پست 3121 : به نام خدا. من دیدگاهم را در این پست نمی گویم و داوری نمی کنم؛ اما هفته ی گذشته در 5 مرداد 1395 در پست 3076 اینجا، با عنوان «نماز جمعۀ ایران به قلم دامنه» نوشته بودم که حصر، پس از ایراد خطبۀ 29 بهمن ماه سال 1389 آیة الله آقای شیخ احمد جنّتی، اتفاق افتاده است و این گونه نوشته بودم که عینا" می آید:
آیة الله آقای شیخ احمد جنّتی که اوایل انقلاب تا مدتی در قم نماز جمعه اقامه می کردند، معمولا" خطبه های مهم و پُربازتابی می خوانند. نیز برخی از خطبه های وی گویی جنبه ی دستورالعملی دارد. مثل خطبه ی 29 بهمن ماه سال 1389 وی که فی الفور به حصر مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد و حجة الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در رابطه با قضایای بحران سال 1388 منجر شد. بخشی از آن خطبه ی مشهور اینچنین ایراد شده بود:
«این که برخی دوستان محاکمه سران فتنه را تقاضا میکنند، جز مصلحتاندیشی قوه قضائیه است. کاری که قوه قضائیه میتواند انجام دهد و من فکر می کنم که در اندیشه است که انجام بدهد، این است کهارتباط اینها را بکلی از مردم قطع کند. در خانه آنها باید بسته شود. رفت و آمدهایشان محدود شود. نتوانند پیام بدهند و پیام بگیرند. و تلفن و اینترنت آنها باید قطع شود و در خانه خود باید زندانی شوند.»
عکس از وبلاگ: فراز ایران
حال پرسشم این است این که آیا در مکتب اسلام، اساسا" مجازاتی به اسم حصر وجود دارد یا نه؟ آیا در قرآن و یا در سنت اهلبیت (ع) و تاریخ اسلام، این مجازات در حق شهروندان ذکر و تصریح شده است؟ اگر حصر در اسلام وجود دارد _که من به فهم خود معتقدم ندارد_ پس چرا عامل اصلی بحران 88 _یعنی محمود احمدی نژاد رئیس دولت 9 و 10_ نه فقط حصر و حبس نشده است، حتی مورد مؤاخذه هم قرار نگرفته است و عجیبت تر آن که پرونده های عظیم و متعدد فساد در دوره ی ریاست اش، هرگز به سرانجام مورد رضایت مردم نینجامیده است! و او راحت می چرخد و ... . و من فعلا" بگذرم از این بحث.
مهندس میرحسین موسوی، نخست وزیر دورۀ امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی