روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

مادرم سلام


به قلم دامنه



مزار دارابکلا. قبر مادرمان مُلازهرا آفاقی (فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی)، همسر مرحوم حاج شیخ علی اکبر طالبی دارابی


مادرم سلام. این پست 5080 دامنه است مادر محبوبم. با لَحن تو که قرآن می خواندی می گویم: بسم الله الرحمن الرحیم. کوتاه بگویم مادرم امروز که دومین سالگرد رحلت توست:


وقتی یوسف در 18 اسفند 1383 از میان مان با آن حادثۀ دلخراش و جگرسوز رفت، تو خیلی گریستی و آخ آخ نواختی و من به تو مادرِ همیشه مهربانم می گفتم غم یوسف دریایی از تلاطم در درونم ریخت.


دو سال بعد، وقتی پدر بسیارصمیمی مان در 26 دی 1385 به آخرت کوچ کرد، اشک های سنگین تو را بارها دیدیم. و باز به تو مادرِ همیشه رئوفم می گفتم غم رحلت پدر در مقایسه با غم فراقِ رفیق، اقیانوس های هستی ست به دریاها و دریاچه های گیتی. و غیاب پدر خیلی مرا فسُرد و ازم کاهید.


سه روز بعد از فوت پدر، در 29 دی 1385، عمۀ عزیزتر از جانِ مان حاجیه رضیه به ملکوت پرکشید، پروازی که بر او سبک بود و بر ما برادرزادگان او که دامن پروردِ بال گُستر مهربانش بودیم، سنگین و اشکین. عمه ای که برای مان عین پدر و مادر بود و وجودش منبع خیر. و تو مادرم بر او هم ناله و مویه کردی. و به تو مادر همیشه دوستِ من می گفتم سنگینی غم عمه عین غم باباست که هر دو دلدادۀ هم بودند و نمونۀ اعلای خواهر و برادر.


اما بیستم فروردین سال 1394 خودت ای مادر رنجدیده و زجرکشیده که مخزن بی انتهای مادری  و منبع عظیم محبت و عشق و مهرورزی بودی، در مقابل چشمان مان آرام آرام، جان به جان آفرین رحمان و رحیم تسلیم نمودی. دیگر این بار نبودی که به تو بگویم و در گوش ات نجوا نمایم که اما غم درگذشت مادر، نه در حدّ دریای غم یوسف، نه در میزان اقیانوس غم پدر، و نه به میزان سنگینی فوت عمه است، که بگویم بالاتر و عظیم تر کهکشانی از درد افتراق و جدایی و دوری ست رحلت مادر. و از آن روز که تو را در قبر منوّرت نهادیم تا به امروز و هر روز تا زمان فرارسیدن مرگِ من، اثرات غمِ عجیبِ دوری و مظلومی و مهربانی تو در پوست و خون و مغزِ استخوانم، قلبم را می سوزاند، می جیزاند، می تپاند، می رُباید، می کاهد و دلم را می خراشد و می خراشد و می خراشد...


مادر مادر مادر، تو دیگه کی بودی که وقتی رفتی تازه همه فهمیدیم چه نعمت و کوثر کثیری بودی که تمامی نداری. پایان نداری. خاتمه نداری. چون که به اَتمّ کلام، از خوبان مهربان بودی و اَنیس قرآن و شیعۀ محزون و دلسپردۀ عترت آن. پس مادرم سلام.

(دامنه دارابکلا)


تدفین مرحوم مادرم. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: محمد آهنگر دارابی. مدیر وبلاگ «چترم خداست». مزار روستای دارابکلا     تدفین مرحوم مادرم. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: ام البنین دارابکلایی. مزار روستای دارابکلا


تدفین مرحوم مادرمان مُلازهرا آفاقی دارابی، آموزگار قرآن. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس عکس راست: محمد آهنگر دارابی. مدیر وبلاگ «چترم خداست». عکاس عکس چپ و زیر: ام البنین دارابکلایی. مزار روستای دارابکلا


تکفین و وداع مرحوم مادرمان. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: ام البنین دارابکلایی. غسّالخانۀ دارابکلا


تکفین و وداع با مرحوم مادرمان. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. غسّالخانۀ دارابکلا


همۀ عکس ها در: اینجا


تکفین و وداع مرحوم مادرمان. پنج شنبه بیستم فروردین 1394. عکاس: ام البنین دارابکلایی. غسّالخانۀ دارابکلا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد