ـ»  ...


والسلام علیکم ورحمه  الله وبرکاته  /1.0 / 5 / 1395 / دارابکلا سید محمد شفیعی مازندرانی»


حجة الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی. نوروز سال 1395


(دامنه دارابکلا)


دوهزار روز حبس و حصر میرحسین

به قلم  دامنه

پست 3121 : به نام خدا. من دیدگاهم را در این پست نمی گویم و داوری نمی کنم؛ اما هفته ی گذشته در 5 مرداد 1395 در پست 3076 اینجا، با عنوان «نماز جمعۀ ایران به قلم دامنه» نوشته بودم که حصر، پس از ایراد خطبۀ 29 بهمن‌ ماه سال 1389 آیة الله آقای شیخ احمد جنّتی، اتفاق افتاده است و این گونه نوشته بودم که عینا" می آید:


آیة الله آقای شیخ احمد جنّتی که اوایل انقلاب تا مدتی در قم نماز جمعه اقامه می کردند، معمولا" خطبه‌ های مهم و پُربازتابی می خوانند. نیز برخی از خطبه های وی گویی جنبه ی دستورالعملی دارد. مثل خطبه ی 29 بهمن‌ ماه سال 1389 وی که فی الفور به حصر مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد و حجة الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در رابطه با قضایای بحران سال 1388 منجر شد. بخشی از آن خطبه ی مشهور اینچنین ایراد شده بود:


«این که برخی دوستان محاکمه سران فتنه را تقاضا می‌کنند، جز مصلحت‌اندیشی قوه قضائیه است. کاری که قوه قضائیه می‌تواند انجام دهد و من فکر می‌ کنم که در اندیشه است که انجام بدهد، این است کهارتباط اینها را بکلی از مردم قطع کند. در خانه آنها باید بسته شود. رفت‌ و آمدهایشان محدود شود. نتوانند پیام بدهند و پیام بگیرند. و تلفن و اینترنت آنها باید قطع شود و در خانه خود باید زندانی شوند.»



عکس از وبلاگ: فراز ایران


حال پرسشم این است این که آیا در مکتب اسلام، اساسا" مجازاتی به اسم حصر وجود دارد یا  نه؟ آیا در قرآن و یا در سنت اهلبیت (ع) و تاریخ اسلام، این مجازات در حق شهروندان ذکر و تصریح شده است؟ اگر حصر در اسلام وجود دارد _که من به فهم خود معتقدم ندارد_ پس چرا عامل اصلی بحران 88 _یعنی محمود احمدی نژاد رئیس دولت 9 و 10_ نه فقط حصر و حبس نشده است، حتی مورد مؤاخذه هم قرار نگرفته است و عجیبت تر آن که پرونده های عظیم و متعدد فساد در دوره ی ریاست اش، هرگز به سرانجام مورد رضایت مردم نینجامیده است! و او راحت می چرخد و ... . و من فعلا" بگذرم از این بحث.



مهندس میرحسین موسوی، نخست وزیر دورۀ امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی


(دامنه دارابکلا)


شرح حال روحانیون دارابکلا

به نام خدا


شرح حال روحانیون دارابکلا


100 پست اول


اینجا



===============


شرح حال روحانیون دارابکلا


100 پست دوم


اینجا