پست 75 : به قلم دامنه. دارابکلا و روحانیت2 . به نام خدا. با خجسته بادا بر شماها این دو طلوع ضیاء، یعنی میلاد نبی مکرّم صلوات الله و امام صادق سلام الله. این ضیافت را بهانه می کنم، چند لحظه ای دلآوری می کنم تا آن قولم را وفا کنم.
به همه شما گفته بودم روزی آقا مدرسه را شرحی شایسته می کنم. حالا این همان وعده ی گذشته ی به وقوع پیوسته ی من. که هدیه می کنم از سر عقیده و عشق به شماها.
یک روحانی به نجف رفته ی تارکِ معاصی و ذَنب و کژی ها، و به قول مرحوم دکتر علی شریعتی پای هیچ قرارداد استعماری را امضاء نکرده، و من نیز بیفزایم عالمی وارسته ی به خدا پیوسته، و ملّای درس آموخته و زُهد پیشه نموده و توشه برداشته ، روزی از روزهای داغ و درفش، با چاووشی و استقبال و همهمه و هلهله ی زن و مرد روستای مان به موطنش دارابکلا باز می گردد.
او مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی بود. دست از تمام طلب ها شُست. و راهی خدایی جُست. و جواب ردّ بر سینه ی شیطان و ریا و سلطان نواخت. و با همه ی دبدَبه ها و کبکَبه ها وداع نمود. و مثل یک آخوند ساده زیست عصر سادگی ها و بی تبعیضی ها و دور از پلشتی ها و مانع از ظلم و ستم ها، در لای همین مردم صاف و بی ادعا، گُم شد. و در درون تکیه و مسجد و مدرسه و منزل و خیابان این مرز و بوم، امام مسجد جامع مان و نیز پیشوای دین و ایمانیات مان شد. و این سر آغازِ بودن واقعی اش بود.
نه اَدایی، نه اَطواری و نه هم اِدباری. او تماما محبت و سخا و وفا بود. و عزمی عظیم در آموختنِ مرام و مَنام و مناعت و مناکحت و مناسک و منافع و منابر و مناجات و منادات و مناره و مناهی و نیز مناظرات ناس و اُناث داشت.
از طرز زندگی اش می گذرم. که بسی پرهیزانه و زُهدانه و زاهدانه بود. از خور و خوراکش هم، عبور می کنم که چه بسا دم فرو مانه بود. و نیز از مشی و شیاع اش در می گذرم که چه زیاد، احتیاط آمیزانه بود.
من فقط به ساخت و ساز و سازش و سَطوَت و سکوت و سلامت نفسش اشارت می کنم و به سِلم و سلامش می رسم. تا هم تو، و هم من، نه دچار سکسکه بلکه مُنتهی به سَکینت روح شویم. او در دنیای غریب و بی کسی آن روزها، که کمتر کسی پا پیش می گذاشته که در فقر و نداری به قم و یا مشهد و یا خیلی خیلی جسورانه و دارامندانه، به نجف روَد و آخوندی در فقه و دین محمد و آل محمد (ص) گردد، کف زمینی وقفی، از واقفی محترم را، که حقّا" به دین اسلام بسی هم واقف بوده، به سازه ای دینی مسقّف ساخت.
یعنی در آستانه ی سال 1341 شمسی یک مدرسه ای با عنوان نُمادین و نمای دین، یعنی حوزه علمیه ی دو طبقه ی دارای مدَرس و حُجره ساخت. به عبارتی دیگر، به یُمن و برکات و نام حضرت صادق آل محمد (ص) مدرسه ای نمونه و زبانزد عام و خاص در منطقه آراست. که الآن به آن آقامدرسه می گویند.
این مدرسه ی علمیه ی دینی را چند سال قبل تر از ایشان، جدّ مادری ام مرحوم آیة الله آق میرصالح صالحی دارابی تأسیس و بنیان نهاده بودند که مکان روح آفرین آن عالم بزرگ دارابکلا شد. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی
دارابکلا. از چب: مرحوم حاج حسن آهنگر. نوجوان کابشن قرمز تقی آهنگر (حاج باقرموسی). مرحوم دامادی نماینده ساری در مجلس شورای اسلامی. وحید مهاجر. مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی. نبی طالبی (دایی آقا خلیل شاه علی). نوجوان پایین تصویر حسن دباغیان (پسر مرحوم قاسم دباغیان) آن پشت هم باقر آریایی فر (حاج باقرموسی) در پست 2154 اینجا نیز از مرحوم آقا یاد نمودم.
پست 2402 : به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 4 : «آیة الله آقا شیخ محمد نجفی چرا نجفی را نمی دانم وطنش مگر دارابکلا نیستش؟ خیلی با محبت هستن ایشان. و یکی از خوش اخلاق ترین روحانیون در داربکلا می باشد. ایشان یکی از روحانیو ن بود که به پدرم اردت خاصی داشته و من هم از ایشان تشکر و قدر دانی می نمایم.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به جناب حاج حسین رمضانی دارابی مدیر فعال وبلاگ رنگین کمان داراب. ابتدا باید بگویم چون همسایه ی جناب حجة الاسلام والمسلمین آشیخ محمد نجفی هستید، خوب ایشان را می شناسید و ممنونم با این صراحت و ارادتت به ایشان. البته عنوان ایشان در نظام روحانیون فعلا" همان «حجة الاسلام والمسلمین» است که لفظ آیة الله آوردی، خود ایشان هم راضی به این عنوان بزرگ نیستند. پوزش از تذکرم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2400 : به قلم مهندس محمد عبدی 29 : «سلام جناب کبلاقا ابراهیم طالبی دارابی عزیز. از آنجایی که جناب حجت الاسلام والمسلمین آقا شیخ محمد نجفی باجناقِ دایی مهدی آهنگر دارابی (کل مرتضی) کارمند خدوم و با اخلاق بانک سپه می باشند، هم حضرت ایشان را می شناسم و همسر مکرّمه ایشان را بنام خاله نجفی در بین فامیل مطرح هستند آشنایی دارم.
البته در مقایسه اخوی بزرگوارشان جناب حجت الاسلام صادق الوعد خدمت ایشان توفیق و سعادت حضور کمتر یافتیم . از معرفی جامع علمی ایشان کمال امتنان و تشکر را دارم و امیدوارم روزی برسد که راه ابوی بزرگوارشان حضرت آیت الله دارابکلایی را ادامه داده و در محل ساکن شوند و مدرسه علمیه امام صادق (ع) را رونقی دوباره بخشند و چون گذشته نه چندان دور به جایگاه و پایگاه اصلی اش برسانند؛ که خدمتی بس عظیم برای محل و منطقه خواهد بود . به امید توفیق بیشتر.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام بر مهندس محمد عبدی. بله، باخبرم که فامیل سبَبی تان است و نام پدرِ همسر مکرّمه شان یعنی مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدمحمود شفیعی دارابی را به همین دلیل در پست مورد اشاره تان 2389 اینجا عمدا" آوردم که این تناسب شناسانده شود. از لطف تان ممنونم. اما پیشنهاد شما را حتما" ایشان و سایر بزرگواران روحانی خواهند دید و هر چه مصالح اقتضاء دارد به آن اقتداء خواهند نمود. که به دید دامنه صلاح را، بزرگان می دانند نه خُسروان!!! که پادشاهانی بُرون از درون و درد و راز و نیاز مردم بوده و هستند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2389 : به قلم دامنه : به نام خدا. حال نوبت رسید به معرفی و شرح حال نویسی کوتاهِ جناب حجة الاسلام والمسلمین آشیخ محمد نجفی _فرزند مرحوم آیة الله آقا شیخ محمد باقردارابکلایی_ که در قم مقیم اند. به عبارتی دیگر ایشان اخویِ حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ اسماعیل دارابکلایی _مشهور به صادق الوعد_ و نیز داماد مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدمحمود شفیعی دارابی اند.
ایشان که حالا در این روزگار به پُختگی های درسی و زندگی رسیده اند، یکی از روحانیون باسواد و متبحّر محلّ اند. زاده ی شهر نجف اشرف اند؛ چرا که در آن زمان، مرحوم ابَوی شان، در دهه ی چهل، در حوزه ی علمیه ی نجف مقیم بودند. در همان اَوان نوجوانی در مدرسه ی علمیه ی امام صادق _علیه السّلام_ روستای دارابکلا به دنیای پُرپیچ و خم و بسیار شیرین، ولی مشقّت بار طلبگی وارد شدند. و نزد پدر بزرگوراشان تلمّذ کردند.
یادم مانده هنوز که ایشان و شهید حجة الاسلام سیدجواد شفیعی دارابی و اخوی ام آشیخ حیدر، در یک حُجره و در یک مَدرَس، پیش مرحوم آقا تعلیم می گرفتند و هنوز میان حیدر و وی رابطه ی مودّت و رفاقت عمیق حکفرماست و گاه به گاه به دیدار حیدر می آیند و حال و احوال می جویند. بگذرم که خواستم بگویم فردی به قول دارابکلایی ها «منظوردار» هستند و حقّ یک رفیق و همدوره ی طلبگیِ _دُچار محرومیت های وارده شده ی ناخواسته را_ برجای می آورند. و من همین جا بر این سیره ی اخلاقی ممدوح شان، درودی خالصانه می فرستم و دست مریزاد می گویم.
آشیخ محمد از همان آغازطلبگی، هم خود درس می آموختند و هم طلبه های پایین تر را تدریس می نموند. بعد، پای بر خاک خوب قم گذاشتند و مقیم مقرّ علما و مراجع و مجتهدین گردیدند و در جوار قبر کریمه اهلبیت _علیهاالسّلام_ درسخوان حوزه ی قم شدند و حالا یک ملّا _روحانی درس خوان و تیزفهم_ شده اند.
به روایت بسیاری از هم لباسان و یه علم اندک خودم، ایشان در احکام شرعی، مسائل مهم دینی خیلی خبره و موشکاف اند. از وجوه خاص وی، تسلّط بر شعر، ادبیات عرب، متون فقه و آگاهی ها از برخی از علوم فنّی و تجربی ست.
ذهنی جهنده، حافظه ای برآمده و اخلاقی خندان دارند. هر بار با او بنشینی چیزی نافع عایدت می شود. من بارها که توفیق مصاحبت با ایشان را داشته ام بدرستی دریافته ام که وی شخصی هوشمند و دارای فراست بالا و اطلاعات عمومی پُرمایه اند.
از جدّی ترین طلبه های دارابکلا در درس و بحث حوزه اند. به بالاترین دروس حوزه _که خارج فقه و اصول فقه است_ رسیده اند. و همچنان این راه بی انتهای علمی و دینی را می پیمایند و گام از آن وادی پس نمی کشند. و در این مسیر از آیات عظام عبدالله جوادی آملی، ناصر مکارم شیرازی، حسین وحید خراسانی و سیدمحمود شاهرودی و سایر بزرگان حوزه آموختند.
مدتی در مؤسّسه ی آیة الله یثربی، مؤسّسه ی در راه حقّ و هم اینک در مؤسّسه ی پژوهشی و تحقیقاتی اسراء آیة الله العظمی عبدالله جوادی آملی اند و در بخش تحقیقات آنجا به پژوهش و تحقیق و نوشتن مشغول اند.
به امر تبلیغ دین و منبر نیز اهمیت می دهند و این امر را از شؤون مهم روحانی می دانند. بارها در دارابکلا در محرّم و رمضان به منبر رفتند. برای منبر و ابلاغ رسالات دینی و شرعی، به استان های دیگر از جمله استان فارس نیز رفته و می روند. سخنرانی های شان اغلب مستند، ارجاعی، مُستدل و روایی و قرآنی ست. همه ی تلاشش در منبر این است که مُستمع را بر موضوع بحث به شیوه ی اقناعی، آگاه کنند. معمولا" تا جایی که من در پای چندین منبرش نشستم، از خُرافه ها و مطالب واهی بشدّت پرهیز دارند.
از نظر رفتارهای اجتماعی، ایشان فردی مهربان، خندان، آداب دان، بانزاکت اند. در میان مردم یک روحانی شناخته شده اند. چون فرزند مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی اند، نزد مردم وجاهت و مقام خاص دارند. دامنه با او بسیار خودمونی، صمیمی و مرتبط است. چه حضوری و چه پیامکی و چه در مجامع اتفاقی، همیشه میان مان رابطه ی مودّت و احترام آمیز برقرار بوده و هست. و فوق العاده با هم گرم و راحت و بی تعارف هستیم.
از این روحانی بزرگوار، صبور و اخلاق محور و فوق العاده متشرّع و آگاه و مسلّط به امور سیاسی و دینی، می طلبم همچنان روشنی بخش مردم باشند و جوانان را در هجوم شُبهات و هَجویّات و انواع ستیزه های دشمنانان کینه توز اسلام و ایران و شیعیان، تنها رها نکنند. و در زیارات و ادعیه ها، همه ی ما را به دعای شان متّصل بدارند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
دو روحانی در تصویر از راست: حُجَج اسلام شیخ محمدجواد مهاجر دارابی و شیخ محمد نجفی (فرزند مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی) مرداد 1394. روز تشییع شهدای غوّاص میاندورود در دفاع مقدّس در دارابکلا. ارسالی حاج حسین رنگین کمان به دامنه (ویرایش شده توسط دامنه)
از راست: حُجَج اسلام شیخ علیرضا ربّانی زاده و شیخ محمد نجفی. در جشن عروسی پسرم عارف، در تالار آفتاب قم. 9 شب 9 اسفند 1393. عکاس: دامنه
حُجَج اسلام: آسیدحسین شفیعی دارابی. شیخ محمدجواد غلامی دارابی. شیخ محمد نجفی. آسید و احمد بابویه دارابی. در جشن عروسی پسرم عارف، در تالار آفتاب قم. 9 شب 9 اسفند 1393. عکاس: دامنه
حجة الاسلام شیخ محمد نجفی. سرِ مغازه حاج حسین رنگین کمان. دارابکلا. ارسالی رنگین کمان به دامنه (ویرایش شده توسط دامنه)
حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی و مرحو م حاج حسن رمضانی و حجة الاسلام شیخ محمد نجفی. سرِ مغازه حاج حسین رنگین کمان. دارابکلا. ارسالی رنگین کمان به دامنه. (ویرایش شده توسط دامنه)
ار راست: حجة الاسلام سیدعلی صباغ دارابی. محمدرضا آهنگر دارابی(رمضان). علی بابویه دارابی (مرحوم رمضان ببخیل). حجة الاسلام شیخ جواد مهاجر دارابی. حجة الاسلام شیخ محمد نجفی و حجة الاسلام شیخ علیرضا ربّانی زاده. مرداد 1394. روز تشییع شهدای غوّاص میاندورود در دفاع مقدّس در دارابکلا. ارسالی حاج حسین رنگین کمان به دامنه
سند سیاسی مبارزاتی دارابکلا
به نام خدا. تاریخ سیاسی دارابکلا. به نام خدا. این از اسنادی ست که دامنه در بایگانی شخصی اش نگه داری کرده بود. که اینک منتشر کرده ام. عکس زیر نشان و سندی از تاریخ سیاسی دارابکلا قبل از پیروزی انقلاب و در نزدیکی های 22 بهمن 1357 است. این تصویر اولین تظاهرات عمومی و علنی دارابکلا علیه ی رژیم شاه بود که از مسجد جامع تا پاسگاه و از آنجا تا مزار راهپیمائی شد و دامنه هم در آن بود و بخوبی به یاد دارد.
دامنه. 1385. تیرنگ گردی دارابکلا
پیشتر از این تظاهرات فقط در شب ها بود. تا جایی که دامنه در ذهنش مانده است، یکی از اصلی ترین برگزارکنندگان این تظاهرات آقای جواد حبیبی بود که آن وقت ها منزلش پر از کتاب های دکتر علی شریعتی بود.
یاد و خاطر دامنه است که با آقای سید علی اصغر شفیعی می رفتیم منزلش، کتاب های دکتر را که نایاب و ممنوع بود در اتاق خصوصی آقای جواد حبیبی مرور می کردیم.
از چپ: حجت الاسلام شیخ علی ربانی. حجت الاسلام سیدیوسف سیکایی (داماد مرحوم آقاابراهیم ملائی). حجت الاسلام شیخ محمد نجفی (فرزند مرحوم آقا دارابکلائی). حجت الاسلام شیخ رحیم آهنگر. حجت الاسلام آشیخ مرتضی دارابی (امام جماعت محترم کنونی مسجد جامع دارابکلا). حجت الاسلام سید محمد شفیعی مازندرانی. حجت الاسلام مرحوم شیخ علی اکبر طالبی (پدرم). نفر جلویی اسماعیل کیه است. نفر راست جلوئی که بر سینه علامت انتظامات دارد، آقای محمدحسین آهنگر است. نفر پشت میان شیخ رحیم و آسید محمد؛ آقای احمد دهقان است. نفر کناری اش آقای شعبان رنجبر پدر شهید حسن رنجبر است. در ضمن جناب زیتون سبز خواننده ی همیشگی دامنه نیز طی پیامی تشخیص داده که نفر میان آقای نجفی و آقای سید یوسف سیکائی مرحوم حجت الاسلام آق سید علی شفیعی ست پدر حجت الاسلام آق شیفع شفیعی. نفر جلو که پارچه انتظامات بر بازو دارد محمد حسین آهنگر (حاج غلام) است. (دامنه دارابکلا) و در وبلاگ دیگرم «تاریخ سیاسی دارابکلا»: اینجا