روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

شیخ حیدر طالبی دارابی

به قلم دامنه


به نام خدا. در سلسله مباحث دارابکلا و روحانیت، امروز در روزهای دهۀ فجر، به معرفی برادر گرامی و ارزشمندمشیخ حیدر طالبی دارابی می پردازم.

حیدر، فرزند پنجم والدین مان، مرحومان حجة الاسلام حاج شیخ علی اکبر طالبی و حاجیه مُلا زهرا آفاقی دارابی ست؛ که پنج سال از من _که هفتمین فرزند خانواده ی مان هستم_ بزرگتر است.


آقاحیدر دورۀ قرآن آموزی را در مکتبخانه پدر و مادرمان طی کرد. بعد در دهۀ 50 نزد آیة الله صادقی در شهرستان نکا رفت و بیش از یک سال ماند و تلمّذ  نمود.


سپس به مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع) دارابکلا برگشت و طلبۀ حوزه ی دارابکلا شد و با حُجج اسلام: شهید سیدجواد شفیعی دارابی، شیخ محمد نجفی. شیخ مهدی رمضانی دارابی.  شیخ اسماعیل بابویه دارابی. شیخ خلیل طالبی دارابی همدرس و هم حُجره و همدروه و همبحث شد.


سپس به مدرسۀ آیة الله حاج شیخ عبدالله نظری (خادم الشّریعه) یعنی مدرسۀ سعادتیه ی ساری رفت که به مدیریت مرحوم آیة الله سیدموسی صالحی (داماد آیة الله نظری) اداره می شد. حیدر در این مدرسه حجره گرفت و به صورت شبانه روزی در آن حضور داشت.


بعد به سربازی رفت و در تهران گارد جاویدان خدمت می کرد که انقلاب رخ داد و او هم به فرمان امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ از پادگان فرار کرد. مردم تهران با هدیۀ لباس مبدّل شخصی به سربازان از جمله به حیدر به سربازان در این حرکت اطاعت آمیز از امام امت مدد می رساندد و حیدر هم از همین لباس پوششی، به دارابکلا فرار کرد.


مدتی بعد انقلاب پیروز شد و حیدر طلبگی را ادامه نداد و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری در آمد. مدتی در سپاه گذشت و بر اثر رویدادی تلخ، حالش دگرگون شد. صحنه  ی اعدامی های آن ایام خاص اول انقلاب را با چشمش در صحنۀ پستش دید و ... که من بگذرم از این.


مدتی بعد با پیشنهاد مرحوم پدرم از نظامی گری بیرون آمد و به جهاد سازندگی مازندران رفت و چند سال در آنجا ماند... دو بار هم به جبهه رفت.


شیخ حیدر زمانی که من در تابستان 1361 به مدت چهار ماه متوالی در جبهه ی غرب یعنی مریوان بودم، دچار آسیب و عارضه شد و من از آن کاملاً بی خبر بودم... که بگذرم.


حیدر در سال 1366 ازدواج کرد و سه فرزند دارد و نیز یک عروس سادات بسیار نجیب از حسین آباد استخر پشت دارد و همچنین یک داماد بسیار خوب به نام آرمان از قائم شهر که هنوز وقت عروسی شان فرا نرسیده است. حیدر بزودی صاحب نوۀ پسری هم می شود ان شاء الله تعالی.


شیخ حیدر هم اینک، بی هیچ حقوق و دریافتی از هیچ جایی، با کمال عزت و آرامش، و بی هیچ عاری، از طریق مهارت های شخصی و تجربی اش و با دسترنج خویش، رزق و روزی اش را با همت و سخت کوشی تأمین می کند. و الحمدلله در صحت و سلامتی و تلاش و عشق به فرزندانش است. و هنوز نیز عشق به طلبگی، درونش موج می زند خصوصاً به درس شیرین صرف و نحو عربی.


باخبرم که حیدر چند سالی ست از طریق نوار مدرّس افغانی صرف و نحو را گوش می کند. و نیز با نوار (هدفون) تفسیر قرآن مهندس عیدالعلی بازرگان (فرزند مرحوم مهندس مهدی بازرگان) را با عشق و علاقه گوش می کند و حتی نکته هایی را برای من پیامک می کند.


من با حسّ دوری و دلتنگی و آه و درد این پست را به قلم آوردم. با نهایت پوزش.


(دامنه دارابکلا)


      


عکس اول آقاحیدر طالبی دارابی (اخوی دامنه) 1362. عکاس: سیدعلی اصغر

عکس دوم سمت راست: عیسی. یوسف. دامنه. سیدعلی اصغر. حیدر. سال 1365


همه عکس های اختصاصی آق شیخ حیدر در: اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد