روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت و جمهوری اسلامی ایران


به قلم دامنه



به نام خدا. در ادامۀ بحث به مناسبت روز جمهوری اسلامی ایران، اینک بحث پنجم را مطرح می کنم:


بحث پنجم: روحانیت و جمهوری اسلامی ایران: پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، روحانیت اندک اندک وارد سیستم حکومتی شد؛ بطوری که هم اکنون پس از نزدیک 40 سال از عمر نظام، همچنان در مصدر قدرت اند و در همۀ سطوح نظام از بالا تا پایین حضور رسمی دارند. این کار هم حُسن دارد و هم عیب، که من چند نمونه را ذکر می کنم:


الف: مُحسّنات حضور روحانیت در قدرت سیاسی:


1- این که روحانیت هم مانند همۀ اقشار ملت، می تواند در حکومت نقش ایفا کند، یک نوع دوری از تبعض است. و نمی توان حق آنان را در این راه ضایع نمود و یا زیر سؤال برد.


2- این که برخی از امور سیاسی و حکومتی به گونه ای ست که حضور روحانیت در آن به عدالت نزدیک تر است.


3- این که در پاره ای مشاغل، حضور روحانیت ضروری و بلکه حتمی ست. مثل وزیر اطلاعات که به دلیل رعایت احکام شرعی و نظارت و اشراف حقوق شهروندی، باید فردی مجتهد و کاردان باشد.


4- نیز حضور روحانیت در قدرت سیاسی، نشان توجه به عدم جدایی دین از سیاست است که سال ها به غلط در اذهان دمیده شد که دین، جدا از سیاست است و مختص عبادت.


الف: معایب حضور روحانیت در قدرت سیاسی:


1- استقلال حوزه علمیه از دولت را مخدوش می سازد و روحانی را توجیه گر قدرت می کند. استقلال حوزه، از وجوه ممیّزۀ حوزۀ شیعه در طول تاریخ بوده است.


2- به شأن اصلی روحانی که بیان آزاد معارف و فهم دینی ست، لطمه می زند.


3- آنها را از درس و بحث و اجتهادات دینی، می اندازد.


4- سبب دنیازدگی روحانیت می شود.


5- مشاغل روحانیت در محیط های نظامی، گاه تفکر پادگانی را بر آنان تحمیل می کند و یا آنان را از بیان حقایق و روشنگری های مردمی، جدا می سازد و این آسیب بزرگی ست.


6- به روند مّلا شدن واقعی روحانیت آسیب می زند. (منظورم از مُلّا شدن، یعنی سواد و علم عمیق).


7- از اول هم قرار نبوده که روحانیت، درسخوانی حوزه را کنار بگذارد و امام جماعت ادارات، کارخانجات و احکام گویی دانشگاه و یا شاغل در انواع شغل های دولتی شود. روحانی قرار بوده که در دین، تفقّه پیدا کند و جامعه را دین ورزتر نماید و نسل جوان مبتلا به تشکیک ها و شبهات را از مَهلکه های شک و تهدیدات ضددینی یاری رساند.


8- برخی از روحانیون با رفتن به سمت قدرت سیاسی، اساساً زیّ طلبگی شان را فراموش کردند و مانند غیرروحانیان زندگی می کنند و در میان مردم نیز از اعتبار معنوی ساقط شدند.


9- روحانی طبیت حاذقِ روح و فکر مردم است، اما وقتی به قدرت و شغل و پول درآوردن چسبید، این صَبغه از وی رنگ می بازد و مردم از توانایی هایی معرفتی و دینی وی محروم می گردند. اعبتار روحانی به قوه ی تعلیم اوست. روحانی، معلم مردم است و مبلغ اسلام و سرباز امام زمان (عجّ)، پس نباید از این شئوون اصلی خود فاصله بگیرد.


10- و آخر این که برخی از روحانیون اساساً حوزه را کنار گذاشتند و تمام وقت چسببده اند به قدرت و دنیا و شغل و نان و آب و نوا. و با آن که به جاه و مقام و کرسی وعظ و درس رسیده اند باز نیز از گرفتن شهریۀ حوزه (وجوهات شرعیه) ابائی ندارند. بگذزم. تمام.


(دامنه دارابکلا)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد