جناب حجة الاسلام محمدجواد غلامی دارابی. تهران. دانشگاه هنر. 1395
و
و
و
و
و
موفق باشید
سخنرانی حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر دارابکلایی
در جمع اعتکاف کنندگان پایین مسجد دارابکلا
روز 24 فروردین 1396
عکس از رنگین کمان
پست 5081: به قلم حجة الاسلام محمدجواد غلامی 66. «به نام خدا، درود بر شما، دومین سالروز درگذشت مادر عزیز و گرامی تان را به جنابعالی و دیگر اخوان و اخوات تسلیت عرض می کنم و یاد پدر نیک خو، روحانی خوش خُلق مرحوم حاج شیخ علی اکبر طالبی دارابی را نیز گرامی می دارم.
شعر "سلام " از سروده های مرحوم دکتر افشین یداللهی را تقدیم می کنم به شما که در فراق و جدایی مادر به سوک نشسته ای...
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خدا حافظ ای شعر شبهای روشن
خدا حافظ ای همنشین همیشه
خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دلهای خسته
تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
خدا حافظ ای برگ بار دل من
خدا حافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خدا حافظ ای نو بهار همیشه
پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام من هم به شما جناب شیخ محمدجواد، دوست کرام ما. از چند لحاظ ممنونم از همنوایی تان با پست 5080 من اینجا، با عنوان «مادرم سلام».
1- یادِ هم مادرم، هم پدرم را با واژگان برخاسته از درونت گرامی نمودی چرا که با خاندان ما بسیار آشنا بودی.
2- شعر سلام مرحوم دکتر افشین یداللهی را _که احسان خواجه امیری خیلی محزون و مانا خواند_ به آن متنم افزودی که بر من آهنگین شد و زمزمه کردم مصرع مصرع آن را.
3- و آخر این که نشان داده ای اساساً شأن مادر در پیشگاه شما والاست و بالا. سپاس بی انتها آقا.
به قلم دامنه
مادرم سلام. این پست 5080 دامنه است مادر محبوبم. با لَحن تو که قرآن می خواندی می گویم: بسم الله الرحمن الرحیم. کوتاه بگویم مادرم امروز که دومین سالگرد رحلت توست:
وقتی یوسف در 18 اسفند 1383 از میان مان با آن حادثۀ دلخراش و جگرسوز رفت، تو خیلی گریستی و آخ آخ نواختی و من به تو مادرِ همیشه مهربانم می گفتم غم یوسف دریایی از تلاطم در درونم ریخت.
دو سال بعد، وقتی پدر بسیارصمیمی مان در 26 دی 1385 به آخرت کوچ کرد، اشک های سنگین تو را بارها دیدیم. و باز به تو مادرِ همیشه رئوفم می گفتم غم رحلت پدر در مقایسه با غم فراقِ رفیق، اقیانوس های هستی ست به دریاها و دریاچه های گیتی. و غیاب پدر خیلی مرا فسُرد و ازم کاهید.
سه روز بعد از فوت پدر، در 29 دی 1385، عمۀ عزیزتر از جانِ مان حاجیه رضیه به ملکوت پرکشید، پروازی که بر او سبک بود و بر ما برادرزادگان او که دامن پروردِ بال گُستر مهربانش بودیم، سنگین و اشکین. عمه ای که برای مان عین پدر و مادر بود و وجودش منبع خیر. و تو مادرم بر او هم ناله و مویه کردی. و به تو مادر همیشه دوستِ من می گفتم سنگینی غم عمه عین غم باباست که هر دو دلدادۀ هم بودند و نمونۀ اعلای خواهر و برادر.
اما بیستم فروردین سال 1394 خودت ای مادر رنجدیده و زجرکشیده که مخزن بی انتهای مادری و منبع عظیم محبت و عشق و مهرورزی بودی، در مقابل چشمان مان آرام آرام، جان به جان آفرین رحمان و رحیم تسلیم نمودی. دیگر این بار نبودی که به تو بگویم و در گوش ات نجوا نمایم که اما غم درگذشت مادر، نه در حدّ دریای غم یوسف، نه در میزان اقیانوس غم پدر، و نه به میزان سنگینی فوت عمه است، که بگویم بالاتر و عظیم تر کهکشانی از درد افتراق و جدایی و دوری ست رحلت مادر. و از آن روز که تو را در قبر منوّرت نهادیم تا به امروز و هر روز تا زمان فرارسیدن مرگِ من، اثرات غمِ عجیبِ دوری و مظلومی و مهربانی تو در پوست و خون و مغزِ استخوانم، قلبم را می سوزاند، می جیزاند، می تپاند، می رُباید، می کاهد و دلم را می خراشد و می خراشد و می خراشد...
مادر مادر مادر، تو دیگه کی بودی که وقتی رفتی تازه همه فهمیدیم چه نعمت و کوثر کثیری بودی که تمامی نداری. پایان نداری. خاتمه نداری. چون که به اَتمّ کلام، از خوبان مهربان بودی و اَنیس قرآن و شیعۀ محزون و دلسپردۀ عترت آن. پس مادرم سلام.
تدفین مرحوم مادرمان مُلازهرا آفاقی دارابی، آموزگار قرآن. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس عکس راست: محمد آهنگر دارابی. مدیر وبلاگ «چترم خداست». عکاس عکس چپ و زیر: ام البنین دارابکلایی. مزار روستای دارابکلا
تکفین و وداع با مرحوم مادرمان. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. غسّالخانۀ دارابکلا
همۀ عکس ها در: اینجا
به قلم دامنه
دامنه. 1358. دارابکلا
به نام خدای آفرینندۀ آدمی. در ادامۀ «آنچه بر دامنه گذشت» این را بگویم آن سال ها یعنی اواسط دهۀ پنجاه، توی اتاق مان، لباس پدر را می پوشیدیم، عمّامه اش را بازمی کردیم و خودمان آن را تا می کردیم و می بستیم، بر سرمی گذاشتیم و روی کُرسی یا روی لحاف و یا روی چند مُتّکا، به منبر تمرینی می رفتیم، سخنرانی می کردیم، مصیبت هم می خواندیم. هم من. هم دو اخوی دیگرم حیدر و باقر.
مرحوم مادر، هم گوش می کردند و هم لبخند می زدند و هم ایرادهای منبرمان را می گرفتند. او، به داستان واقعۀ حماسه آفرین کربلا و زندگانی انبیا (ع) تسلّط داشت و از بَر بود و بر مصائب حضرت زینب کبرا _سلام الله علیها_ خیلی اشک می ریخت. اما تا مرحوم پدر در خونه حضور داشت، جرأت نمی کردیم البَسه و اثاث شخصی اش را دست بزنیم چه برسد به این که بر تن بکنیم و منبر برویم! چون او اساساً بآسانی تن به شوخی با هیچ کس نمی داد، با آن که رحیم ترین پدر نسبت به فرزندان بود و ماها را بی حد در دل دوست می داشت ولی ... بقیه اینجا
به قلم دامنه
به نام خدا. در ادامۀ بحث به مناسبت روز جمهوری اسلامی ایران، اینک بحث پنجم را مطرح می کنم:
بحث پنجم: روحانیت و جمهوری اسلامی ایران: پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، روحانیت اندک اندک وارد سیستم حکومتی شد؛ بطوری که هم اکنون پس از نزدیک 40 سال از عمر نظام، همچنان در مصدر قدرت اند و در همۀ سطوح نظام از بالا تا پایین حضور رسمی دارند. این کار هم حُسن دارد و هم عیب، که من چند نمونه را ذکر می کنم:
الف: مُحسّنات حضور روحانیت در قدرت سیاسی:
1- این که روحانیت هم مانند همۀ اقشار ملت، می تواند در حکومت نقش ایفا کند، یک نوع دوری از تبعض است. و نمی توان حق آنان را در این راه ضایع نمود و یا زیر سؤال برد.
2- این که برخی از امور سیاسی و حکومتی به گونه ای ست که حضور روحانیت در آن به عدالت نزدیک تر است.
3- این که در پاره ای مشاغل، حضور روحانیت ضروری و بلکه حتمی ست. مثل وزیر اطلاعات که به دلیل رعایت احکام شرعی و نظارت و اشراف حقوق شهروندی، باید فردی مجتهد و کاردان باشد.
4- نیز حضور روحانیت در قدرت سیاسی، نشان توجه به عدم جدایی دین از سیاست است که سال ها به غلط در اذهان دمیده شد که دین، جدا از سیاست است و مختص عبادت.
الف: معایب حضور روحانیت در قدرت سیاسی:
1- استقلال حوزه علمیه از دولت را مخدوش می سازد و روحانی را توجیه گر قدرت می کند. استقلال حوزه، از وجوه ممیّزۀ حوزۀ شیعه در طول تاریخ بوده است.
2- به شأن اصلی روحانی که بیان آزاد معارف و فهم دینی ست، لطمه می زند.
3- آنها را از درس و بحث و اجتهادات دینی، می اندازد.
4- سبب دنیازدگی روحانیت می شود.
5- مشاغل روحانیت در محیط های نظامی، گاه تفکر پادگانی را بر آنان تحمیل می کند و یا آنان را از بیان حقایق و روشنگری های مردمی، جدا می سازد و این آسیب بزرگی ست.
6- به روند مّلا شدن واقعی روحانیت آسیب می زند. (منظورم از مُلّا شدن، یعنی سواد و علم عمیق).
7- از اول هم قرار نبوده که روحانیت، درسخوانی حوزه را کنار بگذارد و امام جماعت ادارات، کارخانجات و احکام گویی دانشگاه و یا شاغل در انواع شغل های دولتی شود. روحانی قرار بوده که در دین، تفقّه پیدا کند و جامعه را دین ورزتر نماید و نسل جوان مبتلا به تشکیک ها و شبهات را از مَهلکه های شک و تهدیدات ضددینی یاری رساند.
8- برخی از روحانیون با رفتن به سمت قدرت سیاسی، اساساً زیّ طلبگی شان را فراموش کردند و مانند غیرروحانیان زندگی می کنند و در میان مردم نیز از اعتبار معنوی ساقط شدند.
9- روحانی طبیت حاذقِ روح و فکر مردم است، اما وقتی به قدرت و شغل و پول درآوردن چسبید، این صَبغه از وی رنگ می بازد و مردم از توانایی هایی معرفتی و دینی وی محروم می گردند. اعبتار روحانی به قوه ی تعلیم اوست. روحانی، معلم مردم است و مبلغ اسلام و سرباز امام زمان (عجّ)، پس نباید از این شئوون اصلی خود فاصله بگیرد.
10- و آخر این که برخی از روحانیون اساساً حوزه را کنار گذاشتند و تمام وقت چسببده اند به قدرت و دنیا و شغل و نان و آب و نوا. و با آن که به جاه و مقام و کرسی وعظ و درس رسیده اند باز نیز از گرفتن شهریۀ حوزه (وجوهات شرعیه) ابائی ندارند. بگذزم. تمام.
پنج هزارمین پست دامنه
به قلم دامنه
به نام خدا. پست 5000 دامنه را اختصاص می دهم به سه سخن حکیمانۀ رسول خدا (ص) در بارۀ عالمان و فقیهان که پس از انبیای الهی (ع) و امامان معصوم (ع) از منزلت بسیاروالایی نزد خدای متعال برخوردارند:
مفاتیح الحیاة. عکاس: دامنه
سخن اول: رسول خدا (ص) فرمود: ای اباذر... ساعتی از جلسات گفت و گوی علمی نشستن، نزد خدا محبوب تر است از عبادت هزار شب که هر شب هزار رکعت نماز گزارده شود. و فرمود: ای اباذر ساعتی شرکت در گفت و گوی علمی برایت از عبادت یک ساله که روزش را روزه بداری و شبش را به عبادت بپردازی بهتر است. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 351. به نقل از: جامع الخبار، ص 38)
سخن دوم: رسول خدا (ص) فرمود: برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهاردهم بر دیگر ستارگان است... در سخنی دیگر فرمود: از جبرئیل (س) پرسیدم آیا عالمان نزد خدا گرامی ترند یا شهیدان؟ گفت: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامی تر است، زیرا پیروی عالمان از پیامبران (ع) است و پیروی شهیدان از عالمان. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 348 و 349. به نقل از: ارشاد القلوب، ص 164)
سخن سوم: رسول خدا (ص) فرمود: فُقها اُمنای پیامبران اند، تا وارد دنیا نشده باشند. سؤال شد: ای رسول خدا مراد از ورود آنان به دنیا چیست؟ فرمود: پیروی از پادشاه [سلطه گر]، پس هرگاه چنین کرده اند از آنان نسبت به دین خود برحذر باشید. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 355. به نقل از: الکافی، جلد1، ص 46)
نمایی بیرونی مسجد و تکیه دارابکلا در خجسته زادروز امام سجاد زین العابدین (ع) در روز 5شنیه 23 اردیبهشت 1395. اهدایی جناب یک دوست به دامنه
به قلم دامنه
تصاویر روستای دارابکلا، زادبومِ روحانیون و علما
ارسالی جناب «یک دوست» از زاویۀ خونۀ رجب عیسی بالامحله
این پست را از آن رو در این وبلاگ گذاشتم تا بازدیدکنندگان از
روستای روحانیون دارابکلا باخبر شوند.
امامزاده باقر دارابکلا
گلدسته مسجدجامع و گنبد تکیۀ دارابکلا
به قلم دامنه
به نام خدای آفرینندۀ آدمی. در ادامۀ «آنچه بر دامنه گذشت»، می پردازم به اولین مسافرتم به قم. و آن تصمیمی بود که پدرم و حاج آقاعلی شفیعی (شوهرعمه ام) گرفته بودند. آن دو که در کنار هم، هم رفیق بودند و هم فامیل؛ و نیز پدرم به درخواست پدرِ حاج آقاعلی در دعانویسی کمک کارشان شده بودند، آن روزها بر این نظر رسیده بودند که هر سال در نوروز، دو خانوادۀ به صورت جمعی و دربستی به قم بروند. ما ذوق زده ترین روزهای خوش مان را با همان تصمیم قشنگ شان و عملی کردن جدّی آن، به مدت شش هفت سال پی در پی، تجربه کردیم.
دامنه. سال 1356. عکاسی ساری
از نوروز سال 1355 تا نوروز سال 1361، دو خانوادۀ ما و آنها هر سال با ماشین سید اسحاق حاتمی و یا با ماشین سید حسین شفیعی (حاج سید کاظم) به قم می آمدیم و دو هفته تعطیلات را کامل در قم بودیم.
هم پدرم و هم حاج آقاعلی شفیعی _که هر دو خود از روحانیان قدیمی محل بودند و در قم طلبگی خوانده بودند_ فرزندان شان را به طلبگی فرستاده بودند و هر دو روحانی شده بودند و در قم مقیم بودند.
آق شفیع فرزند حاج آقاعلی که مدتی در حوزۀ نجف بود، به دلیل اخراج ایرانی ها از عراق، به قم بازگشته بود. شیخ وحدت هم که در قیام طلاب در 17 خرداد 13544 در فیضیه دستگیر، زندانی و سپس فراری شده بود، به صورت مخفی و پوششی (گاه در مشهد و گاهی در قم) زندگی می کرد. و ما در نوروز سال 1355 که به قم آمده بودیم، این شیوه مخفی با لباس مبدل غیرروحانی وی را لمس کرده بودیم.
من همان سال بود که در کتابخانه اش رُمان سیاسی «خرمگس» را دیده و تورُّقش کرده بودم؛ ولی هیچ از آن نفهمیده بودم؛ حتی در تلفظ عنوانِ خرمگس، هم غلط می خواندم. یعنی می خواندم خرَم گِس! چون با آن سنّ نوجوانی تصوّرم این بوده که کتاب که نباید نامش مگس! یا خرمگس! باشد.
بر هر حال، بعدها که بزرگ تر شدم و با آثار سقرط حکیم آشنا، دریافتم او هم در آن عصر باستان، برای رسیدن به وضع مطلوب و مبارزه با وضع موجود جامعه ی خود، خود را «خرمگس» می خواند. مثل نام همینِ رُمان. یعنی سقراط، کارش را بیدارکردن خُفتگان می دانست. منِ دامنه، نمی دانم آیا او یعنی سقراط با وِزوز در گوش جوانان، بیدارگری می کرده یا با گاز و نیش بر شاهان! (در اینجا زندگینامۀ دامنه هم منتشر می شود).
به نام خدا
عکس های عروسی جناب آقا محمد چلوئی فرزند حاج علی چلوئی، 4 فروردین 1396. حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی. حاج علی چلوئی. حاج ابراهیم آهنگر. این خجسته پیوند را به جنابان حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی پدر عروس و حاج علی چلوئی پدر داماد و همۀ منتسبین، خاصۀ به عروس و داماد، تبریک می گویم. از حاج علی میرزا ممنونم بابت ارسال کردن عکس ها به تلگرام دامنه.
پاسخ دامنه : به نام خدا؛ برقرارکننده ی محبّت میان دل ها. سلام مهندس فرهیخته جناب محمد عبدی سنه کوهی. از سه جهت خرسندم: یکم بر شرح حال زندگی جناب حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی دارابی اطلاعات قشنگی افزودی. همین موجب افزایش دوستی ها می گردد و رابطه های فکری را تعمیق می بخشد. دوم برای جناب حجة الاسلام شیخ مالک رجبی و دامنه دعایی دلنشین یعنی زیارت کربلا و نجف طلبیدی و سوم هم بایت پست 2249 که دیروز دامنه به نیابت شما و همه ی دامنه خوانان متدیّن به حرم شتافت و آن خاطره گونه را برای تقویت مفهوم زیارات نگاشت. ممنونم و سپاس. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2257 : به قلم دامنه : به نام خدا. با سلام به دامنه خوانان. در ادامه ی سلسله بحث معرفی کوتاه روحانیون فاضل و ارجمند دارابکلا، در این پست 2257 در باره ی این روحانی خوش ذوق و بامرام قلم می زنم:
ایشان جناب حجة الاسلام شیخ مهدی رمضانی دارابی اند. زاده ی بالامحله ی دارابکلا. فرزند محمود. طلبگی را از مدرسه ی علمیه ی امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی آغاز کردند. بعد به حوزه مرحوم آیة الله گِل وردی شهرستان نکا عزیمت کردند. آنگاه شوق طلبگی وی را به جوار حضرت رضای آل محمد (ص) سوق داند و مقیم مشهد شدند و در حوزه ی خراسان، به تلمُّذات اش استمرار بخشیدند. سپس بعد از 5 سال اقامت در مشهد مقدس و اشتغال به تحصیل و ارتقای علمی، به قم مهاجرت کردند و همچنان در قم ساکن اند.
الحمدُلله، به دلیل استعداد پرشور و اشتیاق وافر به بالاترین مراحل طلبگی نائل شدند و از سال 1383 وارد دروس خارج فقه و اصول شدند و در سطح 4 خارج فقه و اصول مشغول تلمّذ نزد علمای برجسته حوزه قم اند. از جمله در پای درس خارج فقه و اصول آیة الله دیباجی شرکت جُستند. به بحث و درس بسیار اهمیت می دهند. اهل مطالعه اند و مسائل را خوب درک می کنند.
فردی زیرک و هوشمندند. ذهن ریاضی دارند. دیپلم ریاضی هم گرفته اند. از قضا ریاضیت کشیده و دردکشیده هم هستند. طعم تلخ محرومیت ها را در زندگی چشیده اند و غمخوار مردم اند. از حافظه ای بسیار قوی برخوردارند. هجرت تبلیغی هم دائم می روند. برای امر تبلیغ دینی، که دعوت، اساس کار اسلام و شیعه است، اغلب به استان فارس و شهر شیراز می روند. فردی باتحرّک بالا هستند. یکی از ویژگی های بسیار دقیق ایشان این است که از اوضاع روز مملکت و جامعه و مسائل مبتلابه، بخوبی مطّلع اند.
با وی از سالی که وارد قم شدند، آشنا و دوست شدم. و رابطه ی گرمی با وی در دیدارهایی که گاه به گاه رخ می دهد، دارم؛ زیرا ایشان بسیار صمیمی با من و همه ی رفقای شان رفتار می کنند و محبّتی عیان و عمیق می ورزند. من نیز به وی بسیار علاقمندم و هرگز از ارادتم به ایشان نکاسته و نمی کاهم. زیرا هم بامرام و گرم نوازند و هم خوش کلام اند. هم خوش مَشرب و خاکی و بی آلایش اند و هم زیرک و تیزفهم و پرخروش. پس بر او باد بارها سلام و درود. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
حجة الاسلام آشیخ مهدی رمضانی دارابی. قم. اردیبهشت 1395
حجة الاسلام آشیخ مهدی رمضانی دارابی. قم. اردیبهشت 1395
و
حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی. حجة الاسلام شاکری
روستای سیکا سال 1382. از راست: آقای اکبری. حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی. حجة الاسلام شاکری. سید تقی هاشمی. آقای کهنسال. ارسالی مهندس محمد عبدی به دامنه (عبدی همکلاس حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی در دبیرستان ساری بود)
پست 2242 : به قلم سید علی اصغر شفیعی دارابی 46 :
پست 2241 : به قلم سید علی اصغر شفیعی دارابی 45 :
پست 2239 : به قلم حجت الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی 61 : «سلام علیکم: حاج آقای رضایی 1- روحانی ساده و بی آلایش هستند .2- سید بزرگوار هستند 3- مبلغ خوش بیان میباشند. 4- در مشهد مقدس امام جماعت مسجد هستند ودر آنجا منبر، خطابه دارند ومردم ایشان رادوست دارندوراضی هستند از ایشان وایشان هم بامردم اخلاق خوب دارند. برایشان دعا می کنم.» (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2233 : به قلم دامنه : به نام خدا. طبق لیستی که دارم، حال نوبت آن رسیده است که به معرفی یک از روحانیون بزرگ و از سادات خوشنام یعنی جناب حجه الاسلام والمسلمین سیدعلی صباغ دارابی بپردازم. امید است به مدد حضرت حق، حقّ مطلب را در باره ی این روحانی گرانقدر و ارزشمند و دانشمند اَدا نمایم.
ایشان از نسل دهه سی اند. از جوانان پیشرو در تحصیل علوم دینی بوده اند. ابتدا در مدرسه ی علمیه ی امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیة الله آقاشیخ محمدباقر دارابکلائی به کسوت طلبگی درآمدند. سپس به مشهد مقدس در جوار حضرت رضای آل محمد (ع) مهاجرت کردند و طلبگی را به شایستگی و دقت تا به آخرین حدِّ دروس خارج فقه و اصول رساندند. و خود نیز یک مدرّس و محقق ارزشمند این مسیر دینی و فقهی گردیده اند.
اهل تهذیب نفس اند. خوش اخلاق و دارای نفسی گرم می باشند. خطیب، نویسنده، و اهل سیاست نیز هستند. تخصّص شان در فقه آل محمد (ص) و مهارت علمی شان در روایات و آیات و دین می باشد. انقلابی و از السّابقون دارابکلاند. مراوادت مردمی شان عالی ست. صاحب چند مقاله تخصصی و دینی اند. کتاب هم نگاشته اند. صدها بار در دارابکلا به منبر رفته اند. دامنه پای منبرها و ذکر مصائب حزن آفرین وی، بارها و بارها نشسته و درس دین و دین ورزی و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) آموخته است. گویی چونان روحانیان بزرگ دیگر، آموزگار دینی ما جوانان دهه ی چهل بوده اند.
با همه ی انقلابیون محل رابطه ای درخور و مودّتی بالا و عیان دارند و با بسیاری از جوانان محل دمخور و صمیمی اند و به گرمی آنها را می نوازند. مشیء سیاسی و فکری ایشان با آن که مشخّص و دارای مواضع تقریبا" معیّن است، ولی این را بهانه ای برای تقابل و ستیزش و اختلاف افکنی قرار نمی دهند و لذا همه ی افراد مومن و انقلابی هر دو جناح محل را در زیر بال محبت خویش، گرم و محترم و عزیز می دارند.
از آنجا که ایشان روحانی فاضل، برجسته، مشهور و دارای سابقه ی فراوان علمی و پژوهشی و سیاسی اند، برای همه ی محل نام آشنا و پرآوازه اند. پند و وعظ های ایشان در بُعد اخلاقی و آداب دینی موثر و کاراست و مردم وی را بی ریا دوست می دارند. مرحوم پدرشان از سادات نجیب محل بودند و یکی از برادرهای شان محمدباقر صباغ دارابی در جبهه شهید شدند.
آنچه به قلم دامنه می آید به معنی آن نیست، کامل و دربرگیرنده است، این شمّه نویسی، رسمی ست که دامنه در معرفی روحانیون محل پیش گرفته و اگر همه ی مسائل نمی آید، به این معناست که در یک پست نمی شود شرح حال را تفصیل داد. ناگفته نماند که رابطه ی دوستانه و ارادتمندانه ی دامنه با جناب ایشان هیچ گاه دستخوش هیچ رخدادی نشده است و با صمیم و شمیم دل، وی را روحانی بزرگ دانسته و می دانم. هنوز نشده و رخ نداده ایشان امثال ما را ببینند ولی محبت نورزند. بسیار با ما گرم اند و بارها ما را در محضر و منبر تشویق کردند و رهنمود دادند. از وی می طلبم در جوار رحمت رضوی (ع) من و دامنه خوانان ارجمند را از عطر دعای همیشگی شان بی نصیب نگذارند. خدا حافظ و ناصر همه ی روحانیون فاضل و دانشمند، که الحق، طیب روح مایند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
جناب حجه الاسلام والمسلمین سیدعلی صباغ دارابی. 30 مرداد 1394. مزار دارابکلا. مراسم مرحوم حاج رشید دهقان. عکس را جناب حاج حسین رمضانی دارابی مدیر گرامی رنگین کمان به دامنه هدیه کردند
جناب حجه الاسلام والمسلمین سیدعلی صباغ دارابی. 30 مرداد 1394. مزار دارابکلا
و
پست 2231 : به قلم دامنه : به نام خدا. دامنه در این پست به معرفی جناب حجه الاسلام سیدمصطفی رضائی دارابی می پردازد. او نیز از بالامحلّه ی دارابکلاست. از قرآن آموزان پیشتاز در مکتبخانه ی مرحوم پدرم. مُبصر و ناظم مکتبخانه نیز بوده اند. مکتبخانه ای با بیش از 150 نفر قرآن آموز، که روزانه در منزل پدربزرگم مرحوم آخوند ملاعلی مشهور به کبل آخوند برگزار می گردید. وی اخیرا" در دیداری کوتاه که باهم داشته ایم، به من گفته بود اولین استادم مرحوم پدرت آشیخ علی اکبر طالبی دارابی بود.
سپس با آموختن قرآن نزد مرحوم پدرم، طلبگی را نزد مرحوم آیة الله آقادارابکلایی در حوزه ی امام صادق (ع) دارابکلا آغاز نمودند. سپس رهسپار مشهد مقدس شدند و در حوزه ی علمیه ی خراسان و در جوار حضرت امام رضا (ع) به تحصیل ادامه دادند و مدتی بعد با گذراندن سطوحی از دروس خارج فقه و اصول حوزه، معمّم گشتند و در هیبت و صنف روحانیت، فردی مراعات گر شدند و قدر و منزلت و ارزش این لباس را همواره پاس داشتتند و به تقوای معنوی گرائیدند و اخلاق خوب اجتماعی پیشه ساختند. وی همچنان در مشهد مقیم است و به درس و بحث مشغول. تا جایی که مطّلع ام امام جماعت یکی از مساجد مشهد نیز می باشند. سال قبل در ماه محرم و رمضان در مسجد و تکیه ی پایین محله ی دارابکلا، خطیبی موفق و موثر بودند و مردم را به فیض رساندند.
دامنه وی را از جوانی می شناسد و به فراخور ایام یا وی مراودت نیز داشته و دارم و این محبّت و ارادت و احترام میان ایشان و دامنه دوجانبه است و برقرار. برای این روحانی منزّه از دنیازدگی و به دور از سیاست زدگی، و شخصیتی فاضل و مستقل و مبرّا از جناح گرایی، آرزوی سلامتی و توفیقات الهی و تفضّلات عرفانی می کنم. و بر او درودی ماندگار و صمیمانه می فرستم.
