روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

ملّا محمدکاظم خراسانی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیان و به زبان عامّه مُلایان قدیم روستای دارابکلا مرحوم ملّا محمدکاظم خراسانی دارابی ست. ایشان پدر مرحوم حاج قاسم خراسانی ست و پدربزرگِ حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی و حاج کاظم خراسانی.

ملّا محمدکاظم که در تنگه و گذرِ بالامحله پشت خانۀ مرحوم راستگو سُکنی داشت، مکتبخانه ای در خانه اش داشت و زنان و مردان دارابکلا نزدش درس می خواندند. او سهم بزرگی در سوادآموزی و قرآن آموزی روستا داشت. مردی خوشرو، خوش خُلق، مذهبی، مردمی و جاافتاده بود. هر کس نزد او درس می خواند، برای خود مرتبه ای قائل بود. دارابکلا مدیون این مرد بزرگ است. باید نام و یادشان را برای همیشه زنده و احیا نگه داریم. اینان بخش اصلی فرهنگ و تاریخ ما هستند.

حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی نوۀ ملامحمدکاظم

خوشحالی ام این است، مادرم بانو مُلّا زهرا آفاقی نزد ایشان درس خواند و قرآن را پیش او کامل آموخت. به من نقل شده است مادرم از برترین های مکتبخانۀ ملّامحمدکاظم بود. مکتبخانۀ ملّا محمدکاظم مختلط بود. دختران و پسران و بزرگسالان همگی پیش او یکجا می نشستند و به درسش گوش فرا می دادند و نزد همگان، به او درس پس می دادند.

او مادرم را به دلیل این که صَبیۀ مرحوم آشیخ باقر آفاقی بود، احترام والایی می کرد. بطوری که حتی خاندان ایشان پس از وی اَنباز (=ور هِمباز) ما بودند در کشاورزی. حاج قاسم خراسانی (بنّای سرشناس روستا که که سنگفرش های قدیمی کوچه های دارابکلا به ذوق هنری او چیده شد) و همسرش حاجیه نرگس تا همین سال های پیشین _که هنوز به رحمت خدا نرفته بودند_ به منزل مان رفت و آمد داشتند و بسیار باهم صمیمی بودیم. این ارتباطات به گونی ای بود که شیخ وحدت و شیخ محمدرضا خراسانی در حوزۀ مشهد باهم رفیق و مرتبط بودند و من و کاظم خراسانی هنوزم باهم دوست و مرتبطیم.

این خاندان، یک نسل روحانی ست. امروزه نیز سه تن از پسران حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی نیز روحانی اند و در مشهد تحصیل و زندگی می کنند که در پست های نوبت بعدی به آنان خواهم پرداخت. روح درگذشتگان  این خاندان مذهبی و متدیّن و مورد قبول و احترام مردم شاد باد. صلوات.

شیخ حسین ملائی

به قلم دامنه
به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از کسانی که در روستای دارابکلا شیخ محسوب می شود، مرحوم شیخ حسین ملائی ست. او پدر حاج محمدعلی ملایی مشهور به ممدلی سرتاش است. شخ حسین چون در عاشورا نقش شمر بن ذی الجوشن را بازی می کرد، نزد عامّه محل به شخ حوسن یزید مشهور شد.

حاج محمدعلی سرتاش فرزند شیخ حسین ملایی. عکاس: یک دوست

شخ حسین هم تعزیه خوان روستا بود، هم در تکیه مرثیه می خواند و هم در ایام محرّم در روز عاشورا با بر تن کردن لباس قرمز و سوار بر اسب، نقش شمر را ایفا می کرد و می گویند خیلی عالی این نقش خشن را درمی آورد.
خود حاج محمدعلی ملایی نیز در روز عاشورا با گذاشت نقاب بر چهره و پوشیدن لباس و ردای مشکی عربی، در نقش «حضرت زینب (س)» در کاروان عاشورا حضور داشت و مردم به خاطر همین نقش به وی احترام و عزّت می کردند.
روستای دارابکلا تا به الان چند نفر «شمر» شدند: یکی همین مرحوم شخ حوسن یزید، بود. خدا رحمتش کناد. یکی مرحوم فیضی بود که خدا بیامرزدش . یکی هم جعفر مؤذّن غلامی ست که همچنان یک نیمروز «شمر» می شود.
مردم دارابکلا به کسی که نقش شمر را بازی کند، یزید می گویند نه شمر. حال آن که یزید به عنوان حاکم مسلمین! در روز عاشورا، در شام بود نه کربلا. روی همین اصل عُرفی در محاورۀ عمومی، به شیخ حسین ملایی می گفتند شخ حوسن یزید.

آق میرصادق نبوی الحسینی

به قلم دامنه

به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیان قدیم روستای دارابکلا مرحوم آق میرصادق نبوی الحسینی ست. ایشان پدر آق سیدمحمد شفیعی دعانویس اند. به عبارتی پدربزرگ مرحوم حجت الاسلام حاج آق علی شفیعی (شوهرعمۀ ما) که دعانویسی در این خاندان را ادامه دادند و به فرزندش آق صادق منتقل کردند که هنوز هم برقرار است.
آق میرصادق نبوی الحسینی که جدّ حجة الاسلام والمسلمین آق سیدشفیع شفیعی اند؛ مردی مردم دار، روحانیی مورد وثوق و فردی مزضی الطّرفین و شخصیتی مهربان و دعاگر بود. مردم برای شفا از وی دعا می گرفتند زیرا به این خاندان سادات روستا خصوصاً به آق میرصادق نبوی الحسینی، علاوه بر احترام، اعتقاد و باور داشتند.

امامزاده باقر. آرامگاه دارابکلایی ها. عکاس: جناب یک دوست

در پای برخی از اسناد قدیمی محل از جمله اسنادِ صورت اموال پدربزرگم کبل آخوند ملاعلی طالبی، امضاء و گواهی او درج است که من به چشمم مُهر ایشان را دیدم. در واقع امضای ایشان بر اعتبار اسناد مالی و اموالی مردم می افزود.
مرحومه سید اشرف سادات نبوی یکی از همسران مرحوم حاج حسین دباغیان، به عبارتی مادر میرزعلی دباغیان، از همین خاندان نبوی ست.
قبر آنان در امام زاده باقر مزار دارابکلاست که هنوز هم قدیمی تر برای احترام به آن رجوع و حمد و سوره نثار می کنند. روح این روحانی و اجداد و منتَسبین اش غریق رحمت باد.

شیخ حاج آقا مهاجری

به قلم دامنه

به نام خدا. در ایام محرّم در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا به معرّفی مختصر چند روحانی  دیگر روستای دارابکلا که در 100 سال گذشته در محل نقش سازنده و مؤثّر دینی و اجتماعی داشته اند، می پردازم. ان شاء الله روح آن بزرگواران از ما دارابکلایی ها دلشاد گردد:

من طی نشستی که اخیراً با شیخ وحدت داشتم از ایشان دربارۀ مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری و چند عالِم دینی قدیم دارابکلا پرسش هایی به عمل آوردم که نکات برجستۀ آنان را بر من شرح دادند. بنابراین چون خودم به اقتضای سِنّم آن روحانیون را به چشمم ندیدم، داده های شیخ وحدت در این باره، هم مهم است و هم مطمئن.

میدان امام حسین (ع) تکیه پیش، مسجدجامع و تکیۀ دارابکلا. جمعه 14خرداد 1395.عکاس: جناب یک دوست

در این پست به مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری می پردازم: آن روحانی بزرگ مرتبه، شخصیتی قدَر و ممتاز روستا بود. او پدر مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ هادی مهاجری دارابی و مرحوم حاج شیخ حسن مهاجر دارابی ست. به عبارتی پدربزرگِ جنابان حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمدجواد مهاجر دارابی و حاج ابراهیم مهاجر. و به عبارتی دیگر جدّ شهید محمدباقر مهاجر دارابی.

شیخ حاج آقا مهاجری یک برجستگی های منحصری داشت. از ویژگی های او این بود در محل فردی متنفّذ و مورد قبول مردم بود. بیان فوق العاده جذآبی داشت. منبری قهّاری بود. بر روی منبر چیره دست، حرفه ای و قوی عمل می نمود. اساساً در بودِ ایشان منبرها را او می رفتند و مردم متدیّن هم سبک سخن وی را بسیارخوش می داشتند. به هر حال دارابکلا مرهون عُلما و روحانیون گذشته ی خود است. روح این عالِم بزرگ محل غریق شادی و سرشار رحمت باد. صلوات.

همۀ روحانیون و شیوخ روستای دارابکلا


روحانیت روستای دارابکلا



لیست و چهرۀ 119 نفر


شامل:

1- روحانیون حال حاضر

2- علما و شیوخ درگذشته

3- طلبه هایی که ترک تحصیل کردند یا از استمرار بازماندند

4- کسانی که در محاورۀ مردم «شیخ» خطاب می شوند


دامنه این تحقیق «روحانیت دارابکلا» را همچنان ادامه می دهد...


به مناسبت ماه محرّم این پست را ارائه می کنم


لیست اسامی را بدون لحاظ کردن حروف الفبایی درآمیختم



نوزده شهید روستای دارابکلا که چهار شهید آن روحانی اند: سید جواد شفیعی. حسن بابویه

حسن آهنگر.علی اکبر گرجی نژاد (که در درگیریهای سال شصت منافقین در مشهد مضروب شد)


     


1- شهید سید جواد شفیعی دارابی. 2- شهید علی اکبر گرجی نژاد


     


3- طلبۀ شهید حسن بابویه. 4- طلبۀ شهید حسن آهنگر طالب



5- مرحوم آق میرصالح صالحی (جدّمادری مادرم) بنیانگذار اولین حوزۀ علمیۀ دارابکلا


     


6- مرحوم شیخ محمد باقر دارابکلایی. 7- مرحوم شیخ علی اکبر دارابکلایی (مشهور به کوچک آخوند)


     


8- مرحوم سید محمد شفیعی. 9- شهید غلامرضا صادقی نژاد (داماد مرحوم حاج رضا طالبی)

 

   


10- مرحوم سید باقر سجّادی. 11- مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری (پدربزرگ حاج ابراهیم و شیخ محمدجواد)


     


12- مرحوم شیخ احمد آفاقی. 13- مرحوم شیخ باقر آفاقی (پدربزرگ مادری من)


    


13- سید مجتبی شفیعی. 14- مرحوم شیخ قاسم آهنگر ذاکر اهلبیت (ع)


    

 

15- مرحوم سید مهدی دارابی دارابی. 16- شیخ اسماعیل صادق الوعد


      


17- شیخ محمدجواد مهاجری. 18- مرحوم حاج آق علی شفیعی


     


19- سید محمّد شفیعی مازندرانی. 20- شیخ علی مؤمنی


     


21- سید علی موسوی. 22- سیدمحمد شفیعی مشهد


    


23- آق سید شفیع شفیعی. 24- شیخ علیرضا ربّانی زاده


   


25- مرحوم شیخ عبدالله دارابی نیا. 26- سید علیرضا صبّاغ


     


27- مرحوم سید رضی شفیعی دارابی. 28- حاج احمد آهنگر دارابی


     


29- کبل سیدمحمد. 30- سید احمد شفیعی دارابی


     


31- شیخ اسماعیل ربّانی زاده. 32- شیخ مرتضی چلویی دارابی


     


33- سید علی اکبر موسوی. 34- سید روح الله شفیعی


     


35- شیخ خلیل طالبی. 36- شیخ مهدی شیردل


     

 

37- سید مصطفی دارابی. 38- شیخ علی اکبر دارابکلایی


     


39- شیخ علی رمضانی (رضعلی). 40- شیخ ابراهیم غلامی


     


41- شیخ هادی رمضانی 42- سید حسین شفیعی


     


43- شیخ علی رمضانی. 44- مرحوم سید مهدی شفیعی


     

45- شیخ رحیم آهنگر. 46- شیخ موسی بابویه


   


47- شیخ مالک رجبی. 48- مرحوم شیخ هادی مهاجری


    


49- شیخ محمد جوادی نسب. 50- شیخ ابراهیم چوپانی


     


51- مرحوم شیخ محمدحسن طالبی. 52- مرحوم شیخ حسن مهاجر دارابی


    


53- شیخ گلچین اوسایی. 54- سید حسین شفیعی دارابی


     


55- سید علی صبّاغ دارابی. 56- شیخ موسی چلویی دارابی نیا


     


57- مرحوم شیخ قربان بابویه ذاکر اهلبیت (ع) 58- شیخ ابراهیم بابویه


     


59- مرحوم سید رسول شفیعی. 60- شیخ محمدرضا خراسانی


     


61- شیخ مهدی دارابی نیا. 62- شیخ مهدی رمضانی زکریا اکبر


    


63- شیخ محمود رمضانی. 64- شیخ جواد آفاقی


روحانیون دارابکلا


65- مرحوم شیخ عباسعلی مختاری


     


66- شیخ باقر رمضانی. 67- مرحوم شیخ مهدی مؤمنی دارابی اوسایی



روحانیون و عُلمای مدفون در امامزاده باقر دارابکلا. عکاس جناب یک دوست


      


68- شیخ محمد نادری. 69- سید مصطفی رضایی


    


70- شیخ محمدجواد غلامی. 71- شیخ محمد نجفی


    


72- مرحوم شیخ حسین آهنگر دارابی 73- شیخ محمد بابویه


    


74- سید صادق دارابی. 75- شیخ محمد چلویی دارابی


     


76- شیخ نصوری و 77- فرزندش شیخ محمد رضا نصوری


     


78- شیخ مهدی رمضانی (محمود). 79- شیخ عبدالله درواری (ساکن کوچۀ آقا)



80- شیخ عیسی حسنی (کبل ولی). 81- شیخ اسماعیل بابویه


     


82- مرحوم شیخ روح الله حبیبی. 83- شیخ حسن آفاقی


     


84- مرحوم پدرم شیخ علی اکبر طالبی دارابی. 85- شیخ ابوطالب طالبی وحدت


    


86- شیخ باقر طالبی 87- شیخ حیدر طالبی (مدت 10 سال طلبه بود)


    


88- مرحوم کبل آخوند ملا علی طالبی. ابن ملا حیدر این ملاطالب

مدفون در تکیۀ دارابکلا زیر فلش سبز و نارنجی



اولین تظاهرات ضدرژیم شاه در دارابکلا. از چپ: حُجج اسلام شیخ علی ربانی. سیدیوسف سیکایی (داماد مرحوم آقاابراهیم ملائی). شیخ محمد نجفی. شیخ رحیم آهنگر. شیخ مرتضی چلویی دارابی (امام جماعت محترم کنونی  مسجد جامع دارابکلا). سید محمد شفیعی مازندرانی. مرحوم شیخ علی اکبر طالبی (پدرم). نفر میان آقای نجفی و آقای سید یوسف سیکائی مرحوم حاج آق علی شفیعی.(دامنه دارابکلا) و در وبلاگ دیگرم «تاریخ سیاسی دارابکلا»



89- شیخ موسی آفاقی دائی من (مفقودالاثر در قم از دهۀ 30)



90- مرحوم آق میرصادق نبوی الحسینی. 91- مرحوم شیخ محمد طالبی (عموی من)



92- مرحوم ملا مرتضی طالبی. 93- مرحوم ملا مصطفی طالبی




94- مرحوم پدر کوچک آخوند. 95- مرحوم پدربزرگ کوچک آخوند (اجداد مرحوم آقا)



96- مرحوم ملا حیدر طالبی. 97- مرحوم ملا طالب طالبی (اجداد من)



98- مرحوم ملا محمدکاظم خراسانی. 99- مرحوم شیخ حسین ملایی



100- مرحوم اُسّا مراد. 101- مرحوم مُلا. ساکن کوچه آغوزگاله



102- مرحوم ملا ولی دارابکلایی. 103- مرحوم ملا اصغر چلویی


104- مرحوم شیخ تقی چلویی. 105- مرحوم شیخ علی رمضانی (پدر شیخ باقر و شیخ محمود)




106- مرحوم آق سیدعلی صالحی پدر میرزحسن. 107- مرحوم مِلّا سحرخیز



108- مرحوم شیخ احمد (پدر مرحومه حاجیه جمیله). 109- مرحوم شیخ محمدحسین شاهمیری



110- مرحوم شیخ موسی آفاقی. 111- مرحوم شیخ اسماعیل آفاقی



112_ مرحوم شیخ محمد شهابی. 113- مرحوم شیخ موسی آفاقی آسوری (جدّ پدری مادرم)



114_ عیسی رزاقی. 115- اسماعیل رمضانی (زکریاتقی) هر دو مدتی طلبه بود



116- عبدالعلی دباغیان. 117- سید ... موسوی (پسر سیدکریم) اسمش را نمی دانم. هر دو مدتی طلبه بودند



118- سید علی هاشمی برادر مرحوم سیدعبدالله. 119- شیخ سعید چلویی



مسجدجامع و تکیۀ دارابکلا از زاویۀ تکیه پیش. 24 آذر 1395. عکاس: جناب یک دوست



حوزۀ علمیۀ امام صادق (ع) روستای دارابکلا. مشهور به آقامدرسه. دی 1395. عکاس: جناب رنگین کمان



تکیه پیش دارابکلا. میدان امام حسین (ع). 14خرداد1395. عکاس: جناب یک دوست


اگر اسم کسی جاافتاده، لطفاً مرا اِخبار کنید


در اینجا و اینجا و اینجا نیز پست شد


توضیحی بر مباحث روحانیت دارابکلا

به قلم دامنه

دیشب رفته بودم منزل شیخ وحدت؛ تا هم دیدار تازه شود، هم دربارۀ برخی دیگر از روحانیون و علمای پُرشمار قدیمی روستای دارابکلا که دانستنی هایم از آن اندک و ناقص بود، اطلاعات، توضیحات و مشورت هایی از ایشان اخذ گردد. چنین هم شد و توفیق حاصل گردید.
بنابراین در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا _که در اینحا، اینجا، اینجا ثبت و ذخیره می شود_ در طی روزهای آینده حدود 25 روحانی و عالم دینی دیگر را مورد بررسی قرار می دهم و شِمّه ای از آنان می نویسم تا هم دِین خود را نسبت این سلسله جلیله اَدا نموده باشم، هم مفاخر محل را به نسل جدید معرفی کرده باشم. بعون الله تعالی.

شامل این روحانیون و علمای دینی:
1- آق میرصادق نبوی الحسینی
2- شیخ حاج آقا مهاجر
3- ملا محمدکاظم خراسانی
4- ملا مصطفی طالبی
5- ملا مرتضی طالبی
6- شیخ علی اکبر دارابکلایی مشهور به «کوچک آخوند»
7- ... پدر کوچک آخوند
8- ... پدربزرگ کوچک آخوند
9- ملاعلی طالبی دارابی (کبل آخوند)
10- ملا حیدر طالبی
11- ملا طالب طالبی
12- شیخ حسین ملایی
13- اُسّا مراد
14- مرحوم مُلا... ساکن در کوچه آغوزگاله یورمله جنب خونۀ میراحمد موسوی
15- ملا ولی دارابکلایی
16- ملا اصغر چلویی دارابی
17- شیخ تقی چلویی دارابی
18- آیت الله آق میرصالح صالحی
19- آق سیدعلی صالحی
20- مِلّا سحرخیز
21- شیخ محمد طالبی
22- شیخ باقر آفاقی
23- شیخ احمد آفاقی عموی حاج شیخ احمد آفاقی
24- و ... .
البته روحانیان دیگری هم هستند که به مرور معرفی خواهم کرد از جمله طلبۀ جوان شیخ عبدالله درواری فرزند مشدعباس.

آرم دامنه. طرّاح قربانعلی طالبی دارابی

شیخ محمدحسن طالبی

به نام خدا
سلسله مباحث روحانیت دارابکلا

یکی دیگر از روحانیون دارابکلا مرحوم شیخ محمدحسن طالبی ست. شاید او را نشناسید. چون کمتر از وی در محافل و مجالس یاد شده است. حال آن که نام دیگران را به وفور یاد می کنند و علمای گذشته را به فراموشی می سُپارند.

منزل آن مرحوم ابتدای ببخیل بود کمی جلوتر از منزل روانشاد یوسف رزاقی. درست در بیخ کوچۀ کبل آخوند به سمت قنات پشون. فامیل و همسایۀ پدربزرگم کبل آخوند ملاعلی طالبی ست. پدر مرحومه مشهدی خدیجه طالبی ست (مشهور به مَش خجّه). شیخ محمدحسن که در گویش عامّه «شخ مَمدَسِن» تلفظ می شود از روضه خوانان مشهور دارابکلا بود. صدایی بَم و بلندی داشت.

یکی از روحانیون که او را درک کرده است برای من تعریف می کرد نوجوان که بود یک بار صدای روضۀ او را در تکیۀ بالا، بدون بلندگو و ابزار صوتی، از چندصد متر دورتر شنیده بود و این بخوبی می رساند که او از نعمت غُرّش صدا برخوردار بود.

من اگر اشتباه نکنم کوچک که بودم به همراه پدرم داخل اتاقش رفته بودم. مریض بود و در بستر افتاده.. . همین مقدار یادم می آید.

برای آن روحانی روضه خوان صلوات و فاتحه ای نثار می کنم و به روحش درودی وافر می فرستم. ان شاء الله مشاهیر و مفاخر روستای مان را از یادها نبریم و تبعیض قائل نشویم زیرا اینان همگی بخشی از تاریخ، فرهنگ و گذشتۀ پُررونق مان هستند.


کوچۀ پدربزرگم کبل آخوند ملاعلی طالبی. آن روبرو سرازیری قنات پشون. سمت راست محل خونۀ پدربزرگم که اینک منزل سیداسماعیل ترمی ست. سمت چپ خانه سرای مرحوم شیخ محمدحسن طالبی دارابی. خرداد 1395. عکاس: جناب یک دوست

سمت راست خانه سرای مرحوم شیخ محمدحسن طالبی دارابی

شیخ موسی آفاقی

شیخ موسی آفاقی

1086

به نام خدا. در ادامۀ سلسله مباحث معرفی مختصر روحانیت دارابکلا، به شیخ موسی آفاقی می پردازم. شیخ موسی آفاقی دائی ماست. فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی. قبلاً در 4 تیر 1395، در وبلاگ (زندگینامۀ دامنه: اینجا) وقتی «مادرم مُلا زهرا آفاقی کیست؟» را نوشته و منتشر کرده بودم، شجرۀ جدّ مادری ام را مفصّل آورده ام که تکرار نمی کنم.

بین مادرم و دائی موسی، رابطۀ عاطفی شدیدی برقرار بود. آنچنان دلبستۀ هم، که اگر بگویم یک روح در دو کالبَد بودند، بیراهه نرفتم. در نوجوانی آن دو برادر و خواهر، پدرشان شیخ باقر درگذشت. موسی به طلبگی در قم رفت و زهرا با پدرمان شیخ علی اکبر طالبی ازدواج کرد.

موسی در دهۀ 30 به همراه پدرم، شیخ احمد آفاقی، شیخ روح الله حبیبی، آق سیدرضی شفیعی، حاج آق علی شفیعی، سیدباقر سجادی و سید مهدی دارابی در حوزۀ علمیۀ قم طلبگی می خواندند و کنار هم در یک حجره می زیستند

دورۀ پر تب و تاب مبارزۀ سیدمجتبی نواب صفوی (طلبۀ جوان و پرشور که پیشرو شده بود و از مراجع پیش افتاده بود و خود به مبارزات می پرداخت که داستان دارد و نیار به بحث و فخص) فضای آرام قم نیز به هم ریخت و طلبه ها از هر سو، تحث فشار بودند. در همین گیرودار و شلوغی اوضاع، دائی مان شیخ موسی در قم ناپدید شد و از همان زمان تا همین امروز که این متن را می نویسم، از وی هیچ اطلاعی در دست نیست.

پدر و مادرمان. روح تان شاد ای ابوَین محبوب و دلسوزمان

پدر و مادرمان. روح تان شاد ای ابوَین محبوب و دلسوزمان

مادرم که دلدادۀ موسی بود، تا آخرین لحظات عمرش (بیستم فروردین 1394) همیشه در غم عظیم برادرش موسی، در حالت انتظارِ برادر، و دیدار روی سرخ و سفیدش، زندگی نمود و با همین فراق و جدایی، دار فانی را ترک نمود. مادر همیشه از خاطراتش با برادرش با ما سخن می گفت و حسّ عجیبی به او داشت و برای درد دوری اش، مریض احوال و بسترنشین شده بود.

همۀ همدوره ای های طلبگی دائی موسای مان، به رحمت خدا پیوستند و از شیخ موسی همچنان هیچ خبری نشد. سالهای دوری، یکی آمده بود پیش پدر و مادرم گفته بود در یوسف آباد تهران (بالاتر از مرکز شهر) او را دیده است. پیگیری کردیم، دیدیم واقعیت ندارد. بگذرم که سرنوشت این شیخ از شیوخ و طلاب دارابکلا، همچنان در ابهام است و ما موسی را نه زنده و نه مرده می دانیم. یعنی به لحاظ شرعی یقین نداریم که آیا ایشان هنوز حیات دارند یا ممات.

حجة الاسلام محمدرضا نصوری

به نام خدا

دامنه. 1385. تیرنگ گردی. عکاس: سیدعلی اصغر

در راستای معرفی مختصر روحانیت دارابکلا، به حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا نصوری می پردازم. ایشان فرزند حجة الاسلام والمسلمین نصوری از روحانیون ساری ست. از ناحیۀ پدر ویشه سری ست؛ روستای پایین دست شهر سورک. از ناحیۀ مادر، هم سورکی ست و هم دارابکلایی. زیرا مادرشان فرزند مرحوم حجة الاسلام طیبی سورکی عاقد مشهور سورک و حومه است که همسرشان دارابکلایی بودند. خواهر حاج حسین دارابکلایی (پدر حاج رضا دارابکلایی).

از سویی دیگر آقای نصوری در دارابکلا ازدواج کردند. ایشان داماد خاندان حاج محسن سجادی اند که با هم نسبت فامیلی خاله زادگی دارند.

حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمد طیبی و ابراهیم طیبی سورکی دائی های ایشان اند.

ایشان از جوانی به قم عزیمت کردند. دروس حوزه را بطور کامل طی نمودند. در مهدویت تخصّص دارند. معاون تبلیغ و اطلاع رسانی مرکز تخصصی مهدویت هستند. هم تحصیلات دانشگاهی کردند و هم در دانشگاه تدریس دارند. حجة الاسلام دکتر محمدرضا نصوری خطیب و سخنور است. چند بار در دهه های ماه رمضان و ماه محرم در مسجد و تکیۀ دارابکلا سخنران مجالس بودند. در برخی از برنامه های تخصصی صداوسیما از جمله در بحث مهدویت، با ایشان به عنوان کارشناس دینی مصاحبه می کنند و به صورت زنده پخش می گردد. وی دارای چندین مقاله تخصصی در بارۀ مهدویت است.

ما با هم مراودت و رفاقت داریم. او فامیل سببی ماست. (مادرِ بزرگوار ایشان، دخترعمۀ پدرخانمِ من است. ما با هم مرتبطیم و رفاقت داریم و گرم و صمیمی ایم.

او انسانی خلیق، خوش خو، بشّاش، خاکی و بسیار سرزنده اند. در کارشان جدّی و پرانرژی اند. طبعی لطیف دارند و روحانیی روشن، آگاه، دارای استقلال فکری و آزادگی ست. ایشان مانند بقیۀ روحانیون وارسته، از سرمایه های مفید منطقه میاندورود و ساری اند و افتخار روستای دارابکلا.

همسرگرامی ایشان (خواهرِ آقایان سیدمحسن و سیدرضی سجادی) در قم معلم آموزش و پرورش اند.

آقای دکتر شیخ محمدرضا نصوری به دلیل کارشناس دینی مهدویت و چهرۀ مشهور مباحث انتظار، از سوی مجامع دینی سراسر کشور دعوت می شوند و به شهرهای ایران عزیمت می کنند و بحث های تخصصی مهدویت و فلسفۀ انتظار را به میان مردم، دوستداران اهل بیت علیهم السّلام، پژوهشگران این امور و منتظران حضرت موعود (عجّ) می کشانند.

چون بنای این سلسله بحث، بر اختصار و نگاهی گذراست به همین مقدار بسنده می شود. برای ایشان و خانوادۀ گرانقدر و خاندان شان آرزوی توفیق، سلامتی و تأییدات الهی می کنم. دامنه.

حجة الاسلام والمسلمین محمد رضا نصوری معاون تبلیغ و اطلاع رسانی مرکز تخصصی مهدویت

حجة الاسلام والمسلمین محمدرضا نصوری معاون تبلیغ و اطلاع رسانی مرکز تخصصی مهدویت

حُجج اسلام آقایان بزرگوار شیخ محمدرضا نصوری سمت راست و علیرضا ربانی سمت چپ. قم. 10 اسفند 1393. مراسم عروسی عارف طالبی دارابی. عکاس: دامنه

حُجج اسلام محمدرضا نصوری. علیرضا ربانی. قم. 10 اسفند1393. مراسم عروسی عارف. عکاس: دامنه
حجة الاسلام والمسلمین نصوری
حجة الاسلام والمسلمین نصوری پدر آقای نصوری
حجة الاسلام والمسلمین محمدرضا نصوری معاون تبلیغ و اطلاع رسانی مرکز تخصصی مهدویت
حجة الاسلام والمسلمین محمدرضا نصوری معاون تبلیغ و اطلاع رسانی مرکز تخصصی مهدویت

