به نام خدا. امروز 16 خرداد 1395 در سلسله مباحث معرفی روحانیت دارابکلا به معرفی این روحانی بزرگوار و ارجمند _که از سادات محترم محل مان است_ می پردازم: یعنی جناب حجة الاسلام سید علیرضا صبّاغ دارابی، فرزند جناب سیدابوالفضل صباّاغ دارابی و به عبارتی نوه ی جناب حاج سیداسماعیل صبّاغ دارابی.
ایشان در سال 1387 وارد حوزۀ علمیۀ قم شدند و این هجرت از وطن _که در تکامل انسان از شاخص ها و متغیّرهای اساسی ست_ در این طلبه ی جوان و پویا و پراستعداد نیز اثر گذاشته است و راه و پویه ی کمالات را وجه همّت خویش قرار داده اند و می خواهند به فضیلت ها و معنویات متعالی تر برسند.
جناب سیدعلیرضا صبّاغ دارابی برای این مسیر، در مدرسه ی شهید محراب آیه الله محمد صدوقی مشغول به تحصیل شدند و با طی کردن مراحل سخت و شیرین طلبگی و گذر از دوره های خاص مُبتدی، حالا به گام های پختگی رسیده اند و الآن به لطف خداوند متعال در پایه ی 7 حوزه در همین مدرسه ی مشهور و بابرنامه ی قم، اشتغال به تحصیل دارند.
ایشان به به دلیل اهتمام به اهمیتِ امر دعوت در دین اسلام و هدایت های مردم در امور شرعی و دینی و روشنگری های اجتماعی به مساله ی باارزش منبر و تبلیغ توجه دارند و بارها به عنوان مبلغ فعالیت کرده اند.
برای این روحانی جوان، خوش سیما، متین و باوقار و متمرکز در درس و بحث و تبلیغ، آرزوی پیشرفت و طی مراحل عالیه دارم تا به عنوان یک عالم خوب و مردمی برای اسلام و ایران خادم بمانند و مردم به ایشان رجوعی اعتقادی داشته باشند. من با عشق و احترام به این راه، به همه ی خویشاوندان نسبی و سببی جناب حجة الاسلام سید علیرضا صبّاغ دارابی، وجود پربرکت ایشان را تبریک می گویم. با تمنای دعا. خدا حافظ شما. (دامنه دارابکلا)
پست 2590 : به قلم حجة الاسلام شفیعی مازندرانی 101 : دامنه: به نام خدا. این متن ارسالی جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی به تلگرام دامنه پاسخی ست در باره ی دو متن دامنه واقع در دو پست 2559 اینجا با عنوان «پاسخ دامنه به حجة الاسلام شفیعی مازندرانی» و پست 2544 اینجا با عنوان «تفاوت نظر مراجع در بحث ولایت فقیه». ضمن سلام و سپاس و احترام به این محاجّه و مواجهه ی علمی _در معنای تلاقی آن_، عینا" ارائه می گردد:
«در تکمیل حدیث بیداری ( 3 )زمینه ای ، پیش آمد تا کمی از آبروی آیه الله العظمی خوئی ( ره ) دفاع شود زیرا کسی ، پیش بنده ، رسما گفته بود که ایشان ، ضد ولایت فقیه ، است چنانکه فرد دیگری گفته بود او مخالف امام راحل ( ره ) است ( در حالی که او در زند گی از دوستان خاص مرحوم امام راحل (ره ) بود ( ایه العظمی زنجانی ، جرعه ای از دریا ج 3 / ص 672/ و 673 - ).
بنابر این ، آن مرحوم ، مظلوم ، واقع شده است همانند ، جناب کانت ، فیلسوف معروف که به خاطر آن که ادله ی معروف باب اثبات وجود خدا ( جل جلاله ) را نا کافی ، در باب مدعا شمرده بود ، او را برخی ، مخالف خدا پنداشته ، بودند در حالی که او از راه دیگری ، اثبات وجود خدا می کرد که همان ، وجدان اخلاقی ،و ضمیر باطنی آدمی است.
مرحوم خوئی (ره ) برخی از روایات معروف باب ولایت ، را مخصوص ولایت امامان معصوم سلام الله علیهم اجمعین می داند چنانکه در ذیل این حدیث ا ( حدیث بیداری ( 3 ) ) اشاره ، کردم . ولی ،در باب اثبات ولایت ، از راه حسبه ، وارد می شود نه ، از راه توجه به منطوق احادیث مربوطه.
به هر صورت اگر ، کمی دقت شود ،
پست 2589 : به قلم میرزاعلی چلوئی دارابی 12
«به نام خدا .سلام دلی بنده به خدمت جناب دامنه و همچنین حجة الاسلام حاج اقا شیخ مالک رجبی بزرگوار. جناب دامنه، بنده با شناختی که از آقای رجبی دارم مطالب نگاشته شده تان واقع در پست 2582 اینجا، را قلبا" تایید میکنم. نکته قابل تامّل اینکه، بنده هیچ وقت ایشان را بیکار ندیدم. در کارشان بسیار جدی اند و همیشه اهل مطالعه و نکته برداری. واجبات را به نحو احسن اجرا نموده . اهل حلال و حرام. در کوچکترین فرصت پیش آمده به همه ی فامیل ها سر میزنند. در اندک حضور خود در محل، همیشه نماز جماعت اقامه مینماید و مهمتر از همه انقلابی و ولیتمدار هستند . بنده نیز برای این جناب و خانواده محترمشان آرزوی صحت و سلامتی وتوفیق روز افزون دارم .با سپاس فراوان.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. اول من هم به سلام دلی تان جناب حاج میرزاعلی چلوئی دارابی، دلآویزانه می گویم: علیکم السّلام و رحمة الله. می دانیم همیشه انسان ها، از طریق دل های صاف شان، به هم مرتبط می شوند و برای هم می مانند. و این از تدابیر حکمت الهی ست. پس درود بر دل تو، که سلامی دلی می آفریند.
دوم اما بر نکته ی پرشور و شعورت هیجان آمده امم که در وصف جناب حجة الاسلام شیخ مالک بزرگوار و دوست داشتنی، نکته هایی بسیار شنیدنی و خصوصا" این نکته را بر ما _علاقمندانِ روحانیتِ وارسته ی آگاه_ آفتابی نمودی و نوشتی:
«بنده هیچ وقت ایشان را بیکار ندیدم. در کارشان بسیار جدی اند و همیشه اهل مطالعه و نکته برداری.»
و این حالات که آوردی اوجِ خصال یک روحانی ست و من بسیار شادمان گردیده ام از این گواهی عینی تان. ممنونم ازتان.
پست 2584 : به قلم حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی 89 :
«بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرالنّاصرین. سلام علیکم برادر ارزشمند جناب آقا ابراهیم بزرگ و با حوصله و صبور . شما نویسنده متبحّر و خلّاق هستی و با این نوشته هایت که تبلیغ و تجلیل از این جانب داشتید و عکسهای مختلف حقیر را به تصویر کشیدید جدّاً ما را به اندازه کافی شرمنده ی اخلاق خودتان قراردادید . که بنده مشمول این همه وصف و توصیف حضرت عالی نبودم و اصلا خبر نداشتم یک چنین برنامه ایی برایم دارید.
در هر صورت بنده با زبان اَلکَن و نوشته های ناقصم در جواب دِهی نسبت به شما حق مطلب را ادا نکردم. امیدوارم در محضر ذات اَقدسِ اِله و در محضر معصومین علیهم السلام ماجور و محفوظ باشید. ارادتمند شما مالک رجبی دارابی. ۱۳۹۵/۳/۱۵»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما دوست روحانی و نویسنده ام جناب حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی. شاگرد همه ی روحانیون معزّز و بزرگوار دارابکلا در جای جای ایران هستم. بله، معمولا" دامنه هیچ گاه پست های آینده و روز بعد خود را به هیچ کس نمی گوید. مثلا" فردا طبق لیست دفتر مطالعاتی ام نوبت معرفی یک روحانی دیگر است ولی کسی خبر از این که کیست ندارد.
من شما را آنچه بوده اید نوشته ام نه آنچه باید باشی. این جمله ام یعنی در واقع خواستم بگویم در وجود شما این مُحسُنات را دیده و لمس نموده ام. ممنونم که پست شرح حال خود را مورد مطالعه قرار داده اید. یقین بدان نوشتن پست های معرفی روحانیون گرامی و بافضیلت و گرانقدر دارابکلا -که بحمدلله همگی مفاخر و گنجینه ها و نعمت های این روستای متدیّن و مؤمن اند_ لذیذترین ساعات زندگی مطالعاتی و نوشتاری ام است.
ان شاء الله ذخیره ی آخرتم گردد و عشقم برای همیشه روحانیت وارسته ی مبارز انقلابی بوده و هست و خواهد بود و با منهاییون در هر باور و دسته ای مرزبندی عقیدتی و سیاسی داشته و دارم و خواهم داشت. بعون الله تعالی. (دامنه دارابکلا)
پست 2582 : به نام خدا. امروز در سالروز قیام پانزده خرداد، در سلسله مباحث معرفی روحانیت دارابکلا، به شرح حال دوست گرانقدرم، یکی از نویسندگان روحانی دامنه (سلسله پست هایی متنوع و پُربار اینجا،) یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ حسینعلی رجبی دارابی _مشهور به شیخ مالک_ می پردازم.
ایشان که در آغازین سال های دهۀ پنجاه در خانواده ای مذهبی _و در همسایگی مسجد و تکیه ی پایین محله ی دارابکلا_ چشم به جهان گشودند، نخستین روحانی در نیای نسَبی خویش اند. از این رو برای همه ی خویشاوندانِ خویش، منزلتی نیکو و مرجعیتی قابل اتّکا دارند.
مدرسه ی دولتی می رفتند و در مکتبخانه ی خانگی حجة الاسلام آشیخ رحیم آهنگر دارابی قرآن می آموختند. هیچ قصدی برای طلبگی نداشتند. اما اندک اندک ندای خُفته ی درون مادر مهربان شان، موجب گشت تا وی را به جهان معنوی و دینی روحانیت شوقانه، سوق دهند، و دادند.
حجة الاسلام شیخ مالک. نمازظهر عاشورا. دارابکلا. آبان 1395.. عکاس: رنگین کمان. 33عکس دیگر اینجا
مادری دلسوز و هواخواهِ شدیدِ فرزند که با تاسّف فراوان در 25 سال پیش در حین بازگشت از مشهد مقدس در سه راه آزادگان _تقاطع هم سطح خطرناک سورک دارابکلا اسلام آباد گهرباران_ در اثر تصادف درگذشت و این رویداد تلخ و تاریک، قلبِ شیخ خاندان خوب حاج رمضان و مادر مرحومه اش، آقا مالک را جریحه دار و داغ آلود ساخت و مُهر بی مادری بر نهادش نهاد. خدا بیامرزدش. بگذرم.
در زمان حیات مادر، و به تدبیر مادر از مدرسه _که تا پایان دوره ی تحصیلی راهنمایی خوانده بود_ بدَر آمدند و بالنّیه ی خدایی وارد دنیای شیرین و لذیذ معنوی طلبگی شدند. و با گذر از همه ی راحتی های دوران جوانی، خود را برای همه ی تنگدستی های دوره ی خاص طلبگی مهیّا ساختند.
ابتدا به حوزه ی علمیه ی امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی رفتند. حوزه ای که سال ها پیش تر توسط جدّ مادری مادرم، روحانی مشهور دارابکلا مرحوم آمیرصالح صالحی دارابی _یعنی جدّ پدری مرحوم آقامیرزا حسن صالحی دارابی، دائی زاده ی مرحوم مادرم _ تاسیس و راه اندازی شده بود. خدا همه ی شان را غریق رحمت کُناد.
مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی با پیشینه ی تقوا و فضیلت ها توانسته بودند هم نسل های دهه ی بیستم دارابکلا را روحانی کنند و هم از نسل های جدید دهه های چهل و پنجاه و شصت را و شیخ مالک از پرورش یافتگان همین مکتب محل هستند. یعنی از سال 1366 وارد مدرسه ی آقا شدند و پس از تلمّذات مقدماتی و حظّ معنویت نزد مرحوم آقا در سال 1370 رهسپار مشهد مقدس برای کسب انوار دینی در کنار حضرت شمش الشُّموس امام علی بن موسی الرّضا شدند.
ابندا در مدرسه ی ابوالفضل مشهد شروع به کسب علوم دینی کردند. سپس در مدرسه ی تحت برنامه ی مرحوم آیة الله موسوی نژاد، دروس رسائل و مکاسب را طی کردند و آنگاه در مدرسه مرحوم آیة الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی به ادامه ی تحصیل در دروس فقه و اصول نزد استاد حاج آقا مرتضوی پرداختند. در نهایت با درک این که حوزه قم اعتبار بیشتری دارد، در سال 1378 به قم مهاجرت کردند و هم اینک نیز در این شهر علم و اجتهاد در منزل شخصی شان ساکن و مشغول درس و بحث و وعظ و تبلیغ و کلاس های دوره ای تدریس اند.
در قم، در مدرسه ی فیضیه، ابتدا در درس حجة الاسلام والمسلمین سیداحمد خاتمی _خطیب موقت جمعه تهران_ حاضر می شدند و سپس درس های خارج فقه و اصول نزد آیة الله عابدی را پی گرفتند و همچنان در پیش این استاد در حال تلمّذند.
جناب شیخ مالک از سال 1380 تا 1383 به مدت سه سال در مدرسه ی حاج آقا تقی قرائتی _اخوی حجة الاسلام والمسلمین شیخ محسن قرائتی_ دوره ی آموزشی و پژوهشی «مدیریت مسجد» را با ارائه ی متن تحقیاتیِ پایان دوره، با موفقیت گذراند و در این زمینه تخصص گرفته اند. در دفتر تبلیغات قم نیز دوره ی تخصصی تبلیغ را با موفقیت طی کردند و طی سال های گذشته تا اکنون به چند استان، هجرت های تبلیغی و تعلیمی کرده و می کنند.
ایشان از همان سال های حضورشان در مشهد، ضمن تحصیل، تدریس هم داشتند: مثل تدریس دروس صمدیه، سیوطی، مُغنی باب رابع، و هدایه.
شیخ مالک با توجه به ذوق خویش، ترجیح دادند در درس و بحث و تبلیغ مشغول باشند و اداره کردن مسجد یا نمازگزاردن در اداره ها و یا نهادها را نپذیرفتند. در حال حاضر نیز در قم پس از گذراندن سطح سه حوزه، از سال های گذشته در سطح چهار دروس حوزه مشغول اند.
دامنه با ایشان بسیار گرم و صمیمی ست. ایشان نیز بر من لطف و مهربانی دارند. من وی را فردی خیراندیش، نیک سیرت، بااخلاق، خندان، بشّاش، جدّی، خیلی اهل مروّت، آزادنگر، مستقل، خوش اندیشه، فراجناحی، اهل ولایت و حامی واقعی نظام، و در یک کلام خوش نفس _ به سکون فاء_ می دانم.
در خاندانی مؤمن وصلت کردند. از این رو، به مؤمنان و روحانیانی چون حجة الاسلام والمسلمین حاج آقا سید علی موسوی دارابی فامیل گشتند. همسر مکرمه ی شان از سادات نجیب و از فرزندان شایسته ی جناب حاج میرمؤمن موسوی دارابی _مشهور به سیدمیرآقا_ ست.
برای این روحانی گرانقدر که از دامنه نویسان جدّی، پرتلاش، و دارای روحیات عالی و دوستی فاضل و خیرخواه اند، آرزوی سلامتی می کنم. از سجایای اخلاقی شیخ مالک یکی آن است، حرم حضرت معصومه _سلام الله علیها_ را هیچگاه ترک نمی کنند و اغلب در آنجا نماز را به امامت اعاظم حوزه می گزارند. بر تو شیخ خوب و دایم خیره به خوبی ها و آغشته به خوی و خصلت نیکی ها دورد. (دامنه دارابکلا)
پست 2559 : به قلم دامنه : به نام خدا. جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی سلام علیکم. نقد شما بر دامنه واقع در پست 2558 اینجا را دقیقا" مطالعه کردم. ضمن تشکر و قدردانی از ورودتان به مبحث ولایت فقیه، چند جمله پاسخم را _به عنوان یک شاگرد_ نزدتان ارائه می کنم:
1- فرمودید شُبهه. اما من معتقدم اگر با تامّل به آن نگریسته شود، هرگز در آن پست 2544 اینجا با عنوان «تفاوت نظر مراجع در بحث ولایت فقیه» مطلبی را انشاء نکردم که تردیدافکنی باشد. حتی اختلاف دیدگاه ها را امتیاز شیعه برشمردم نه نقص و کاستی و شُبهه و ابهام.
2- فرمودید یقه آدمی را جمع می کنند. اما من معتقدم در مباحث اصول اعتقادی که تحقیقی ست نه تقلیدی، این گونه امور _یعنی پرداختن به اقوال و آراء عالمان دین_ امری رایج و نیکوست و این هشدار شما هر چند خیرخواهانه است، اما نمی تواند اقناع کننده باشد.
3- این عین نظر مرحوم آیة الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی ست که من در آن پست 2544 به توجه به آن _که اتفاقا" در دفتر یادداشت های مطالعاتی سال های گذشته ام نیز ثبت است_ سخن گفتم:
«أن الولایة لم تثبت للفقیه فی عصر الغیبة بدلیل وإنما هی مختصة بالنبی والأئمة (علیهم السّلام) ، بل الثابت حسبما تستفاد من الروایات أمران : نفوذ قضائه وحجیة فتواه ، ولیس له التصرف فی مال القصّر أو غیره مما هو من شؤون الولایة إلاّ فی الأمر الحِسبی فإن الفقیه له الولایة فی ذلک لا بالمعنى المدعى ، بل بمعنى نفوذ تصرفاته بنفسه أو بوکیله وانعزال وکیله بموته ، وذلک من باب الأخذ بالقدر المتیقن لعدم جواز التصرف فی مال أحد إلاّ بإذنه ، کما أن الأصل عدم نفوذ بیعه لمال القصّر أو الغیّب أو تزویجه فی حق الصغیر أو الصغیرة ، إلاّ أنه لما کان من الاُمور الحِسبیة ولم یکن بدّ من وقوعها فی الخارج کشف ذلک کشفاً قطعیاً عن رضى المالک الحقیقی وهو الله (جلّت عظمته) وأنه جعل ذلک التصرف نافذاً حقیقة ، والقدر المتیقن ممن رضى بتصرفاته المالک الحقیقی ، هو الفقیه الجامع للشرائط فالثابت للفقیه جواز التصرف دون الولایة. وبما بیّناه یظهر أن مورد الحاجة إلى إذن الفقیه فی تلک الاُمور الحِسبیة ما إذا کان الأصل الجاری فیها أصالة الاشتغال ، وذلک کما فی التصرف فی الأموال والأنفس والأعراض ، إذ الأصل عدم نفوذ تصرف أحد فی حق غیره.» تفصیل این سخن در سایت «مؤسسة الامام الخوئی» اینجا.
4- فرمودید «بایدخیلی دقت کرد تا به قول مرحوم امام راحل سلام الله علیه ، در شمار مخالفان تداوم خط انبیا قرار نگرفت.» اما من معتقدم عین آن چه را که در این باره در میان علمای تراز اول شیعه تعدّد فهم و اجتهاد است، آورده ام و فکر می کنم ماجورم نه معذور.
ضمن آن که در آن پست 2544 بحث از اِعمال ولایت فقیه کردم نه مسائل دیگر. در امور حسبه و حسبیه نیز مطالعات فراوانی داشته ام. خصوصا" آراء شهید آیة الله مرتضی مطهری که سرآغاز این امر را از قرن 4 هجری می داند نه از ابتدای اسلام. از شما به عنوان یک روحانی بزرگ که بر من سِمت استادی دارید، ممنونم. (دامنه دارابکلا)
پست 2498 : به قلم آسید علی اصغر شفیعی دارابی 54 : «سلام. حضرت حجه الاسلام والمسلمین سیدجواد شفیعی دارابی معروف به آقاشفیع (اشاره به پست 2483 اینجا) ازروحانیون محترمی است که توانایی اصلی آغاز انقلاب درروستای بزرگ داراب کلابودند. منزل ایشان محل تصمیمات برای شروع و ادامه چگونگی حضورانقلابیون بوده است.
درمسیرانقلاب وپیروزی آن ،دربزم وضیافت درس وتدریس وتحقیقات باقی ماندند. برای اینکه استقلال طلبگی راحفظ کنند ازحضور وقبول درعرصه خارج از حوزه ومناسب شغلی دولتی راردنمودند وزندگی رابه زیستن درکسوت روحانی صادق وبی ریا ادامه دادند.
ایشان مرجع پاکی ،صداقت ومهربانی من هستند، بدلیل اینکه باجناق بزرگواربنده هستند بیشترازدیگران ازقلب ودل بی کینه اش آگاهم ودرمسیرزندگی آقایی های ازایشان دیدم که آموخته های من است .
فرزندان پاکدامن وفرهیخته ای راتحویل جامعه دادند. فرزندپسرایشان سیدهادی (آقاضیاء) ازفهمیدگان صاحب نظر سیاسی کشورهستند. دامادهایشان ازنخبگان عرصه کاروتلاش هستند.مهربانانی که اگرباایشان همراه و یا همنشین شوید ،لذت می برید.
همسر پاکدامنش هم از زنانی هستندکه درحریم زندگی ایشان کمک شایانی رابرای پیشرفت شوهرش داشتند. انشاءالله تندرست وسلامت باشند.» (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
به قلم شیخ وحدت 18 : "بسمه تعالی. سلام. روزگاری مردی می گفت: نوک قلم ها را باریک بتراشید، فاصله سطر ها را کم کنید واز زیاده روی در هزینه نمودن بیت المال بپرهیزید، زیرا اموال مسلمانان نباید متحمل ضرر شود، وآن مرد کسی نبود جز امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ" (2 اردیبهشت 1395)
---
به قلم شیخ وحدت 19 : دامنه : به نام خدا. متن زیر تشکر ویژه ی جناب شیخ وحدت از پست 2185 با عنوان «چهار خوراکی مسموم در بازار» نوشته ی حجت الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی ست. یعنی این پست: اینجا . ضمن سلام و سپاس از شیخ وحدت، و تقدیر دامنه از جناب شیخ مالک، ارائه می شود:
«بسمه تعالی. سلام. به جناب آقای رجبی دست مریزاد می گویم. این پست ایشان به کام من بسیار شیرین آمد.»
پاسخ حجت الاسلام شیخ مالک: «سلام علیکم. محقق ارجمند جنا ب آقا ابراهیم سلام حقیر رابه جنا ب استاد بزرگ حاج آقا وحدت ابلاغ نمایید. ماشاگرد این شخصیت آرام وصبور هستیم درهر صورت تشویق استاد به شاگرد اثرات شگرفی درانتقال پیشبرد معارف وانتشار آن به اهلش دارد درتمام مراحل پیروز وسعادتمند باشید وما دراین ایا م بعثت از دعاهای خیرتان بی نصیب مفرمائید.» (15 اردیبهشت 1395)
پست 2491 : به قلم دامنه. به نام خدا. امروز جمعه 7خرداد 1395 توفیق شد تا در باره ی مرحوم آیة الله حاج سیدرضی شفیعی دارابی _یکی از مفاخر بزرگ و تاثیرگذار دارابکلایی_ می نویسم.
ایشان متولد 1303 دارابکلا و متوفّای دوم فروردین 1386 ساری اند. فرزند مرحوم حاج سیدمحسن شفیعی دارابی از مؤمنین محل. طعم تلخ فوت پدرشان را در کودکی چشیدند. اما این سبب نگردید تا به کمال علمی نائل نشوند. طلبگی را در ساری و مشهد و قم و نجف اشرف بخوبی طی نمودند و سپس با کوله باری از علم و تجربه و اَدی دَین به دین و ملّت به ساری بازگشتند. با روحانیون معاصرش در دارابکلا مانند مرحومان: آیه آلله آقادارابکلایی، حاج آقاعلی شفیعی دارابی، پدرم شیخ علی اکبر طالبی دارابی، شیخ روح الله حبیبی، حاج شیخ احمد آفاقی، حاج سیدباقر سجادی، حاج سیدمهدی دارابی، حاج شیخ عبدلله دارابی، و... در قم همدروه و دوست و گاه هم حُجره بودند.
در ساری مدیریت مدرسه ی علمیه ی مصطفی خان را تا پایان عمرشان برعهده گرفتند و صدها طلبه تعلیم دادند. در مسجد جامع ساری امامت جماعت نمازهای یومیه بودند. ریاست جامعه ی روحانیت استان مازندران را بر عهده داشتند.
به دارابکلا علاقه داشتند. همیشه به دیدار اقوام و مؤمنان محل می شتافتند. کارهای به گره افتاده ی مردم _خصوصا" دارابکلایی ها_ را در همه ی اموری که قادر و متنفّذ بودند، بازمی کردند. گاه گاه برای سخنرانی های ایّام خاص، به مسجد و تکیه دارابکلا می آمدند. روحیه بخش مردم بودند. برای خیلی از جوان ها شغل اداری و کارگری ایجاد کردند. مرد بسیار دلسوز و مهربان محل بودند و مردم، ایشان را بسیار احترام می کردند. به خانه های مردم برای تالیف قلوب و عیادت و مراسم عروسی و عزا حاضر می شدند. و از جمله بارها منزل مرحوم پدرم، تشریف فرما می شدند و ما با اشتیاق از ایشان پذیرایی می کردیم. هیبت و وقار و در عین محبت و خوش اخلاقی ایشان بی نظیر و جذّاب بود. از این رو اغلب مردم دارابکلا به دیدارشان در مدرسه ی مصطفی خان ساری می رفتند و عرض ادب و احترام و نیز کسب مسائل شرعی می کردند. من نیز چند بار به همراه مرحوم پدرم در دفترشان و منزل شان به حضورشان رسیده بودم.
از ایشان هر چه بگویم کم است. مهمترین جمله ام این است عالِمی بسیار زیرک و هوشمند و تیزبین و مردم دوست بودند. آداب خاصی داشتند. به طلبه ها محبت خاصی می ورزیدند. روحانیی مردمی و پرطرفدار بودند. یکی از فرزندان شان روحانی ست. یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین سید احمدآقا شفیعی دارابی. که قبلا" در 24 مرداد 1394 در پست 1414 اینجا ایشان را معرفی کرده بودم.
تبارشان هم سبَبی و هم نسَبی روحانی و عالم اند. مانند: برادرشان مرحوم حاج سیدمهدی دارابی ، فرزندشان سید احمدآقا شفیعی دارابی، برادر همسر مکرمه ی شان مرحوم حجة الاسلام حاج آقاعلی شفیعی دارابی، داماشان جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل دارابکلائی _صادق الوعد_ برادرزاده شان حجة الاسلام سیدصادق دارابی طلبه ی مشهد _ که بزودی در باره ی ایشان خواهم نوشت_ و نوه ی برادرشان حاج سیدمصطفی دارابی _یعنی حجة الاسلام سیدمصطفی دارابی فرزند حاج سعید_ که قبلا" در 24 مرداد 1394 در پست 2144 اینجا ایشان را معرفی کرده بودم. و برخی از اقوام و خویشان دیگر ایشان. که در این پست کوتاه، می گذرم.
چون بنای این پست ها بر خلاصه گویی ست، از بقیه ی مسائل زندگی سرشار از خدمت و تبلبغ دین و راهنمایی های مردم، عبور می کنم و برای روح این روحانی مردمی و عالم بزرگ دینی دارابکلا و ساری و مازندران، عُلوِّ درجات می طلبم و بر بستگان نزدیک و دورشان درود می فرستم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
عکس اختصاصی دامنه از مرحوم آیة الله حاج سیدرضی شفیعی دارابی. هدیه ی دوست طلبه ی فاضلم جناب آقاسیدمحمد شفیعی دارابی _حاج سیدتقی_ از مشهد مقدس به دامنه
سال 1362 در جبهه و در کنار رزمندگان اسلام
عالِم بزرگ مازندران، مدیر مدرسه ی علمیه ی مصطفی خان ساری و دبیر جامعه روحانیت استان مازندران مرحوم آیة الله حاج سیدرضی شفیعی دارابی از مفاخر روستای دارابکلا. متوفّای 1386 شمسی. که قبرشان در مزار دارابکلاست. (ویرایش شده دامنه)
مرحوم آیة الله حاج سیدرضی شفیعی دارابی؛ روحتان شاد و غریق رحمت باد
نمایی داخلی مدرسه ی مصطفی خان ساری. این عکس هدیه ی مهندس عبدی سنه کوهی مدیر سایت سنه کوه اینجا به دامنه است
پست 786 : به نام خدا. امشب دوشنبه 31 فروردین 1394 حُجَج اسلامسید محمد شفیعی مازندرانی، سید حسین شفیعی دارابی و شیخ جواد مهاجری به منزل دامنه آمدند و صله ی ارحام بجا آوردند و فوت مادرم را با ملاطفت تامّ و مهربانی ملموس تسلیت دادند. از صمیم قلب از این سه روحانی فاضل و محترم متشکرم و شرمنده ی محبت و بذل عنایت شان گردیدم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
قم. منزل دامنه. شب 31 فروردین 1394. از راست: حُجج اسلام شیخ جواد مهاجری. سید محمد شفیعی مازندرانی. سید حسین شفیعی دارابی. عکاس: دامنه
ممنونم از شما
پست 75 : به قلم دامنه. دارابکلا و روحانیت2 . به نام خدا. با خجسته بادا بر شماها این دو طلوع ضیاء، یعنی میلاد نبی مکرّم صلوات الله و امام صادق سلام الله. این ضیافت را بهانه می کنم، چند لحظه ای دلآوری می کنم تا آن قولم را وفا کنم.
به همه شما گفته بودم روزی آقا مدرسه را شرحی شایسته می کنم. حالا این همان وعده ی گذشته ی به وقوع پیوسته ی من. که هدیه می کنم از سر عقیده و عشق به شماها.
یک روحانی به نجف رفته ی تارکِ معاصی و ذَنب و کژی ها، و به قول مرحوم دکتر علی شریعتی پای هیچ قرارداد استعماری را امضاء نکرده، و من نیز بیفزایم عالمی وارسته ی به خدا پیوسته، و ملّای درس آموخته و زُهد پیشه نموده و توشه برداشته ، روزی از روزهای داغ و درفش، با چاووشی و استقبال و همهمه و هلهله ی زن و مرد روستای مان به موطنش دارابکلا باز می گردد.
او مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی بود. دست از تمام طلب ها شُست. و راهی خدایی جُست. و جواب ردّ بر سینه ی شیطان و ریا و سلطان نواخت. و با همه ی دبدَبه ها و کبکَبه ها وداع نمود. و مثل یک آخوند ساده زیست عصر سادگی ها و بی تبعیضی ها و دور از پلشتی ها و مانع از ظلم و ستم ها، در لای همین مردم صاف و بی ادعا، گُم شد. و در درون تکیه و مسجد و مدرسه و منزل و خیابان این مرز و بوم، امام مسجد جامع مان و نیز پیشوای دین و ایمانیات مان شد. و این سر آغازِ بودن واقعی اش بود.