امیدوارم پس از خواندن این متن، در آن دیار قدسی و متبرّک به عطر ناب امام رئوف (ع)، نائب الزائر دامنه و دامنه خوانان ارجمند گردند و ما را با دعاهای خویش در جوار حرم علی بن موسی الرضا (ع) مشمول شفاعات گردانند. بنا بر اختصار است و خدا نگه دار. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
دارابکلا. میدان امام حسین (ع) تکیه پیش. محرم 1394. حجه الاسلام سیدمصطفی رضائی دارابی. ارسال عکس به دامنه: حاج حسین رنگین کمان
دارابکلا. میدان تکیه پیش. اوائل انقلاب. از راست: کَل اکبر رجبی دارابی. محمدعلی نبی زاده دارابی. محمدجواد حبیبی. مرحوم اسماعیل رجبی دارابی. حجت الاسلام سیدمصطفی رضایی دارابی. ارسال عکس به دامنه: تقی آهنگر (حاج باقرموسی)
عکس از رنگین کمان. محرم 1394 دارابکلا
پست 2216 : به قلم دامنه : به نام خدا. از همان بدوِ تاسیس وبلاگ دامنه، درصدد برآمده بودم روحانیان فاضل و بزرگوار دارابکلا را در شرحی کوتاه به تناوب معرفی کنم. این پست در معرفی یکی از چهره های بسیار متین و بااخلاق و فاضل است یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمدجواد غلامی دارابی. وی زاده ی محله ی اتاق پیش بالامحله ی دارابکلاست. فرزند حاج علی محمد. متولد سال 1353. از خاندانی مذهبی و مومن. در تبارشان آخوندی تا حدی ریشه دارد، کما این که عموزاده محترم و فاضل شان نیز روحانی ست: یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین آشیخ ابراهیم غلامی دارابی که بزودی معرفی خواهم نمود.
خوی و خصلت طلبگی در همان نوجوانی در آشیخ محمدجواد غلامی دمیده شد و در عالی ترین دوره ی سنّ رو به رشدش پای به حُجره و مدرسه و بحث و مباحثه ی شیرین طلبگی نهاد. دوره ی حوزه را با دقت و نظم و فراست و مطالعات فراوان طی کرد. در قم مقیم و ساکن است، در حال گذراندن و تکمیل سطح چهار حوزه است که معادل دکتری ست. با زبان فرانسه نیز آشناست. مدرّس دانشگاه است؛ در دانشگاه هنر تهران. نیز در دانشکده مطالعات اجتماعی در دانشگاه آزاد واحد مرکزی تهران. موضوع تدریس اش، تاریخ و فرهنگ و تمدن است. الحمدُلله لیاقت های دانشی و اخلاقی اش موجب گشت تا ضمن تحصیل دروس خارج فقه و اصول در قم و تدریس در دو دانشگاه تهران، معاونِ نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه هنر تهران گردد. به او هم ارادت دارم و هم مراودت. و قائل به اینم طلبه ای فاضل، آگاه، مستقل، و انقلابی و در راستای آرمان های انقلاب اسلامی ست. دامنه از همان اَوان طلبگی وی را نه فقط عمیق می شناسد بلکه رابطه ی بسیار روان و صمیمانه دارد. از قَضا، همسر ایشان نیز که به مباحث طلبگی پرداخته است، از فامیل های نسَبی پدری دامنه است. بر این روحانی خوش مَشرب و متکی به زیّ طلبگی درود می فرستم و از شرح و تفصیل می گذرم که بنای دامنه در این سلسله بحث، بر اختصار است و تبیین بخش تفضیلی زندگی روحانیان. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
حجة الاسلام شیخ محمدجواد غلامی دارابی. اردیبهشت 1395. تهران
و
و
پست 2196 : به قلم میرزاعلی چلوئی دارابی 2 : "به نام خدا. با سلام خدمت جناب دامنه گرامی. وبا تشکر ویژه از روحانی گرامی جناب حاج شیخ مالک رجبی. بسیار ممنون وسپاسگذارم خدمت آقا رجبی بابت نگارش متنهای پر بار. جای بسی خرسندی ست که اغلب اوقات با مشقله ای که دارند چه در سفر وچه در محل کارشان رسالتی که بر عهده دارند را به سر انجام میرسانند. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق وموید باشند. متشکر و سپاسگذارم.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب میرزاعلی چلوئی. ممنونم از تحسین تان از جناب حجت الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی. بله. واقعا" هم جای تشکر دارد. نوشته های شما را با برچسب میرزاعلی چلوئی. اینجا» مسلسل کردم و یکی از دامنه نویسان شدی. به روند ارسال متن به دامنه ادامه بده. خدانگهدار. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2130 : به قلم دامنه : به نام خدا. در راستای سلسله مباحث «مسائل روحانیت دارابکلا» در دامنه به معرفی مختصر یک روحانی دیگر دارابکلائی می پردازم. او حجة الاسلام سیدمصطفی دارابی ست فرزند حاج سعید. جوان ترین طلبه ی معمّم دارابکلا. از هر دو نسَب پدری و مادری به خاندان روحانی و سادات انتساب دارد. از ناحیه ی پدری به خاندان مرحوم حاج میرزا هادی دارابی منتسب است و از ناحیه ی مادری به مرحوم حجة الاسلام سیدباقر سجّادی. از اخلاقی متواضع برخوردار است.
طلبه ی حوزه ی مصطفی خان ساری بوده، حوزه ای که عموی پدرش مرحوم آیت الله سیدرضی شفیعی دارابی آن را مدیریت می کردند. هم اینک چند سالی در قم مقیم شد و به درس و بحث طلبگی اهتمام دارد. تا جایی که وی را می شناسم فردی بسیار ماخوذ به حیاء و دارای روحیه خوب با زیّ طلبگی ست. امید می برم با تمرکز دقیق در تحصیل علوم دینی از شایستگان آتی کشور و نظام شوند و مفید برای اسلام و مردم گردند. بر دوام توفیق و سلامتی وی از خدا از قلبم مُصرّم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
حجة الاسلام سیدمصطفی دارابی (فرزندسعید) نوۀ حاج مصطفی دارابی. مزار دارابکلا. آبان ماه محرم 1394. عکاس: جناب رنگین کمان
اهدائی آقا خلیل شاه علی به دامنه
حجة الاسلام سیدمصطفی دارابی (فرزندسعید)
پست 2062 : به قلم دامنه. به نام خدا. او جناب حجت الاسلام شیخ موسی چلوئی دارابی ست. بالامحله ایی. از خانواده ایی مذهبی که در خاندان نَسَبی و سببَی ایشان چند روحانی وجود داشت و دارد که هر کدام را به مرور در دامنه معرفی خواهم نمود.
وی فردی بااخلاق، خوش برخورد و تیزفهم و هوشمند است. مدتی مدید در قم تلمّذ می نمود و زندگی می کرد که چند سالی ست به دلیل حضورش در مراکز نیروهای مسلّح، در محل ساکن شده است. دامنه با ایشان رابطه ی صمیمی دورادوری دارد و از او همواره به نیکی یاد کرده و می کند. در برخی از منابر وی حضور داشتم. خوش طبع سخن می راند. در جامعه نزاکت رفتاری دارد و در زیّ طلبگی، چارچوب های دینی و عرفی و اخلاقی را مراعات می کند.
بر او سلام دارم و آرزوی توفیق و زیستن در ظلّ خدای متعال و نیز پرتلاش و موفق ماندن در زیر چتر آقا امام زمان. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
حجة الاسلام شیخ موسی دارابی. ارسالی جناب یک دوست. 26 فروردین 1395. پایین تکیه دارابکلا
مراسم دعای نُدبه در بالا محلۀ دارابکلا. جمعه 29 مرداد 1395
حُجج اسلام شیخ علیرضا ربانی زاده و شیخ موسی چلوئی دارابی
پست 427 : به قلم دامنه : به نام خدا. با آمدن ماه محرّم الحرام همه ی آحاد ملت ایران بی استثناء، در تاب و تپش عاشقانه است. و عشق حسین (ع) کسی را راکد و خمود و بی رغبت نمی گذارد. از این میان صنفی هم هستند که از فردای عاشورای سال شصت و یک هجری به این سو، به امر ائمه ی اطهار علیهم السلام فرهنگ سیاسی دینی حضرت سیدالشهداء را با همراهی و همدلی مردم زنده نگه داشتند.
اینان روحانیان وارسته ای بوده و هستند که با منبر و محراب نگذاشتند ملت مسلمان و همه ی عشق بازان به سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان حضرت امام حسین (ع)، از این اقیانوس بی کران بی جرعه بمانند.
در دارابکلا نیز در طول چندین سال گذشته، تعداد زیادی از عالمان دینی به این سفر بسیار سخت و مسوولیت آفرین و آگاهی بخش تبلیغی با رغبت و طوع و عشق تن دادند و از دیار و کنار زن و فرزندشان کوچیدند و به جایی جایی ایران عزیز رفتند و سهم بزرگی در احیای محرم و رمضان ایفاء کردند. بر درگذشتان روحانی صلوات و تمنّای رحمت و بر حاضران روحانی نیز سلام می فرستیم.
هم اینک نیز برخی از این بزرگواران محل به شهرهای مختلف هجرت کردند و برای زنده نگه داری محرم با مردم شهر و روستاها الیف و انیس شده اند . خدا قوت روحانیت وارسته و آزاداندیش و حُرّ و مردمی.
دو عکس زیر را یک ماه پیش برای همین مناسبت ماه محرم از منطقه ی شهید صدوقی قم گرفتم. اولی مرکز تربیت این عزیزان است و دومی مکانی ست که فقط لباس روحانیت را می دوزد و می فروشد. نیک می دانید که لباس روحانی در طول سال برای ماه های 12 گانه به فراخور فصل، هفت تکّه است که در تابلوی عکس دوم مشخص است. (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)
حوزۀ علمیۀ شهید آیة الله صدوقی قم
عبا فروشی روحانیون در قم. خیابان بیست متری فجر. عکاس: دامنه