پست 1323 : به شرح دامنه : به نام خدا. دو تابلوی زیر به خوشنویسی جناب حجةالاسلام والمسلمین سید احمدآقا شفیعی دارابی مدیر محترم حوزه ی علمیه ی مصطفی خان ساری که آن را به تلگرام دامنه ارسال کردند، تقدیم تان می شود. با سلام و سپاس فراوان از ایشان که دارای فضایل هستند و محبت و لطف دارند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
جهانیان همه گر منع کنند از عشق _ من آن کنم که خداوندگار فرماید
پست 888 : به قلم دامنه. به نام خدا. در سلسله مباحث دارابکلا و روحانیت، به ترتیبی که در دفترم ثبت کرده ام، اینک به معرفی حجة الاسلام والمسلمین ابوطالب طالبی دارابی (مشهور به شیخ وحدت) فرزند مرحومان حجة الاسلام حاج شیخ علی اکبر طالبی دارابی (ابن کبل آخوند ملاعلی، ابن ملاحیدر، ابن ملاطالب) و مُلازهرا آفاقی دارابی _فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی_ می پردازم: (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
سرگذشت کامل شیخ وحدت با عنوان زندگی پرماجرا: اینجا
عکس های شیخ وحدت: قسمت 1 : اینجا
عکس های شیخ وحدت: قسمت 2 : اینجا
عکس های شیخ وحدت: قسمت 3 : اینجا
عکس های شیخ وحدت: قسمت 4 : اینجا
عکس های شیخ وحدت: قسمت 5 : اینجا
شیخ وحدت. عکاس: سیدعلی اصغر. سال 1385. جادۀ جنگل کیجاقلعۀ روستای دارابکلا
پست 2442 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز به معرفی عموزاده ی بسیار مهربان و مهمان نواز و مردمی، روحانی خالص و خدوم و خاکی جناب حجة الاسلام والمسلمین آشیخ خلیل طالبی دارابی _مرحوم حاج رمضان_ می پردازم.
ایشان از نسل دهه ی 30 دارابکلای عالِم پرورند. از خاندانی بشدّت مذهبی، مسجدی، تکیه ای، متدیّن، پرهیزگار و نجیب و مهربان. جناب آشیخ خلیل، در نوجوانی در تب فراق جانسور رحلت مادرشان، بی قرار شدند و به وضع بی مادری و مظلومانه و محرومانه نزد پدرِ مومن و مردمی و فوق العاده مهربان شان، مومنانه بزرگ شدند.
ابنداء در بیت مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی نزد آقا به تمام و کمال مورد اعتماد و وثوق شان شدند و از همان مکان و همان زمان بود که جرقه ی طلبگی در قلب شان جهید و طلبه ی مرحوم آقا شدند. مدتی در مدرسۀ علمیۀ امام صادق _ علیه السّلام_ تلمّذ کردند و آنگاه با همه ی رنج ها و سختی ها و کمبودها به قم هجرت کردند و در جوار حضرت معصومه _ سلام الله علیها_ فقدان مادرشان _مرحومه کربلایی معصومه_ را جبران نمودند.
در حوزه ی علمیه ی قم در میان روحانیون دارابکلا، فردی محبوب و دوست داشتنی شدند و همه، ایشان را به دیده ی یک برادر و مَحرم راز می دیدند و می بینند. غمخوار همه اند و از روحیه ی ویژه ای برخودارند؛ که گویی جان خویش را برای حلّ مشکل دوستان و مردمان نثار می کنند. این وجه ممیّزه ی ایشان است و این حال و دگردوستی به هیچ کسی بجز او تعلّق ندارد. در این اخلاق و روحیات زبانزد خاصّ و عام اند.
جناب حجة الاسلام شیخ خلیل طالبی دارابی تا آخرین دروس حوزه _یعنی خارج فقه و اصول_ گام های تحصیلی و پژوهشی برداشتند و با عزم راسخ، هرگز از زیّ طلبگی و وجوه عالی آخوندی خارج نشده اند. و از چند سال پیش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول هدایت های دینی و شرعی اند. و به عنوان نمایندگی ولی فقیه در یکی از نیروهای پنچ گانه سپاه، همچنان فعّال و خدمتگذاری به نظام جمهوری اسلامی اند. در کنار این اشتغال و درس و بحث، اهل تبلیغ و منبر هم بوده و هستند.
دامنه ایشان را این گونه می شناسد: فردی باایمان، دارای خلوص بالا، غیور، خاکی، دلرَحم، مردم دوست، حلّال مشکلات نیازمندان، معنوی، اهل عبادات و نیز بی آلایش و صمیمی و بی کینه و تلاشگر و رزمنده ی دفاع مقدس.
از مهمترین خصیصه ی این روحانی مهربان و بی ریا، کارکردن در زمین کشاورزی در کنار پدر و برادران شان بود. که در آن زمان با جدّی ترین انگیزه پدرشان را تنها نمی گذاشتند. خودم بارها در سال های دور در بخشی از تابستان ها، شاهد این حال کمک به والدین کرام شان بودم که از صبح زود تا پاسی از شب در سرِ زمین های شان کمککار خانه ی شان بودند. سال هایی که اغلب خانواده های دارابکلا با فقر و نداشتی ها دست و پنجه نرم می کردند، آشیخ خلیل از قم به محل می آمدند و پدرشان را تنها نمی گذاشتند، تا در تنهایی ها و خرج و هزینه های فرزندان، زمینگیر نشوند.
خوشحالم این شخصیت بزرگ دینی و بی ادّعا، عموزاده ی خوب من اند. و خوشحالترم که برادرهای شان همگی متدیّن و کاری اند و سه خواهر گرامی شان که همگی زنانی بسیار مومن و مهربان اند. و نیز خرسندم که یکی از برادران آشیخ خلیل _علی اکبر_ داماد خواهرم است و طی این چند سال وصلت و فامیلت _هم در نسَب و هم در سبَب_ هیچ بدی و کدورتی از ایشان ندیده ایم.
بر این خاندان مؤمن و مردم پسند، سلام گرم و صمیمانه دارم و بر همه ی آنان تاکید دارم قدر و منزلت و نعمت های آشکار و نهانِ، بزرگ شان یعنی جناب حجة الاسلام شیخ خلیل طالبی دارابی را همواره پاسدار باشند. از روح پاک و روحیه ی دلنواز آن شیخ دلرُبا می خواهم دامنه و دامنه خوانان شریف را در دلِ مالامال از معنویات خویش، دعا نمایند. رابطه ی مان همیشه گرم و نزدیک و بر اساس مودّت بود و خواهد بود.
از این شیخ خاکی و خالص می توانستم بیشتر از اینها بنویسم؛ اما از آن می گذرم تا وقت شما را زیاد نگرفته باشم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
جناب حجة الاسلام آشیخ خلیل طالبی دارابی. عکاس حمیدرضا طالبی دارابی. در 13 خرداد 1395 دارابکلا منزل جناب باقر مداح
حجة الاسلام شیخ خلیل طالبی دارابی. دارابکلا. در لباس کار. برای تعمیر منزلش که بر اثر تگرگ 9 مهر ماه 1394 تخریب شده بود. خداقوت عموشیخ خلیل. این عکس آخر را جناب رنگین کمان به دامنه هدیه نمود. ممنونم
درود به عموی خودم جناب آشیخ خلیل طالبی دارابی. عکاس: حمیدرضا طالبی دارابی. 13 خرداد 1395
و
جناب حجة الاسلام آشیخ خلیل طالبی دارابی و دامادشان جناب باقر مدّاح
دائی و خواهرزاده کنار هم شیخ خلیل طالبی دارابی و حمیدرضا طالبی دارابی. 13 خرداد 1395 در دارابکلا
7 خرداد 1394 . مسجد سنگ بند قم. مراسم ختم مادر جناب حاج احمد. حُجج اسلام: شیخ خلیل طالبی دارابی. شفیعی مازندرانی. عکاس: دامنه
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام صمیمانه ی من هم به شما دوست ارزشمند و فاضلم جناب حجة الاسلام شیخ محمدجواد غلامی دارابی. ممنونم از تصدیق تان بر کمالات این مردِ مومن و انقلابی و خوش اخلاق محل که الحقّ، هم حاجی بافضلی ست و هم کربلایی بامعرفت و باعزّت. در ضمن، با اصولی که در باورهایم دارم، خستگی، را باید خسته کرد. انسان، ناخسته ترین موجود حضرت هستی بخش است. تشویق های تان بر روحیه بخشی دامنه موثر و نافع است. خدا نگه دارتان. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. و آقاخلیل درواری. دارابکلا. عکس ارسالی جناب رنگین کمان به تلگرام دامنه
