روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

حجة الاسلام حاج سید علی اکبر موسوی دارابی

به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، اینک به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج سید علی اکبر موسوی دارابی می پردازم:


ایشان در اوائل دهۀ سی در خانوادۀ مذهبی و متدیّنِ بااَنساب و در سلسلۀ سادات جلیل القدر دارابکلا یعنی مرحوم حاج سیدیوسف موسوی به دنیا آمدند. این خانواده چهار برادر و یک خواهرند:



1- مرحوم میراحمد ساکن یورمله که در 19 تیر 1395 در پست 2946 اینجا در باره اش نوشتم. 2- مرحوم میرقاسم موسوی ساکن پیش پاسگاه قبلی دارابکلا. 3- حاج آقا سید علی اکبر موسوی که در دارابکلا و در میان افّواه، مشهور به «حاج آقا» هستند. 4- دوست دیرینم جناب آق سید موسی موسوی دارابی که معرّف حضور هستند. 5- و نیز تک خواهرشان حاجیه سیده کبری، همسر محترمه ی سیدرحیم موسوی (برادر آق سیدکریم، میرمؤمن، میرعلی محمد). بگذرم.



جناب حجة الاسلام «حاج آقا» موسوی مانند قریب به اتّفاق روحانیون دارابکلا، طلبگی را در مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع) نزد مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی _عالم بزرگوار و متقی و پرهیزگار محل و امام جماعت مسجد جامع دارابکلا_ آغاز کردند. و باز مانند نیمی از طلّاب دارابکلایی از میان دو حوزۀ مشهور قم و مشهد، ایشان به حوزۀ علمیۀ مشهد رفتند و به دروس دینی و علمی استمرار بخشیدند.




من معمولاً در «سلسله مباحث روحانیت دارابکلا» در دامنه، به معرفی مختصر روحانیان محل بسنده می کنم. در بارۀ ایشان نیز، چون اطلاعات افزون تری ندارم، به همین مقدار اکتفا می کنم.



زیرا این روحانی بزرگوار و محترم از همان بَدوِ طلبه شدن، کمتر در دارابکلا حضور یافته و می یابند و من و اَمثال من که در سن میانسالی هستیم، هنوز پای منبر و وعظ و خطابه ی ایشان در دارابکلا یا جاهای دیگر ننشسته ایم.



اساساً این شخصیت محترم و گرامی دارابکلایی، به گمانم در محل منبر نرفته باشند و یا شاید هم تا به حال دعوت به تبلیغ ماه محرم و رمضان در روستا نشده باشند. من از این بی خبرم.



همین عوامل، موجب گشته است شناخت ما از ایشان و ارتباط ایشان با امثال ماها، هم خیلی کم و به نُدرت و اندک باشد، و هم در حدّ گذرگاهی و احوال پرسی های رسمی و محاوراتی محدود.



به هرحال وقتی امثال من از ایشان شناخت نداریم، می شود به یقین گفت جوان های محل شاید حتی او را هیچ هم نشناسند و چهره اش را هم تا به حال ندیده باشند. بگذرم.



من در اینجا به ایشان که از سادات گرانقدر روستا هستند اولاً سلام صمیمانه و ارادتمندانه دارم. ثانیاً برای آن عالم بزرگوار که از شخصیتی آرام، متین و درونگرا و خندان برخوردارند و خانوادۀ محترمشان آرزوی سلامتی و توفیقات الهی می کنم و هم اگر چنانچه این پست دامنه را روزی از روزا مورد مرور خویش قرار داده اند، مُتمنّی ام افزونه ای به دامنه بفرستند تا بحث من را تکمیل گرداند. خدا پدر ایشان و اخوان ایشان را غریق رحمت کناد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد