روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

درخواست صمیمانه حجة الاسلام شیخ مالک از دامنه

پست 2727 : به قلم حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی 100 سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیمباعرض سلام و ارادت مجدد خدمت برادر ارجمند جناب آقا ابراهیم طالبی مدیر وبلاک دامنه از اینکه پی در پی مصدع اوقات حضرت عالی می شوم . 




شرمنده اخلاق خوب شما هستم . چون جناب عالی در نشر معارف دین فعالیت داری . ما هم
در کنار شما جهت اداء تکلیف گفتیم سهمی داشته باشیم ۰ تشویقها و تعریفها ی مکرر
شما باعث می شد تا در وبلاک دامنه بیشتر قلم 
بزنم هر چند بنده یک طلبه ناچیز هستم ولی هر
وقت مطالب ارسال می کردم می گفتم نظر بده اگر خوب است یا نه به تلگرام من خصوصی بمن 
بگو تا اصلاح شود شما هم با سعه صدر و با صبر
و حوصله کمال همکاری نسبت به اینجانب 
داشتید از این بابت خیلی از شما تقدیر و تشکر می کنم و در این شب جمعه از خداوند تبارک و تعالی برای والدین جناب عالی طلب رحمت و مغفرت مسئلت دارم .


از طرفی سر گذشت شما را  (در سلسه پست های «آنچه بر دامنه گذشت» اینجا) مطالعه کردم شما را بعنوان یک شخصیت تحصیل کرده عالی و پرمطالعه و بسیجی در خط امام و رهبری و جانباز ، ولایتی ، مومن ، مدرس دانشگاه و صفات خوب
دیگر ...می دانم که اطاله کلام نمی کنم .و زیاد دور نشوم از اصل کلام و لُبِّ کلام و آن اینستکه دیروز و امروز ازطریق تلفنی و تلگرام چند نفر از بزرگان
برای اینجانب مطالبی ارسال کردند و بیان داشتند
که به جناب عالی اعلام کنم مباحث شخصیت برجسته و مشهور آخوند خراسانی رحمت الله علیه را جمع کن و قطع نمائید و دیگر ادامه ندهید اگر نظر دارید همین امروز و فردا بقیه 
دلائلشان راخیلی خلاصه بنویسید نظر بدهید. 


چون بحث تنش زا و گمراه کننده برای افراد ی که
بی اطلاع از مبانی آخوند خراسانی هستند و اگر ادامه داده شود تا عید فطر ویا ادامه 
پیدا کند تا چند روز دیگر خیلی ضرر دارد برای خوانندگانی که اطلاعات کافی و وافی ندارند از بحث حکومت
و و لایت فقیه . و شاید مثل من بد برداشت کنند و یا خطا برداشت کنند که شما می خواهید بفرمائید جامعه و یا کشور بنابر نوشته های 
آخوند خراسانی بدون فقیه حکومت شود که زود قضاوت کردم وپیش داوری کردم . کما اینکه شخصی در تلگرام من آورده ما تخصص به بحث نداریم . داریم از این بحث گیج و گمراه میشیم چکار کنیم حرف امام و رهبر و عده ایی
از بزرگان دین را که موافق حکومت آخوندی هستند قبول کنیم و یا حرف آخوند خراسانی
رح که مخالف است ؟


جواب داد م جناب اقا ابراهیم نظرشان را عید فطر میدهند و....... ولی در هر صورت آن بزرگان در تلگرام من آوردند ما از این بحث خیلی ناراحت هستیم و بوی جدایی دین از سیاست و روحانیت و حکومت و بوی جدایی از دیدگاه امام و رهبری می دهد صِرفاً جهت انتقال پیام یکعده از بزرگان بود که به سمع و نظر جناب عالی رساندم . امید وارم کدر نشده باشید . زیاد تصد یع اوقات نکنم . در همه مراحل زندگی موفق باشید . خیلی ممنون 
ارادتمند شما مالک رجبی دارابی 
شب یازدهم ماه رمضان ۱۴۳۷ ه ق دارابکلاء»


پاسخ دامنه : با سلامی شائقانه و با خرسندی صمیمانه  جوابم در پست جداگانه. (دامنه دارابکلا)


جوابیۀ دامنه به حجة الاسلام شفیعی مازندرانی

پست 2709 : به قلم دامنه : به نام خدا. سلام علیکم. حضرت مستطاب عالی در پست 2701 ، مطالب مهمی انشاء نمودید که لازم دانستم چنین جوابیه ای بنویسم:



1_  به نظر می رسد به پرسشی که در متن تنظیم کردید، پاسخ ندادید و بحث را به استطراد بردید. شاید حجم بحث، مانع از ماندن بر سر تببین دقیق شما شده است.


2_ من نه فقط در ظل ولایت فقیه ام، که سرباز جمهوری اسلامی ام. تبعیت من از این نظریه، نه نظری و شعاری که عملی ست. اما قرائت شاذی که از آن ارائه می کنند، مخل آرمانی ست که با مردم عهد بسته شد. بنا بر این، کسی حق ندارد، بآسانی شهروندی را با حربه ی ضد ولایت فقیه لکه دار کند و مانع از اندیشیدن شود. که سماحت جناب عالی در این گونه مباحث نشان داده است، با این طور تفکرات مرزبندی دارید.


3_ من در پاسخ به جناب حجة الاسلام شیخ مالک نظر تفکیکی ام نسبت به این شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» را دقیق بیان کردم که تکرار نمیکنم، اما چند مثال متنوع می زنم و داوری را بر دامنه خوانان شریف وامی گذارم:


یکم: در اوان انقلاب تندروها به مرحوم بازرگان می گفتند «مرگ بر ضد ولایت فقیه، نخست وزیر ایران، پیر خرفت ایران». کجای این شعار انقلابی و شرعی ست؟ بازرگانی که شهید مطهری در نماز به آن مرحوم اقتداء می کرد.


دوم: در همین سال های اخیر آیة الله اکبر هاشمی رفسنجانی در 15 خرداد در حرم حضرت معصومه (س) قم سخنرانی می کردند که عده ای از یک موسسه ای، در آن مراسم به ایشان مرگ بر ضد ولایت فقیه گفتند و مجلس عزای شهدای 15 خرداد را آن هم در مکان مقدس حرم، برهم زدند. کجای این شعار غیرت و شعور و شرعیت است؟


سوم: نزدیکتر می آیم، در همین سه چهار سال پیش، وسط خبطه ی نمازجمعه آیة الله العظمی عبدالله جوادی آملی در شبستان امام خمینی حرم حضرت معصومه (س)، برخی تندروهای سوپرولایی! علیه ی این حکیم متاله، شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه دادند و بدتر از آن مهر نماز و لنگه کفش پرتات کردند. کجای این جسارت و بی ادبی به ساحت مرجعیت شیعه ی امامیه، شرعی و عقلی و اخلاقی و انقلابی ست؟


چهارم:  بازم نزدیکتر می آیم. پسر شهید مطهری، می رود شیراز که سخن بگوید در دانشگاه. اما سوپرولایی ها با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه آشوب و هجوم می کنند، عمل وهن و زشتی که بارها رهبر معظم انقلاب با صراحت آن را نهی کردند و فرمودند برهم زدن مجالس کار بسیار غلطی ست. کجای این شعار علیه ی یک نماینده مجلس که از قضا از جناح راست است، شرعی و نیکو و تحسین برانگیزه؟ این نفرت است نه آزادی.


پنجم: خیلی ملموس تر می گویم که مال همین سالگرد اخیر امام خمینی ست در حرم رهبر کبیر انقلاب اسلامی که عده ای سازماندهی شده، از آغاز تا انجام سخنرانی آیة الله سید حسن خمینی شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه گفتند. کجای این شعار، شعور و شور و حماسه ی انقلابی ست؟


این است که می گویم این شعار، دستاویزه نه دستآورد. و الّا شعار باید پایه ی عقیدتی داشته باشد و مثل فتح مکه یوم المرحمة گردد نه یوم الانتقام و تسوبه حساب های جناحی و تصفیه های خطی و فکری. شما جناب شفیعی مازندرانی، استاد گرانقدرمان، به داد انحرافات برسید که تکلیف دارید و پاسخگوی مردم و خدا و انقلاب اید.

با پوزش و احترام. (دامنه دارابکلا)

متن حجة الاسلام سیدمحمد شفیعی از مشهد

به قلم حجة الاسلام سیدمحمد شفیعی دارابی 5 : «بسم الله الرحمن الرحیم. سلام آقای طالبی عزیز. متنی برای دامنۀ عزیز. گفتی در دست هایم مثنوی بی آلایش پاکت را احساس کنم، گفتی سرشار از مهر برخیزم و از ژرفای محبت گرم تو در این فصل گرما که مقارن شد با ماه خدا بهار قرآن، گلی از گلستان عشق و محبت و وطن پرستی برایت گلی بچینم. کلام در دامنه چقدر پُر صلابت است و کانون محبتت چقدر گرم است.



دامنۀ عزیز. چقدر زیبا دارابکلا را به تصویر می کشی . تصویر هایی که محبت را معنا و تفسیر می کند. هر کسی که در دامنه قدم می گذارد انگار گرمای تابستان را تبدیل به گرمای محبت انگیز دل می کند. چقدر زیبا در دامنه با سلایق گوناگون با تفکّراتی زیبا با کلامی آمیخته با علم و ایمان، عشق و احساس ، ادب و احترام با هم به بحث می پردازند و گعده علمی و محلی، برپا می کنند. 


دامنۀ عزیز:


ای تجدید کننده ی خاطره های محل. 


ای تجدید کننده ی یاد علمای محل. 


نفس گرمت همچنان مثل تابستان گرم، پرُ صلابت و پُر تبش برای محل محفوظ باشد تا همیشه فرهنگ دارابکلا را در همه عرصه ها گرم نگه داشته باشید.»


پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام می کنم از اعماق دلم به شما دوست فرهیخته و باوقار و بسیار پُرمطالعه ام جناب حجة الاسلام آقا سیدمحمد شفیعی دارابی. همین که از 1500 کیلومتری مشهد به قم، سخنی محبت آمیز و تشویق گرانه راونه می کنی برای هفت جد من بس است. آن شما طلبه ی جوینده و پوینده که به وضوح ازت آگاهم چقدر و چگونه متعالی می اندیشی. شما وبلاگ های ایران را بگرد، ببین کجا این همه بحث آن هم بِروز و آزاد در آن بُروز دارد!؟ دامنه مفتخر است چنین فضایی را خلق کرده و چنب و جوش های فکری پدید گشته است. از قلب مهربانت می طلبم در گوشه گوشه های حرم وسیع و اقیانوس بیکران امام رضا _علیه السّلام_ دامنه و دامنه خوانان شریف را دعا کنید. التماس دعا. ان شاء الله بزودی مشهد نصیبم شود و در دارالزّهد و دارالرحمۀ زاویه گیرم و دلم را جلائی دهم. (دامنه دارابکلا)

نقد حجة الاسلام شفیعی مازندرانی بر دامنه

به قلم حجة الاسلام شفیعی مازندرانی 111: توضیح دامنه : به نام خدا. جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی، در این متن، با طرح یک سؤالی که به نظر می رسد از ایشان شده است، به شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» پرداخته است که برای چاپ و انتشار به تلگرام دامنه ارسال کرده اند. ضمن سلام و سپاس، باشگاه آزادادندیشی دامنه آن را بی کم و کاست ارائه می کند. از آنجایی که دامنه طی روزهای ماه رمضان امسال، در پاسخ های سه گانه اش به حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی در باره ی این شعار، (ذخیره شده در سلسله مسائل اندیشه های سیاسی اینجا) مسائلی را مطرح کرده است، بنا بر این، این متن 111 جناب ایشان در حقیقت پاسخی به دامنه و به عبارتی نقد آزاد بر دامنه است:



جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی. 1394. عکاس: دامنه


«پاسخ به یک پرسش. منظور از شعار انقلابی مردم  ایران ، (( مرگ بر ضد ولایت  فقیه )) شعار  بجای  مانده از دوران  امام راحل ( ره ) چیست ؟


پاسخ : این شعار هنگامی درخشید که : بعضی می گفتند  که حکومت ایران ، باید مثل آن چه در غرب می گذرد دموکراتیک  باشد و تفکر  سکولاریسم چارچوب  قانون اساسی آن را تشکیل دهد  که امام راحل  ( ره )  فرمود :   ((فقط جمهوری اسلامی نه یک کامه زیاد و نه یک کلمه کم )) . که اکثریت مطلق ملت بدان رای دادند   البته هنگام نوشتن قانون   اساسی ، نیز نظر بر آن شد که نظام  ، بر مبنای اسلام ، و مذهب رسمی آن  شیعه ی امامیه  ،  زیر نظر ولایت فقیه  اداره شود  ، شعار های اقلیتی غرب گرا وشرق باور بالا رفت  که ولایت فقیه لازم نیست  که با شعار کوبنده مردم (( مرگ بر ضد ولایت فقیه ))،  رو به رو  گشته ، به ظاهر ، ساکت شدند که این روز ها   جهت تضعیف شعار انقلابی مردم ، همراه با نمک دلسوزی از مراجعی که به نظرآنان ضد ولایت فقیه هستند وبه نظر اینان ، ولایت  فقیه را قبول ندارند ، به  شبهه آفرینی ، دست زده  اند  که این شعار ،  بعضی از  مراجع را شامل می شود   و بهتر است تعطیل شود  البته ، فردا هم  خواهش میکنند که قانون اساسی را دستکاری کرده اسلام ووولایت فقیه ، را برداریم و ...


نخیر  اینان ، پشت سر این شبهه چیزی دیگری را می جویند که به خاطر ترس از مردم  فعلا  ، کمی در لفافه ها فرمایش  می فرمایند و این نکته اشاره کنم که : استدلال مراجع عظام ، بر اثبات ضرورت  ولایت فقیه ، مختلف است مثلا : بعضی ار راه احادیث  مربوطه  ، استدلال ، می کنند وبضی دیکر که ، شبهاتی  ،براسناد  یا بر دلالت آن ها دارند  که موجب شد بگویند از این احادیث نمی توان ولایت  را اثبات کرد کدر پی این گونه اظهار نظر ها است که  :  مخالفان شعارانقلابی مردم  ، به صدا در آمدندد ، د غافل از آن که مراجع مورد نظر آنان  در باب ضرورت وجود ولایت  فقیه ،  در جامعه ، به  ((   دلیل حسبه  ))تمسک  میجویند و بعضی از راه استدلال عقلی به اثبات اصل ضرورت ولایت ، می پردازند .اعم از ولایت مطلقه  یا ولایت مقیده.


آری :  دلیل ها متفاوت است  نه ، منظور ها این است  که افرادی مثل صاحب مفتاح الکرامه   ( ج 10 ص 21 )  می گویند : اجماع فقهای شیعه  ، بر  این مساله است  ونراقی در کتاب عوائدالایام ( 188 ) به اجماع  توجه دارد و  محقق کرکی در کتاب الرسائل ج 1 ص 27.0و 269 می نویسد : همه ی فقهای شیعه بر این عقیده اند که فقیه جمع الشرائط . که از او به (( مجتهد در احکام شرعبه  ))، یاد می شود در دوران غیبت امام معصوم ( ع ) عنوان نیابت او را در همه امری که نیابت از آن صحیح است دارا است .چنان که شخصیت هائی  هائی مثل صاحب جواهر  مساله ولایت فقیه را از مسلمات شیعه معرفی میکنند(ج 16 ص 178 ) و نیز از ضروریات  شیعه بحساب می آورند ( همان ) وآیه الله العظمی  بروجردی می فرمود  از مسائل بدیهی است ( مجله  ی  حوزه شماره 44 / 43 ویژه نامه  )   نتیجه آن است که در میان فقهای نام  دار شیعه ، ضد ولایت فقیه  نداریم.


پاسخ دامنه : به نام خدا. ضمن سلام و تشکر وافر از متن صریح ایشان و بهره آموزی از فحوای  آن، پاسخ آزاد و صریح دامنه در پست جداگانه. (دامنه دارابکلا)


پاسخ سوم دامنه به شیخ مالک

پست 2697 : به قلم دامنه : به نام خدا. با سلام و سپاس. جناب حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی ضمن خرسندی از اشکالات و با انضمام طرح دو پرسش دیگرتان واقع در پست 2695 اینجا، که علاوه شد به آن 11 پرسش روزهای قبل تان، این گونه پاسخ می دهم:



دامنه. قم. 23 خرداد 1395. عکاس: پسرم مهندس عادل طالبی دارابی


1- در مقدمه متن آوردی «برادر بزرگ جناب آقا ابراهیم جوابهای شما را مطالعه کردم استفاده کردم ولی قانع نشدم چون هنوز برایم مبهم است که چرا اصرار داری مطالب آخوند خراسانی (رح) ... » پاسخ من این است: خیلی قابل تحسین است که مطالعه کردی و نقد هم نوشتی. مُبهم بودن برای شما شاید به این علّت است که به جای پرداختن به آنچه آخوند خراسانی (ره) استدلال موشکافانه و آسیب شناسانه کردند، رو به انگیزه خوانی از دامنه آوری و این، هیچ سهمی در نقد و نقّادی ها ندارد. پس لفظ اصرارداری، چندان مطلوب به نظر نمی رسد. زیرا من یک متنی از یکی از اساطین و اساتید مبرّز و مبارز حامی مشروطیت نه استبداد را بر روی مشتاقان بحث های اندیشه ای بازنمودم تا تفکر کنند و روی آن تامّل. هراس از بیانات عُلمای برجسته ی دین، شایسته ی هیچ اهل اندیشه ای نیست.



2- در سؤال اول آوردی: «از طرفی من چند تا از موافقین را نوشتم شما در جواب نوشتی موافقین و مخالفین برایم مهم نیست اگر برای شما مهم نیست پس چرا مطالب آخوند را مطرح کردی و همینطور ادامه می دهی.» پاسخ من این است: منظورم از لفظِ «مهم نیست»، این بوده است که در نشر متن آخوند، برای من مهم نیست چه کسی موافق است یا چه کسی مخالف. و الّا کار ما انسان ها خواندن و فراآموختن از همین مخالف ها و موافق هاست که هر دو صنف، سهمی عظیم در ایجاد علم و اندیشه داشته و دارند و خواهند داشت.

شهید مطهری را همین پرسش ها و انتظارات انبوه نسل دانشجو و جوانان عصر 50، مطهری زمان کرد که به قول سدید رهبر معظم انقلاب، ایدئولوگ این نظام شد. بنای من از مطرح کردن، آن بوده است تا به این نوع اشکالات و استدلالات که از قضا از خود درون حوزه و از نهاد یک عالم کم نظیر برخاسته، نه از سوی دشمنان، دقت وافر شود و به آن اندیشیده شود و کاوش گردد تا از نقوص و معایب خطرناک رهایی حاصل شود. باز نیز تکرار می کنم نظرم را در عید فطر می گویم که متن آخوند آن روز پایان می یاید.


3- در سؤال سوم پرسیدی «مگر امام و مقام معظم رهبری و شهید بهشتی و آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله مصباح یزدی و عده ایی از بزرگان دیگر مطالب آخوند را مطالعه نکردند ؟قطعا مورد مطالعه قرار دادند اما در عین حال در ارتباط با حکومت آخوندی نظر موافق دارند وهیچ خدشه ایی وارد نکردند.» پاسخ من این است: من نمی دانم مطالعه شد یا نه. ولی بر فرض مطالعه، آیا این مُخلّ به بحث گذاشتن نظرات یک عالم دین، در دامنه است؟ تصوّر نمی کنم معتقد باشی اساسا" به بحث گذاشتن مباحث آخوند خراسانی در دامنه توسط دامنه بی فایده است. زیرا شما را فردی آزاداندیش و اهل خردمندی و به دور از هر نوع تحجّر و واپس گرایی می دانم.

قبلا" هم گفتم اگر بر فرض، همه ی فقیهان نسبت به تاسیس حکومت در عصر غیبت نظری واحد داشته باشند _که همه می دانیم ندارند_ باز نیز بی نیاز از مطالعه ی آراء مرحوم آخوند خراسانی نیستیم. من بارها شده است، کتابی را در طی چند سال، پنج شش بار خواندم، پس خواندن دیگران و یا ما، دلیلی نمی شود، موضوعی مهم را از دیده غَیب کنیم و آن را نادیده بگیرم. این را عیان کنم در این جا که شهید آیة الله مرتضی مطهری می گفت خیلی گشت تا دیوان شعر یزیدبن معاویه را در جایی پیدا کند تا بخواند که یزید با آن همه هرزگی و ستم بارگی و ظلم به عترت (ع) چه می اندیشیده است! بگذرم.


4- در پایان هم گفتی «ایشان (مرحوم آخوند خراسانی) موافق حکومت فقیه هست اما حکومت ایده آل مدِّ نظرش هست که همه از حکومت بهره مند شوند.» پاسخ من این است:


اولا" خرسندم رفتی مطالعه کردی.


ثانیا" ممنونم پس از مطالعه به نتیجه رسید رای خودت را دادی به این که از نظرت آخوند موافق تاسیس حکومت است.


ثالثا" من هم در عید فطر جمع بندی خودم را تدوین می کنم و یک تحلیل مفصل از استدلالات ایشان می نوسیم. بعون الله تعالی.

باز نیز از حضور ملموس و آگاهی بخش تان در این عرصه ممنونم. قم: دامنه. (دامنه دارابکلا)


دو پرسس دیگر شیخ مالک از دامنه

به قلم حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی 97



«سلام علیکم : بسم الله الرحمن الرحیم . برادر بزرگ جناب آقا ابراهیم جوابهای شما را مطالعه کردم استفاده کردم ولی قانع نشدم چون هنوز برایم مبهم است که چرا اصرار داری مطالب آخوند خراسانی (رح) با دلائلش که در ارتباط مخالف بودن با حکومت فقیهان را پی در پی به رشته تحریر در می آوری ولی نوشتی عید فطر نظر را اعلام می کنی منتظر یم.


1- از طرفی من چند تا از موافقین را نوشتم شما در جواب نوشتی موافقین و مخالفین برایم مهم نیست اگر برای شما مهم نیست پس چرا مطالب آخوند را مطرحکردی و همینطور ادامه می دهی


۲: مگر امام و مقام معظم رهبری و شهید بهشتی و آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله مصباح یزدی و عده ایی از بزرگان دیگر مطالب آخوند را مطالعه نکردند ؟قطعا مورد مطالعه قرار دادند اما در عین حال در ارتباط با حکومت آخوندی نظر موافق دارند وهیچ خدشه ایی وارد نکردند و اگر مطالب موافق این بزرگان را هم می خواهی مرحله بعد برایت با آدرس ارسال کنم هر جور راحتی به خاطر اختصار در مطلب نیاوردم.


درضمن مطالب آخوند خراسانی را مطالعه کردم و ایشان نظرشان اینستکه سزاوار نیست حکومت آخوندی تا ۲۱ دلیل آورد و از دلائلش اینطور استنباط می شود اگر آخوندی می خواهد حکومت کند باید توقعات مردم را بجا آورد پس نتیجه گرفته می شود ایشان موافق حکومت فقیه هست اما حکومت ایده آل مدِّ نظرش هست که همه از حکومت بهره مند شوند امام خمینی هم فرمود ما دنبال حکومت ایده آل هستیم.


هشتم ماه رمضان ۱۴۳۷ هج ق دارابکلا ارادتمند مالک رجبی دارابی»


پاسخ دامنه : در پست جداگانه. (دامنه دارابکلا)

پاسخ دامنه به چهار پرسش شیخ مالک

به قلم دامنه : به نام خدا. جناب حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی سلام علیکم. ضمن تقدیر و تشکر از ورود خوب شما به بحث در شب های رمضان، به چهار پرسش شماواقع در پست 2672 اینجا که علاوه شد به آن هفت پرسش دیروز، این گونه پاسخ می دهم:




در پرسش اول خود از دامنه جویا شدی: «چرا تاکید می کنی به اینکه مرحوم آخوند خراسانی با حکومت فقیهان مخالف بوده ؟ ودلائل آنها را مطرح کردی»


پاسخم این است: این تاکید را من نکرده ام، خودِ مرحوم آیة الله العظمی آخوند محمدکاظم خراسانی برای مرحوم آیة الله العظمی نائینی کرده اند که وقتی نقار و اختلافات در درون مشروطه خواهان و مشروعه گرایان را در تهران و نجف مشاهده کردند به مرحوم آخوند پیشنهاد دادند خود حکومت اسلامی تاسیس کنند و از این دودستگی ها رهایی یایند که مرحوم آخوند این استدلالات را بیان داشت. اما چرا دلایل را مطرح کردم؟ برای آن که بدانیم مرحوم آخوند چرا از قبول پیشنهاد نائینی خودداری کردند و خود به تشکیل حکومت اقدام نکردند. و اساسا" دانستن کار بشر و خصوصا" اهل دانش و ارزش است.


در پرسش دوم این گونه از من سؤال کردی: «من از مطالب شما اینطور برداشت کردم که می خواهی اثبات کنی که در جامعه اسلامی فقیه نباید حکومت بکند باید حکومت بغیر فقیه واگذار بشود آیا درست برداشت کردم ؟»


پاسخم این است: برداشت شما مبنی بر این که من می خواهم اثبات کنم، کاملا" خطاست. چون من گفتم از پیش داوری دوری می کنم و نظراتم را در پایان آن یعنی در عید فطر، بازمی گشایم و به عبارتی انفطار می کنم. چون من در قسمت اول این مباحث، واقع در پست 2607 اینجا مقدمه ای دربرگیرنده نوشتم و آنچه نیاز به آگاهی رسانی بود، مطرح ساخته ام. شما در  این سؤال دوم، دیدگاه مرحوم آخوند در این بحث خاص را، به من نباید نسبت بدهی. بحث آن مرحوم است نه حرف دامنه. پس این پرسش شما از اساس، کاملا" اشتباه است.


در پرسش سوم این را مطرح ساختی که: «شما نظر آخوند را مطرح کردی که با حکومت فقیهان مخالف است اما از طرفی ما چهار مجتهد نامدار دوره فتحعلی شاه ، یعنی میرزای قمی، شیخ جعفر کاشف الغطا، ملا احمد نراقی ، سید جعفربن ابی اسحاق این چهار تن معتقدند به حق انحصاری فقها در حکومت کردن ...»


پاسخم این است: برای من در این بحث این چیزهایی که بیان کردی مطرح نیست که چه کسی موافق است و چه کسی مخالف. مهم در به بحث کشاندن این بحث این است این استدلالات که مربوط است به یکی را برجسته ترین عُلمای اسلام و ایران خوانده شود و به آن اندیشیده شود. نظرات دقیق من ان شاء الله در پایان بحث می آید. گفتم که من در مرحله ی بیان و طرح بحث، پیش داوری نمی کنم.


اما این که شما به این خوبی هم تفهیمی و هم استفهامی وارد بحث شده اید، از نظرم بسیار نیکو، پسندیده و خردمندانه و بامَثوبت است و حتی مورد انتظار و توقع من بوده که بیایید و بحث را با آراء خود رونق بدهید. حتی منتظرم دلایل مرحوم آخوند را یکی یکی به وسع و توش و توان خود بررسی کنید و احیانا" نقد و یا در جاهایی اِبرام و در فرازهایی اصلاح و یا ردّ کنی. مهم آن است، سخن های علمای اسلام آزادانه شنیده شود و آسیب شناسی های شان مورد توجه قرار گیرد. فقط به نقل قول های مویّد ایشان نپردازیم بلکه به نقل قول های منتقد هم گوش فرا دهیم. این سیره، آموزه ای ست قرآنی که همه ی سخن ها را بشنوید؛ بهترین ها را برگزینید.


در پرسش چهارم از من این گونه استیضاح نمودی: «از زمان امام خمینی تا الان شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را در جامعه ای ما دارند اگر این شعار بد بود چرا این همه بزرگان مثل آیت الله جوادی و.... بررسی نکردند؟»


پاسخم این است: شما این شعار را خوب بدانی یا نه به نوع قرائت شما از دین و دین ورزی تان برمی گردد. من به مخالفین عقیدتی ام، مرگ نمی گویم. اگر خوب دقت کنید برخی از مراجع در باب ولایت فقیه، نظرات دیگری دارند آن گاه ممکن این شعار مشمول آن اعاظم شود که به یقین خودت آن را نمی پسندی.


گفتم اگر این شعار به معنی مقاومت در برابر هجوم دشمنان باشد، مانند آمریکا، اسرائیل و سازمان تروریستی منافقین، من حاضرم خونم را در راه اسلام و ولایت فقیه عادل که عمادِ نظام اسلامی ست، نثار کنم. ولی اگر این شعار، دستاویزی برای مقابله با مخالفان فکری باشد حتی جناحی، _که هزاران بار هم بوده_ با آن هیچ گونه پیوندی ندارم و در حلقومم نمی ریزم.


از حضور عالمانه و پرسش گرانه ات جناب شیخ مالک در این بحث ممنونم. گرچه می دانم خود نیز بر پاسخ های آن آگاهی داری ولی چون از من طلبیدی، من هم دریغ روا نداشتم و این را هم بگویم در این مناظرات علمی از انگ ها هم هیچ واهمه ای ندارم. حال چه در وجه عاقل و چه در وضع باهوش(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام حاج شیخ هادی مهاجری دارابی

به قلم    دامنه


به نام خدا. امروز در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا به معرفی یکی از روحانیون و خطیب مشهور، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ هادی مهاجری دارابی عموی بزرگوار حاج ابراهیم مهاجر و اخوی مرحوم حاج شیخ حسن مهاجر دارابی و ابوی جناب حجة الاسلام والمسلمین محمدجواد مهاجری دارابی، می پردازم.


ایشان که از اَنساب روحانی و خاندانی مذهبی و مؤمن برخاستند، تمام عمرش را در قم به مجاهدت علمی و دینی و راهنمایی های مردمی گذراندند. در خطابه و سخن و مراوده و جاذبه های اخلاقی و رفتاری مشهور و توانمند و بسیار بامهارت بودند. به طوری که در شهری بزرگ مانند قم و با آن همه عالم و فُضلای دینی و برجسته، نموی شایان داشتند و بیش از دارابکلا، در این بلاد بزرگ، شهیر بودند.



از فرزند گرامی شان حجة الاسلام والمسلمین محمدجواد مهاجری بابت هدیۀ این تصویر به دامنه، ممنونم


در دارابکلا کمتر رفت و آمد داشتند؛ اما در دو مرحله ی مهم، موجی بزرگ میان مؤمنان آفریدند و هر دو بار هم از قضا همین ماه مبارک رمضان بود که من حالا توفیق نصیبم شد در ششمین روز این شهرالله، و در ضیافت خدا این عالم بزرگ را کمی به نسل جوان و جست و جو گر بشناسانم:


در هر دو موج آفرینی بسیار تاثیرگذار بودند یکی در آغازین ماه های پس از پیروزی انقلاب بود که در مسجد جامع دارابکلا به منبر می رفتند و در آن سال با بیان بسیار غَرّا و فصیح و بلیغ سخن می راندند به گونه ای که شنونده از فَرط اشتیاق، منتظر لغت و واژگان پُردامنه ی بعدی اش با فارسی غلیظش به صدد برمی آمد. آن سال موج شان این بوده که به مردم نوید داده بودند، این نظام برآمده از انقلاب، چه برکات و نعماتی را به درون خانه، آشیانه، محیط و جامعه و وجود خود آدمی به ارمغان خواهد آورد. آنچنان نویدهای شان با زبان شیرین و لُغات دقیق اَداء می گردید که انسان خیال می بُرد بعد از پایان سخنرانی اش آنچه نوید داده اند، نازل می شوند و به فوریت عینیت می پذیرد. آن سال من هم پای منبرش می نشستم و زوم سخنان و حرکات دست و چشم و اَبروان پُرپشت شان می شدم و مَحو نویدهای شان.


و اما موج دوم را در یکی از ماه رمضان های 10 یا 12 سال پیش آفریدند که من نبودم، ولی آوازه اش در تمام محل پیچید و برای من همان ایام بارها نقل قول گردید. چنان منبرهایی گرم و باصلابت و پُرانرژی با سخن های نوین و حرف های بلبغ و رسا که آن سال از پایین مسجد محل نیز عده ای با شوق و ذوق می آمدند پای منبر حاج آقا شیخ هادی مهاجری در مسجد بالا. به گونه ای که تمام حیاط مسجد را مؤمنان و مؤمنات پُر می کردند و جایی برای رزرو و ذخیره و نشستن نبود. بگذرم.


من بارها با این روحانی برخوردم. خوش کلامی ایشان زبانزد عام و خاص بود. قدی رشید و هیبتی جاذب داشتند. چهره ی باز و سیمای خوش و قامت بلند و ردا و عبای برازنده ی شان، جذبه ها در آدم می آفرید. با همه، گرم می گرفتند و خوش رفتاری شان نمونه و عیان و غیرقابل انکار بود. از میان چندین بار دیدار و دیدن ها، اما دو بار از نزدیک با این روحانی مواجه شدم: یکی در ماه های پیش از پیروزی انقلاب در منزل شان _که گویا آن زمان پشت مدرسه ی مرحوم آیة الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی بود_ به همراه مرحوم پدرم. که از قضا آن زمان شهید محمدباقر مهاجر هم آمده بودند و یک شب با هم، به خیابان های قم و اطراف حرم رفتیم که ببینیم اوضاع از چه قرار است. یک بار هم در ایامی که در اواخر عمرشان دچار نقاهت شده بودند به عیادت شان در منزل رفتم که آن روز نصیحت ها و سفارش های زیبایی به ما کردند و هنوز لَحن و صوت بُغض کرده ی شان و سبک سفارش شان در گوش هایم طنین انداز و در چشمانم رژه بسته و مانا و ماندگارند. بگذرم.


ایشان از یک سو، برادرِ همسر مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی اند و از سوی دیگر خواهر گرانقدر مرحوم آقا، همسر ایشان هستند و همسران مؤمنه و متدین و بسیار بزرگوار آن دو روحانی عظیم الشّان در قم هستند و ملجاء و پناه و بزرگ دارابکلایی های مقیم قم می باشند.


دو دامادشان از روحانیون برجسته و از فضلای شایسته قم اند و از دو فرزند پسرشان محمدجواد و محسن، یکی روحانی اند که قبلا" در همین سلسله مسائل روحانیت دارابکلا در تاریخ 16 اردیبهشت 1395 در پست 2205 اینجا معرفی شان کرده ام یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین محمدجواد مهاجری دارابی.


با سلام و صلوات و فاتحه به روح پاک و شاد آن عالم بزرگ و آگاه که از مفاخر دارابکلا بوده و هستند. قبرشان در مزار دارابکلا در نزدیک قبر مرحوم آیة الله آقاست. ان شاء الله کم و کاست در این معرفی مختصر را بر من ببخشایند. این دَینی بود که دامنه بر عهده داشت و برای معرفی روحانیون دارابکلا گام پیش گذاشت هم برای صواب و هم برای ثواب.



مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ هادی مهاجری دارابی. در ضمن از جناب حاج حسین رمضانی دارابی ممنونم که به درخواستم دیشب عمل کرد و رفت به جایی که آدرس دادم، این تصاویر را با دوربین گوشی اش ثبت کرد و برای من تلگرام کرد. درود به سیرت پاک تو ای جناب رنگین کمان که این همه خوبی و خوش طینت. آفرین به همکاری ات و بر روح پاک پدر درد و رنج کشیده ات ای حاج حسین رنگین کمان. عکس های دیگر در اینجا. (دامنه دارابکلا)

چهار پرسش دیگر شیخ مالک از دامنه

به قلم حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی 96 : «درود ،و سلام تقدیم برادر اندیشمند جناب آقا ابراهیم طالبی و درود وسلام خدمت همه عزیزانی که مطالب دامنه را مطالعه می کنند.


پرسش اول ،: چرا تاکید می کنی به اینکه مرحوم آخوند خراسانی با حکومت فقیهان مخالف بوده ؟ ودلائل آنها را مطرح کردی .

پرسش دوم من از مطالب شما اینطور برداشت کردم که می خواهی اثبات کنی که در جامعه اسلامی فقیه نباید حکومت بکند باید حکومت بغیر فقیه واگذار بشود آیا درست برداشت کردم ؟ 

پرسش سوم شما نظر آخوند را مطرح کردی که با حکومت فقیهان مخالف است اما از طرفی ما چهار مجتهد نامدار دوره فتحعلی شاه ، یعنی میرزای قمی، شیخ جعفر کاشف الغطا، ملا احمد نراقی ، سید جعفربن ابی اسحاق این چهار تن معتقدند به حق انحصاری فقها در حکومت کردن است اینها می گویند حکومت فقط باید دست فقها و ولایت فقیه باشد تا هرج ومرج دفع گردد و محافظت دنیای مردم و حراست ایشان از شر مفسدان محقق شود میرزای شیرازی بزرک نیز نظیر مشابه مطلب چهار فقهای نامدار فوق که گفتم ایشان می فرمایند دین ودولت به اقتضای حکمت الهی با هم ادغام بشود به اعانت یکدیگر عباد را حراست کرده بیضه اسلام را در غیبت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف محافظت نمایند  شیخ فضل الله نوری در حوزه نظر سیاسی پیرو نظرات فقهای سلف بود وهمچون آنان و اکثر مجتهدان هم عصر خود به ولایت فقیه اعتقاد داشت و.....فقهای دیگر تا امام خمینی رح و مقام معظم رهبری و آیت الله جوادی آملی و......همه این بزرگواران با حکومت فقیهان نظر موافق دارند آدرس گنحینه معارف ۳ ص ۹۲۲ و مردان علم در میدان عمل ج ۸ ص ۲۹۰ وگویا از مطالب شما اینطور فهمیده میشود فقط نظر آخوند برای شما مهم است  ونظرات دیگر مورد توجه نیست و نظر آخوند که وحی مُنزَل نیست شاید مرحوم آخوند مقتضیات زمان و مکان را در عصر خودش مناسب ندید وحکومت فقیهان را جائز ندانست؟

پرسش چهارم از زمان امام خمینی تا الان شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را در جامعه ای ما دارند اگر این شعار بد بود چرا این همه بزرگان مثل آیت الله جوادی و.... بررسی نکردند؟ دارابکلا. شب ششم ماه رمضان ۱۴۳۷ هج ق مالک رجبی دارابی.»

پاسخ دامنه : در پست جداگانه. (دامنه دارابکلا)

حجة الاسلام سیدمجتبی شفیعی دارابی

به قلم    دامنه

به نام خدا. امروز در پنجمین روز ماه مبارک رمضان در سلسله پست های روحانیت دارابکلا به معرفی روحانی فاضل، بااخلاق و از سادات جلیل القدر جناب حجة الاسلام والمسلمین آقا سیدمجتبی شفیعی دارابی می پردازم.

ایشان نوه ی دختری مرحوم آیة الله شیخ محمدباقر دارابکلایی اند. فرزند جناب حجة الاسلام والمسلمین آقا سیدحسین شفیعی دارابی. داماد عموی کرام شان جناب حاج کیل سیدمحمد شفیعی دارابی. پس؛ از ناحیه ی مادر بزرگوارشان یک عالِم زاده اند. و از ناحیه ی پدر ارجمندشان نیز یک عالم زاده ی مشهور.

زاده ی قم اند و بزرگ شده قم و تحصیل کرده ی قم و مقیم قم و ساکن قم. همه ی وجودش قمی ست؛ ولی به دارابکلا افتخار می کنند. یک قمی دارابکلایی اند؛ چرا که از بدو تا کنون قم را درک و لمس کرده اند.


جناب حجة الاسلام سیدمجتبی شفیعی دارابی. خرداد 1395

از آنجا که سیدمجتبی در دامان روحانیت و خاندانی سادات و شریف بزرگ شده اند، خوی و خصالِ روحانی و معنوی بر خود گرفته اند و در این مسیر هیچ گاه دست از تهذیب نشُسته اند. دامنه هرگاه او را در معابر و محافل و مجالس دیده و شاید صدها بار هم شده، ایشان را بسیار وزین دیدم و گویی بخشی از خوی تواضع و آرامش مرحوم آقا را در خود جای داده اند. من با شاهداتی که عینی در او یافته ام مثل این طلبه ی اُفتاده و مهربان و با نیکوترین وجه و خوش ترین برخورد کم دیده ام. الحقّ آخوندی بر او برازندگی ست. به عبارتی دیگر روحانی شدن برازنده ی او بود.

سیدمجتبی به دیده ی خردمند پدرشان و به برکت دعا و خواسته و راز و نیاز مادر عظیم القدرشان، پای به عالَم طلبگی نهادند تا عالِم دین گردند. سال 1374 این جرقه ی سرنوشت حهیدن گرفت و ایشان وارد حوزه ی علمیه  ی قم شدند و در مدرسه ی عترت آل محمد (ص) مشغول به تحصیل علوم دینی شدند.  و این مراحل تحصیلی رایج را به شایستگی طی نمودند:

از مقدمات که شامل چندین کتاب پایه ای ست با موفقیت و تسلط، وارد دوره ی مهم سطح شدند که رسائل و مکاسب در آن اوج درسی ست و آن گاه با کسب دانش و ارزش و ذخیره سازی معنویات و مطالعات در این راه که مسیری پُرزحمت و مشقّت است و خُلق و اختلاق و خلّاقیات می خواهد، به مرحله ی مهم دروس خارج فقه و اصول رسیدند و همزمان یا طی مراحل درسی و تحقیقی و ارائه ی پایان نامه ی پژوهشی و علمی، کارشناسی ارشد تفسیر را اخذ کرده اند.

ایشان را در قم این گونه یافته ام، بارها و بارها: متخلّق به اخلاق الله. وجه و چهره ای نورانی و زیبا. آرام و خندان و پُربها. دائم التبسّم اند. در واقع در چهره اش عبوسیت دیده نمی شود. هر وقت نگاهش کنی ایشان را مُتبسّم می یابی. و حتما" هم مُتوَسّم نیز می باشند که از خصال مؤمنان زیرک است و قرآن به توسُّم _ فراست و زیرکی_ مؤمنین تاکید کرده است. اهل درس و مطالعه اند. منبر هم می روند. در دوردست ها هم امر تبلیع دین و راهنمایی مردم را وانمی گذارند. در مجامع و محافل، شخصیتی آرام، باوقار، متین و کم حرف اند. گویی صُمت و خموشی را به مفهوم مرحوم علامه طباطبایی خوب درک کرده اند. برای من، ایشان یک فردی جاذب اند و دلرُبا. هیچ هیاهویی در وی ندیده ام. اساسا" به نظرم هیجانی نیست. من به او ارادت قلبی و درونی دارم و بروز هم داده ام. چه ایشان این گرَوِش قلبی ام را بدانند و چه ندانند، من امّا به شاکله ی وجودی ش خیلی اعتقاد و باور دارم. یک سیدی با حُجب و حیاست.

خرسندم ساچمه ی قلمم برای وی در دامنه چرخید و غلتید. حال در این ماه خدا و هُدی هر کجا هستند، امید می برَم خوب و و خوش خرُم باشند. و در شب های قدر امسال دامنه و دامنه خوانان شریف را از ذکر دعای شان نیندازند. درود به تو و بر وقار تو و بر صُمت و متانت تو ای آقاسیدمجتبی. (دامنه دارابکلا)

پاسخ دامنه به هفت سؤال شیخ مالک

پست 2664 : به قلم دامنه : به نام خدا



به جناب حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی سلام و درودی صمیمانه می فرستم. هر چند خود، استاد و فاضلی اما من به وُسع خویش، به 7 سوال شما از دامنه واقع در پست 2663 اینجا، پاسخی کوتاه می دهم:


در سوال اول پرسیدی: چرا بحث ولایت فقیه را مطرح کردی؟ پاسخم این است: چون موضوع ولایت فقیه، موضوعی ست که هیچ گاه بحث بر روی آن پایان پذیر نیست و همواره میان نسل های تازه، بحث های تازه تر در این رابطه مطرح شده و می شود و خواهد شد. در واقع، این تنها موضوعی ست که نباید گمان کنیم تکاپوی علمی و فقهی در آن، به تکافو هم منتهی می شود و بحث خاتمه می یاید. نه، این گونه نیست.



در سوال دوم پرسیدی: منظور شما چیست؟ مگر چه شده است؟ پاسخم این است: منظور من از به بحث کشاندن مباحث مرحوم آخوند خراسانی در دامنه، مناظره های علمی ست در اطراف مهمترین موضوع زندگی مان. آن هم در شب های ماه رمضان که مَروی ست برترین اعمال در آن مناظرات علمی ست حتی در لَیالی قدر. اما این که گفتی مگر چه شده است؟ باید بگویم مگر می خواستی چه بشود؟ همیشه بحثِ روز جامعه و مردم و شهروندان، قدرت و مشروعیت است که جریانی سیّال و ناایستاست و حدِّ یَقِف ندارد. و در شیعه ی اثنی عشری، هیچ کس در بحث عقلی و اعتقادی در هر مساله ای، مقام فصل الخطابی ندارد و نمی تواند بگوید حرف آخر را زدم و بحث ها تعطیل و موقوف. و همین پویه و شیوه، رمز بقای شیعه بوده و خواهد بود.


در سوال سوم پرسیدی: با این بحث چه چیزی را می خواهی اثبات کنی؟ پاسخم این است: البته دامنه فقط یک مدیر وبلاگ است نه داروغه چی و ای! گاهی هم قلم می زند در دامنه که از قدم نیفتد. ولی در مجموع می خواهم اثبات کنم در جمهوری اسلامی ایران، میان شهروندان همیشه بحث های آزاد شکل می گیرد و بزن و ببن نیست. و هیچ کس برنمی آشوبد از بحث. و نیز می خواهم اثبات کنم نسل دیروز و نسل امروز ایران با هم همآوردی علمی و همآوایی انسانی مُدارانه دارند نه قتّالانه و منفعلانه.


در سوال چهارم پرسیدی: ورود شما به این بحث چه فائده ایی برای شما دارد؟ پاسخم این است: برای من فوائد فراوانی دارد. چون به اصلی ترین بحث روز و روزگارم، آگاهی های تازه تر می یابم. و بر پشتیبانی ام می افزایم و رو به سوی پشیمانی نمی گذارم. از سویی می گویم با این گونه مباحث و متون، کفایه ی مرحوم آخوند را فقط نمی خوانند، بلکه به فراکفایه هم روی می آورند و باز هم از روشنگری بازنمی ایستند و شعار اخباریگری و نیز خودبسندکی و خودپسندگی و کفایت و تکافوی ادلّه را سر نمی دهند. و به قول شهید آیة الله مرتضی مطهری در نقل به مضمون؛ کفایه را هفت لا از حفظ اند و ردّّ ردِّ ردِّ آن را بلدند ولی از قرآن و مسائل عقلی هیچ سر در نمی آرند. بگذره دامنه


در سوال پنجم پرسیدی: الان در حال حاضر با توجه به مباحثی که در ارتباط با ولایت فقیه مطرح کردی و همچنین نظر مرحوم آخوند خراسانی را آوردی که با حکومت فقیهان مخالف بوده و... با این مباحث می خواهی چه چیزی را به دامنه خوانان بفهمانی؟ پاسخم این است:


البته فهماندن دامنه خوانان شریف از ادب و داب من به دوره. من کاره ای نیستم، پَرِ کاه بیش نیستم ولی با همین وزن اندکم می خواهم به دامنه خوانان این را برسانم در زمان مشروطه هم عین همین چالش های تئوریک که میان نسل مان جریان و سریان دارد، پدیدار شده بود و بزرگان روی آورده بودند به آخوند خراسانی که خود حکومت ایجاد کند. ولی آخوند با آن مقام رفیع شان _که هنوز نیز چرخ حوزه به کتاب کفایة الاصول وی می چرخد_ به مرحوم نائینی این استدلالات را می آورد. که در مجموع به نظر من باید ما از آن چالش ها و مباحث آگاه باشیم و در آسیب شناسی ها جدّی باشیم و دقت ها و دغدغه های بزرگان شیعه را ردّ نکنیم و پس نزنیم که پس افتاده شویم و خوره به خوردمان بیفتد. شما جناب شیخ مالک _که اهل منبر و تبلیغ و هجرت و نوشتن و کلاس داری هستید_ آیا به این اشکالات و جست و جو گری های جامعه و نسل پویای جوان برنخورده اید؟ به یقین خورده اید. پس خورده نگیرید و می دانم اخلاقت خورده گیری نیست و دانایی ست و بحث آفرینی.


در سوال ششم پرسیدی: الان در حال حاضر ولی فقیه بنظر شما چه کسی است؟ آیا مراجع عظام هم ولی فقیه محسوب میشوند؟ یا مقام معظم رهبری فقط ولی فقیه هستند؟ پاسخم این است: سه سؤال پرسیدی در سوال ششم که به ترتیب جوابم اینه:


1- این بدیهی و واضح است که ولی فقیه در حال حاضر در جمهوری اسلامی ایران، رهبر معظم انقلاب است که ولایت و حکم شان به دلیل رای غیرمستقیم مردم و رای مستقیم نمایندگان مردم _خبرگان رهبری_ در 14 خرداد 1368، نافذ است.


2- مرجعیت در شیعه مقامی شامخ دارد و چه در تاسیس و چه در غیرتاسیس این مقام دینی همواره هست و خواهد بود. اما مدیریت جامعه بر حسب مناسبات حقوقی و قانونی ست.

3- امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در زمان خود، بخشی از ولایت را به مرحوم آیة الله العظمی حسینعلی منتظری تفویض کرده بودند. و در زمان ایشان ما علاوه بر ولی فقیه، قائم مقام هم داشتیم که با رای خبرگان وجاهت قانونی یافته بود و بعد بر سر برخی مسائل درون حکومتی، این مقام، از مرحوم منتظری پس گرفته شد و باقی قضایا که خودت این را بکاو و بدان.


و در سوال هفتم پرسیدی: اینکه می گویند مرگ بر  ضد ولایت فقیه منظور از این ولایت فقیه بنظر شما چه کسی هست؟ پاسخم این است: من قاطع بگویم هیچ گاه به این شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» نه معتقد بودم و نه آن را هیچ وقت از حلقومم سر داده ام. در مسائل عقلی و اعتقادی، به ضدِّ خود نباید مرگ گفت و نفرین آفرید. این شعار باید توسط علما و دانشمندان بررسی شود. اما اگر منظور از ضدّ، دشمن است مثل آمریکا و اسرائیل و سازمان تروریستی منافقین؛ من حاضرم برای ولایت فقیه عادل و مرجعیت شیعه ی وارسته ی آگاه که وارث امامت است و نائب امور مهدویت، با هر گونه هجوم شان بجنگم و جانم را فدای اسلام و ایران و ولایت و امامت و امانت کنم و خونم را نثار مردم سازم.


اما من می بینم چند سالی ست از دوره ی آن دولت منهاییون مشائی_ احمدی نژادی، در حرم امام خمینی و در سالگرد امام خمینی در آغاز تا پایان سخن نوه و یادگار بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیه الله سیدحسن خمینی، عدّه ای با هیجان خاص و سازماندهی شده!! با تکان دادن دست و سر و چفیه می گفتند «مرگ بر ضد ولایت فقیه». این مرگ خواهی و مرگ گفتن ها دیگه به چه معنی و با چه دین و ایمانی ست!!! من نمی دانم. ممنونم جناب شیخ مالک رجبی دارابی با این سؤالاتی که مطرح ساختی و من آنچه سوادم قد می داد، نوشتم. و اما آیا پاسخ هایم اقناعی بود یا نه را نمی دانم.(دامنه دارابکلا)

هفت سؤال حجة الاسلام شیخ مالک از دامنه

به قلم حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی 95



«سلام علیکم برادر بزرگوار جناب آقا ابراهیم. خدا قوت عبادات و طاعات قبول:


سوال ۱: چرا بحث ولایت فقیه را مطرح کردی؟


سوال ۲: منظور شما چیست؟مگر چه شده است؟


سوال ۳: با این بحث چه چیزی را می خواهی اثبات کنی؟


سوال ۴: ورود شما به این بحث چه فائده ایی برای شما دارد؟


سوال ۵: الان در حال حاضر با توجه به مباحثی که در ارتباط با ولایت فقیه مطرح کردی و همچنین نظر مرحوم آخوند خراسانی را آوردی که با حکومت فقیهان مخالف بوده و...با این مباحث می خواهی چه چیزی را به دامنه خوانان بفهمانی ؟


سوال ۶: الان در حال حاضر ولی فقیه بنظر شماچه کسی است؟ آیا مراجع عظام هم ولی فقیه محسوب میشوند؟یا مقام معظم رهبری فقط ولی فقیه هستند؟

سوال ۷: اینکه می گویند مرگ بر  ضد ولایت فقیه منظور از این ولایت فقیه بنظر شما چه کسی هست؟


لطفا جواب سوالات را برایم شفاف جواب بده. تا سوالات دیگر را خدمت شما مطرح کنم ؟ از صبر و حوصله شما متشکرم. ارادتمند مالک شب پنجم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۷ هجری قمری و۲۱ خرداد ۱۳۹۵ دارابکلا.»


پاسخ دامنه : در پست جداگانه. (دامنه دارابکلا)

پاسخ دامنه به نامه شفیعی مازندرانی

به قلم دامنه : به نام خدا. استاد گرانقدرم جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی سلام علیکم. مستحضرید که من در اولین قسمت پخش نامه ی مرحوم آیة الله العظمی آخوند خراسانی در  پست 2607 اینجا، مقدمه ای دربرگیرنده نوشته و توضحیات لازم را ارائه کرده بودم و سپس این بحث مهم آخوند را به عنوان مناظره ی علمی در 30 شب رمضان پیش کشیده ام. اما بعد چند نکته به نامه ی حضرت مستطاب عالی:



1- من نظرم را در پایان استدلالات آخوند خراسانی خواهم گفت. شهید آیة الله مرتضی مطهری وقتی مارکسیسم درس می داد، اول بی کم و کاست آراء مارکسیست ها را مطرح می کرد و سپس به پاسخ می پرداخت. روش آن شهید شیوه ای پذیرفتنی ست.


