روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

اَنساب حجت الاسلام خراسانی

به قلم دامنه. به نام خدا. توضیحی بر پست «فرزندان حجت الاسلام خراسانی» [اینجا]. در همین ایامی که به دارابکلا آمده بودم، با جناب حاج کاظم خراسانی اخوی حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد رضا خراسانی دیدار و گفت و گویی در زمینۀ خاندان و فرزندان برادرش داشتم که ماحصل آن این است:

شیخ زین العابدین مشهور به شیخ محمدرضا خراسانی

همۀ فرزندان ذکور آقای شیخ محمدرضا خراسانی، طلبه و ملبّس به لباس روحانیت و مقیم مشهد مقدس اند؛ که اسامی آنها را به دلیل اطلاع دقیق نداشتن، در پست آبان ماه 96 ذکر نکرده بودم:

1- حجت الاسلام شیخ امیر خراسانی
2- حجت الاسلام شیخ وحید خراسانی
3- حجت الاسلام شیخ مجتبی خراسانی
4- حجت الاسلام شیخ علی خراسانی

تبار این خاندان نیز بر حسب گفتۀ حاج کاظم به من این گونه اند: ملا اسحاق > ملا زین العابدین > ملا محمدکاظم (صاحب مکتبخانه) > حاج قاسم > شیخ زین العابدین مشهور به شیخ محمدرضا خراسانی  > و فرزندان روحانی شیخ محمدرضا.

برای همگی توفیقات الهی مسئلت دارم

طلبه های دارابکلا که طلبگی را ادامه ندادند

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. بسم الله الرحمن الرحیم. سلام جناب آقای طالبی خدا قوت زیارت قبول در پستهای مختلف از جمله در این پست اینحا اسامی برادرانی که بخشی از عمر خودشان را در حوزه ی علمیه گذراندند و در ادامه بدلائلی نتوانستند در حوزه ی علمیه ماندگار بشوند و اسامی آنها باشرح و احوال مختصر به قلم بسیار خوب شما از نظر گذراندم و استفاده کردم.



اما خیلی از افراد دیگر مثل آقای عبدالله درواری و اسماعیل طالبی و اسماعیل رمضانی داریم و... که هم بنده زیاد اطلاع ندارم و هم شما. آنچه بنده کمی اطلاع دارم وشما اسمشان را نیاوردید خدمت شما مرقوم میدارم.


حجة الاسلام والمسلمین شیخ مالک رجبی دارابی. فروردین 1395. خیمه معرفت بهشهر

حجة الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی


۱ : شیخ عیسی مهاجر برادر ناتنی مدیر محترم حاج اصغر مهاجر شاید ۵ الی ۶ سال در حوزه بودند.

۲ : هادی رجبی فرزند مرحوم حاج تقی رجبی پائین محله شاید به یک سال ادامه نکشید.

۳ : محمد حسن دارابکلایی فرزند ملا ولی حسین  شاید یک سال بود.

۴ : محمد تقی میرزایی دامات مرحوم سید علی سجادی چند سال پراکنده.

۵: عیسی رزاقی برادر ناتنی مرحوم یوسف رزاقی دوست دیرینتان بیش از دوسال.

۶ و ۷ : سید علی شفیعی و سید محمد شفیعی برادران شهید روحانی سید جواد شفییعی و دوست شما سید عسکری شفیعی شاید ۷الی ۸ سال.

۸ : مهدی رمضانی برادر رنگین کمان بیش از ۳الی ۴ سال.

۹و۱۰: مصطفی جمالی و برادرش بیش از ۱ سال  دقیق اطلاع ندارم اطراف حمام قدیمی دارابکلا خانه ایشان است.

۱۱ : شفیع رضایی خانه ایشان در بالا محله بیش از دوسال.

۱۲ : مختار آهنگر برادر حاج شیخ احمد آهنگر دوست شما شاید از ایشان نوشتی اطلاع ندارم.

شاید افرادی بودند در حوزه بعد بیرون رفتن الان اطلاع ندارم.

وفقکم الله. مالک رجبی قم. دی ماه 96.


پاسخ دامنه


سلام علیکم جناب آقای شیخ مالک. با این اطلاعاتی که مکتوب و مدقّق فرستاده ای، دلشادم کردی. بیش از هر چیزی به این تحقیق بهاء می دهم و ارزش افزودۀ شما در این مبحث برایم بسیار مغتنم است. ان شاء الله در پست هایی جداگانه به همۀ این خوبانی که اشاره کردی خواهم پرداخت. از اخلاق پسندیده ات خیلی دلخوشم که به بحث ها در دامنه اهمیت می دهی. داشتنِ دوستی این گونه هواخواه و فاضل نعمتی ست که سپاس بی کران نیاز دارد، سپاس سپاس.  (قلم قم دامنه دوّم)

حجت الاسلام شیخ عبداللّه درواری

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. حجت الاسلام شیخ عبداللّه درواری فرزند مرحوم مَشد عباس است. واقع در تنگۀ بن بست مرحوم آقا دارابکلایی. او از خانواده ای فقرچشیده برخاسته است. ابتدا پیش همسایۀ گرانقدرشان مرحوم آیت الله شیخ محمدباقر دارابکلایی تلمُّذ کرد و سپس به حوزۀ علمیۀ مشهد مقدس رفت و همچنان آنجا مقیم است.


شیخ عبدالله درواری. نفر دوم از راست. عکس از رنگین کمان


وی را مدتی ست که ندیده ام تا مطمئن شوم آیا همچنان در این کسوت مانده است یا نه. البته تا جایی که خبر داشتم هنوز خود را ملبّس به لباس روحانیت نکرده بود. این روزها را نمی دانم. به هر حال شیخ عبداللّه درواری جزوِ روحانیون دارابکلا و از میانِ خانواده ای محروم پا به این عرصه گذاشته است که نیازمند تشویق و حمایت هاست. اساساً روحانیون در طول تاریخ از قشر روستازادگان و از بینِ پابرهنگان و فقردیدگان برخاسته است و همین امتیاز بزرگ موجب بوده است که اسلام را به مال و منال دنیا معاوضه نکنند و اغلب نیز نمی کنند.


آهنگرمحلۀ دارابکلا. عکاس: جناب یک دوست. 13 دی 1395

من شیخ عبداللّه درواری را از همان جوانی فردی خوش اخلاق، خندان، سر به زیر و از خاندانی مذهبی، دیندار، آرام و مأخود به حیا می دانستم. پدرش از مذهبی ها و مسجدی های محل بود. نَسَب این خانواده ها _که در دارابکلا به چند خانواده در کنار هم در همان تنگۀ بن بست مرحوم آقا دارابکلایی محدود می شود_ از ناحیۀ پدری از تویه و دِروار _بالای کیاسر در منطقۀ استان سمنان_ است. تویه و دِروار دو روستای چِفت به هم است که من رفته ام، دیده ام.


آقا مدرسه؛ حوزۀ علمیۀ روستای دارابکلا. عکاس: جناب رنگین کمان. 15 دی 1395

در سالهای دور این چند خانواده به دارابکلا مهاجرت کرده اند و فامیلی شان نیز از همین روستای دِروار ریشه می گیرد. برای همۀ آنان سلامتی و توفیق آرزو می کنم و برای درگذشتگان شان رحمت و مغفرت الهی می طلبم. به جناب شیخ عبداللّه درواری در هر کجاس ایران است سلام ویژه دارم. ان شاء الله موفق و مؤیّد باشند.


جهت مزید اطلاع، دارابکلایی ها این دو روستا را در تلفُظ جمع می کنند و مثلاً می گویند فلانی توتِرواری هَسّه. مثل مرحوم اصغر توتِرواری ساری، که تا سالهای اخیر هر روز به دارابکلا می آمد و به عنوان یک بازاری واسط و خُرده پا، به خرید گردو و جارو و کانجی از کشاورزان محل می پرداخت.

(قلم قم دامنه دوّم)

چهار طلبه دیگر دارابکلا

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. برای این که تحقیقم تکمیل تر گردد از روحانیون پُرشمار روستای دارابکلا، باید از چهارطلبۀ دیگر نیز نام ببرم که از این صِنف شریف بیرون آمدند و طلبگی را ادامه ندادند. آنان همگی از طلبه های مرحوم آیت الله آقا دارابکلایی بودند و در مدرسۀ امام صادق (ع) دارابکلا تحصیل می کردند و دو نفرشان به حوزۀ ساری و مشهد نیز رفته بودند؛ اما در نهایت ادامه ندادند.


این چهار تن از جوانان دهۀ شصت عبارتند از: 1- عبدالعلی دباغیان فرزند مرحوم میرزا احمد. 2- اسماعیل رمضانی فرزند مرحوم زکریاتقی. 3- عیسی رزاقی (برادرِ روانشاد یوسف) فرزند مرحوم حسینعلی رزاقی ذاکر پیشکسوت اهل بیت (ع). 4- سید ... موسوی دارابی فرزند حاج سیدکریم شیشه بُر. که من اسم این طلبه گرامی و قاری خوش صوت قرآن را نمی دانم. دو نفرِ اخیر به ترتیب در حوزۀ ساری و حوزۀ علمیۀ مشهد نیز تحصیل کرده بودند. برای این هر چهار نفر هم محلی، آرزوی سلامتی و بهروزی می کنم و بر رفتگان شان رحمت می طلبم.

(قلم قم دامنه دوّم)

فرزندان حجت الاسلام خراسانی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. از دیگر روحانیون روستای دارابکلا، فرزندانِ حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی اند که من سال قبل در 29 آبان 1395 (اینجا) به شرح حالِ ایشان و خاندان شان پرداخته بودم. اینک در ادامۀ معرفی روحانیون دارابکلا به فرزندان ایشان می پردازم.
همانطوری که مطّلع هستید، خراسانی ها در دارابکلا از خاندانی مذهبی، مُلّا و دارای مکتبخانه و مورد وثوق جامعۀ دارابکلا برخاسته اند. جدّشان مرحوم مُلامحمدکاظم اند که از وجاهت خاصی برخوردار بودند.
شیخ محمدرضا _که از روحانیون نسل دهۀ 30 دارابکلا هستند و طلبگی شان را از نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی در مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع) دارابکلا آغاز کرده بودند_ رهسپار مشهد مقدس شدند و همچنان در آنجا مقیم اند و از فرزندان وی نیز، سه تن (شاید هم چهار یا پنج تن) روحانی اند و در همان شهر مقدس مشهد مقیم و مشغول به تحصیل می باشند.
در ایام سوگواری رحلت پیامبر رحمت (ص)، شهادت امامان حسن مجتبی و حضرت علی بن موسی الرّضا _علیهماالسّلام_ توفیقی شد تا این پست در ادامۀ سلسله مباحث روحایت دارابکلا _که همچنان ادامه دارد و دنبالش می کنم_ ارائه گردد. با درود به همگی روحانیون دارابکلا و این خاندانِ خوب و وجیهِ روستای مان.

میرزا حسن صالحی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیون قدیم روستای دارابکلا مرحوم میرزاحسن صالحی فرزند مرحوم آق سیدعلی صالحی دارابی و از نواده های مرحوم آیت الله آق میرصالح صالحی بود. پدرش را قبلاً در اینجا و اینجا معرفی کرده بودم.

او دائی زادۀ مرحوم مادرم است که رابطۀ بسیارگرمی با بیت مان داشت و از او خاطرات، داستان ها و نکته های پندآموز زیادی به یاد دارم.

آن مرحوم، لباس روحانیت بر تن نداشت، اما بسیاردانا، تاریخ دان، مسلّط به مسائل دینی، آشنا با قرآن و سخنوری دانشمند و شخصیتی زیرک و هوشمند بود. اطلاعات عمومی اش کم نظیر بود. مطالعه از کارهای مهمش بود. چهره ای خندان و صوتی بسیار زیبا داشت. از قدی بلند و لاغر برخوردار بود. خوش سخن و اهل حشر و نشر بود.

مرحوم میرزا حسن صالحی _که در تلفّظ عامیانه «میرزحسن» خوانده می شود_ در ماه محرم در روستاهای سرتا، موسی کلا، جناسم و برخی دیگر از روستاهای ییلاقی بالادستِ دارابکلا منبر می رفت و روضه و خطابه می خواند. اما در تکیه و مسجد دارابکلا منبر نمی رفت. شاید هم توقّع داشت دعوت شود، که شاید دعوت نمی شد.


تکیه پیش دارابکلا.خرداد1395. عکاس:جناب یک دوست

اما او هر چندوقت، به دعوت مرحوم پدرم شیخ علی اکبر طالبی و مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی _که هر سه با هم رفیق بسیارصمیمی و دیرین بودند_ در برخی از شب های خاص ماه محرّم، در مُرسم و اوسا «تک منبر» می رفت و دَینِ خود به امام حسین (ع) و شهیدان دشت نینوا را اِداء می نمود.

آن مرحوم در دهۀ 50 از مسئولان و دست اندرکاران محل بود و برای محل کوشش های فراوانی نمود. روحش شاد، نامش برقرار و بر خاندان ساداتش سلام و درود.

(قلم قم دامنه دوّم)

آق سیدعلی صالحی دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیون قدیم روستای دارابکلا مرحوم آق سیدعلی صالحی دارابی ست. پدرِ مرحوم میرزحسن صالحی. آن روحانی سادات و جلیل القدر، دائی مرحوم مادرم بانو مُلّا زهرا آفاقی ست.

نمای دور روستای دارابکلا. عکاس: جناب یک دوست

آق سیدعلی صالحی مشهور به «آق علی» شخصیتی مورد احترام مردم، مردی هوشیار و فردی زیرک و دانا و مردم پناه بود. این روحانی در میان خاندان خود محبوبیت و محوریت ویژه ای داشت. چون از نوادۀ مرحوم آیت الله آق میرصالح صالحی بود. در معرفی آیت الله آق میرصالح _جدّ مادریِ مادرم_ که بزودی خواهم نگاشت_ بیشتر شرح می کنم. روح شان شاد.

(قلم قم دامنه دوّم)

مرحوم شیخ علی رمضانی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. مرحوم شیخ علی رمضانی دارابی. دو فرزندش روحانی اند که قبلاً معرفی کردم: حُجج اسلام شیخ باقر و شیخ محمود رمضانی.

مرحوم شیخ علی جثّه ای کوچک داشت. مردی آرام، ساکت، مسجدی و تکیه ای بود.. مکتبخانه داشت. در داخل خانۀ قدیمی اش در بالامحلۀ دارابکلا. شاگردان زیادی را قرآن آموخت.

حجت الاسلام شیخ باقر رمضانی نفر وسط

حجت الاسلام شیخ محمود رمضانی سمت راست

من روزی در قدیم به همراه یکی از دوستان بالامحله ای ام به مکتبخانه اش رفته بودم که ببینم چگونه درس می دهد، دیده بودم چگونه درس می داد. روح آن مرحوم _که در اَفّواه عمومی شیخ خوانده می شد_ غریق رحمت باد و نامش در یادها زنده.

اُسّا مراد

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. مرحوم اُسّامراد یکی از تأثیرگذارترین روحانیون دارابکلا بود. او مکتبخانه داشت؛ در داخل تکیۀ قدیمی دارابکلا. تابستان ها در زیر درخت نارنج داخل حیاط مسجدجامع محل تدریس می کرد. شاگردان زیادی داشت. قرآن آموزی و سوادآموزی جوانان دهۀ 30 دارابکلا، مدیون تلاش های ایشان بود.

خانۀ اُسّا مراد کنارِ خانۀ حسین دائی؛ دائی پدرم مرحوم حسین خال طالبی _نزدیک درمانگاه پایین محله_ بود. همین خانه سرای درازی که چفتِ مغازۀ مرحوم فتح الله اعتمادیان است.

شاگردانِ اُسّا مراد وی را خیلی دوست می داشتند. جذبه ای داشت. نیز صدایی گیرا. گلویش بعدها دچار آسیب شد. یک شیوۀ او این بود که همه هفته پنجشنبه ها یا جمعه ها، شاگردانش (البته بزرگترهای شان) را به جنگل می فرستاد، تا هر یک برای او یک «رُوشا» می بیاورند؛ چوبی بلند برگفته از تنه های درختان، که در وسط حیاط منزلش به صورت عمودی دِپو (=کوفا و کوپا) می کردند تا او زمستان ها برای «تَش کِله» (=بخاری هیمه ای هیزمی) بسوزاند.

از جمله شاگردان او شیخ وحدت، سیداسحاق حاتمی، سیدحسن شفیعی (سیدمیرمیر)، مرحوم سیدهادی صباغ (پدر سیدادریس) و ... بودند. بین آنها رفاقت و دوستی عمیق برقرار بود. اینان به جنگلِ میان شورش می رفتند؛ کمی بالاتر از آغوزگاله. آن سال ها جنگل به باغات روستا متّصل بود، با جنگل تراشی ها جنگل اندک اندک از محل دور شد!

تکیه و مسجد جامع دارابکلا از زاویۀ خونۀ رجب عیسی. هنرمندی بی نظیر جناب یک دوست در ثبت منظره های زیبای دارابکلا در 9 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست به تلگرام دامنه

دارابکلا از زاویۀ خونۀ رجب عیسی. عکاس:جناب یک دوست. 9 فروردین 1396. آن یالِ دور، روزی همه اش جنگل میان شورش بود

آنها باید درخت هایی را برمی گزیدند و آن را به اصطلاح «بِن شیری» می نمودند؛ یعنی موقع بریدن، روی آن را سوار می شدند، هنگام افتادن درخت سواری می خوردند. گویا یک بار هم در همین بن شیری کردن شیخ وحدت و دوستانش، حادثه ایی رخ داد و دست سیدمیرمیر حسن کلاً شکست.. بگذرم که داستانی مفصّل دارد و پدرم می شنَود و بر شیخ، بابت این رویداد، سخت می گیرد و به او گیر می دهد که چرا دست فلانی را شکستی. بگذرم.

خدا اُسّا مراد را بیامرزد و مقامش را منیع بدارد. ان شاء الله شأن معلمی اش را روزی برسد که در مراسمی گرامی بداریم؛ انسان ها و فضیلت های فراموش شده ای که در ظلمات و فقر و تنگدستی ها با جهد و نگرش های دینی شان، نگذاشتند جوان های دهۀ 30 بی سواد و به دور از مکتب و قرآن بمانند.

(قلم قم QQom دامنه دوّم)

مِلّا سحرخیز

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. مرحوم مِلّا سحرخیز _پدر مرحوم شیرمحمد، اسماعیل، علی و مهدی_ از جمله کسانی بود که مردم دارابکلا وی را «مِلّا» صدا می کردند. من او را ندیدم. با آن که در نوجوانی با علی سحرخیز رفیق بودم و به خانه ی شان رفت و آمد داشتم، اما مِلّا را ندیدم. ایشان زود دارِ فانی را وداع گفتند. به گمانم پیش از انقلاب، مرحوم شدند.

از یک بزرگتر محل پرسیدم چرا وی را «مِلّا» خطاب می کردند؟ گفت: چون نوحه و مدح و مرثیه می خواند و نیز اذان می گفت.

به هر حال شناخت من از مرحوم ملا سحرخیز همین قدر بود. نمی دانم آیا در قدیم در تعزیه محل هم نقش داشت. به محل هم دسترسی ندارم تا اطلاعاتم را تکمیل کنم.


پل یورمله. علی سحرخیز دوست قدیمی دامنه. 5 دی 1395. جناب یک دوست

روی پل یورمله. علی سحرخیز. آن پشت خونۀ «مِلّا» 5 دی 1395. عکاس: جناب یک دوست

روح آن مرحوم و همسر گرانقدرش و مرحوم حاج شیرمحمد _که اخیراً درگذشت_ شاد و غریق رحمت باد. این خاندان را از نزدیک می شناسم و همیشه آنان را بسیارمهربان، خندان، آرام، خوب، بی آزار، متدیّن و مذهبی یافته ام.

ملاک من در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا بیشتر آن است که این سلسله و افرادِ روحانی و شیخ و مُلّای محل را _چه آنان که در قید حیات اند و چه به رحمت خدا رفتند_ برای نسل جدید و تاریخ روستای مان روشن سازم و نامشان و قسمتی از زندگی شان را ثبت و ضبط گردانم.

این یک رسم دیرباز است که باید به مفاخر خود افتخار داشت تا ماندگار شد. انقطاع نسلی، خطر بزرگی ست که جوامع مدرن را نابود ساخته است و آنان را از درون پوک و بی ریشه نموده است. دارابکلا یا آن همه عالم و روحانی و شیخ و ملا و قرآن خوان، باید سرآمدِ منطقه ی خود باشد. بعون الله تعالی. (قلم قم QQom دامنه دوّم)

ملامرتضی و ملامصطفی

به قلم دامنه

به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. ملامرتضی و ملامصطفی (پسر و پدر) دو تن دیگر از روحانیون قدیم روستای دارابکلا بودند. من پیشتر فرزند ملامرتضی (=نوۀ ملامصطفی) یعنی مرحوم شیخ محمدحسن طالبی دارابی را در 11 مرداد 1396 (اینجا) معرفی کرده بودم. آن دو هم همسایۀ پدربزرگم کبل آخوند ملاعلی طالبی بودند و هم فامیل.

در اسناد کتابخانۀ منزل مان نام آنها درج است که هرگاه فرصتی دست داد، از آن تصویر می گیرم و به این پست می افزایم. پست های معرفی روحانیت دارابکلا از نظر خودم بهترین و ثواب دارترین پست های ماندگار تاریخ دارابکلاست که با شوق و اعتقاد آن را می نویسم. باشد تا قدرِ نعمت ها را بدانیم. وقتی با بحران مواجه شویم تازه می فهمیم نعمت را بدجوری ناسپاسی کرده ایم. خدا این سه روحانی این خاندان را غریق رحمت کناد.

در بارۀ ملا ولی دارابکلایی

به قلم مهندس محمد عبدی سنه کوهی

سلام بر شما کبلاقا ابراهیم عزیز. در متن مورد اشاره پست معرفی روحانیت دارابکلا اشاره به زندگی نامه مرحوم شادروان بلند جایگاه ملاولی داربکلایی (اینجا) پدر حجت الاسلام شیح نصرالله و پدر بزرگ حجت الاسلام  حاج شیخ علی اکبر داربکلایی این افزوده از دفتر شجره خویش تقدیم حضور می نمایم:


عکس شجره نامه ارسالی عبدی

ملاولی ابن حبیب ابن علیجان میراثدار خادم دو امامزاده جلیل القدر داربکلا و خادم مسجد و تکیه پایین بوده اند و این خادمی میراث این نسل از قدیم الایام بوده است و هنوز در نسل جدید تداوم دارد و فرزندان حاج حسین دارابکلایی و پسر حاج صفر دارابکلایی هم اکنون در خدمتگذاری این جایگاه رفیع هستند. کربلایی ملاولی صاحب سه فرزند پسر و دو دختر در ازدواج با کربلایی هاجر آهنگری خواهر حاج بابا و... بوده است. پسرانش حاج حسین ، حاج صفر و حجت الاسلام شیخ نصرالله و دخترانش حاجیه خدیجه همسر حجت الاسلام حاج سیدمهدی شفیعی  و کربلایی آسیه  همسر  مصیب رمضانی دارابی هستند.


دو محمّد، دو کبل آقا، هر دو شجره نویس: کبل سید محمد شفیعی. کبل محمد عبدی سنه کوهی

این نسل از پاکان دارابکلا و مورد وثوق و احترام خاص مردم این دیار از قدیم الایام بوده و هستند و افتخار خادمی هم از همین نظر در این نسل تاکنون تداوم داشته و دارد . صوت و لحن از حنجره خدادی این نسل بخصوص شرکت فعال و گسترده در تعزیه گونه کاروان روز عاشورای دارابکلا از قدیم الایام مورد عنایت و توجه این نسل هم می باشد . در این مورد می توانید از پیران محل  بخصوص از حاج کل سید محمد شفیعی شجره نویس محل بیشتر بشنوید و پیگیر باشید.

پاسخ دامنه:

به نام خدا. پیش از ادای سلام بگویم بارک الله. احسنت به این حافظه و شجره نگاری های پژوهشمندانه ی شما. سلام بر مهندس. بسیار افزوده ایی پُرباری بود. خودم بادقت نسبت های این خاندان را یاد گرفتم. نکته ی خوبتر آن که تأکیدت را برده ای به سابقۀ بلندشان به مُتولّی گری تکایا و امامزاده ها. نیز عُهده داری کاروان اُسرای عصر عاشورای دارابکلا.

(قلم قم QQom دامنه دوّم)

ملّای آغوزگاله

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی از مُلّایان قدیم روستای دارابکلا، یک شیخی ست که در محلّۀ آغوزگالۀ یورمله ساکن بود. درست بعد از پیچ کوچۀ مرحوم میراحمد موسوی، در همسایگی مرحوم محمدعلی. قبل از خونۀ مرحوم شیرمحمد.

این ملّا _که نامش را به خاطر ندارم_ به کارِ خویش مشغول بود و در اجتماع ورود چندانی نداشت. من که اسمش را نمی دانم، به اختیار نامِ «ملّای آغوزگاله» بر آن شیخ گذاشتم، تا به لحاظ جا و مکان، دانسته شود در کجای محل زندگی می کرده است.

عُلمای دارابکلا در امامزاده باقر مزار دارابکلا مدفون اند. عکاس: رنگین کمان

حتی از شیخ وحدت هم نامش را پرسیدم، ایشان اسمی ازو در ذهن نداشت، ولی یک قضیه ایی را بر من تعریف کرد که جالب است؛ خلاصۀ آن حکایت را می نویسم:

مرحوم مادرمان برای شیخ تعریف می کرد در حومۀ آغوزگالۀ یورمله، در زمانۀ دور شیخی زندگی می کرد که مردم، کمتر یا به نُدرت وی را به عنوان روضه خوان دعوت می کردند. سرش به امورش بود. گویا کشاورزی و باغداری هم می کرد.

نقل است یک روزی یکی از اهالی محل، آن مُلا را برای روضه خوانی منزلش دعوت کرد. غروب وقتی مُلا سراغ عمّامه اش می رود که بر سر گذارد و راهی دعوت شود تا بعد از مدت مدیدی به یک منبری دلخوش شود، دید مرغ کُرچی داخل عمامه اش تخمگذاری کرده است. چون از بس عمامه را استفاده نکرده بود و روی طاقچه اتاقش گذاشته بود، مرغ هم گودی آن را محلی امن برای جوجه کِشی یافته بود.

خدا این ملای غریب و ناآشنای روستای ما را غریق رحمت کناد. خدا را چه دیده ای! شاید این پست _که به یاد و ارزشگذاری اش نوشته ام_ موجب شود، کسی پیدا شود اطلاعاتی از او بیابد و به دامنه ارسال نماید و موجب ثواب و ماندگاری گردد.

(قلم قم QQom دامنه دوّم)

حجة الاسلام شیخ مهدی مؤمنی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. از دیگر روحانیون روستای اوسا و دارابکلا، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ مهدی مؤمنی دارابی ست؛ عموی حُجت الاسلام والمسلمین شیخ علی مؤمنی دارابی. به عبارتی دیگر داماد مرحوم حاج اسدالله طالبی محلّۀ ببخیل. نیز پدرهسرِ مرحوم مهندس اکبر مؤمنی دارابی همکلاسی و دوست نابغۀ من که در امور برق و مخابرات خُبره و مُبتکر بود. قبر آن مرحوم و مهندس هر دو در جوار هم، در امامزاده علی اکبر اوساست. (عکس زیر)

قبر مرحومان شیخ مهدی مؤمنی و مهندس اکبر مؤمنی. امامزاده علی اکبر. تاسوعا. 8مهر1396. عکاس: جناب یک دوست


مرحوم شیخ مهدی مؤمنی در مشهد تحصیل کرد و از دوستان بسیارنزدیک شیخ وحدت بود که من در سرگذشت شیخ وحدت در بخش قضایای مشهد به داستان های او و شیخ وحدت پرداخته بودم، از جمله در این قسمت: اینجا. و نیز در بخش های دیگر سرگذشت. آن دو، رفاقت شان تا آخرین روزهای حیات مرحوم مؤمنی ادامه داشت و به هم بسیار دلبستگی داشتند.

روح مرحومان (شیخ مهدی و مهندس) شاد و بر همۀ مؤمنی های اوسا _که خاندانی مذهبی و متدیّن و مشهوری اند_ درود و سلام باد.

افزودۀ مهندس محمد عبدی سنه کوهی

به قلم مهندس محمد عبدی سنه کوهی. با سلام به محضر شما رفیق شفیق. برای پست مطلب حجت الاسلام حاج شیخ مهدی مومنی (اینجا) از باب شجره ای به هم وصل اصل نسَبی هستیم. این مطالب را شایسته بیان و افزودن به زندگی نامه ایشان به محضر ارسال می دارم:

شیخ مهدی ابن حسین ابن شابا ابن مومن اصفهانی تبار ساکن روستای اوسا که هم مادر بزرگش و زن باباش (خوردِ مار) ایشان سنه کوهی بودند و بعلاوه خود نیز از جهتی با نسل ما (عبدالله دسی سنه کوه) پسر عمو حساب می شوند و ... .

دامنه: به نام خدا. سلام. از بابت این افزودۀ شجره نامه ایی به زندگی مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی مؤمنی ممنونم. بر شناخت من و روشن سازی اصل و نسَب مدد کردی.

(قلم قم QQom دامنه دوّم)

ملا ولی دارابکلایی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. از دیگر روحانیون قدیمی روستای دارابکلا، مرحوم ملا ولی دارابکلایی ست؛ پدربزرگ حُجج اسلام شیخ علی اکبر دارابکلایی و شیخ نصرالله دارابکلایی. این عالِم دینی روستا نیازمند معرفی بیشتر است که مترّصد هستم جناب شیخ علی اکبر دارابکلایی نوۀ گرامی و فاضل آن مرحوم چنین خواسته ایی را اجابت کنند.
متأسفانه دسترسی من به جمع آوری اطلاعات در بارۀ ایشان ممکن و میّسر نبود. حتی به سایت دوست دانش پژوه ام مهندس عبدی سنه کوهی _که با این خاندان نسبت نزدیک نسبی دارد_ مراجعه کرده ام با جستجوی زیاد نتوانستم مطلبی بیابم. گویا ایشان برای آن روحانی پستی نوشته بود که اگر به دستم رسید به این متن خواهم افزود. روح آن شیخ شاد و نامش برای تاریخ روستای دارابکلا ماندگار.

افزودۀ اصلاحی جناب حجت الاسلام شیخ مالک به متن:

«سلام. ملاولی پدر شیخ نصرالله و پدربزرگ شیخ علی اکبر است. ملاولی یک پسر روحانی داشت برادر شیخ نصر الله و عموی شیخ اکبر، هم سن و سال مرحوم آفاقی بود که در جوانی فوت کرد. شنیدم نامزد هم داشته»
دامنه: ضمن سلام به شما. حقیقتاً موجب خوشحالی ام شده، اصلاحیه زدی به متن من. خدا را شکر اطلاعاتی از آن مرحوم ارسال فرمودی. ممنونم.

مهندس محمد عبدی سنه کوهی نیز در این باره شجرنامۀ جالبی از این خاندان ننوشته اند که در پست جداگانه، منتشر کرده ام: اینجا و  اینجا .

کوچک آخوند مرحوم شیخ علی اکبر دارابکلایی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی از دیگر روحانیون و عُلمای برجستۀ قدیمی روستای دارابکلا، مرحوم شیخ علی اکبر دارابکلایی مشهور به «کوچک آخوند» پدرِ مرحوم آیت الله حاج آقا دارابکلایی ست. این عالم بزرگ روستا را به این علت «کوچک آخوند» می خوانند، چون جثّه ای ریز و قدی کوتاه داشت.

مرحوم شیخ علی اکبر دارابکلایی

آیت الله مرحوم شیخ محمدباقر دارابکلایی

مردم مرحوم «کوچک آخوند»، این شخصیت محبوب، باتقوا و محوری دارابکلا را بسیار دوست می داشتند. او در دل مردم جای داشت و خود از تهذیب نفس بالایی برخوردار بود. بر من نقل شده است ایشان فوق العاده مورد قبول و احترام مردم روستا و دهات اطراف بود. بطوریکه مردم محل به عشق و احترام آن مرحوم، همین خانه ایی که در عکس بیت آقا در زیر دیده می شود را، با شور و اشتیاق خود، برای فرزندش مرحوم آقا دارابکلایی پیشنمار مسجد جامع محل و رئیس و استاد بزرگ مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع) دارابکلا، (که من در 4 تیر 1395 در بارۀ این مدرسه این دو پست: اینجا و اینجا را منتشر کرده ام) بنا کرده اند.

بیت مرحوم آقا. عکس از مهندس محمد عبدی سنه کوهی

مرحوم کوچک آخوند منبر نمی رفت. در صدر محفل و تکیه می نشست به همۀ روضه ها با آرامش و احترام گوش می کرد. در مسجد، نماز جماعت نیز برقرار نمی کرد. نمازها را در مسجد می خواند، ولی جماعت برپا نمی شد، هر کس فُرادا، اقامه می نمود.

هنوز برگزاری و اقامۀ نماز جماعت در محل باب نشده بود. نماز جماعت، از دورۀ استقرار فرزندش مرحوم آقا در محل، رایج شد و مرتّب برقرار گردید و همچنان بی وقفه (بجز یکی دو سالی توقف، پس از درگذشت آقا) ادامه دارد.

شیخ علی اکبر دارابکلایی، هنر سنّتی ویژه ایی نیز داشت که هنوز آثارش در قفسۀ کتابخانۀ مسجدجامع محل و منازل برخی از مؤمنین دارابکلا باقی ست؛ و آن شیرازه کردن قرآن بود. او هرگاه قرآنی را می دید که جلدش در حال ورقه ورقه شدن است، آن را با دیدۀ تقدّس برمی داشت به منزل می بُرد و شیرازه اش می کرد و به مسجد بازمی گرداند.

به گفتۀ شیخ وحدت او با پاکت چای جهان -که قرمززنگ و شکیل و برّاق بود_ قرآن را شیرازه (=ترمیم و جلدِ مجدّد) می کرد.

وقتی چند وقت قبل، از شیخ وحدت پرسیدم خاطره ای از مرحوم کوچک آخوند داری؟ به من به وجه شاداب گفت آری. آن مرحوم، قرآنی را که خود آن را به زیبایی و ذوق شیرازه کرده بود _که در قطع جیبی بود_ به شیخ وحدت هدیه کرده بود که هنوز این هدیه نگه داری می گردد. شیخ وحدت که نوجوان بود معمولاً در تکیه و مسجد در روبرویش می نشست و از وی پُر از همین خاطره های دیداری قشنگ است چون آن آخوندی بسیار مهربان و دلسوز و پُرجذبه بود. بگذرم.

مرحوم کوچک آخوند، خطّ بسیار قشنگی داشت. آنچنان زیبا می نوشت، که دیدن خطّ او بر انسان هنوز هم لذّت می آفریند. در کتابخانه و اسناد خانۀ ما، برخی از خطّ نوشته های آن مرحوم موجود است.

نیز اُسناد مهم مردم را ایشان می نوشت که در حکمِ اسناد بااعتبار تلقی می شد. خط او و سندنوشتۀ او، برای مردم هم مهم و تقدّس داشت، هم معتبر بود و ماندگار.

آن مرحوم باتلاش هایش شرعیات دینی را بر مردم جا می انداخت و فرهنگ دینی را در نهاد خانواده ها و مردم جاری می ساخت. وی کفَنِ فوت شدگان محل را نیز برای تغسیل و تشییع و تدفین تنظیم می کرد (=می دوخت. البته کفن را نمی دوزند، تنظیم می کنند در چند تکّه). که سالهاست این کارِ خیر و بامَثوبت، بر عهدۀ حاج کبل سید محمد شفیعی و رفیق بزرگ و بزرگوارم جناب علی اکبر آهنگر _مشهور به حاج موسی اکبر_ است.

بر خاندان مرحوم کوچک آخوند که تا چند نسل روحانی اند_ و در پست های آینده به اَجداد این خاندان نیز خواهم پرداخت_ درودی وافر می فرستم. خاندان محترمی که، هم دو فرزند مرحوم آقا روحانی اند؛ حُجج اسلام: شیخ اسماعیل صادق الوعد و شیخ محمد نجفی و هم سه تن از دامادهای مرحوم آقا: آقایان حُجج اسلام شفیعی مازندرانی، سید حسین شفیعی و شیخ محمدجواد مهاجری.

و هم داماد مرحوم کوچک آخوند روحانی بود: مرحوم حاج شیخ هادی مهاجری؛ که به همۀ این بزرگواران در وبلاگ دیگرم که مخصوص روحانیان دارابکلاست (اینجا) در سالهای قبل پرداخته و شمّه ای نوشته بودم.

ملّا محمدکاظم خراسانی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیان و به زبان عامّه مُلایان قدیم روستای دارابکلا مرحوم ملّا محمدکاظم خراسانی دارابی ست. ایشان پدر مرحوم حاج قاسم خراسانی ست و پدربزرگِ حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی و حاج کاظم خراسانی.

ملّا محمدکاظم که در تنگه و گذرِ بالامحله پشت خانۀ مرحوم راستگو سُکنی داشت، مکتبخانه ای در خانه اش داشت و زنان و مردان دارابکلا نزدش درس می خواندند. او سهم بزرگی در سوادآموزی و قرآن آموزی روستا داشت. مردی خوشرو، خوش خُلق، مذهبی، مردمی و جاافتاده بود. هر کس نزد او درس می خواند، برای خود مرتبه ای قائل بود. دارابکلا مدیون این مرد بزرگ است. باید نام و یادشان را برای همیشه زنده و احیا نگه داریم. اینان بخش اصلی فرهنگ و تاریخ ما هستند.

حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی نوۀ ملامحمدکاظم

خوشحالی ام این است، مادرم بانو مُلّا زهرا آفاقی نزد ایشان درس خواند و قرآن را پیش او کامل آموخت. به من نقل شده است مادرم از برترین های مکتبخانۀ ملّامحمدکاظم بود. مکتبخانۀ ملّا محمدکاظم مختلط بود. دختران و پسران و بزرگسالان همگی پیش او یکجا می نشستند و به درسش گوش فرا می دادند و نزد همگان، به او درس پس می دادند.

او مادرم را به دلیل این که صَبیۀ مرحوم آشیخ باقر آفاقی بود، احترام والایی می کرد. بطوری که حتی خاندان ایشان پس از وی اَنباز (=ور هِمباز) ما بودند در کشاورزی. حاج قاسم خراسانی (بنّای سرشناس روستا که که سنگفرش های قدیمی کوچه های دارابکلا به ذوق هنری او چیده شد) و همسرش حاجیه نرگس تا همین سال های پیشین _که هنوز به رحمت خدا نرفته بودند_ به منزل مان رفت و آمد داشتند و بسیار باهم صمیمی بودیم. این ارتباطات به گونی ای بود که شیخ وحدت و شیخ محمدرضا خراسانی در حوزۀ مشهد باهم رفیق و مرتبط بودند و من و کاظم خراسانی هنوزم باهم دوست و مرتبطیم.

این خاندان، یک نسل روحانی ست. امروزه نیز سه تن از پسران حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی نیز روحانی اند و در مشهد تحصیل و زندگی می کنند که در پست های نوبت بعدی به آنان خواهم پرداخت. روح درگذشتگان  این خاندان مذهبی و متدیّن و مورد قبول و احترام مردم شاد باد. صلوات.

شیخ حسین ملائی

به قلم دامنه
به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از کسانی که در روستای دارابکلا شیخ محسوب می شود، مرحوم شیخ حسین ملائی ست. او پدر حاج محمدعلی ملایی مشهور به ممدلی سرتاش است. شخ حسین چون در عاشورا نقش شمر بن ذی الجوشن را بازی می کرد، نزد عامّه محل به شخ حوسن یزید مشهور شد.

حاج محمدعلی سرتاش فرزند شیخ حسین ملایی. عکاس: یک دوست

شخ حسین هم تعزیه خوان روستا بود، هم در تکیه مرثیه می خواند و هم در ایام محرّم در روز عاشورا با بر تن کردن لباس قرمز و سوار بر اسب، نقش شمر را ایفا می کرد و می گویند خیلی عالی این نقش خشن را درمی آورد.
خود حاج محمدعلی ملایی نیز در روز عاشورا با گذاشت نقاب بر چهره و پوشیدن لباس و ردای مشکی عربی، در نقش «حضرت زینب (س)» در کاروان عاشورا حضور داشت و مردم به خاطر همین نقش به وی احترام و عزّت می کردند.
روستای دارابکلا تا به الان چند نفر «شمر» شدند: یکی همین مرحوم شخ حوسن یزید، بود. خدا رحمتش کناد. یکی مرحوم فیضی بود که خدا بیامرزدش . یکی هم جعفر مؤذّن غلامی ست که همچنان یک نیمروز «شمر» می شود.
مردم دارابکلا به کسی که نقش شمر را بازی کند، یزید می گویند نه شمر. حال آن که یزید به عنوان حاکم مسلمین! در روز عاشورا، در شام بود نه کربلا. روی همین اصل عُرفی در محاورۀ عمومی، به شیخ حسین ملایی می گفتند شخ حوسن یزید.

آق میرصادق نبوی الحسینی

به قلم دامنه

به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیان قدیم روستای دارابکلا مرحوم آق میرصادق نبوی الحسینی ست. ایشان پدر آق سیدمحمد شفیعی دعانویس اند. به عبارتی پدربزرگ مرحوم حجت الاسلام حاج آق علی شفیعی (شوهرعمۀ ما) که دعانویسی در این خاندان را ادامه دادند و به فرزندش آق صادق منتقل کردند که هنوز هم برقرار است.
آق میرصادق نبوی الحسینی که جدّ حجة الاسلام والمسلمین آق سیدشفیع شفیعی اند؛ مردی مردم دار، روحانیی مورد وثوق و فردی مزضی الطّرفین و شخصیتی مهربان و دعاگر بود. مردم برای شفا از وی دعا می گرفتند زیرا به این خاندان سادات روستا خصوصاً به آق میرصادق نبوی الحسینی، علاوه بر احترام، اعتقاد و باور داشتند.

امامزاده باقر. آرامگاه دارابکلایی ها. عکاس: جناب یک دوست

در پای برخی از اسناد قدیمی محل از جمله اسنادِ صورت اموال پدربزرگم کبل آخوند ملاعلی طالبی، امضاء و گواهی او درج است که من به چشمم مُهر ایشان را دیدم. در واقع امضای ایشان بر اعتبار اسناد مالی و اموالی مردم می افزود.
مرحومه سید اشرف سادات نبوی یکی از همسران مرحوم حاج حسین دباغیان، به عبارتی مادر میرزعلی دباغیان، از همین خاندان نبوی ست.
قبر آنان در امام زاده باقر مزار دارابکلاست که هنوز هم قدیمی تر برای احترام به آن رجوع و حمد و سوره نثار می کنند. روح این روحانی و اجداد و منتَسبین اش غریق رحمت باد.

شیخ حاج آقا مهاجری

به قلم دامنه

به نام خدا. در ایام محرّم در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا به معرّفی مختصر چند روحانی  دیگر روستای دارابکلا که در 100 سال گذشته در محل نقش سازنده و مؤثّر دینی و اجتماعی داشته اند، می پردازم. ان شاء الله روح آن بزرگواران از ما دارابکلایی ها دلشاد گردد:

من طی نشستی که اخیراً با شیخ وحدت داشتم از ایشان دربارۀ مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری و چند عالِم دینی قدیم دارابکلا پرسش هایی به عمل آوردم که نکات برجستۀ آنان را بر من شرح دادند. بنابراین چون خودم به اقتضای سِنّم آن روحانیون را به چشمم ندیدم، داده های شیخ وحدت در این باره، هم مهم است و هم مطمئن.

میدان امام حسین (ع) تکیه پیش، مسجدجامع و تکیۀ دارابکلا. جمعه 14خرداد 1395.عکاس: جناب یک دوست

در این پست به مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری می پردازم: آن روحانی بزرگ مرتبه، شخصیتی قدَر و ممتاز روستا بود. او پدر مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ هادی مهاجری دارابی و مرحوم حاج شیخ حسن مهاجر دارابی ست. به عبارتی پدربزرگِ جنابان حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمدجواد مهاجر دارابی و حاج ابراهیم مهاجر. و به عبارتی دیگر جدّ شهید محمدباقر مهاجر دارابی.

شیخ حاج آقا مهاجری یک برجستگی های منحصری داشت. از ویژگی های او این بود در محل فردی متنفّذ و مورد قبول مردم بود. بیان فوق العاده جذآبی داشت. منبری قهّاری بود. بر روی منبر چیره دست، حرفه ای و قوی عمل می نمود. اساساً در بودِ ایشان منبرها را او می رفتند و مردم متدیّن هم سبک سخن وی را بسیارخوش می داشتند. به هر حال دارابکلا مرهون عُلما و روحانیون گذشته ی خود است. روح این عالِم بزرگ محل غریق شادی و سرشار رحمت باد. صلوات.

همۀ روحانیون و شیوخ روستای دارابکلا


روحانیت روستای دارابکلا



لیست و چهرۀ 119 نفر


شامل:

1- روحانیون حال حاضر

2- علما و شیوخ درگذشته

3- طلبه هایی که ترک تحصیل کردند یا از استمرار بازماندند

4- کسانی که در محاورۀ مردم «شیخ» خطاب می شوند


دامنه این تحقیق «روحانیت دارابکلا» را همچنان ادامه می دهد...


به مناسبت ماه محرّم این پست را ارائه می کنم


لیست اسامی را بدون لحاظ کردن حروف الفبایی درآمیختم



نوزده شهید روستای دارابکلا که چهار شهید آن روحانی اند: سید جواد شفیعی. حسن بابویه

حسن آهنگر.علی اکبر گرجی نژاد (که در درگیریهای سال شصت منافقین در مشهد مضروب شد)


     


1- شهید سید جواد شفیعی دارابی. 2- شهید علی اکبر گرجی نژاد


     


3- طلبۀ شهید حسن بابویه. 4- طلبۀ شهید حسن آهنگر طالب



5- مرحوم آق میرصالح صالحی (جدّمادری مادرم) بنیانگذار اولین حوزۀ علمیۀ دارابکلا


     


6- مرحوم شیخ محمد باقر دارابکلایی. 7- مرحوم شیخ علی اکبر دارابکلایی (مشهور به کوچک آخوند)


     


8- مرحوم سید محمد شفیعی. 9- شهید غلامرضا صادقی نژاد (داماد مرحوم حاج رضا طالبی)

 

   


10- مرحوم سید باقر سجّادی. 11- مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری (پدربزرگ حاج ابراهیم و شیخ محمدجواد)


     


12- مرحوم شیخ احمد آفاقی. 13- مرحوم شیخ باقر آفاقی (پدربزرگ مادری من)


    


13- سید مجتبی شفیعی. 14- مرحوم شیخ قاسم آهنگر ذاکر اهلبیت (ع)


    

 

15- مرحوم سید مهدی دارابی دارابی. 16- شیخ اسماعیل صادق الوعد


      


17- شیخ محمدجواد مهاجری. 18- مرحوم حاج آق علی شفیعی


     


19- سید محمّد شفیعی مازندرانی. 20- شیخ علی مؤمنی


     


21- سید علی موسوی. 22- سیدمحمد شفیعی مشهد


    


23- آق سید شفیع شفیعی. 24- شیخ علیرضا ربّانی زاده


   


25- مرحوم شیخ عبدالله دارابی نیا. 26- سید علیرضا صبّاغ


     


27- مرحوم سید رضی شفیعی دارابی. 28- حاج احمد آهنگر دارابی


     


29- کبل سیدمحمد. 30- سید احمد شفیعی دارابی


     


31- شیخ اسماعیل ربّانی زاده. 32- شیخ مرتضی چلویی دارابی


     


33- سید علی اکبر موسوی. 34- سید روح الله شفیعی


     


35- شیخ خلیل طالبی. 36- شیخ مهدی شیردل


     

 

37- سید مصطفی دارابی. 38- شیخ علی اکبر دارابکلایی


     


39- شیخ علی رمضانی (رضعلی). 40- شیخ ابراهیم غلامی


     


41- شیخ هادی رمضانی 42- سید حسین شفیعی


     


43- شیخ علی رمضانی. 44- مرحوم سید مهدی شفیعی


     

45- شیخ رحیم آهنگر. 46- شیخ موسی بابویه


   


47- شیخ مالک رجبی. 48- مرحوم شیخ هادی مهاجری


    


49- شیخ محمد جوادی نسب. 50- شیخ ابراهیم چوپانی


     


51- مرحوم شیخ محمدحسن طالبی. 52- مرحوم شیخ حسن مهاجر دارابی


    


53- شیخ گلچین اوسایی. 54- سید حسین شفیعی دارابی


     


55- سید علی صبّاغ دارابی. 56- شیخ موسی چلویی دارابی نیا


     


57- مرحوم شیخ قربان بابویه ذاکر اهلبیت (ع) 58- شیخ ابراهیم بابویه


     


59- مرحوم سید رسول شفیعی. 60- شیخ محمدرضا خراسانی


     


61- شیخ مهدی دارابی نیا. 62- شیخ مهدی رمضانی زکریا اکبر


    


63- شیخ محمود رمضانی. 64- شیخ جواد آفاقی


روحانیون دارابکلا


65- مرحوم شیخ عباسعلی مختاری


     


66- شیخ باقر رمضانی. 67- مرحوم شیخ مهدی مؤمنی دارابی اوسایی



روحانیون و عُلمای مدفون در امامزاده باقر دارابکلا. عکاس جناب یک دوست


      


68- شیخ محمد نادری. 69- سید مصطفی رضایی


    


70- شیخ محمدجواد غلامی. 71- شیخ محمد نجفی


    


72- مرحوم شیخ حسین آهنگر دارابی 73- شیخ محمد بابویه


    


74- سید صادق دارابی. 75- شیخ محمد چلویی دارابی


     


76- شیخ نصوری و 77- فرزندش شیخ محمد رضا نصوری


     


78- شیخ مهدی رمضانی (محمود). 79- شیخ عبدالله درواری (ساکن کوچۀ آقا)



80- شیخ عیسی حسنی (کبل ولی). 81- شیخ اسماعیل بابویه


     


82- مرحوم شیخ روح الله حبیبی. 83- شیخ حسن آفاقی


     


84- مرحوم پدرم شیخ علی اکبر طالبی دارابی. 85- شیخ ابوطالب طالبی وحدت


    


86- شیخ باقر طالبی 87- شیخ حیدر طالبی (مدت 10 سال طلبه بود)


    


88- مرحوم کبل آخوند ملا علی طالبی. ابن ملا حیدر این ملاطالب

مدفون در تکیۀ دارابکلا زیر فلش سبز و نارنجی



اولین تظاهرات ضدرژیم شاه در دارابکلا. از چپ: حُجج اسلام شیخ علی ربانی. سیدیوسف سیکایی (داماد مرحوم آقاابراهیم ملائی). شیخ محمد نجفی. شیخ رحیم آهنگر. شیخ مرتضی چلویی دارابی (امام جماعت محترم کنونی  مسجد جامع دارابکلا). سید محمد شفیعی مازندرانی. مرحوم شیخ علی اکبر طالبی (پدرم). نفر میان آقای نجفی و آقای سید یوسف سیکائی مرحوم حاج آق علی شفیعی.(دامنه دارابکلا) و در وبلاگ دیگرم «تاریخ سیاسی دارابکلا»



89- شیخ موسی آفاقی دائی من (مفقودالاثر در قم از دهۀ 30)



90- مرحوم آق میرصادق نبوی الحسینی. 91- مرحوم شیخ محمد طالبی (عموی من)



92- مرحوم ملا مرتضی طالبی. 93- مرحوم ملا مصطفی طالبی




94- مرحوم پدر کوچک آخوند. 95- مرحوم پدربزرگ کوچک آخوند (اجداد مرحوم آقا)



96- مرحوم ملا حیدر طالبی. 97- مرحوم ملا طالب طالبی (اجداد من)



98- مرحوم ملا محمدکاظم خراسانی. 99- مرحوم شیخ حسین ملایی



100- مرحوم اُسّا مراد. 101- مرحوم مُلا. ساکن کوچه آغوزگاله



102- مرحوم ملا ولی دارابکلایی. 103- مرحوم ملا اصغر چلویی


104- مرحوم شیخ تقی چلویی. 105- مرحوم شیخ علی رمضانی (پدر شیخ باقر و شیخ محمود)




106- مرحوم آق سیدعلی صالحی پدر میرزحسن. 107- مرحوم مِلّا سحرخیز



108- مرحوم شیخ احمد (پدر مرحومه حاجیه جمیله). 109- مرحوم شیخ محمدحسین شاهمیری



110- مرحوم شیخ موسی آفاقی. 111- مرحوم شیخ اسماعیل آفاقی



112_ مرحوم شیخ محمد شهابی. 113- مرحوم شیخ موسی آفاقی آسوری (جدّ پدری مادرم)



114_ عیسی رزاقی. 115- اسماعیل رمضانی (زکریاتقی) هر دو مدتی طلبه بود



116- عبدالعلی دباغیان. 117- سید ... موسوی (پسر سیدکریم) اسمش را نمی دانم. هر دو مدتی طلبه بودند



118- سید علی هاشمی برادر مرحوم سیدعبدالله. 119- شیخ سعید چلویی



مسجدجامع و تکیۀ دارابکلا از زاویۀ تکیه پیش. 24 آذر 1395. عکاس: جناب یک دوست



حوزۀ علمیۀ امام صادق (ع) روستای دارابکلا. مشهور به آقامدرسه. دی 1395. عکاس: جناب رنگین کمان



تکیه پیش دارابکلا. میدان امام حسین (ع). 14خرداد1395. عکاس: جناب یک دوست


اگر اسم کسی جاافتاده، لطفاً مرا اِخبار کنید


در اینجا و اینجا و اینجا نیز پست شد


شیخ اصغر چلویی دارابی

سلسله مباحث روحانیت روستای دارابکلا

به قلم دامنه. به نام خدا. یکی دیگر از روحانیون سال های گذشتۀ دارابکلا مرحوم شیخ اصغر چلویی دارابی ست. او پدر مرحومان کبل احمد چلویی [پدرِ حسین جوادی نسب] و حجت الاسلام شیخ تقی دارابی ست.

مرحوم شیخ اصغر یا ملا اصغر چلویی بالامحله ای فردی روضه خوان، دارای مقبولیت مردمی و انسانی پُرتلاش و بسیار قابل احترام بود. بطوری که نه فقط در دارابکلا که در دو روستای پیله کو و جامخانه نیز برای امور تبلیغی مردم آمد و شد داشت.

آن مرحوم بیشتر اوقات در آن دو روستا بسر می بُرد و در ایام عزاداری های مذهبی و ماه مبارک رمضان در آنجا منبر می رفت.

شیخ اصغر میان اقوام و خویشان خود محبویت و محوریت داشت و خانواده های چلویی در بالامحله ارج و قرب زیادی برای ایشان قائل بودند و هنوز نیز از وی به نیکی یاد می کنند.

علاوه بر شیخ تقی که فرزندش بود، چند تن دیگر از فامیل های ملا اصغر، روحانی بوده و هستند که من قبلاً در همین سلسله مباحث دارابکلا معرفی شان کرده ام. مانند: مرحوم حاج شیخ عبدالله دارابی نیا. شیخ موسی چلویی دارابی. شیخ محمد چلویی دارابی فرزند شیخ تقی. شیخ محمد جوادی نسب فرزند کیل احمد. روح ملا اصغر و اجدادش قرین رحمت باد.