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام و بسیار بسیار ممنون. الحقّ یک ویژه نامه است این پست و این نشان لطف توست به این امور که خیر و برکت است در آن به وُفور. اعتراف می کنم خیلی خیلی بهتر از متن من در پست 2409 اینجا این مرد بزرگ دارابکلا را که از باوثوق ترین شخصیت های مومن محل اند، معرفی کرده اید. به 5 شیوه ی جذّاب و پروشگرانه ی: خاطراتی، استنادی، انتسابی، اقداماتی و تصاویری. فقط می گویم تبارک الله رفیق. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
جناب حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. عکاس: مهندس محمد عبدی سنه کوهی
مهندس محمد عبدی و حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا. منزل ایشان. عکاس: دوست دبیرم جناب حاج تقی آهنگر دارابی
شجره نامه خاندان مرحوم میرمحسن پدرش، به خطّ حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا. منزل ایشان
عکس زیارت کربلا به همراه پدرش مرحوم حاج میرمحسن شفیعی دارابی
سلام دامنه بر شما ای نجیب زاده ی مومن متقی خدوم
قسمت سفید خط آخوند ملاعلی اکبر دارابکلاییی پدر مرحوم آآیة الله آقادارابکلایی
و
و
و
آثار تاریخی
ائمه ی بقیع (ع) تابلوی اتاق حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا
دمِ دروازه ی منزل حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا. و آن هم بیت تاریخی مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی
مهندس محمد عبدی سنه کوهی پژوهشگر مسائل. و کوچه ی منزل حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی در دارابکلا
پست 2413 : به قلم میرزاعلی چلوئی دارابی 7 : «به نام خدا. سلام دارم خدمت شما جناب اقای طالبی و دامنه خوانان بزرگوار. نظر به پست مربوطه ی جناب حاج آقا کل سیدمحمد شفیعی عارضم به محضرتان مبنی بر اینکه متن را کامل خواندم و همه تعاریفت راجع به ایشان را با ایمان قلبی کاملا قبول دارم . من نیز خواستم مطلبی برای این بزرگوار بنویسم لکن هر جه فکر کردم دیدم تمام حسَنات را شما عزیز دل، نگاشتی . پس بر این امدم تا خدا قوت و خسته نباشید بگویم خدمت جنابش . و از درگاه خداوند رحمان برایشان صحت و سلامتی همراه با طول عمر با عزت ارزو دارم . با سپاس فراوان.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما حاج میرزاعلی چلوئی دارابی. تاییداتت به عنوان یک نیروی انقلابی، خدوم و هم محلی در باره ی معرفی حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی واقع در پست 2409 اینجا، نشانه ی شناخت و بزرگواری هم شما و هم ایشان است. ممنونم که این گونه پست ها مورد توجه ی شما و سایر بزرگواران واقع شده است. و خیلی از بزرگان و دامنه خوانان طی تماس تلفنی و تلگرامی و واسطه ایی از این کار اظهار خرسندی نمودند. خدا را شکر می کنم بابت تحسین های تان. خدا به همراه ات جناب میرزاعلی گرامی. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 5 : «سلام. حاج کل سید محمد شفیعی در راستای کارهای فرهنگی قدمهای دیگری هم بر داشتن. از قدمهای که ایشان بر داشتن این هستش که خانوادهای دارابکلا چه کسانی که مقیم هستن و الان نیستند از درخت به شاخه تبدیل کرد و از گذشتگان تاریخ می نویسد. من هم به نوعی زنده بودنم را مدیون ایشان هستم. »
«سلام و عصر زیبایتان بخیر. من هم به حاج میرزا چلویی و دست اندر کاران این امر خیر که باعث گشته مزاری زیبا داشته باشیم قدردانی و تشکر می نمایم. و از خانواده مرحوم مشهدی علی دارابکلایی که سالها حراست گلزار شهدا را بر عهده داشته ممنون و سپاسگذاریم. روحش شاد.»
پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب رنگین کمان گرامی. از این که نسبت به پست معرفی جناب حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی در پست 2409 اینجا و نیز به متن زیارت در مزار دارابکلا واقع در پست 2404 اینجا متنی خوب و با احساس انگیزه ی دینی، اخلاقی و اجتماعی نوشتی و برای چاپ و انتشار به دامنه ارسال کردی ممنونم. مؤیّد باشید. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
پست 2409 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز باید به این مردِ بزرگ که از نام آوران مؤمن و انقلابی دارابکلای بزرگ اند بپردازم؛ یعنی جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی که از نظر دامنه گرچه در کسوت آخوندی نیستند ولی با خصیصه ها و کارویژه هایی که دارند، در ردیف و هم راستای روحانیون بزرگوار محلّ اند.
این شخصیت باایمان و متشرّع و مردم نواز و محبوب دارابکلا از خانواده ایی مذهبی و ساداتِ معظّم و باتبار زاده شدند. یعنی از پدری بزرگوار مرحوم حاج سیدمحسن شفیعی دارابی. و از مادری نجیب و مؤمنه که بر روح هر دو رحمت واسعه ی خدا باد.
از نسل دهه ی بیستم هستند. فردی متشخّص، عابد، متدیّن و مذهبی تمام عیار و از بی آزارترین فرد دارابکلا. آدم بزرگی که قرآن دان، قرآن خوان، اهل تهجّد و دعا و راز و نیاز و بشدّت هم متّکی به درآمدهای دسترنج خویش اند. اگر بگویم همه ی محل به او احترام ویژه و مختارانه می گذارند، شاید اغراق نگفته باشم. به احسَن وجه، شخصیتی وَجیهُ الملّه اند و مورد وثوق همه.
اتاق وزیری شکل انتهایی حیّاط منزل شان، از برجسته ترین اتاق های انقلاب بود که دامنه در 13 بهمن 1392 در پست 88 با عنوان 10 اتاق انقلاب دارابکلا اینجا به آن پرداخته بود. او از انقلابیون و از السّابقون ما هستند. صدها بار به قم رفتند و برگشتند تا محل را از تازه های مرکز اجتهاد باخبر سازند. تنها این نبودند، که او تا زمان اجرای اصل شورا در شهرها و روستاها، عضو خدوم و بی ادعا و پرکار قائم مقام شورای محل یودند.
همه ی خانواده های دارابکلا، با قیدِ قاطعِ 100% به او دَین اخلاقی و معنوی دارند؛ زیرا هم در کفن و دفن درگذشتگان نقش محوری شرعی _آداب خاص تغسیل و تکفین و تدفین_ را بر عهده دارند بی آن که یک ریال از کسی چشمداشتی داشته باشند. و هم در برخی امور مذهبی به او رجوع دارند.
من صاف و عیان بگویم شیفته ی ایمان و اخلاق و رفتار و تدیّن و عشق مذهبی و عبادات و بی تکلّفی و ساده پوشی و خوش مرامی این مرد خبیرم. الحق دانای شرعیات اند و پاسخگویی مسائل شرعی مردم به وُسع و شوق خویش.
تکیه و مسجد با ایشان انیس اند و ایشان بر آن دو مکان جلیس اند. مثل ایشان در محل خیلی کم اند. ارزش سیادت و نعمت های وجودش را باید کسانی درک کنند که به ماورای امور باورهای ایمانی و نعبّدی دارند. من افتخار می کنم در درون به این مومن درخشنده و روحانی محل معتقد و ارادتمند و دوستدارم.
با ایشان گرم، صمیمی، راحت، و بسیار بی تعارفم. ایشان هم قلبی دلنوازان بر من دارند و هنوز نیامده روزی که ایشان بر ما محبت نورزیده باشند. با همگان مهربان اند. اخلاق کامله ی او کاش قابل انتشار در محل بود. مثل وی نایاب اند.
در این جا موظّفم یاد کنم از همسر مکرّمه و زحمتکش ایشان، که دخترخاله ی مؤمنه ی مرحوم پدرم هستند و برای این خاله زاده ی مهربان و گشاده روی مان، سلامتی و برای مادر خدا بیامرزشان _به زبان همیشگی مان کلثوم خاله_ رحمت واسعه می طلبم.
خوشحالم و سربلند که حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی اخوی جناب حجة الاسلام والمسلمین آسیدحسین شفیعی دارابی اند. که به نظرم میان این دو برادر بزرگوار و محترم و فاضل، رابطه ی ویژه ی مودّت و صمیمیت عجیب، حکفرماست. و من خبر دارم که این دو برادر بسی به هم دلداده و انیس اند. اگر بگویم برادر بزرگ بر آن برادر کوچکتر حقِّ استادی دارند و وی را در اوج بی پدری و بی مادری _که خدا والدین کرام شان را بیامرزاد_ بشدّت و با محبّت مراقب بودند و بزرگ کردند و پرورش دادند و به این مرحله ی تفضّل رساندند، گزافه نبافته ام.
نکته ای را از سر ارادت و باور به حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی فاش دارم که وقتی آیة الله آقا شیخ محمد باقردارابکلایی _امام جماعت محبوب و مشهور مسجدجامع دارابکلا_ در اوائل دهه 80 رحلت کردند و محراب محل مان، بی امام شد و مامومین و مؤمنین محل به نماز فُرادا مجبور گردیده بودند، پیشنهادم بارها و بارها این بود تا روحانی بعدی، مقیم محل نشدند و جایگزین مرحوم آقا مشخص نگردیده است، چه خوب و اُولی است به حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی اقتداء شود. زیرا ایشان هم متشرّع اند، هم آموزگار قرآن و هم آگاه به انقلاب و عامل به احکام.
بگذرم! که تا همین نقل سخنم بسنده کنم که از نظر من ایشان فقط یک ردا و یک عبا و یک عمّامه کم دارند، در بقیه ی امور خود یک روحانی متهجّد و نمونه ی اخلاق حسنه اند. و آن دستارشان حکم عمامه ی مقدّس دارد بر من.
هر کجایی ای آقا، ای سیّد بزرگ، ای مرد انقلابی، ای که نماز و عبادات تان و حتی نمازجمعه ی تان همواره برقراره، و ای شوهرِ مهربان و رئوفِ و آداب دانِ خاله زاده ی خوب و خندان ما، ما را به دل و نای خویش دعا بدار. الله نگاه دار. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)
جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی از انقلابیون، مومنین، مشهورین و معتمدین بزرگ دارابکلا. 23 اردیبهشت 1395. ارسالی جناب رنگین کمان به دامنه
سمت راست جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی. سر مغازه رنگین کمان دارابکلا
به محضر شریف شما حاجی مومن و انقلابی سلام و ارادات دارم. (عکس ویراش شده توسط دامنه)
و
جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی. مرحوم حاج حسن رمضانی دارابی (پدر رنگین کمان) و جناب حجة الاسلام والمسلمین محمد نجفی. عکس های بالا را جناب رنگین کمان به دامنه اهداء نموده است. ممنونم از حاج حسین که در بخش معرفی روحانیون دارابکلا با دامنه جانانه و از روی اخلاص همکاری دارد و خواهدداشت
به قلم شیخ وحدت 15 : "بسمه تعالی. سلام. اصولاً هر سرزمینی تعلق به مردم همان سرزمین دارد وتعیین سرنوشت آن تنها در اختیار آحاد همان مردم می باشد. این حقیقتی است که امروزه کمتر جامعه ای را می توان یافت که به آن آگاهی نداشته باشد. گذشت آن دوره ها که مردم از روی نا آگاهی می پنداشتند یا در باور آنها جا انداخته بودند که هر سرزمینی ملک طلق پادشاه آن سرزمین است وآنها ـ عموماً ـ رعیت پادشاه وتحت قیمومت اویند، از خود چیزی آنچه پادشاه به آنان عطا فرموده ندارند وآرزویی جز سلامتی وبقای ملک ومملکت ذات ملوکانه در دل نباید داشته باشند. امروزه این باورها در نظر مردمان به شوخی نزدیکتر است تا واقعیت، وباور اکثریت قاطع انسانها بر روی این کره خاکی درست مقابل باور گذشتگانشان است، یعنی همگان به این آگاهی معجزه گر رسیده اند که:
1 ـ سر زمین آنها ملک طلق خود آنها است.
2 ـ همه افراد ـ بدون هیچ استثنایی ـ نسبت به سرزمین وتعیین سرنوشت خود از حق مساوی برخوردارند.
3 ـ قدرت از آن ملت بوده واو آن را به رسم امانت در اختیار هر کس که صلاح بداند قرار می دهد.
4 ـ برگزیدگان ملت همگی خدمتگذار ملت بوده ودر ازای خدمت مزد خود را دریافت خواهند کرد.
5 ـ هر کس خود را بدون رضای ملت وبیرون از ضوابط تعیین شده از سوی ملت در بخشی از قدرت جا بزند غاصب بوده وباید بر اساس قانون مجازات شود.
اینها واصول اساسی دیگر ، تنها بخشی از آگاهی هایی است که مردمان این عصر از آن برخوردار شده اند. مردم رشید، نجیب وسلحشور ایران زمین نیز بر پایه همین آگاهی های سرنوشت ساز، تحت زعامت رهبر کبیرشان حضرت امام خمینی (قدّس الله نفسه الزکیّة)، علیه نظام شاهی قیام کردند وپس از فروپاشی آن در 22/ بهمن/1357 وبا تشکیل دولت موقت در فاصله کوتاهی (یعنی در 12/ فروردین/ 1358) پای صندوق های اخذ رأی هجوم بردند وبا بیش از نود وهشت در صد آرای خود، به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند، و بساط شاه و شاهیگری را برای همیشه از این سرزمین جمع کردند. تا بعد"
---
به قلم شیخ وحدت 16 : "بسمه تعالی. سلام. در نظام شاهی ـ رعیتی، شاه فوقِ همه چیز وهمه کس بوده ودر برابر هیچ کس پاسخگو نمی باشد، او خود را سایه خدا در زمین وخداوند را تنها فرمانروای آسمان می داند. در نظام شاهی، قانون را مزاج شاه مشخص می کند. مزاج شاه اگر سرد باشد یا گرم، اگر سودایی باشد یا صَفرایی، اگر معتدل باشد یا خارج از اعتدال، قانون صادر شده از سوی او برای رعیت تأثیر مستقیم دارد، یعنی یا برای رعیت، سودا آفرین است یا صَفرا زا، یا باعث سرد شدن مزاج رعیت می شود یا مزاج رعیت را گرم می کند، وبالاخره یا مایه اعتدال رعیت است یا یکسره رعیت را از اعتدال خارج می کند. اما در نظام جمهوری قضیه درست بر عکس نظام شاهی است، یعنی در این نظام: أوّلاً ـ خدا هم خدای آسمان است، وهم خدای زمین. ثانیاً ـ مردم همه بندگان خدایند واو زمین را در اختیار بندگان خود قرار داده تا آنان به اختیار خود در آن به عمران وآبادانی بپردازند. ثالثاً ـ قانون گذار، خود مردم اند، وقانون، تابع مزاج خود مردم است. رابعاً ـ مجریان قانون، مسئول در برابر مردم، ومردم، مسئول در برابر خدا هستند. تا بعد"
---
به قلم شیخ وحدت 17 : "بسمه تعالی. سلام. در نظام شاهی، حکومت ماهیت قدسی، وصبغه آسمانی دارد. برای همین، مردم ـ از خواص وعوام ـ ناچار به تقدیس حکومت وکُرنش در برابر آن هستند. به عبارت دیگر: حکومت، کعبه آمال مردم، ومردم، طواف کنندگان دور آنند. حکومت، نگین انگشتری، ومردم، حلقه ونگهدار آنند، وبالاخره حکومت، تاج وتخت شهریار ومردم، زینت تاج وتخت شهریارند. اما در نظام جمهوری، حکومت، ماهیت زمینی داشته واز هر گونه قداستی برکنار است، ارزش حکومت ـ ذاناً ـ از یک لنگه کفش کهنه ووصله خورده، و از آبی که از دماغ بُز بر اثر عطسه جاری می شود کمتر است. حکومت، تنها در سایه عدالت، ارزش می یابد. هر چه عدالت در حکومت، قوی تر اجرا شود به همان اندازه ارزش حکومت بالا می رود، وهر چه ظلم وبی عدالتی از ناحیه حکومت بر مردم وارد شود به همان اندازه از ارزش آن کاسته می شود. بنا بر این آنان که حکومت را به خاطر نفس حکومت می ستایند، در خوش بینانه ترین حالت باید بگوییم: ذهنیت قدسی بودن حکومت همچنان در اینان به عنوان میراث به جا مانده از حکومت شاهی وجود دارد. تابعد"(14 فروردین 1395)