روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

حجة الاسلام سید روح الله شفیعی دارابی


به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، امروز به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام سید روح الله شفیعی دارابی می پردازم.


سید روح الله که مسمّی به اسم امام روح الله _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ ست زادۀ قم اند. فرزند جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدحسین شفیعی دارابی. به عبارتی نوۀ دختری مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی.


ایشان از برادرش جناب حجة الاسلام سید مجتبی شفیعی دارابی کوچکترند. هر دو برادر که از نسل سادات و منتسب به خاندان اهل بیت (ع) اند از تربیت شدگان حوزۀ علمیۀ قم اند.


سید روح الله مانند سید مجتبی طلبه ای درسخوان، کوشنده، پر جنب و جوش و فعال در حوزۀ علمیه ی قم اند. از مقدمات تا درس خارج فقه و اصول را بخوبی طی کرده اند. همسر مکرّمه ی سید روح الله نیز از نخبگان و فرهیختگان و دکتر هستند. برای این دو بزرگوار آرزوی توفیقات بیشتر و سلامتی روزافزون دارم.


من با جناب سید روح الله بارها از نزدیک گپ و گفت مختصر کرده ام. فردی زیرک، خندان، بااخلاق، متواضع و بسیار خوش برخورد هستند و انصافاً هر دو برادر نمونه اند در اخلاق اجتماعی و حضور متین در محافل عمومی و در خط انقلاب و ولایت و رهبری بسیار پرشور و حال اند.


من در دامنه طی دو پست منفکّ، یکی در 18 خرداد 1392 در پست 205 اینجا و دیگری در 21 تیر 1395 در پست 2964 اینجا، به زندگانی پدر گرامی شان جناب حجة الاسلام والمسلمین سیدحسین شفیعی دارابی پرداخته بودم.


نیز در پستی جداگانه در معرفی مختصر جناب حجة الاسلام آقا سید مجتبی شفیعی دارابی در 22 خرداد 1395 در پست 2666 اینجا، اقدام نموده بودم.


در پایان به بیت شریف این خاندان گرامی و سادات و روحانی سلام و درود می فرستم. ان شاء الله تعالی ما را مشمول دعاهای شان بفرمایند. هنوز به عکس جناب سیدروح الله شفیعی دارابی دسترسی نیافتم تا منعکس کنم.


خوشبختانه در تاریخ 3 خرداد 1396 عکس هایی واصل شد و در پست 5241 اینحا، منعکس شد که همان تصاویر در این پست الحاق می شود:


حجة الاسلام سید روح الله شفیعی دارابی.  مسجدجامع دارابکلا. اردیبهشت 1396. ارسالی رنگین کمان به تلگرام دامنه


حجة الاسلام سید روح الله شفیعی دارابی. مسجدجامع دارابکلا. اردیبهشت 1396. ارسالی رنگین کمان.


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام شیخ باقر رمضانی دارابی


به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، امروز به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ باقر رمضانی دارابی می پردازم.


ایشان از بالامحله ی دارابکلا _از محله ی اتاق پیش_ اند از خاندانی روحانی و قرآن آموز. یعنی پدرشان مرحوم شیخ علی رمضانی دارابی از مکتب خانه داران خانگی دارابکلا بودند.


این خانواده ی مذهبی و متدیّن، دو روحانی تحویل جامعه ی اسلامی داده است: جنابان حجة الاسلام شیخ باقر رمضانی دارابی و حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی. که آشیخ محمود را در پستی جداگانه 30 اردیبهشت 1395 یعنی پست 2398 اینجا معرفی کرده بودم.


شیخ باقر رمضانی طلبگی را ابتدا پیش مرحوم آیة الله آقاشیخ محمد باقر دارابکلایی در مدرسه ی علمیه ی امام صادق _علیه السّلام_ روستای دارابکلا تبرُّک کردند و سپس به مشهدالرّضای امام رئوف _علیه السّلام_ عزیمت نمودند و در حوزه ی آنجا به تحصیل همّت گماشتند و پس از مدتی ماندن در مشهد به آبندانسر ساری بازگشتند و الحمدُلله الان در کسوت روحانیت و در مقام وعظ و خطابه در خدمت انقلاب و مردم اند.


روحانیون دارابکلا


حُجج اسلام مرحوم شیخ عباسعلی مختاری. شیخ باقر رمضانی. مزار دارابکلا. مراسم شهید مختاری. ارسالی خلیل شاه علی



ایشان به لحاظ سبَبی نیز با خاندانی روحانی و سادات وصلت کردند که همسر مکرّمه ی شان در سال های اخیر به رحمت خدا پیوستند.


پدرهمسرشان مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی شفیعی دارابی بودند که دامنه در 29 مرداد 1395 در پست 3256 اینجا به معرفی آن مرحوم پرداخت.


جناب حجة الاسلام سید حسین شفیعی دارابی برادرهمسرشان هستند که در 13 خرداد 1395 در پست 2552 اینجا به معرفی اش اقدام کردم.


و نیز دیگر برادرهمسرشان مرحوم حجة الاسلام سید رسول شفیعی دارابی بودند که چند سال پیش به علت بیماری درگذشت. که دامنه در 15 آذر 1395 در پست 3794 اینجا معرفی اش نمود.


برای جناب حجة الاسلام شیخ باقر رمضانی دارابی آرزوی توفیق و سعادت و بهروزی می کنم و ان شاء الله در راه اسلام و مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران در اَدی دین مؤیّد باشند.


من اخیراً با ایشان تماس تلفنی برقرار ساختم و قرار شد عکس و سرفصل هایی از زندگانی شان را به من برسانند که هنوز واصل نشد.

(دامنه دارابکلا)


عکس های روحانیون دارابکلا


پست 3931 : به نام خدا




روستای سیکا سال 1382. از راست: آقای اکبری. حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی. حجة الاسلام شاکری. سید تقی هاشمی. آقای کهنسال. ارسالی مهندس محمد عیدی به دامنه (عبدی همکلاس حجة الاسلام مهدی رمضانی دارابی در دبیرستان ساری بود)

بقیه عکس ها در اینجا


سید اسدالله حسینی دارابی


به قلم دامنه



به نام خدا. دیشب جناب رنگین کمان با ارسال خبر و دو عکس زیر به تلگرام دامنه، باخبرم ساخته بود که حاج سید اسدالله حسینی دارابی به رحمت خدا پیوست.


آن مرحوم که انسانی مؤمن، فردی متشرّع، قاری قرآن مذهبی و حامی انقلاب و نظام و اهل کار و تلاش کشاورزی بود، در خانه اش مکتبخانه ی قرآن داشت. از دیرباز، آموزانندۀ قرآن بود. تلاوتگر کتاب خدا در محافل و مراسم بود. ایشان تا آخرین لحظات عمرش از این صبغۀ عالی قرآنی اش دست نشست و در جمع بچه ها و خردسالان و بزرگسالان، با حالت خشوع و خلوص به قرآن خوانی می پرداخت.


شاید بتوان گفت اکثر جوان های دهه های اخیر روستای دارابکلا پیش ایشان قرآن خوانی را تعلیم یافته اند و اَلفاظ زیبای جزء سی قرآن (=عمّ جزء) را با اَدای او ایراد کرده اند.


بخوبی این خاطره ام از آن مرحوم به یادم مانده است که من در نوجوانی به همراه دوست و همسایه ام محمد گرجی به خانه اش رفته بودیم که قرآن بیاموزیم. محمد را پذیرفت؛ اما من را به احترام پدر و مادرم _که هر دو مُلّا بودند و در خانه ی مان مکتبخانه داشتند_ قبول نکرد و گفت: پیش والدین بزرگوارت بیاموز. خواست، شأن والدین عزیزم را پاس و محفوظ نگاه بدارند. بگذرم


دامنه ضمن قدردانی و سپاس از جناب رنگین کمان در ارسال خبر و تصویر، این درگذشت مدرّس سنّتی قرآن روستای دارابکلا را به بازماندگان و خاندان و همۀ منتَسبینش خصوصاً به پسرانش  یعنی دوست گرامی ام معلم ارزشگرا و رزمنده سید کریم حسینی دارابی و جناب سید هاشم حسینی دارابی تسلیت می گوید. روحش شاد و غریق رحمت خدا باد. صلوات.


(دامنه دارابکلا)


   

عکس های روحانیون دارابکلا


پست 3917 : به نام خدا



عکس بالا: سردرگاه مسجد و تکیۀ روستای دارابکلا. روز اعزام به جبهه دارابکلایی ها در بهمن 1364. مرحوم آیة الله دارابکلایی و دامنه و بوسۀ قرآن. حجة الاسلام والمسلمین سید حسین شفیعی دارابی در مصافحه با روانشاد یوسف رزاقی. عکس پایین: حُجَج اسلام سید جواد شفیعی دارابی (آق شفیع، پسر عمۀ دامنه) و شهید سید جواد شفیعی دارابی. عکس ها از  آلبوم شخصی دامنه.

(دامنه دارابکلا)


     

تکیه پیش روستای دارابکلا


پست 3899 : به نام خدا



تکیه پیش روستای دارابکلا که همیشه میقات انقلابیون بود. تو حالا را نبین که تکیه پیش شده یک میدانی برای سی پاتوق! و چهل و دو آروغ! و چهل و چهار دروغ! در پست 3898 اینجا به این اشاره کرده ام. عکاس: جناب یک دوست. 24 آذر 1395


(دامنه دارابکلا)


حجت الاسلام سیدعلی هاشمی دارابی


به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، اینک به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام سید علی هاشمی دارابی می پردازم:


ایشان برادر مرحوم سیدعبدالله هاشمی اند. ساکن آهنگرمحلۀ دارابکلا. از روحانیون سادات محل و از نسل دهۀ 40. طلبگی را از مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع)، نزد مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی آغاز کردند.


آنگاه به حوزۀ علمیۀ ساری رفتند و به دروس حوزوی شان استمرار بخشیدند. و همچنان در این کسوت به ساری می روند و در محل ساکن اند. من اطلاعات زیادی از ایشان ندارم. در جوانی _که من محل بودم_ بیشتر ایشان را می دیدم.


تا جایی که از دورۀ جوانی باخبرم فردی بااستعداد، مطالعه گر و زیرک اند. شوخ طبع و گرم هستند. در فوتبال هم از همان قدیم ها از متبحرّان بودند.


جناب آق سید علی هاشمی چون در محافل عمومی محل دیده نمی شوند، یا کمتر حضور می یابند، بنابراین من تا به حال سخنرانی و منبرشان را ندیدم. برای ایشان آرزوی توفیق الهی و سلامتی می کنم. عکسی هم از ایشان ندارم تا منعکس کنم. به دو نفر سپردم اگر مقدور بود برام تلگرام کنند.


(دامنه دارابکلا)


عکس های روحانیون دارابکلا، قسمت دوم

به نام خدا. قسمت دوم. در سلسله پست های معرفی روحانیت دارابکلا، عکس های این بزرگواران را در پست هایی جدا، منعکس می کنم. با سلام و آرزوی توفیقات الهی برای همۀ آنها.


در این قسمت از عکس های روحانیون دارابکلا، از جنابان حاج حسین رنگین کمان و حاج علی میرزا چلوئی دارابی در ارسال تصاویر به دامنه ممنونم. البته عکس ها توسط دامنه ویرایش شده است:



مرحوم آیة الله سید رضی شفیعی دارابی. مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی



بقیه در اینجا


(دامنه دارابکلا)


در بارۀ حجة الاسلام شیخ سعید چلوئی دارابی


به قلم مهندس محمد عبدی سنه کوهی



«سلام کبلاقا جان. این کربلایی استا مجید چلویی در پست 3875 اینجا همسفر کربلایم در تیرماه سال 1387 هستیم و آی  خاطره ماطره با همدیگر داریم.


بسیار بسیار شنیدنی و خواندنی که در آینده در برگی از زندگی من خاطره اش را در نظر دارم مفصل بدان بپردازم و اشارات جالب توجهی در ان خواهم داشت به برخی وقایع و مقایع و قیل و قالها و ...


بگذریم برادرِ شیخ سعید اونی که داماد حاج نقی طالبی است، دوست صمیمی و بزرگوارم را به قیافه و حُسن خلق و برخورد می شناسم و ذاتاً بسیار خوب و دوستداشتنی هستند این چند کلام جهت اطلاع و عرض ارادت عرض کردم.»


پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب مهندس. هم ممنونم استقبال کردی و هم مترصّدم که خاطراتت را بنویسی و بنگرم. خدا به همراه.

(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام شیخ سعید چلوئی دارابی


به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، اینک به معرفی مختصر طلبۀ جوان دارابکلا جناب حجة الاسلام شیخ سعید چلوئی دارابی می پردازم:


ایشان فرزند اُسّا مجید چلوئی دارابی اند. برادرزادۀ جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی چلوئی دارابی _امام جماعت مسجد جامع دارابکلا_. آقاسعید در حوزۀ علمیۀ بابل تحصیل می کنند. فردی خوش رو،خوش گو، خوش خو و خوش اخلاق و باوقارند.


خانوادۀ شیخ سعید همگی از متدیّنان و خوبان اند. همه ی برادران خانوادۀ اُسّا مجید نیروهای انقلابی و مذهبی اند. یکی از برادران ایشان یعنی آقا وحید، داماد دخترخاله ام حاجیه هاجر، همسر جناب علی اکبر بابویه دارابی (مرحوم حاج حسین پدر طلبۀ شهید حسن بابویه) اند از  جوانان نیک محل اند.


دیگر برادر ایشان داماد حاج نقی طالبی دارابی اند که جنب مسجد جامع دارابکلا عکاسی دارند و از جوانان بااخلاق و متین هستند.


برای جناب شیخ سعید و خاندان باارزش شان آرزوی توفیق و سلامتی روزافزون دارم. عکسی از ایشان فعلاً ندارم تا پخش کنم مگر آن که واصل شود.

(دامنه دارابکلا)


طلبۀ شهید حجة الاسلام حسن آهنگر دارابی (طالب)


به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، اینک به معرفی مختصر طلبۀ شهید حجة الاسلام حسن آهنگر دارابی (مرحوم طالب) اقدام می کنم:


این شهید گرامی، فرزند مرحوم محمدزکریا طالب و از طلبه های روستای دارابکلا از جوانان  باایمان و آرام و مذهبی محل بودند. پدرش مردی مؤمن، متّقی و از ذاکرین پیشکسوت اهل بیت (ع) و از جوشی گیران غیور عزای حسینی (ع) در تکیۀ دارابکلا بودند که در حدّ شیخ بودند و نوحه خوان و قرآن خوان و نیز خادم الحسین (ع) در ایام محرّم و ماه رمضان.


آن مرحوم به اشتیاق فراوان یکی از پسرانش _حسن_ را به نظام روحانیت تقدیم نمودند تا برای دین و آئین خدمتی را کرده باشند. اما بحرانی که دشمنان ایران و اسلام طی 8 سال جنگ تحمیلی بر مردم و کشور ایران آورده بودند، جوانانی غیرتمند و متدیّنی مانند طلبۀ گرانقدر حسن آهنگر را به شوق جهاد و شهادت و ایثار و اَدای دَین به دین و ناموس و تمامیت ارضی، به جبهه ها گسیل داشت.


من این شهید را همیشه آرام، بامرام، اخلاق گرا، و خیلی مهربان و با چهره ایی مظلوم و متبسّم می دیدم. فردی از تبار خاندانی زجرکشیده و طعم تلخ نداشتی ها را چشیده، بودند. که من در 5 آذر 1392 در پست 21 اینجا در بحث چند قسمتی «کوچه های دارابکلا پر از شهیده» به  این شهید گرامی و پدر گرانقدرشان در دامنه پرداخته بودم.


این طلبۀ شهید از مشتاقان پاک نهادی بود که به فرمان امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ به عنوان طلبۀ رزمنده چند بار به جیهه ها اعزام شد و برای اسلام و ایران و نظام جمهوری اسلامی فداکار و در نهایت شهید شد و ستاره ای از ستارگان درخشندۀ دارابکلا  گردیدند.


شهادت این گونه انسان ها و جوان ها از خاندان مذهبی و حامی انقلاب، به همگان این پیام رسا را می رساند که خون، هدیۀ خداست و باید هم در زمان جهاد مقدّس برای خدا هدیه گردد. روح این شهید و پدر باارزشش شاد و جاوید و درود بر بازماندگانش.



19 شهید روستای دارابکلا. نفر چهارم از راست طلبۀ شهید حسن آهنگر. عکاس: جناب یک دوست. تابستان 1395


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام شیخ صادق چلوئی دارابی


به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، اینک به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام شیخ صادق چلوئی دارابی می پردازم:


ایشان فرزند حاج رمضان چلوئی بالامحلۀ دارابکلاست. از نسل دهۀ شصت. داماد محمد حسین رمضانی دارابی اند. طلبگی را از حوزۀ مصطفی خان ساری نزد مرحوم آیة الله حاج سید رضی شفیعی دارابی آغاز کردند. سپس به حوزۀ مشهد مقدس عزیمت کردند و در آنجا به ادامۀ تحصیل پرداختند و در طول طلبگی از تبلیغ دریغ ننمودند و معمولاً به کهنوج کرمان می رفتند.


شناخت من از ایشان اندک است و کمتر وی را از نزدیک دیده ام. اما بر حسب دریافت اطلاعاتم، شیخ صادق روحانیی خوش مَشرب، ساده، بی آلایش،زیرک، اهل درس و مطالعه هستند و در امور زندگی شان نیز اهتمام و جدّیت و دقت دارند.


ایشان در نیروی انتظامی (=ناجا) ابتدا مسئولیت عقیدتی سیاسی این یگان در شهرستان سوادکوه را بر عهده داشتند و هم اینک در شهرستان جویبار این سمت را عهده دارند.


اساساً در خاندان و اَنساب جناب شیخ صادق، کسوت روحانیت و میل به طلبگی و آخوندی، سابقه ای دیرین و پرتعداد دارد. زیرا خاندانی مذهبی و متدیّن و باسابقه و متمکّن بوده و هستند. در اینجا برای شناخت ایشان و خاندان شان می توانم به اینها اشاره کنم:


عموی ایشان مرحوم «آیة الله حاج شیخ عبدالله دارابی نیا» که من در 8 خرداد 1395 در پست 2500 اینجا به معرفی شان اقدام نمودم.


پسرعموی وی جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ مهدی دارابی نیا، فرزند مرحوم «آیة الله حاج شیخ عبدالله دارابی نیا» که در 14 شهریور 1395 در پست 3349 اینجا، معرفی شان کردم.


پسرعموی دیگرشان جناب حجت الاسلام شیخ موسی چلوئی دارابی که در 28 فروردین 1395 در پست 2077 اینجا، معرفی شان نمودم.


پسرعموی دیگرشان جناب حجة الاسلام شیخ محمد جوادی نسَب که در 12 آبان 1395 درپست 3573 اینجا، به معرفی شان پرداختم.


نیز پسرعموی دیگرشان جناب حجة الاسلام شیخ محمد چلوئی دارابی (مرحوم شیخ تقی) که در 25 اردیبهشت 1395 در پست 2335 اینجا در باره اش نوشتم.


عموی شان مرحوم شیخ تقی چلویی دارابی که مقیم قم بودند که من در آتی معرفی شان می کنم.


عموی شان مرحوم کبل احمد که گرچه روحانی نبود ولی مکتبخانه داشت و خیلی مذهبی و پرهیزکار بود.


نیز عموی بزرگ شان مرحوم مُلا شیخ علی اصغر که ساکن روستای جامخانه بودند و هنوز زندگی اش را در دامنه ننوشتم و در آینده طبق لیستی که تدارک دیدم، خواهم نوشت.


همچنین داماد خاندان شان شهید حجت الاسلام شیخ علی اکبر گرجی که در 21 آذر 1392 درپست 47 اینجا، در سلسله بحث دارابکلا و شهیدان و در پست های متوالی «کوچه های دارابکلا پر از شهیده» در وصف و زندگی اش نوشتم.


نیز جناب حجه الاسلام والمسلمین سید علی صباغ دارابی با این خاندان نسبت فامیلی دارند، که من در 18 اردیبهشت 1395 در پست 2233 اینجا، معرفی شان کرده ام.


در ضمن سید اسماعیل ترمی _همسایۀ ما در منزل دارابکلا_ نیز داماد دیگر خاندان شان هستند که این خانواده از خوبان محلۀ ما در دارابکلا هستند. بگذرم و به جناب آشیخ صادق از قم سلام و درود دارم و برای شان توفیقات الهی و خدمت به نظام جمهوری اسلامی آرزو می کنم. فعلاً عکسی از ایشان ندارم منعکس کنم.


(دامنه دارابکلا)


طلبۀ شهید حجة الاسلام حسن بابویه دارابی


به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، اینک نوبت به معرفی مختصر طلبۀ شهید حجة الاسلام حسن بابویه دارابی ست. من در تاریخ 5 آذر 1392 هم در پست 19 اینجا، با عنوان «کوچه های داربکلا پر از شهیده» در سلسه مباحث «دارابکلا و شهیدان» به این شهید اشاره و سلام و زیارتی داشتم که اینک در بحث روحانیت دارابکلا به شمّه ای از آن شهید می پردازم:


این شهید روحانی دارابکلایی، فرزند مرحوم حاج حسین بابویه دارابی اند. از نسل دهۀ 50. برادرِ آقایان جنابان حاج علی اکبر، _دوست قدیمی دامنه و شوهر دخترخاله ام حاجیه هاجر_، حاج قاسم _دوست و همرزمم_ و آقامهدی و خواهران محترم شان.

والدین گرانقدر و زحمتکش و باسخاوت و مؤمن این شهید گرامی، هر دو به دیار رحمت شتافتند که روح شان غریق رحمت خداوند باد. یاد آن ایام اوائل انقلاب به خیر که بارها و بارها در منزل آن مرحوم نشست ها و جلسات برگزار کردیم و سریال دلیران تنگستان شهید رئیسعلی دلواری را  می دیدیدم.


پدرِ متدیّن و خوش اخلاق و حامی انقلابِ این شهید گرامی به زیارت مشهد مقدس بسیار علاقمند بود و هر سال به حرم امام رضا (ع) مشرّف می شد و از اعضای خوب و دائمی هیأت ابوالفضل (س) پایین تکیه ی دارابکلا بود.


حسن، طلبگی را در مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع) نزد مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی آغاز کردند و سپس به حوزۀ ساری رفتند و به درس و بحث آخوندی پرداختند. نمی دانم آیا به حوزه های مشهد یا قم عزیمت کرده بود یا نه.


به هرحال آن شهید در دوره ای داشتند در مقامات علمی حوزوی طی طریق می کردند که جنگ تحمیلی موجب گشته بود اغلب جوانان از جمله این طلبۀ شهید که _جوانی بسیار بااخلاق و سر به تو و باحُجب و حیا بود_ به جهاد مقدس بشتابند.


این روحانی خوش اخلاق و بااخلاق، سرانجام پس از مدت ها در لباس رزمندگی با ایثار جسم و جان شیرینش، آن هم در دوره ای معنوی و جوانی از عمرشان _که هنوز ازدواج نکرده بودند_ به سن 16 سالگی به فیض شهادت نائل آمدند و ستاره ای از ستارگان دارابکلا گردیدند. روحش شان  شاد و همواره جاویدان.



طلبۀ شهید حجة الاسلام حسن بابویه دارابی. عکس های ویرایش شده توسط دامنه را خواهرشهید، منصوره بابویه (همسر گرامی علی دارابکلایی) به درخواست دامنه به تلگرام دامنه ارسال کردن. از ایشان ممنونم.


بقیه در اینجا


(دامنه دارابکلا)


حجة الاسلام حاج سید علی اکبر موسوی دارابی

به قلم دامنه



به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، اینک به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج سید علی اکبر موسوی دارابی می پردازم:


ایشان در اوائل دهۀ سی در خانوادۀ مذهبی و متدیّنِ بااَنساب و در سلسلۀ سادات جلیل القدر دارابکلا یعنی مرحوم حاج سیدیوسف موسوی به دنیا آمدند. این خانواده چهار برادر و یک خواهرند:



1- مرحوم میراحمد ساکن یورمله که در 19 تیر 1395 در پست 2946 اینجا در باره اش نوشتم. 2- مرحوم میرقاسم موسوی ساکن پیش پاسگاه قبلی دارابکلا. 3- حاج آقا سید علی اکبر موسوی که در دارابکلا و در میان افّواه، مشهور به «حاج آقا» هستند. 4- دوست دیرینم جناب آق سید موسی موسوی دارابی که معرّف حضور هستند. 5- و نیز تک خواهرشان حاجیه سیده کبری، همسر محترمه ی سیدرحیم موسوی (برادر آق سیدکریم، میرمؤمن، میرعلی محمد). بگذرم.



جناب حجة الاسلام «حاج آقا» موسوی مانند قریب به اتّفاق روحانیون دارابکلا، طلبگی را در مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع) نزد مرحوم آیة الله شیخ محمد باقر دارابکلایی _عالم بزرگوار و متقی و پرهیزگار محل و امام جماعت مسجد جامع دارابکلا_ آغاز کردند. و باز مانند نیمی از طلّاب دارابکلایی از میان دو حوزۀ مشهور قم و مشهد، ایشان به حوزۀ علمیۀ مشهد رفتند و به دروس دینی و علمی استمرار بخشیدند.




من معمولاً در «سلسله مباحث روحانیت دارابکلا» در دامنه، به معرفی مختصر روحانیان محل بسنده می کنم. در بارۀ ایشان نیز، چون اطلاعات افزون تری ندارم، به همین مقدار اکتفا می کنم.



زیرا این روحانی بزرگوار و محترم از همان بَدوِ طلبه شدن، کمتر در دارابکلا حضور یافته و می یابند و من و اَمثال من که در سن میانسالی هستیم، هنوز پای منبر و وعظ و خطابه ی ایشان در دارابکلا یا جاهای دیگر ننشسته ایم.



اساساً این شخصیت محترم و گرامی دارابکلایی، به گمانم در محل منبر نرفته باشند و یا شاید هم تا به حال دعوت به تبلیغ ماه محرم و رمضان در روستا نشده باشند. من از این بی خبرم.



همین عوامل، موجب گشته است شناخت ما از ایشان و ارتباط ایشان با امثال ماها، هم خیلی کم و به نُدرت و اندک باشد، و هم در حدّ گذرگاهی و احوال پرسی های رسمی و محاوراتی محدود.



به هرحال وقتی امثال من از ایشان شناخت نداریم، می شود به یقین گفت جوان های محل شاید حتی او را هیچ هم نشناسند و چهره اش را هم تا به حال ندیده باشند. بگذرم.



من در اینجا به ایشان که از سادات گرانقدر روستا هستند اولاً سلام صمیمانه و ارادتمندانه دارم. ثانیاً برای آن عالم بزرگوار که از شخصیتی آرام، متین و درونگرا و خندان برخوردارند و خانوادۀ محترمشان آرزوی سلامتی و توفیقات الهی می کنم و هم اگر چنانچه این پست دامنه را روزی از روزا مورد مرور خویش قرار داده اند، مُتمنّی ام افزونه ای به دامنه بفرستند تا بحث من را تکمیل گرداند. خدا پدر ایشان و اخوان ایشان را غریق رحمت کناد.


هشدار به روحانیت دارابکلا (قسمت اول)

پست 10 : به قلم دامنه. قسمت اول. هشدار به روحانیّت دارابکلا. به نام خدا. ابتدا از ارادت و اعتقاد بگویم: من به عنوان مسلمان شیعه و شهروند ایرانی به روحانیت، نه صرفاً ارادت بلکه اعتقاد دارم. و تز ستیز و ضدیت با آخوند و اسلام منهای روحانیت را اساساً خطرناک و شکل گرفته از محفل جاسوسی انگلیس می دانم و نسبت به روحانیت محل خودم این شوق و ذوق و محبتم بیشتر هم هست. حتی با بیشتر آنان نه فقط مرتبطم، بلکه مراودت نیز دارم.

در اینجا برای اینکه همگان بدانند دارابکلا یک روستای دور از علم و پسرفته نیست، مجبورم عالمان و روحانیان بزرگوار و فاضل محلم را _که در قید حیات اند_ با افتخار شماره کنم. تا در ادامه راحت تر هشدارم را شرح کنم.

اسامی بی هیچ ترتُّب فضل و مقامی، در ذهنم جاری شده. جز امام مسجدمان که به خاطر حفظ شئون مسجد و امامت نماز، متقدّم گردید. ان شاء الله در آینده ی نزدیک همه ی این روحانیان را به صورت کامل و شامل، شرح حال و حوزه کاری و توانمندی علمی و آثار مکتوب و... حتی تحلیلم از نوع نگاه و احاطه علمی شان و سبک فکری و سیره عملی شان را و اگر اجازه یافتم در وسع خودم نقدشان را در همین دامنه  مکتوب خواهم کرد. منتظر باشید. از این عزیزان هم استدعا دارم در جمع آوری اطلاعات مربوط به خودشان مرا معاضدت کنند. حُجَج اسلام روحانیان محترم و معزّز آقایان:

1- شیخ مرتضی چلویی دارابی 2- شیخ رحیم آهنگر دارابی 3- سید احمد شفیعی دارابی 4- شیخ جواد آفاقی دارابی 5- سید علی صباغ دارابی 5- سید محمد شفیعی مازندرانی 6- شیخ محمد نجفی 6- سید حسین شفیعی دارابی 7- شیخ علیرضا ربانی زاده 8- شیخ محمدجواد مهاجر دارابی 9- شیخ محمدرضا خراسانی 10- شیخ محمد نادری 11- سید علی هاشمی دارابی 12- سید علی موسوی دارابی 13- سیدحاج آقا موسوی 15- شیخ اسماعیل دارابکلائی (صادق الوعد) 16- شیخ ابوطالب طالبی دارابی (وحدت) 17- شیخ باقر رمضانی دارابی 18- شیخ موسی دارابی نیا - 19- شیخ موسی بابویه دارابی 20- شیخ اسماعیل بابویه دارابی 21- شیخ علی اکبر دارابکلایی 22- شیخ خلیل طالبی دارابی 23- سید مصطفی رضایی دارابی 24- شیخ علی رمضانی دارابی 25- شیخ صادق چلویی دارابی 26- سید صادق دارابی 27- سید جواد شفیعی دارابی (آقا شفیع) 28- شیخ باقر طالبی دارابی 29- شیخ مالک (حسینعلی) رجبی دارابی 30- شیخ محمدجواد غلامی دارابی 31- شیخ ابراهیم غلامی دارابی 32- شیخ حسن آفاقی (فرزند مهدی) 33- سید باقر رئیسی سجادی 34- شیخ نصرالله دارابکلایی 35- سید مهدی شفیعی دارابی 36- شیخ مهدی شیردل دارابی 37- سید رسول شفیعی دارابی 38- سید مصطفی دارابی (فرزند سعید) 39- شیخ هادی رمضانی (محمود) 40- شیخ مهدی رمضانی (فرزند محمود) 41- شیخ احمد آهنگر دارابی 42- شیخ محمد جوادی نسب 43- شیخ محمد چلویی دارابی 44- سید حسین شفیعی دارابی (سیدمهدی) 45- شیخ مهدی رمضانی دارابی (زکریا اکبر) 46- شیخ محمود رمضانی دارابی (فرزند شیخ علی ) 47- شیخ شیخ مهدی دارابی نیا فرزند شیخ عبدالله 48- سید مجتبی شفیعی دارابی (فرزند سیدحسین) 49- شیخ حمید مهاجر (فرزند اصغر) 50- شیخ حسینی ( فرزندکبل علی ) 51- سید علیرضا صباغ (سید ابوالفضل) 52- شیخ محمد بابویه دارابی شیخ قربان 53- سید روح الله شفیعی دارابی (سید حسین) 54- شیخ علی مؤمنی دارابی. 55- شیخ گلچین اوسا. 56- سعید چلوئی دارابی (فرزند اُستا مجید) 57- شیخ ابراهیم چوپانی. 58- شیخ محمدرضا نصوری و روحانیان دیگر ... که محتملاً اسامی شان از ذهنم جا افتاده است که به مرور درج می کنم. و نیز نامهای ناقص تکمیل خواهد شد.

  ادامه مطلب ...

تأسیس کتابخانۀ امانی دارابکلا

داستان کتابخانۀ امانی دارابکلا


به نام خدا. تاریخ سیاسی دارابکلا. اوائل انقلاب بود. جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل دارابکلایی مشهور به صادق الوعد (فرزند مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی) اقدام انقلابی و علمی بزرگی برای محل کرد. یعنی تأسیس کتابخانه ی اَمانی با صدها جلد کتاب فاخر و متنوع و گرانبهاء.


گامی بسیار مهم و مؤثر و ارزنده و بی نهایت آینده نگرانه در محل و منطقه. زیرا دارابکلا روستایی بزرگ، سیاسی و متدیّن و مؤمن و زبانزد حومه و منطقه بود و باید هم در مطالعه پیشتاز می بود.


جا دارد در همین جا تشکر کنم از این کار پسندیده و ماندگار جناب صادق الوعد و کسانی که وی را در این کار یاری و مدَد دادند.


این کتابخانه مرکز انقلابیون شده بود. هم مطالعه در همانجا درجا. هم امانت بردن کتاب به خانه به مدت 4 روز و هم بحث و گفت و گو و تبادل افکار و دیدگاه و نیز قرارگزاری ها.


جای آن، اول پشت انبار نفت مهاجرها در تکیه پیش بود. در مغازه ای در زیر ساختمان کبل اکبر رجبی دارابی (پدر جعفر رجبی). بعد زیر درگاه مسجد جامع و پس از سالها در محل جدید پایگاه مقاومت.


من نیز اغلب کتابخانه دار این کتابخانه در دو جای اول و دوم بودم. یادم است اولین کتابی که از این کتابخانه گرفتم و با دقت و اشتیاق خواندم کتاب تصویری و متنی و جذاب و پرمعنای «قورباغۀ دوراندیش» بود.


اساساً روح کتاب دوستی در من از همان ایام دمیده شد. و خیلی از کتاب های این کتابخانه را خواندم و یادداشت و مقالات برای دبیرستان ها و راهنمایی ها و نیز دلنوشته هایی برای خودم نوشتم.


همه ی انقلابیون با هم بودیم. هنوز نقار کمونیستی و نفاق تروریستی و تجزیه ی چپ و راست مذهبی در فضای کشور قوی نشده بود. اندک اندک راه ها مُنفک و دیدگاه ها مختلف و صد البته دیدارها هم متشنج شد.


دامنه. 1358. در زیر همین سردرگاه مسجد جامع دارابکلا، پشت من کتابخانۀ امانی بود که در عکس دقت کنید کتاب های قفسه ها پیداست. در این عکس من در حال فروش بلیت تئاتر «خان باید از بین برود» هستم که سید علی اصغر شفیعی دارابی آن را کارگردانی کرد


بگذرم که هنوز هم دارابکلا یک روستاست و نمی شود تمام سخن را به تمامی ادا و هجی نمود.


فقط همین را بگویم که ناقص نرفته باشم و آن این که اساساً منحرف شده ها هیچ شمّی از کتاب و کتابخوانی و مطالعه نداشتند. فقط چند تا روزنامه پاره پوره را هی لوله و چوله می کردند و در جیب می گذاشتند و ادای استالینی و ندای رضایی را درمی آوردند. که پُزی بیش نبود.


بذار بگذرم که هنوز هم گویی می گویند محل در مطالعه کردن رمق ندارد و من هم از دور در این باره پیش داوری ندارم. تا تاریخ سیاسی بعدی دارابکلا خدا نگه دار(دامنه دارابکلا)