2- من تا پایان استدلالات پیش داوری ندارم به مباحث آخوند خراسانی. اگر حضرت عالی نکاتی دارید به یقین مورد توجه ام خواهدبود. چرا که من در نوجوانی کتاب ولایت فقیه به زبان ساده شما را خواندم، لذا شما صاحب نظرید و می توانید بحث را قوام ببخشید.



3- بله نظر شما درست است عنوان تیتر پست باید تخصصی باشد. من هم از این امر بهره بردم چنین تیتری برگزیدم چون فحوا و منطوق بحث آخوند همین عنوانی ست که من برگزیدم. در ضمن مرحوم آخوند مخالف در امور سیاسی نیست که حضرت عالی متذکر شدین، ایشان از تاسیس حکومت امتناع کرد و به مرحوم آیه الله نایینی این دلایل را نگاشت. ایشان معتقدند مرجعیت باید نظارت کند و خود در کار حکومت نگردد و ... .


4- از توجه شما و ارائه نظر شما در باره ی این بحث مهم ممنونم. نظر به احترام شما، تیتر را در قسمت هاب بعدی به «چرا آخوند خراسانی با تشکیل حکومت مخالفت ورزید» تغییر می دهم. (دامنه دارابکلا)

عکس های هیأت ابوالفضل پایین تکیه دارابکلا در مشهد قسمت 2


به نام خدا


(دامنه دارابکلا)


عکس های هیأت ابوالفضل (س) پایین تکیه ی دارابکلا در مشهد مقدس در دسته روی امروز 9 آذر 1395 در شب شهادت آقا امام رضا (ع). ارسالی جناب حاج علی میرزا به تلگرام دامنه. در اینجا


   


در این شب شهادت امام رضا (ع) دامنه از همه ی شما حاضرین در مشهد مقدس طلب دعا دارد


   

آموزه های قرآن 1 تا 4

به نام خدا : به قلم شیخ وحدت 21 : دامنه : به نام خدا. متنی که پیش روی شماست سلسله بحث جدیدی ست که از امشب به قلم جناب شیخ وحدت، با عنوان آموزه های قرآن به تناوب منتشر می شود. امید است آنچه در باره ی آموزه های قرآن از سوی متخصّصان مسائل قرآنی، از جمله شیخ وحدت، ارائه می شود، مورد دقت، اندیشیدن و به کاربستن در زندگی و اخلاقیّات قرار گیرد؛ زیرا عمل به فرهنگ وَحیانی مطمئن ترین شیوه ی زندگی بشری ست. از جناب شیخ وحدت بایت ورودشان به این موضوع مقدس و اطمینان بخش ممنونم. با هم اولین قسمت را مطالعه می کنیم:


سوره فاتحه

این سوره در مکه نازل شده ودارای 7 آیه است. در این سوره خداوند به زبان بندگانش سخن می گوید وبه آنان می آموزد چگونه از او ـ وقتی در پیشگاهش به عبادت می ایستند ـ یاد کنند، چگونه او را بستایند واز او چه بخواهند.

آیه 1 :

بِسمِ اللهِ الرَّحمانِ الرَّحیم.

معنا: به نام خدا: همان معبود یگانه ای که رحمانِ (گسترده مهر) آوازه او و رحیمِ (مهرورز) وصف جدایی ناپذیر او است.

آموزه :

- انسان مؤمن هر گاه بخواهد کاری انجام بدهد شایسته است آن را به نام خدا آغاز نماید.

- انسان مؤمن توان واراده خود را تنها از خدا می داند وچشم امیدش تنها به لطف واحسان او است.

- منشاء نیرویی که آدمی کارش را با آن انجام می دهد خداوند است، واگر او آن را از ما دریغ فرماید کمترین کاری از ما ساخته نخواهد بود.»


حمد؛ سوره ای که همه ی مومنان از عالِم و عارف تا عامی و عابد با آن اُنس دارند


پست 2357 : به قلم شیخ وحدت 22 :

سوره فاتحه

آیه 2 ـ 4 :
الْحَمْدُ لِلَّه رَبِّ الْعَالَمِین.  الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ.  مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

معنا :

ستایش از آن خدا است که تدبیر کننده امور جهانیان است. رحمانِ گسترده مهری که سایه رحمتش همواره بر سر بندگانش گسترده است. ومالک وفرمانروای روز جزا است.

آموزه :

ـ خدا شایسته همه ستایشها است.
ـ ستایش خداوند در آغاز هر کار ادب بندگی است.
ـ جهان وهمه مظاهر آن در قبضه قدرت وتدبیر خدای یگانه است.
ـ تدبیر جهان بر اساس لطف ورحمت گسترده خداوند است.
ـ انسان مؤمن همواره باید بین دوحالت استوار باشد: بیمناک از مقام ربوبیت مطلقه خداوند، وامیدوار به لطف ورحمت بی حد ومرز او.
ـ برای آدمیان روزی فرا خواهد رسید که همگی در پیشگاه خداوند حاضر شده ومورد بازخواست قرار می گیرند.
ـ  زمام أمور در قیامت تنها در اختیار خداوند است. 
ـ قیامت روز کیفر وپاداش اعمال وتعیین سرنوشت ابدی انسان است.»

---

پست 2376 : به قلم شیخ وحدت 23 :

سوره فاتحه
آیه 5:

إیّاکَ نَعبُدُ وإیّاکَ نَستَعینُ

معنا:
ما فقط تورا می پرستیم وتنها از تو مدد می جوییم.

آموزه:
ـ خدا تنها حقیقت شایسته عبادت است وجز او احدی شایسته پرستش نیست.

ـ انسان هنگام عبادت باید دو چیز را مدّ نظر داشته باشد: 1 ـ در محضر معبود ایستاده است. 2 ـ معبود حاضر وناظر او است.

ـ حقیقت این است که برای انسان در ناملایمات زندگی گره گشایی جز خداوند وجود ندارد.

ـ بر انسان مؤمن لازم است همواره چشم امیدش به خدا بوده ودر پیچ وخم های زندگی تنها از او استمداد نماید.


---


پست 2387 : به قلم شیخ وحدت 24 :

«سوره فاتحه

آیه 6 ـ 7:

اهدِنَا الصِّراطَ المُستقیمَ   صِراطَ الّذینَ أنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم ولَاالضّالِّینَ

معنا:

پروردگارا ما را به راه راست راهنمایی کن، راه کسانی که به آنان تفضّل نمودی، نه راه آنان که مورد خشم تو قرار گرفتند ونه راه کسانی که در وادی ضلالت سرگردان شدند.

آموزه:

ـ بهترین درخواست بنده از خداوند این است که از او بخواهد همواره به راه راست راهنماییش نماید.
ـ بهترین حالت برای بنده مؤمن در مقام دعا این است که نخست به ستایش خداوند بپردازد، آنگاه حاجت خود وبرادران مؤمنش را بخواهد.
ـ انسان همواره نیازمند آن است که خداوند قدم او را بر راه راست ثابت نگه دارد ودر پیمودن آن یاریش نماید.
ـ راههایی که مردم در ایمان وعملشان می پیمایند عبارت است از: راه هدایت یافتگان، راه مغضوبان، وراه گمشدگان.
ـ راه راست یعنی: حرکت در مسیر اعتصام به خدا، وسیر در خط فرستادگان او. 

ـ کسانی که از راه راست گریزانند، یا تا پایان عمر سردرگم می مانند، ویا علاوه بر سردرگمی به غضب خدا نیز گرفتار می شوند.»


شیخ وحدت. مدرسه فیضیه قم. 1393. عکاس: دامنه

دو متن از شیخ وحدت

به قلم شیخ وحدت 18 : "بسمه تعالی. سلام. روزگاری مردی می گفت: نوک قلم ها را باریک بتراشید، فاصله سطر ها را کم کنید واز زیاده روی در هزینه نمودن بیت المال بپرهیزید، زیرا اموال مسلمانان نباید متحمل ضرر شود، وآن مرد کسی نبود جز امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ" (2 اردیبهشت 1395)


---


به قلم شیخ وحدت 19 : دامنه : به نام خدا. متن زیر تشکر ویژه ی جناب شیخ وحدت از پست 2185 با عنوان «چهار خوراکی مسموم در بازار» نوشته ی حجت الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی ست. یعنی این پست: اینجا . ضمن سلام و سپاس از شیخ وحدت، و تقدیر دامنه از جناب شیخ مالک، ارائه می شود:

«بسمه تعالی. سلام. به جناب آقای رجبی دست مریزاد می گویم. این پست ایشان به کام من بسیار شیرین آمد.»

پاسخ حجت الاسلام شیخ مالک: «سلام علیکم. محقق ارجمند جنا ب آقا ابراهیم سلام حقیر  رابه جنا ب استاد بزرگ حاج آقا وحدت ابلاغ نمایید. ماشاگرد این شخصیت آرام وصبور هستیم درهر صورت تشویق استاد به شاگرد اثرات شگرفی درانتقال پیشبرد معارف وانتشار آن به اهلش دارد درتمام مراحل پیروز وسعادتمند باشید وما دراین ایا  م بعثت از دعاهای خیرتان بی نصیب مفرمائید.» (15 اردیبهشت 1395)


منبع اولیه انتشار متن: دامنه اینجا و اینجا

حجة الاسلام والمسلمین شیخ عبدالله دارابی نیا

پست 2500 : به قلم دامنه. به نام خدا. امروز به معرفی مختصر مرحوم حاج شیخ عبدالله دارابی نیا» که در ساری، سکونت داشت، می پردازم.

ایشان _برادر آقایان حاج آقاها چلوئی ها در بالامحله دارابکلا_ در سال 1304 در دارابکلا زاده شدند و در اردیبهشت سال 1386 دار فانی را وداع گفتند. در نوجوانی به طلبگی رفتند و در مدارس ساری و قم و نجف و تلمّذات داشتند و آنگاه به ساری بازگشتند و در یکی از مساجد آنجا به امامت، وعظ و هدایت های شرعی و دینی مشغول شدند.

او در میان اقوام و خویشاوندان خود، برجستگی و نفوذ و ارج و اعتبار بالایی داشتند. در دارابکلا نیز هفته ای و گاه ماهی دو یا سه بار رفت و آمد داشتند و در مسجد و تکیه ی دارابکلا به تناوب و تناسب ایام خاص، می آمدند. برخی از نیای ایشان روحانی بودند و اینک نیز  از نسل این خاندانِ متدین و مذهبی و تا حدّی متمکّن، چند روحانی وجود دارد. مانند فرزند فاضل و بسیار بااخلاق ایشان حجة الاسلام شیخ مهدی دارابی نیا که در قم ساکن هستند و در قوه قضائیه اشتغال دارند. نیز از فرزندان دو برادرشان دو تن روحانی اند:

جناب حجة الاسلام شیخ موسی دارابی نیا که دامادشان نیز هستند که 28 فروردین 1395 در پست 2077 اینجا وی را معرفی کردم. نیز حجة الاسلام شیخ صادق چلوئی دارابی که بعدا" طبق نوبت لیستم، به معرفی اش خواهم پرداخت. فرزند دیگر آن مرحوم پاسدار انقلاب اسلامی اند و در سال 1361 در چالوس دامنه با وی در آنجا رفاقت و دیدارهایی روزانه داشت که بگذرم.

این روحانی دارابکلایی که فردی شناخته شده برای برخی از مسؤولان نظام از جمله آیة الله شیخ احمد جنتی بودند، در مَناصب بالای دولتی استانی بکار گرفته شدند. مهمترین منصی دولتی شان این بوده که طی چند سال تا زمان حیات شان نماینده ی شورای نگهبان و رئیس هیات نظارت استان مازندران بودند.

قبر این روحانی بانفوذ ساری، در قبرستان شیخان قم در میدان آستانه ی حرم مطهر حضرت معصومه _سلام الله علیها_ و در نزدیکی قبر شهید حجة الاسلام والسلمین حاج شیخ عبدالوهاب قاسمی _از شهدای 72تن و اولین نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی_ قرار دارد که تصویر سردرگاه قبرشان را در ادامه ی مطلب منعکس کرده ام. روح شان شاد و خدا رحمت شان کُناد.

دامنه در اینجا بر حسب علائق مذهبی و اخلاقی، بر خانواده ی ایشان و اقوام نسَبی و سبَیی شان درود و احترام روانه می دارد. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

مرحوم حاج شیخ عبدالله دارابی نی. عکس را جناب حجة الاسلام شیخ محمدجواد غلامی دارابی در اختیار دامنه گذاشتند

 

سردرگاهِ قبر آن مرحوم در قبرستان شیخان قم

نامه حجة الاسلام شفیعی مازندرانی به دامنه

پست 2655 : به قلم حجة الاسلام شفیعی مازندرانی 106 : دامنه : به نام خدا. جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی غروب امروز جمعه 21 خرداد 1395، متن زیر را در باره ی پست های «دلایل آخوند خراسانی در مخالفت با حکومت فقیهان» که در سلسله مسائل اندیشه سیاسی اینجا ذخیره می شود؛ به تلگرام دامنه ارسال کرده اند. ضمن سلام و سپاس ارائه می  شود:


«با سلام جناب اقا ابراهیم. شخصیتی مثل آخوند خراسانی ،   که   دخالت در امور سیاسی او در   تاریخ معاصر ، بر کسی پوشیده نیست   واز ارکان نهضت مشروطیت است را با پخش یک نامه ای   خاص ، با آن تیتر آغاز  آن  از  جنابعالی  ، مخالف دخالت در امور سیاسی، معرفی  کردن از شما  قابل قبول نیست آیا بنظر شما ایشان  یک رجل سیاسی فقهی نبود؟

میدانی  که حکم به تجدید مجلس شورای ملی پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی  توسط محمد علی شاه و تعطیلی آن،  و فقیه معاصرش  نیز آن را امضاو کرده بود ، دم   دست همه است که مرقوم داشته بود:

«با نظر به مصالح مکنونه، باید مطویات خاطر را لمصلحه الوقت کتمان کرد و موجزاً تکلیف فعلی عامه مسلمین را بیان می کنیم که موضوعات عرفیه و امور حسبیه در زمان غیبت به عقلای مسلمین و ثقات مومنین مفوض است و مصداق آن، همان دار الشوری کبری بوده که به ظلم طغات و عصات جبرا منفصل شد. امروزه بر همه مسلمین واجب عینی است که بذل جهاد در تاسیس و اعاده دارالشورا بنمایند. تکاهل و تمرد از آن به منزله فرار از جهاد و از کبائر است. «( آقا نجفی قوچانی ، برگی از تاریخ معاصر ص 52)

وانگهی ، نامه او  که کردید،  اشاره به کسانی دارد که سر رشته به مسائل مدیریت کلان و سیاستگذاری لازم  را ندارند وگرنه ، تناقضی  میان این نامه و عمل شخص ایشان را گواهی خواهد داد. مگر امام راحل  ( ره ) آیه الله منتظری  را از دخالت در سیاست  منع نکرد ؟ آیا می توان  امام را بر چسب پرهیز از دخالت در سیاست  زد ؟

بنابر این این تیتر  شما در این پست 2645 اینجا  همراه نقل این  نامه ، آن شخصیت الهی را چیزی دیگر معرفی می کند. تیتر مورد انتخاب  باید تخصصی بوده، موضع فکری و عملی طرف را باز گو کند. البته  جا داشت  لا اقل حاشیه  ای می نوشتید که این جانب این زحمت را کشید.  انتظار دارم تکرار نشود.»

پاسخ دامنه : در پست جداگانه. (دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام حاج سیدعلی شفیعی دارابی

به قلم    دامنه

به نام خدا. امروز در آغاز روزِ روزه ی خُجسته ی رمضان، در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا به مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدعلی شفیعی دارابی می پردازم.

این روحانی پُرآوزه ی محل و حتی جای جای ایران، از سلسله ی سادات معظّم دارابکلا ست که مردم به آن احترامی فوق العاده دارند. و حتی از قدیم الایّام به علّت اعتقادات و باورهای توسّل جویانه و گرفتنِ شفا و آرزوها، به این خاندان رجوع داشته و هنوز نیز دارند.

ایشان _یعنی روحانی بزرگوار و از مردان بزرگ دارابکلا و منطقه، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدعلی شفیعی دارابی_ هم روحانی زاده اند از پدری سَخی و مردم گرا و بسیار خوش اخلاق به نام آسید محمد و هم با یک روحانی زاده وصلت کردند یعنی عمّه ی محبوبم، بانوی بسیار سخی و مهربان و مظهر لطف و خوبی ها و نیکی ها مرحومه حاجیه رضیه طالبی دارابی فرزند مرحوم ملا علی، ابن ملا حیدر، ابن ملا طالب. که مشهور بودند به کبل آخوند. در واقع ایشان از همه ی ناحیه های مادری و پدری و همسری، به خاندانی مذهبی و مؤمن و روحانی متّصل بودند.


ایشان از بانیان اوّلیّه ی حلقۀ قرائت قرآن در مسجد جامع دارابکلا بودند. با حضور ایشان بعد از مراسم منبر، حلقه ای بزرگ در درون مسجد جامع دارابکلا ایجاد می شد و تا پاسی از شب، قرآن را به نوبت تلاوت می کردیم. من در این حلقه ی مذهبی و معنوی، به همراه رفقا سال ها حضور داشتم و خاطرات زیادی در ذهن باقی گذاشتم و حسّ آن لحظات و آن چهره ها و از جمله وجود ایشان در راس حلقه، بر من هنوز تجلّی ها و نمادها دارد.

سال ها در قم تحصیل کردند و با روحانیان بزرگ محل همدوره و هم حُجره بودند، با مرحومان: آقا دارابکلایی، پدرم شیخ علی اکبر طالبی، شیخ روح الله حبیبی، سیدباقر سجادی، حاج شیخ احمد آفاقی دارابی، حاج سید رضی شفیعی دارابی، حاج سید مهدی دارابی و ... .

یکی از فرزندانش روحانی اند و در قم ساکن. که در روزهای گذشته معرفی شان کردم یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدجواد شفیعی دارابی، مشهور به آقاشفیع. دو دامادشان نیز روحانی اند: جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی مؤمنی دارابی، که روزهای قبل معرفی شان کردم. و جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای رضوی که از روحانیان بزرگوار میانرویی ست و در قم ساکن اند و فردی محبوب و بسیار جاذب و فرهیخته و معناگرا هستند.

کلا" در خاندان نسَبی و سبَبی ایشان چندین روحانی وجود دارد چه از قدیم و چه هم اینک. که لیست کردن آن به اطاله ی کلام می انجامد. از خاندان آقاسیدرضی شفیعی گرفته تا خاندان مرحوم پدرم. و از دامادهای نوه های پسری و دختری شان گرفته تا اقوام دور و نزدیک شان اغلب روحانی اند و یا روحانی زاده اند.

این روحانی بزرگ و مردمی یکی از مصادیق مهم محبت به همسر بودند. میان آن دو بزرگوار، برترین مهربانی ها و نیکی ها و خوش اخلاقی ها حاکم بود. من که از نوجوانی در بیت ایشان همیشه و همه روزه حضوری فعال داشتم و حتی به عبارتی نزد عمه ی محبوبم بزرگ شده ام، از این مرد بزرگ خیلی خاطره ها دارم:

بسیار منظم بودند. در سه وقت دعا و زیارات می خواندند: صبح، ظهر و شب. در غذاخوردن بسیار آداب داشتند. مهمان نوازی شان در اوج بود. همه روزه سفره هایی برای مهمانان پهن می کردند و با بهترین غذا پذیرایی می کردند. در مهمان نوازی ها دست دِهش عمه و آقا بسیار عالی یود. اهل مسافرت ها بودند. به مردم توجه داشتند. انقلابی بودند. که باید بگویم:

دو اتاق آخری خودشان را در قبل از پیروزی انقلاب تا دو سه ماه پس از پیروزی انقلاب در اختیار انقلابیون محل داده بودند و همه شب آنجا اجتماع می کردیم و حتی برخی از مبارزین، خبر پیروزی در 22 بهمن 57 را در منزل ایشان بود که از تلویزیون سیاه و سفید معروفش شنیده بودند.

در اوج تضاد و دو قطبی تنش آفرین حُجج اسلام آقایان ناطق نوری و سید محمد خاتمی در کازار انتخابات ریاست جمهوری 1376، این مرد بزرگ _یعنی مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدعلی شفیعی دارابی_ یک تنه از سیدمحمد خاتمی دفاع کردند و نیروهای حامی وی را در محل مورد تایید و تشویق قرار می دادند.

روح این عالم سادات محبوب دارابکلا شاد باد. بر همه ی اعضای نسبی و سببی این خاندان بزرگ و دوست داشتنی سلامی گرم و صمیمی دارم، خاصه به عمه زادگانم که برای من بسیار عزیزند و افتخارآمیز؛ که گویی از یک بیت هستیم و قلب هایی هم تَپِش داریم. در این روزهای روزه مرا هم دعا کنید ای عمه زادگان، ای یادگاران آقا و عمه، دو انسان رئوف و محبوب ما. (دامنه دارابکلا)

طلبۀ ذاکر شیخ قاسم آهنگر دارابی


پست 2604 : به قلم دامنه. به نام خدا. امروز در آستانه ی ورود به ماه خُجسته ی رمضان، در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا با دلی مالامال از حُزن و چشمان خیس نم نم اشک به سراغ این ذاکر بزرگ دارابکلا می روم تا یادش را با همه ی شوقم در خاطره ها زنده کنم که حنجره اش فریادگر یاحسین و حلقومش ندایی برای یازینب بود: ایشان طلبۀ ذاکر مرحوم شیخ قاسم آهنگر دارابی ست.




طلبۀ ذاکر اهلبیت عصمت و طهارت _علیهم السّلام_  مرحوم قاسم آهنگر دارابی


همگان وی را می شناسیم. چون با صدای طنین افکن و فریادگر او در ماه حُزن و ماتم محرّم الحرام و در شب های دسته روی عزاداران و در روز عظیم عاشورای حسینی دارابکلا، آشناییم. فردی از تبار خاندانی دردکشیده و مذهبی و پایدار در خوبی ها و ارادات به مذهب و دیانت و خدمت و مهرورزی با پدر و مادری بزرگوار و مهربان و خواهری مؤمنه و همسری کریمه و فرزندانی شایسته و برادرانی زحمتکش و مردمی و مذهبی از جناب استادمحمد و ابراهیم و مهدی و علی گرفته تا خود مرحوم قاسم؛ ذاکرِ بزرگ و خوش صوت و لُحن محل مان در مویه ها و ماتم.


آن مرحوم در مدرسه ی علمیه ی امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلائی طی چند سال طلبگی خوانده بود و می خواست این راه را تا نهایت استمرار ببخشد، اما گویا عمر او برای دنیای فانی، همین مقدار بود و خدا بر او این را تقدیر نموده بود. اللهُ اَعلم.


برای زود درگذشتِ این طلبه ی ذاکر، همگان تاسّف خورده بودیم و بر تشییع اش حسرت ها خورده بودیم. زیرا حنجره ی او برای دین و مذهب و اهلبیت (ع) بود. دوستان او در هیات های مذهبی قدر و منزلت او را بخوبی می دانستند. من به عنوان یک سینه زن و زنجیرزن و تماشگر همراه، همیشه و بشدّت به صوت او در نوای حسینی دلگرم و شائق بودم و با دسته ی عزاداری اش همراه می شدم تا هر چه بیشتر لحن محزون او را در رثای امام حسین _علیه السّلام_ و حضرت زینب _سلام الله علیها_ به دل بزنم و قلبم را به اشک آشتی نمایم.


مرحوم شیخ قاسم آهنگر، خیلی زیبا می خواند. خیلی محزون می سُرود و خیلی دلرُِبا فریاد و چَهچهَه می زد. حنجره اش فریادگر اشعار فاخر و زبانش صوت آور متن های گریان بود. ابتکار داشت در نوحه و زبردست بود در زمزمه و ناله. مردم وی را با آهنگ صوت و نوایش می شناختند. نمی شد در عزاداری باشی و صوت قاسم را نشنوی. از همان دور دور صوت دلنشین او به گوش که می رسید همه هجوم می آوردند به سمت دسته، که بشنوند آوای حُزن قاسم در مصائب کربلا را.


در این ماه فرخنده ی روزه، سعی کنیم او را در ثواب ذکرها و صلوات هایی مان شریک کنیم و بازمانده ی معنوی _ صوت و لحن محزون او_ و نیز بازماندگان گرامی اش را از یاد نبریم. چرا که هم ذاکر بود و هم طلبه ی حوزه ی علمیه و بر همه ی ما حق دارد. بر روح و روان او درود و بر باقی ماندگان معزّز او و از همه مهمتر بر همسر مکرّمه و فرزندان عزیزش سلام و احترام باد.

قاسم، ای مردِ ذاکر کربلا و ای روحِ در اهتزاز و پروازکرده، یادت همیشه یاد یاد و بر پدر و مادرت سلام و افتخار باد که مادر مهربان و رئوفت، فامیل نسَبی نزدیک مرحوم پدرم بود.


قم: شائق لَحن محزون پُر دامنه ات : دامنه 


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام سیدعلیرضا صباغ از نظر مهندس محمد عبدی

به قلم مهندس محمد عبدی 46



«سلام و درود خدا بر تمامی دامنه خوانان فهیم و به شما کبلاقا ابراهیم طالبی دارابی عزیز و معزّز. در مورد پست 2591 اینجا  در مورد حجت الاسلام سید علیرضا صباغ دارابی فرزند حاج سید ابوالفضل (که نوه دختری همسایه عزیزم جناب حاج علیرضا غضنفری چوکلایی (پلنگ آزاد –بیشه سر) هم هستند) ازین نظر از کودکی ایشان را می شناسم و به مراتب والای اخلاقی و حُسن خُلق و افتادگی و طُمانینه و وقار این آقا سید بزرگوار و دوست داشتنی اطلاع کامل و وافر دارم. برای ایشان، این روحانی جوان و خوش فکر و خوش آتیه آرزوی سعادت و سلامت و توفیق روز افزون دارم. سلام مخصوص و ویژه مرا هم به ایشان ابلاغ فرمایید.»


پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما مهندس محمد عبدی سنه کوهی. خرسند  گشتم که حجة الاسلام سیدعلیرضا صباغ دارابی را، به این خوبی و از نزدیک و بیشتر از من می شناسی. با این گواهی ات پست مرا در معرفی اش، مستندتر ساختی. حتما" سلام شما را خودشان می بینند؛ چون از دامنه مطّلع اند. (دامنه دارابکلا)


پاسخ دوم دامنه به حجة الاسلام شفیعی مازندرانی

پست 2592 : به قلم دامنه : به نام خدا. اول سخن بعد از ذکر اسم خدا سلام می کنم به جناب مستطاب حجة الاسلام والمسلمین شفیعی مازندرانی. دوم تشکر دارم از بابت توجه ی آن جناب به مباحث مهم ولایت فقیه در تلاقی و محاجّه ی فکری با آنچه دامنه در این باب می نویسد و خواهد نوشت. سوم پاسخم را به پاسخ شما (واقع در پست 2590 اینجا) ارائه می دهم با این نکاتم:




1- من در پست 2544 اینجا فقط از تفاوت دیدگاه و اختلاف قرائات فکری میان مراجع و مجتهدین در باره ی نظریه و اِعمال ولایتِ فقیه سخن گفته ام نه هیچ چیز دیگر. اینک همان متن کوتاه _منتشره در 12 خرداد 1395_ را برای تعاطی حضرت عالی و تداعی دامنه خوانان شریف و ارجمند عینا" می آورم:


«پست 2544. به قلم دامنه : قسمت 5. به نام خدا. در ادامه ی بحث ولایت فقیه، اینک در قسمت پنجم به سوال 9 در پست 2132 اینجا می پردازم: چرا میان مراجع بزرگ دینی بر سر اِعمال ولایتِ فقیه، تفاوت دیدگاه  100درصدی در مشیء و رای وجود دارد؟ پاسخ دامنه این است:


اساسا" در مذهب شیعۀ 12 امامی، مجتهد کسی ست که به عنوان یک فقیه و عالِم دین، مسائل اسلام و مباحث شرعی را با حُرّیت و با نیّتِ نیل به حقیقت و با مدد عقل، از قرآن و سنّت استنباط می کند و گره ها را به روی مردم می گشاید. هر یک از مجتهدین، بر اساس فهم و توان عقلی خود، به قرائت مشترک یا متفاوت از مسائل مختلف می رسند. و این تفاوت دیدگاه در هر موضوعی _ولو آن که نظریۀ کلیدی ولایت فقیه هم باشد_ امری پسندیده و قابل قبول است. زیرا اینان صاحب نظران این امورند که به قول سدیدِ شهید آیة الله مرتضی مطهری اجتهاد موتور محرّکه اسلام و از امتیازات شیعه است.


بنابراین، وجود تفاوتِ دیدگاه میان مراجع و مجتهدین بر سر نظریه و اِعمال ولایت فقیه نه نکوهیده است و نه موجب وَهن و کاستی. زیرا این نشانِ آزادی تفکر در مذهب شیعه است که مثلا" مرحوم آیة الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی با آن همه توانمندی های فقاهتی، در امر اِعمال، به این رای برسد که بگوید از متون قرآن و سنت، ولایت فقیه  به دست نمی آید. و از سوی دیگر، امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، ولایت فقیه را امری بدیهی اعلام نماید. و یا برخی از علمای دیگر بر حسب اجتهادشان به نظریه هایی همچون وکالت فقیه یا ولایت عامه ی مراجع و یا مدیریت عمومی مردم و نظارت فقهاء و یا ... برسند.»



2- بنابراین آنچه شما در پست تازه ی تان _2590 اینجا_، در مورد مرحوم آیه الله العظمی سیدابوالقاسم خوئی آورده اید، هیچ ارتباطی به مبحث دامنه ندارد. در واقع شما آنچه در اجتماع در باره ی آن مرجع و فقیه بزرگ می شنوید، در متن بازتاب داده اید. حال آن که من در متن خودم این تفاوت را امتیاز شیعه برشمردم نه خدای ناکرده وَهن آن.


3- به کنایه فرمودید: «... اگر به مقطع  دکترا  و سپسّ به  دانشیاری برسند» اما من در پاسخ حضرت عالی می گویم: قرآن فهمِ مؤمنان در مسائل عقیدتی دینی را به مدرَک مقیّد نکرده است بلکه به اِدراک و نیز به قدرِ متیقّن و وُسع وجودی مؤمنان منوط نموده است. سخن سدید امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در تکبّرورزی های سیدابوالحسن بنی صدر در برابر شهید محمدعلی رجائی را بخوبی همه ی مان می دانیم که به کنایه _که اَبلغ از تصریح است_ گفته بودند: رجائی عقلش بیشتر از علمش است. پس، حال این روزها که دکتری گرفتن و استادیار و دانشیار شدن کیلویی و رابطه بازی شده است، بهتر آن است که به فهم توجه کنیم تا به مدرک و جاه و مقام.


4- من و شما و بسیاری می دانند که سه مرجع بزرگ در یک زمان در نجف می زیستند، آیات عظام: امام خمینی، سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خوئی. و هر سه سه مشئ خاص در تفکر فقهی، سیاسی و مبارزاتی داشتند. و این هرگز موجب نشد کسی میان آن سه مرد تاریخی نقاری ببیند. که قصد شاه مستبد این بوده با تبعید امام به نجف اعتبار مرجعیت ایشان را لکه دار و تحقیر کند. حال اگر کسانی به مرجعی چون مرحوم آیة الله العظمی خوئی (که بسیار عظمت فقهی و تفسیری داشته و دارند، و نه فقط مرجع مردم بودند بلکه هنوز نیز در بحث تفسیر و فقاهت ها و استنباط ها مرجع مجامع علمی و حوزوی اند) حرف های از قبیل آنچه شما در متن تان ذکر کردید، می سُرایند و می بافند، به دامنه هیچ ربطی ندارد. این است عقاید دامنه، نه آنچه افراطی ها در افّواه، نال و قال و داد و بیداد می کنند و متوجۀ ارزش اجتهاد شیعه نیستند که یعنی موتور محرّکه ی دین. همین.


از شما به دلیل این مصافات متحمّلانه و متامّلانه هم بسی بسی ممنونیم. (دامنه دارابکلا)