روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

پاسخ دامنه به هفت سؤال شیخ مالک

پست 2664 : به قلم دامنه : به نام خدا



به جناب حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی سلام و درودی صمیمانه می فرستم. هر چند خود، استاد و فاضلی اما من به وُسع خویش، به 7 سوال شما از دامنه واقع در پست 2663 اینجا، پاسخی کوتاه می دهم:


در سوال اول پرسیدی: چرا بحث ولایت فقیه را مطرح کردی؟ پاسخم این است: چون موضوع ولایت فقیه، موضوعی ست که هیچ گاه بحث بر روی آن پایان پذیر نیست و همواره میان نسل های تازه، بحث های تازه تر در این رابطه مطرح شده و می شود و خواهد شد. در واقع، این تنها موضوعی ست که نباید گمان کنیم تکاپوی علمی و فقهی در آن، به تکافو هم منتهی می شود و بحث خاتمه می یاید. نه، این گونه نیست.



در سوال دوم پرسیدی: منظور شما چیست؟ مگر چه شده است؟ پاسخم این است: منظور من از به بحث کشاندن مباحث مرحوم آخوند خراسانی در دامنه، مناظره های علمی ست در اطراف مهمترین موضوع زندگی مان. آن هم در شب های ماه رمضان که مَروی ست برترین اعمال در آن مناظرات علمی ست حتی در لَیالی قدر. اما این که گفتی مگر چه شده است؟ باید بگویم مگر می خواستی چه بشود؟ همیشه بحثِ روز جامعه و مردم و شهروندان، قدرت و مشروعیت است که جریانی سیّال و ناایستاست و حدِّ یَقِف ندارد. و در شیعه ی اثنی عشری، هیچ کس در بحث عقلی و اعتقادی در هر مساله ای، مقام فصل الخطابی ندارد و نمی تواند بگوید حرف آخر را زدم و بحث ها تعطیل و موقوف. و همین پویه و شیوه، رمز بقای شیعه بوده و خواهد بود.


در سوال سوم پرسیدی: با این بحث چه چیزی را می خواهی اثبات کنی؟ پاسخم این است: البته دامنه فقط یک مدیر وبلاگ است نه داروغه چی و ای! گاهی هم قلم می زند در دامنه که از قدم نیفتد. ولی در مجموع می خواهم اثبات کنم در جمهوری اسلامی ایران، میان شهروندان همیشه بحث های آزاد شکل می گیرد و بزن و ببن نیست. و هیچ کس برنمی آشوبد از بحث. و نیز می خواهم اثبات کنم نسل دیروز و نسل امروز ایران با هم همآوردی علمی و همآوایی انسانی مُدارانه دارند نه قتّالانه و منفعلانه.


در سوال چهارم پرسیدی: ورود شما به این بحث چه فائده ایی برای شما دارد؟ پاسخم این است: برای من فوائد فراوانی دارد. چون به اصلی ترین بحث روز و روزگارم، آگاهی های تازه تر می یابم. و بر پشتیبانی ام می افزایم و رو به سوی پشیمانی نمی گذارم. از سویی می گویم با این گونه مباحث و متون، کفایه ی مرحوم آخوند را فقط نمی خوانند، بلکه به فراکفایه هم روی می آورند و باز هم از روشنگری بازنمی ایستند و شعار اخباریگری و نیز خودبسندکی و خودپسندگی و کفایت و تکافوی ادلّه را سر نمی دهند. و به قول شهید آیة الله مرتضی مطهری در نقل به مضمون؛ کفایه را هفت لا از حفظ اند و ردّّ ردِّ ردِّ آن را بلدند ولی از قرآن و مسائل عقلی هیچ سر در نمی آرند. بگذره دامنه


در سوال پنجم پرسیدی: الان در حال حاضر با توجه به مباحثی که در ارتباط با ولایت فقیه مطرح کردی و همچنین نظر مرحوم آخوند خراسانی را آوردی که با حکومت فقیهان مخالف بوده و... با این مباحث می خواهی چه چیزی را به دامنه خوانان بفهمانی؟ پاسخم این است:


البته فهماندن دامنه خوانان شریف از ادب و داب من به دوره. من کاره ای نیستم، پَرِ کاه بیش نیستم ولی با همین وزن اندکم می خواهم به دامنه خوانان این را برسانم در زمان مشروطه هم عین همین چالش های تئوریک که میان نسل مان جریان و سریان دارد، پدیدار شده بود و بزرگان روی آورده بودند به آخوند خراسانی که خود حکومت ایجاد کند. ولی آخوند با آن مقام رفیع شان _که هنوز نیز چرخ حوزه به کتاب کفایة الاصول وی می چرخد_ به مرحوم نائینی این استدلالات را می آورد. که در مجموع به نظر من باید ما از آن چالش ها و مباحث آگاه باشیم و در آسیب شناسی ها جدّی باشیم و دقت ها و دغدغه های بزرگان شیعه را ردّ نکنیم و پس نزنیم که پس افتاده شویم و خوره به خوردمان بیفتد. شما جناب شیخ مالک _که اهل منبر و تبلیغ و هجرت و نوشتن و کلاس داری هستید_ آیا به این اشکالات و جست و جو گری های جامعه و نسل پویای جوان برنخورده اید؟ به یقین خورده اید. پس خورده نگیرید و می دانم اخلاقت خورده گیری نیست و دانایی ست و بحث آفرینی.


در سوال ششم پرسیدی: الان در حال حاضر ولی فقیه بنظر شما چه کسی است؟ آیا مراجع عظام هم ولی فقیه محسوب میشوند؟ یا مقام معظم رهبری فقط ولی فقیه هستند؟ پاسخم این است: سه سؤال پرسیدی در سوال ششم که به ترتیب جوابم اینه:


1- این بدیهی و واضح است که ولی فقیه در حال حاضر در جمهوری اسلامی ایران، رهبر معظم انقلاب است که ولایت و حکم شان به دلیل رای غیرمستقیم مردم و رای مستقیم نمایندگان مردم _خبرگان رهبری_ در 14 خرداد 1368، نافذ است.


2- مرجعیت در شیعه مقامی شامخ دارد و چه در تاسیس و چه در غیرتاسیس این مقام دینی همواره هست و خواهد بود. اما مدیریت جامعه بر حسب مناسبات حقوقی و قانونی ست.

3- امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در زمان خود، بخشی از ولایت را به مرحوم آیة الله العظمی حسینعلی منتظری تفویض کرده بودند. و در زمان ایشان ما علاوه بر ولی فقیه، قائم مقام هم داشتیم که با رای خبرگان وجاهت قانونی یافته بود و بعد بر سر برخی مسائل درون حکومتی، این مقام، از مرحوم منتظری پس گرفته شد و باقی قضایا که خودت این را بکاو و بدان.


و در سوال هفتم پرسیدی: اینکه می گویند مرگ بر  ضد ولایت فقیه منظور از این ولایت فقیه بنظر شما چه کسی هست؟ پاسخم این است: من قاطع بگویم هیچ گاه به این شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» نه معتقد بودم و نه آن را هیچ وقت از حلقومم سر داده ام. در مسائل عقلی و اعتقادی، به ضدِّ خود نباید مرگ گفت و نفرین آفرید. این شعار باید توسط علما و دانشمندان بررسی شود. اما اگر منظور از ضدّ، دشمن است مثل آمریکا و اسرائیل و سازمان تروریستی منافقین؛ من حاضرم برای ولایت فقیه عادل و مرجعیت شیعه ی وارسته ی آگاه که وارث امامت است و نائب امور مهدویت، با هر گونه هجوم شان بجنگم و جانم را فدای اسلام و ایران و ولایت و امامت و امانت کنم و خونم را نثار مردم سازم.


اما من می بینم چند سالی ست از دوره ی آن دولت منهاییون مشائی_ احمدی نژادی، در حرم امام خمینی و در سالگرد امام خمینی در آغاز تا پایان سخن نوه و یادگار بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیه الله سیدحسن خمینی، عدّه ای با هیجان خاص و سازماندهی شده!! با تکان دادن دست و سر و چفیه می گفتند «مرگ بر ضد ولایت فقیه». این مرگ خواهی و مرگ گفتن ها دیگه به چه معنی و با چه دین و ایمانی ست!!! من نمی دانم. ممنونم جناب شیخ مالک رجبی دارابی با این سؤالاتی که مطرح ساختی و من آنچه سوادم قد می داد، نوشتم. و اما آیا پاسخ هایم اقناعی بود یا نه را نمی دانم.(دامنه دارابکلا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد