نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی دامنه
به نام خدا. در دو روز گذشته در ستون روزانهام، در بارهی دو کتاب خاطرات مرحوم منتظری و آقای نورمفیدی متنی نوشتم. اینک یادم افتاده گریزی بزنم به یک سند و یک خاطره به آن دو متن:
اول: خاطرهی پدرم با مرحوم منتظری
دههی سی بود. مرحوم پدرم در حوزهی علمیه قم بود؛ به همراه و همحُجره با طلبههای آن زمان دارابکلا که بعدها از روحانیون و عالمان شاخص محل و حومه و منطقه شدند، مانند مرحومان: حاجآقادارابکلایی، حاجسید رضی شفیعی، شیخ روحالله حبیبی، حاجشیخ احمد آفاقی، حاجسید باقر سجادی. حاجشیخ عبدالله دارابی.
پدرم یک روز برای امتحان شفاهی به همراه شیخ روحالله حبیبی، پیش آقای منتظری رفتند. آقای منتظری در آن وقت، هم معتمد آیتالله العظمی بروجردی مرجع عام شیعیان بود و هم مُمتحن حوزه، که از طلاب امتحان میگرفت. پدرم وقتی نزدش امتحان داد، آقای منتظری خندید و با لهجهی غبیظ نجفآبادی گفت تو اول برو ادبیات فارسی را یاد بگیر!
(پدرم متولد ۱۳۰۷ بود، آقای منتظری متولد ۱۳۰۱) . پدرم و شیخ روحالله تا همین اواخر، هر وقت با هم شوخی میکردند ازین خاطره با منتظری، یاد میکردند و حسابی میخندیدند. بگذرم.
از راست: مرحومان: شیخ روحالله حبیبی و پدرم شیخ علیاکبر طالبی. بازنشر دامنه
دوم: سند ممنوعالخروجها
در همان خاطرات آیتالله سیدکاظم نورمفیدی (ص ۳۱۵) سندی از ساواک درج است که لیست طلبهها و روحانیون ممنوعالخروج آمده است. نمیخواهم مفصل بدان بپردازم، فقط خواستم گفتهباشم کسانی در داخل کشور -که از بُغض به جمهوری اسلامی، دستبهدامنِ شاه و حتی حُبّ به رضاشاه شدهاند و مدعیاند آن دو، خادم بودند و دموکراتیک! عمل میکردند- بدانند بلایی که آن دو پسروپدر، بر سرِ این مملکت آوردند فراتر و فاجعهآمیزتر از آن چیزیست که در مُخیّلهی خود میپرورانند.
خاطرات
آیتالله نورمفیدی بود؛ چاپ اولش، ۱۳۸۶. ایشان در آن کتاب گفتهبود در
گرگان در عصر شاه، علمای شاخص مروّج امام خمینی نبودند، او هم در لفّافه از
ایشان یاد میکرد زیرا جوّ گرگان بهگونهای بود اگر کسی صراحتاً وارد
مباحث نهضت اسلامی میشد عذرش را میخواستند.
در این سند -که در سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی (=۱۳۵۵ هجری خورشیدی) توسط رئیس بخش ۳۱۲ ساواک امضاء شده است- علاوه بر نام آقای نورمفیدی در ردیف ۱۰، نام اخویام شیخ وحدت نیز در ردیف ۱ درج است با اسم اصلیاش: ابوطالب طالبی.
حاشیه: هم اسم شیخ وحدت کنار نام نورمفیدی در سند ساواک در یک لیست بود، هم اینکه در دههی ۷۰ شیخ وحدت برای تدریس در حوزهی علمیهی آقای نورمفیدی گرگان، کنار او بودند چندسال. هنوز نیز -با آنکه یکی در قم و دیگری در گرگان است- باهم رفیقاند و در ربط و ارتباط.
نکته: محمدرضا شاه آنسان مثلاً باستانگرا بود که تاریخ هجرت پیامبر (ص) را در ایران تغییر دادهبود و به جای آن به تاریخ هخامنشی متوسل شد تا مثلاً به خیال خام، ایران را از اسلام جدا کند. گرچه برخی از روحانیون شاخص آن زمان ایران او را «تنها شاه شیعه» میدانستند و امام خمینی را -برای نهضتی که علیهی شاه آغاز و برپا کرده بودند- سرزنش و شماتت شدید میکردند. بگذرم.
به قلم مهندس محمد عبدی 56
«سلام و درود خدا بر حاج آقا حبیبی عزیز خدابیامرز مرد شوخ طبع و حقیقت طلب حقگو که از بیان انتقاد و حق هرگز واهمه ای به راه نمی داد و با دقت و حساسیت به موقعیت افراد اشراف داشت و طبع مخصوص شوخی ایشان همه را به وجد می آورد و الحق با بیان شیوا و عقد شرعی ایشان است که فرزندان صالح زیادی در منطقه حضور دارند .خدایش بیامرزاد»
پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام. ممنونم مهندس که به پست 3204 در باره ی آن مرحوم، اظهار لطف کردی.
حجة الاسلام روح الله حبیبی
به شرح دامنه: مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی. ساکن محلۀ حموم پیش و چاه هفت روز دارابکلا. عاقد بزرگ دارابکلا و منطقه ی میاندورود. همسر حاجیه صدریه دخترخاله ی مرحوم پدرم. و پدر مهربان جواد، فخرالدین، زهرا، فاطمه، ربابه، معصومه، صفیه، شفقه، حبیبه و عالیه حبیبی.
به عبارتی پدرخانم آقایان به ترتیب ذکر فرزندان اُناث: باقر رمضانی (مرحوم حاج اکبر). حسن بابویه (نجار). اکبر رجبی. یارعلی سلیمانی سوچلمایی ساکن نکا. احمد غلامی بالامحله. سید جعفر شفیعی. دکتر شیح باقر طالبی دارابی (اخوی ام) و محسن طالبی دارابی (فرزند شیخ وحدت اخوی ام).
و به عبارتی مرحوم حاج آقا حبیبی پدربزرگ بیش از 100 نوه و نتیجه و... و نیز عاقد خوش اخلاق و خندان هزاران عروس و داماد دارابکلا و منطقه و به عبارتی از همه مهمتر و ماناتر پدر برق و آب دارابکلا. روحش شاد و برایش فاتحه و صلوات. عکاس و ارسال: جناب یک دوست.
پست 806 : به قلم دامنه : به نام خدا. آری مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی. مردی مردمی، خاکی، کاری، شوخ طبع، خوش مَشرب و بسی سخی و مهربان.
تیپ های ما همه مدیون اوییم. بگو: چرا؟ چون سفره ی عقد ازدواج های مان با قلم و قدم و قُلقله ی شوخ های او استارت خورد و با خطبه های عقد دَم خوش یُمن او به سکینت رسیدیم. جای این مرد خوب و نیکوخو بخیر.
ای جوانان محل ای دل داده به لعل بدخشان و عتیق یَمن؛ به شما می گوید دامنه که سفره ی عقد را جدی بگیرید؛ دنیا را پس از سفره ی عقد لمس و درک می کنید و از این درد فراق فُرقت عشق تان رهایی می یابید.
دامنه دوستدار و همنشین و حتی یک رفیق جوان او بود و هنوز مهرش بر روح و قلب دامنه حس می شود. روحش غریق شادی و شعف بهشت. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
مزار دارابکلا. قبر مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی. غروب پنجشنبه 13 بدر عید نوروز 1394. عکاس: دامنه
پست 2445 : به قلم دامنه : به نام خدا. در آستانه ی حلول ماه مبارک رمضان، سه تصویر تا به حال منتشر نشده از سه عالم دینی دارابکلا را تقدیم دامنه خوانان شریف می کنم.
امید می برَم مردم دارابکلا که در تدیُّن و عفاف و حجاب و ایمان و اخلاقیات نمونه اند، کماکان از این بزرگان روحانی که عمرشان را برای حفظ دینداری مردم گذاشتند، تعلیم بیابند و راه جدایی ناپذیر از روحانیت وارسته و اُسوه را همآره طی نمایند: (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
ار راست: مرحومان حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی عاقد مشهور منطقه و روحانی خدوم مردمی و موسس آب و برق دارابکلا. و آیة الله حاج شیخ محمدباقر دارابکلایی امام جماعت مسجدجامع دارابکلا و عالم پرهیزگار و مشهور منطقه و موسس و استاد مدرسه علمیه امام صادق (ع) دارابکلا
مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی روحانی بزرگ و مردمی دارابکلا. سمت راست حاج غلامحسین چلوىی دارابی و سمت چپ مرحوم حاج حسن رمضانی (پدر رنگین کمان) دو عکس اول و آخر هدیه ی جناب رنگین کمان به دامنه
عالِم بزرگ مازندران، مدیر مدرسه ی علمیه ی مصطفی خان ساری و دبیر جامعه روحانیت استان مازندران مرحوم آیة الله حاج سیدرضی شفیعی دارابی از مفاخر روستای دارابکلا. متوفّای 1386 شمسی. که قبرشان در مزار دارابکلاست. هدیه ی حجة الاسلام آقاسیدمحمد شفیعی دارابی _حاج سیدتقی، ذاکر اهلبیت ع_ از مشهد مقدس به دامنه (ویرایش شده دامنه)
پست 1213 : به قلم تنسر 33 : "مشاهیر و مشایخ داربکلا 2 . «بنام ایزد منان. خدای رحمان. سلام و درود بر دامنه ودامنه خوانان گرامی. برحسب قول وانجام وظیفه از طرف تنسر به دامنه و دامنه خوانان گرامی ،این بار از مردی سخن به میان می آورم که کوچه های دارابکلا را با اختراع ادیسون چراغانی کرد ،مرحوم شیخ روح الله حبیبی ،مرد عمل و کارزار.
برنامه دیگر ایشان در خصوص آبرسان و حمام دارابکلا بوده که در یادی از ایام حاج آقا دارابکلایی بیان داشتم که با مشارکت مردم وهمفکری این دوبزرگوار زیر بنای پایه گذاری گشته. واز جمله فعالیت مرحوم حبیبی دفتر ثبت ازدواج در دارابکلا ومنطقه بوده که هر دارابکلای امضاء زیبایش را در قباله ازدواجش ،یادآور خاطرهاست.مرحوم حبیبی از جمله دانش آموخته های علوم دینی ست که آدمی خوش خَُلق و شوخ طبع و بی ریا و بی تکبر ،برای ایشان مطرح نبود غنی وفقیر ،از شاخصه اخلاقی ایشان مهمان نواز بوده ،. از جمله دغدغه ایشان کار وتلاش بود. فرقی برایش نداشت کی یا چه کسی باشد ،نمونه در همسایگی ایشان کولی های با آن سروصدا کاروفعالیت می کردند هیچ زمانی از سر وصدا آنها به کسی اظهار شکایت نمی کرد . ازدیگر فعالیت ایشان تبلیغ مسائل دینی بوده که ایشان مناطق محروم جامعه را مد نظر خویش دانسته ،چون ایشان مثل بعضی نبوده که بدنبال مریدپروری باشد یا اینکه با صحبتحهای که به در ودیوار بزنند که عده ای را برای خویش مشتری سازند وبعد برایشان به به وچه چه کنند.
بگذریم از این قضایا، به هرحال مردم بالا دست سرتا ، موسی کلا و جناسم ودیگر روستا از خوصیات اخلاقی ایشان مطلع هستند وبنده تا آنجا اطلاع دارم در مسائل عمرانی وآبادانی این مردم محروم جامعه ،دست به کمر نمی شد بلکه دست به عمل می شد چه درآبرسانی وحمام وساخت مسجد با مردم همنوا بوده واقدام عملی میکرد . تا آنجا از آشنایشان سراغ دارم منزل این بزرگوار مکانی برای حل مسائل ومشکلات و رفع و رجوع مسائل بوده ومورد امین مردم بودند.
مرحوم حبیبی در دوران حیاتش فیض حضورش را در جبهه جنگ را از خود دریغ نکرده وبرای دفاع از مرز بوم را از جمله وظایف خویش دانسته ،وفرزندش آقا جواد هم درمصاف با کوردلان انقلاب در جنگل های آمل همرا با دیگر رزمندگان لباس رزم پوشیده بود این بزرگوار در کنار امور محوله گفته شد ،ولی زندگیش را باکشاورزی می گذراند ،همچون مردم عادی ،داس(دره) بدست راهی مزارعش به امور کشاورزی می پرداخت ،چون که این بزرگواران معتقد بودند که پینه بستن به دست را عار نمی دانستن ،بلکه از افتخارت می دانستند .نه مثل امروز پینه به پیشانی را افتخار و پینه به دست را عار می دان.
یاد دارم روزی ایشان راکه زنبیل که برداشت نعمات خداوند رابا دست خویش به عمل آورده را به منزل میبرد .در زنبورداری هم داری اطلاع زیادی بوده ودر منزلش یک بار رفته بودم مرغ محلی ،اردک ؛غاز ودام کوسفند کاو شیرده، نماد خودکفای را کاملا در این منزل لمس می کردی .روحش شاد و سربلندباشد ومحشور با اهلبیت گردد.
درپایان از دوست گرامی این بزرگوار آقا سید علی اکبرحسینی که در دارابکلا براب غسل اموات همه دارابکلای ها نقش پررنگ داشته روحش شاد و از مرحوم میرزا حسن صالحی از وارستگان دوران خویش بوده ودر بیان کلام وشعر فصاحت ها در کنارش احساس خستگی نمی کردند روح این عزیز شاد وسزبلند باد. امیدواری همه ما از این بزرگواران درس زیستن را بیاموزیم و تکبرو منیّت را از خود دور سازیم ودر پرداختن به امور عام المنفعه کوشا باشیم هر چند سختی که دارد وبرای مردم دارابکلا ،چیزهای رابخواهیم که بهترین ها باشد تا آیندگان برایمان بهترین ها رابنویسند .درود درود درود بدرود.
در ضمن از خانواده محترم ایشان ،بابت نشرخصوصیات اخلاقی ایشان عذرخواهی نموده چون اعتقاد بنده بر این منوال است که مشاهیر متعلق به کلیه مردم هستند واز اخلاق حسنه این بزرگواران درسی است برای ایندگان وچنانچه نتوانستم کیفیت وجان مطلب را ادا کنم ،از بی اطلاعی این حقیر میباشد ،که انشالله از جناب دامنه و دامنه خوانان و همچنین بستگان سببی و نسبی وهمه آشنایان ،جهت تکمیل کتابچه ای بعنوان یادی از ایام برای ماندگاری نسل آینده از زندگی گوهربار این عزیزان ، قلم های تان با تحریر مطالب در این باب کمک شایانی می نماید . درود برهمگی تان." (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)