نه اَدایی، نه اَطواری و نه هم اِدباری. او تماما محبت و سخا و وفا بود. و عزمی عظیم در آموختنِ مرام و مَنام و مناعت و مناکحت و مناسک و منافع و منابر و مناجات و منادات و مناره و مناهی و نیز مناظرات ناس و اُناث داشت.
از طرز زندگی اش می گذرم. که بسی پرهیزانه و زُهدانه و زاهدانه بود. از خور و خوراکش هم، عبور می کنم که چه بسا دم فرو مانه بود. و نیز از مشی و شیاع اش در می گذرم که چه زیاد، احتیاط آمیزانه بود.
من فقط به ساخت و ساز و سازش و سَطوَت و سکوت و سلامت نفسش اشارت می کنم و به سِلم و سلامش می رسم. تا هم تو، و هم من، نه دچار سکسکه بلکه مُنتهی به سَکینت روح شویم. او در دنیای غریب و بی کسی آن روزها، که کمتر کسی پا پیش می گذاشته که در فقر و نداری به قم و یا مشهد و یا خیلی خیلی جسورانه و دارامندانه، به نجف روَد و آخوندی در فقه و دین محمد و آل محمد (ص) گردد، کف زمینی وقفی، از واقفی محترم را، که حقّا" به دین اسلام بسی هم واقف بوده، به سازه ای دینی مسقّف ساخت.
یعنی در آستانه ی سال 1341 شمسی یک مدرسه ای با عنوان نُمادین و نمای دین، یعنی حوزه علمیه ی دو طبقه ی دارای مدَرس و حُجره ساخت. به عبارتی دیگر، به یُمن و برکات و نام حضرت صادق آل محمد (ص) مدرسه ای نمونه و زبانزد عام و خاص در منطقه آراست. که الآن به آن آقامدرسه می گویند.
این مدرسه ی علمیه ی دینی را چند سال قبل تر از ایشان، جدّ مادری ام مرحوم آیة الله آق میرصالح صالحی دارابی تأسیس و بنیان نهاده بودند که مکان روح آفرین آن عالم بزرگ دارابکلا شد. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی
دارابکلا. از چب: مرحوم حاج حسن آهنگر. نوجوان کابشن قرمز تقی آهنگر (حاج باقرموسی). مرحوم دامادی نماینده ساری در مجلس شورای اسلامی. وحید مهاجر. مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی. نبی طالبی (دایی آقا خلیل شاه علی). نوجوان پایین تصویر حسن دباغیان (پسر مرحوم قاسم دباغیان) آن پشت هم باقر آریایی فر (حاج باقرموسی) در پست 2154 اینجا نیز از مرحوم آقا یاد نمودم.
پست 2464 : به قلم مهندس محمد عبدی 37 : «سلام و درود خدا بر شما کبلاقا ابراهیم طالبی دارابی عزیز. وقتی پست مطلب معرفی حناب حاج احمد عزیز مداح و ذاکر اهل بیت (ع) (پست 2458 اینجا ) را خواندم به وجد آمده و گوشه ای از دلتنگیم التیام یافت .
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب حجّة الاسلام شیخ محمدجواد غلامی دارابی. تصدیق شما در باره ی مُفاد پست 2458 در معرفی جناب حاج احمد را ارج می نهم؛ برای آن که شما در قم در کنار هم چند سال زندگی کردید و از احوال وی بخوبی باخبرید. ممنونم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2458 : به قلم دامنه. به نام خدا. امروز به معرفی دوست دیرین و بسیار نزدیکم، رزمنده ی جانباز دفاع مقدس و ذاکر اهلبت عصمت و طهارت _علیهم السّلام_ جناب حجة الاسلام حاج احمد آهنگر دارابی می پردازم.
در آغازین سال های دهه ی چهل، از پدر و مادری مذهبی و متدیّن زاده شدند. پیش از سرنگونی رژیم شاه، مشیء مذهبی و انقلابی داشتند و ذاکر اهلبیت _علیهم السّلام_ شدند. در همان سال 1357 چند ماه پیش از پیروزی انقلاب، به همراه همدیگر و در کنار مبارزین و رفقای دارابکلا ،علیه ی رژیم شاه وارد مبارزه و شرکت در تظاهرات شدیم. و رفاقت مان از همان زمان جوش خورد و همچنان به همدیگر در زنجیرِ محبّت و دوستی و رفاقت و ارادتیم.
با پیروزی انقلاب، درس کلاسیک را ادامه دادند و دیپلم فرهنگ و ادب را اخذ کردند و به طلبگی در حوزه ی مرحوم آیة الله گل وردی شهر نکا رفتند. تا سال 1363 در آن حوزه به دروس طلبگی ادامه دادند و از این سال به بعد با مهاجرت به قم، وارد مدرسه ی علمیه ی الهادی _زیر نظر مرحوم آیة الله میرزاعلی مشکینی، امام جمعه قم_ شدند و به درس خویش اهتمام خاصّ ورزیدند.
این زمان_ 1363_ آن دوره ی زیبا و پُر جنب و جوشی بود که دامنه نیز همزمان با ایشان در قم در مدرسه ی علمیه ی دیگری، درس طلبگی می خواند که رابطه ی مان با او از همه ی دوره های دوستی، به همدیگر بیشتر و بیشتر و نزدیک و نزدیکتر و درهم تنیده تر گردید.
جنگ و دفاع مقدس و آشوبِ تجزیه طلبانِ کمونیست و منافقین و سلطنت طلبان در کردستان و ترکمن صحرا و آذربایجان و خوزستان، موجب شد، میان ما _رفقای قدیمی و انقلابی دارابکلا_ به جهت اعزام پی در پی هر یک از ما به جبهه ها دوری ها و فراق ها شکل بگیرد. گاه اتقاق می افتاد در یک اعزام همزمان، از میان چند جبهه ی 1500 کیلومتری غرب تا جنوب، هر یک از ما در جایی جدا از هم در دفاع مقدس باشیم. اما هرگز این افتراق های جغرافیایی و جبهه ایی، قلب مان را از هم مفترَق و منفصَل نساخت.
حاج احمد چندین بار به ندای امام خمینی _ رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ لبیک گفتند و به جبهه ها شتافتند و سرانجام به مقام رفیع جانباز جنگ تحمیلی نائل آمدند.
حاج احمد همزمان، هم به درس و حوزه و هم به جنگ و امور انقلاب و فعالیت ها ادامه می دادند. ایشان با استعداد بالا و دانش فراوان، توانستند پایان نامۀ پایانِ دروس سطح حوزه را با نمره ی عالی بگذرانند و در دروس خارج فقه و اصول نیز پای درس اعاظم و اساطین حوزه قم بنشینند و بهره های فقهی و دینی خویش را روز به روز افزون تر کنند.
ایشان علاوه بر شرکت همیشگی در دروس حوزه قم، با حکم آیة الله محمد مؤمن _عضو فقهای شورای نگهبان_ یکی از مسؤولان شورای مدیریت حوزه علیمه شدند و به مدت بیش از 25 سال در آنجا اشتغال داشته باشند و خدمات فراوان و خلّاقانه ای به حوزه ها و طلاب و فضلا نمودند؛ که نهایتا" با عزّت و افتخار، در سال 1394 به بازنشستگی نائل شدند. با بسیاری از شخصیت های مذهبی، سیاسی رابطه ی نزدیک و دوستی دارند. فردی متنفّذ و زیرک و هوشیارند.
این رفیق چندین ساله ی دامنه، مردی باسخاوت، اهل تهجُّد شبانه، دائم الذّکر، خوش مسافرت، با خصیصه ی اعلای دست و دل باز _بعنی به دور از هر گونه خسّت و رندی_ باتقوا، انقلابی، روشن، متفکر، باایمان، شیفته ی خاص اهلبیت _علیهم السّلام_ و از همه مهم تر، اهل درک و معنا و مدد دهنده ی مستمندان اند. بر وی به علل گوناگون درود روانه می دارم و به داشتن چنین رفیقی بر خویش می بالم و خدای رحمان را به وجودشان شاکرم. که مدتی ست از قم به محل رجعت کردند و در آنجا ساکن اند.
به خانه های هم خیلی مَحرم ایم. رفت و آمدهای مان با همدیگر، بدون هیچ گونه تعارف و بدون اما و اگرهاست. و این یعنی اوج صمیمیت ها و دوست واقعی بودن ها. به وجود این رفیق روحانی فاضل و دانا، همیشه شادی و شعَف دارم.
بیش از 8 بار با هم و در جوار رفقای هم پیمان رضویّه، به زیارت امام علی بن موسی الرّضا _علیهم السّلام_ رفته ایم و باز نیز بر سر این پیمان رضویّه مشهد مقدس در آبان های هر سال، هستیم و خواهیم بود: با این دوستان دوستدار 9 نفره ی امام رضا (ع):
1- سیدعلی اصغر شفیعی دارابی،
2- آق سیدرسول هاشمی دارابی،
3- آق سیدعسکری شفیعی دارابی،
4- حاج احمد آهنگر دارابی،
5- حسن صادقی محلی،
6- جعفر رجبی دارابی،
7- جعفر آهنگر دارابی،
8- روح یوسف مزارمان، (به یُمن عدد ثامن)
9- دامنه.
حاج احمد و دامنه سال 1381. استان مرکزی. شهر خمین. منزل پدری امام خمینی رهبر کبیر انقلاب. عکاس: پسرم عارف
دامنه و حاج احمد. 1384
سیدرسول هاشمی. دامنه و حاج احمد. 1384
سیدرسول هاشمی. دامنه و حاج احمد. 1384. عکاس: سیدعلی اصغر
قم. 1393
قم منزل دامنه. از چپ: جعفر آهنگر. حاج احمد. سیدرسول. حسن صادقی. دامنه. 1389. عکاس: پسرم عاصم
زرندین. هشتم محرم 11 آبان 1393. از راست : علیرضا. سیدرسول. حاج احمد. پسر آقای علیزاده. سید. محمد آهنگر. جعفر رجبی. عکاس: دامنه
دامادحموم روز دامنه. 31 مرداد 1365 از راست: سیدقاسم هاشمی. احمد بابویه. حسن صادقی. یوسف. سیدعلی اصغر. حاج احمد درحال روبوسی. یاد یوسف بخیر
کوهسار کنده سیدرسول. حاج احمد. دامنه. 1384. عکاس آسید
قم. منزل دامنه. 1389 . نماز مغرب و عشا به امامت شیخ وحدت. جمع رفقای محل. عکاس: پسرم عادل
1384 اولین تفریح رفقا در جنگل دارابکلا در غیاب یوسف مزارمان. عکاس: دوربین خودکار
1386 نماز اول وقت جنگل: دامنه. حاج احمد.سیدعلی اکبر. حسن صادقی. عکاس: آسید
مزار دارابکلا. آخرین عکس مراسم هفت مرحوم مادرم. 5شنبه 27 فروردین 1394. از راست: جعفر. آسید. محمدحسین آهنگر دارابی. دامنه. حاج شیخ احمد آهنگر دارابی. حسن آهنگر. سیدعلی اکبر هاشمی دارابی. عکاس: فضل الله فضلی
عکاس: دامنه
دوست من حاج احمد
و
مشهد. دارالرحمة حرم امام رضا _علیه السّلام_ 23 مهر 1393. عکاس: دامنه
مسجدجامع شیروان. نماز ظهر و عصر. 21 مهر 1393. عکاس: دامنه
گردنه ی چمن بید خراسان شمالی. 25 مهر 1393. عکاس: دامنه
در آخر به زبان خیلی صمیمی ام می نویسم حاج احمد سلام و ارادت و استدام. اینجا جنگل دارابکلاست. در سال 1384. عکاس: سیدعلی اصغر (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2341 : به قلم حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی 1 : دامنه : به نام خدا. متن زیر را جناب حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی در پاسخ به نوشته ی دامنه واقع در پست 2273 اینجا و نوشته آسیدعلی اصغر شفیعی دارابی واقع در پست 2280 اینجا عصر امروز به تلگرام دامنه ارسال داشته اند. با سلام و سپاس از جناب آشیخ هادی گرامی و خوشآمد به حضور گرم شان در دامنه، عینا" منتشر می شود:
پاسخ دامنه : به نام خدا. جناب حجة الاسلام شیخ هادی رمضانی دارابی دوست فاضل من سلام. شما را همیشه در هر جایی که بودیم، دیدم و دیداری نمودم، همآره شخصیتی پُخته به علم و حِلم و فردی مراعات گر به آداب معاشرت و آراسته به متانت و عزّت نفس یافتم. این معرفی شما و سایر فُضلای گرانقدر دارابکلا، کمترین کاری بود که در حقّ تان انجامِ وظیفه نمودم. روحانیت نباید ناشناخته بماند و با هزاران درد و درمندی دفینه های علوم و داشن و تجربه و دیانت درونش را به اندرون قبر رساند و مردم را بی نصیب گذارد. معاش ما، محتاج شناخت شماهاست. سیدعلی اصغر هم در تلگرامم از شما بسیار تعریف کرد و لفظ خودمونی «دوستشون» دارم را بکار بردند.
از حضورت و قلم بسیار دقیق و ادبیات شیرین ات لذتی وافر بردم. باز نیز در دامنه، با قلم خویش، چشمه ای جوشان شو و تشنگان را سیراب کن. درود. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2281 : به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 5 : «سلام. فضای را بی تعارف عرض کنم از بین رو حانیون کدامشان برای عمران آبادی محل تلاش نموده اند یا در عرصه های فرهنگی در زمان آیت الله دارابکلای مسجد پر مهر و محبت و صفا بود و بعد از وفات ایشان روزهای وشبهای بود در مسجد به مدت طولانی هرج مرج شده بود آیا روحانیون نبایست تصمیم زودتر اتخاذ میکردند جای گزینی برای ایشان در نظر میگرفتند هر چند گاهی به گوش می رسید یه روحانی از روستاهای اطرف برای محل بیاوریم این کار هم تاثیر نداشت بجز خراب کردن تنها آثار ماندنی دارابکلا آنهم به دور از هیچ گونه آینده نگری در این خصوص داشته باشیم الان هم پارکینک تراکتور داران و ......این همه روحانیون دور از خانه پدریشان درس و علم و درس های فرهنگی به سراسر ایران می پردازند ولی در این محل هیچ درس فرهنگی گرفته نشده چرا و چگونه ؟
جناب دامنه شما که از روحانیون به خوبی یاد میکنید در راستای اهداف محل نیستن به نوعی فعالیتشان را به رخ ما میکشی از دوست مرا چه حاصل کدامشان یه تحولی در دارابکلا به ثبت رساند درسته افتخار برای دارابکلایها هستن ولی برای دارابکلا هیچ نقشی نداشته اند» (دامنه : در پست 2292 اینجا پاسخ دادم). (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2280 : به قلم آسید علی اصغر شفیعی دارابی 49 : «سلام. حجة الاسلام آقاشیخ هادی رمضانی هم پنهان در گردش دوّار زمان و پنهان از دیگران به تحصیل علوم دینی ادامه می دهند. شرایط زندگی سخت رامبدل به زیستن عالمانه نمودند.
پست 1174 : به قلم دامنه :به نام خدا. آنچه دامنه از پیش خود از وی می داند، مهم ترین هایش این است: دارابکلایی ست. فرزند مرحوم آیة الله سیدرضی شفیعی دارابی. فردی خوش اخلاق، خوش بیان و دارای روابط عمومی بالا و مردم دار. دانش آموخته ی علوم سیاسی نیز هست. از خطّاطان خوشنویس ایران است و در ردیف چند خوشنویس مشهور ایران و جهان اسلام قرار دارد.
یک فوتبالیست و فوتبال دوست ماهر و خوش قریحه ای ست. آسید علی اصغر با او از همان زمان که در حیاط عمه ی مرحومه ی دامنه همبازی و همخوراک و هم اوقات بودیم، با ایشان دوست و آشنا و هم آوا شده است و هنور نیز با او دوست مانده است.
ماه محرم هر سال به رسم سنت حسنه ی مرحوم ابوی شان، سه یا چند منبر در تکیه ی دارابکلا می رود و خطابه هایی موجز و مختصر و مفید و جاذب برای عزاداران امام حسین علیه السلام دارد. در قم می زیسته است و دامنه با او دوست و مراودت داشته است و هنوز نیز دوست مانده است، ولی برخلاف شوق شان در مقیم بودن در قم، بعد فوت مرحوم پدرشان به ساری برگشتند و مقیم موطن خود شده اند و مدیر مدرسه مانده اند و درس و افاضه و مراوده و محاوره با مردم و طلاب و خویشان و دوستان را دایر دارند. آری او حجة الاسلام والمسلمین سید احمدآقا شفیعی دارابی ست. در سلامت باشند که یک روحانی خوش مَشرب است و اهل ذوق. و نیز سیاقش، سیاقی محبت آمیز است و خندان و بشّاش. به پست 2543 اینجا در 12 منتشره در خرداد 1395 نیز بنگرید. (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)
حجة الاسلام والمسلمین سید احمدآقا شفیعی دارابی مدیر حوزه مصطفی خان ساری
به قلم میرزاعلی چلوئی دارابی 10
«به نام خدا و سلام به محضرتان. در رابطه با جناب حجت الاسلام و المسلمین اقا سید علی موسوی دارابی هر آنچه گفتنی بود در پست 2533 اینجا به تحریر در آمد. این سید عزیز و بزرگوار که بنده از نزدیک با ایشان در ارتباط هستم بسیار فردی ارام. اهل صله ارحام. بسیار خونسرد. خوشرو و خوش برخورد. اهل حلال و حرام. منظم و... میباشند.
و من حقیر نیز برایشان که همیشه به ما لطف دارند سلام و درود میفرستم. جناب دامنه بزرگوار نظر به پست 2530 تان در پایانش با اخلاص میگویم الهی آمین. ضمنا" بابت هدیه ویزه تان بابت پست 2437 عکس گنبد امام رئوف (ع) بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. خدا نگهدارتان.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب حاج میرزاعلی چلوئی دارابی. بابت هر سه مورد در دهمین متن تان ممنونم. نشان لطف و مرحمت و نیز دقت های شماست و بسی خرسندم که نسبت وجود بیّنِ سجایای معنوی و اخلاقی و رفتاری و فکری در شاکله ی جناب حجت الاسلام و المسلمین اقا سید علی موسوی دارابی گواهی ملموس و قلبی دادید. (دامنه دارابکلا)