حجة الاسلام غلامحسین غیاثی کیست؟

طلبۀ انسان دوست مردمی

1070

حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی

به نام خدا. زندگی این انسان را آنقدر مهم دیده ام که لازم شد تا با نوشتن متنی در بارۀ خدمات و حسنات وی، سهم خویش را در دامنه، در حقّ وی اَدا کرده باشم. حجة الاسلام غلامحسین غیاثی فقط یک روحانی و طلبۀ مکتب امام صادق (ع) و سرباز دینی امام زمان (عجّ) نیست، او انسانی والانگر و مرد شریفی ست که از سال 1383 تا کنون به عنوان یک روحانی مبلّغ، تلاش هایی ماندگار و مثال زدنی برای روستاهای مرزی بخش درح از توابع شهرستان سربیشۀ خراسان جنوبی برجای گذاشته است.

13 سال است این مرد خاکی، ولی در واقع افلاکی، انسان دوستی اش را در میان محروم ترین مردم این مرز و بوم، معنی کرده است. در همۀ امور مردم مانند درست کردن منزل، گچ کاری، هرَس درختان، کشاورزی، دامداری، فرهنگی و... به روستائیان آن منطقه کمک می کند.

مردمی که او در میان شان به تبلیغ مشغول است، همیشه دوست دارند بوسه ای بر پیشانی این روحانی فداکار  هدیه کنند؛ و چه چیزی بالانر از رضایت مردمی از یک روحانی دینی؟ او تبلیغ دینی را با کردار خود به پیش می برَد و دل ها و قلب های مردم را فتح می نماید.

حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی     حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی

هم بیان احکام و مسائل روز به سبک کودکانه دارد. هم پیرزن ها و پیرمردهای روستاها را دستگاه فشارخونی که به همراه دارد، مورد مراقبت و محبت و اندازه گیری قرار می دهد. و به آنان توصیه های طبّی می کند، دعا می نماید و نیز آرزوی شفا.

این مبلغ مردم گرا، در خانه اش باغچه ای سرسبز ساخته است با انواع سبزیجات؛شمبلیله، ریحان، گوجه، هویج و همه چیز.

حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی     حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی

در کنار مردم فقط گپ نمی زند. فقط گفتار ندارد. رزقش را با روح جهادی اش بدست می آورد. مرغ و خروس و بُز پرورش داده است تا محصول دسترنج خود را بخورد. او اندیشه اش این است و گفته است:

کار برای انسان یک تفریح است که برکت دستانش روزی سُفره هاست

به گفتۀ او «باید از جنس مردم بود تا بتوان با دردهای آنها درد کشید و با شادی هایشان، شاد شد.»

از هر کس در آن دیار مرزی بپرسی او کیست؛ دقیق وی را می شناسند. چون خود را با مردم همانند کرده است و مثل آنان می زیَد و مانند آنان کوشش دارد. فقط شعار نمی دهد. فریاد نمی کشد. خود بیل می گیرد، زمین را می کند، باغ و مزرعه را آبیاری می کند.

هیچ عار نمی داند از این که با آن لباس مقدس پیامبر اسلام (ص)، همانند روستاییان آنجا مرغ و خروس را دانه می دهد و بُز و گوسفندان را علف.

حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی     حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی

روستاییان آنچنان از وی راضی اند که می گویند: «حاج غلامحسین تنها یک روحانی نیست، بلکه یک انسان بزرگ و شریف است». این طلبۀ حوزۀ علمیه، با تلاش جهادگرانۀ خود و با همیاری مردم در روستاهای آن منطقه بشدّت محروم از جمله روستاهای مشروکی، گلوگاه و لانو، حسینه، مسجد، خانۀ عالِم و کتابخانه ساخته است.

حجت الاسلام غلامحسین غیاثی، روحانی مبلّغ فعّال و مردمی در روستاهای بخش درح از توابع شهرستان سربیشه خراسان جنوبی     

حجة الاسلام غلامحسین غیاثی خود بر این نظر است که «نقش طلبه و روحانی دمیدن روح زندگی و نشاط در روستا است، چه با کارهای فرهنگی و تعلیم و تربیت، چه با کمک کردن در امور خیریه، چه در ایجاد شغل در جامعه».

آری؛ این روحانی چون کردار را بکار گرفت، گفتار را پذیرا ساخت. در حقیقت او اسلام را که باید از لسان روحانیان به قلب مردم رسوخ کند، بدرستی نشر می دهد. برای وی که نشان داد، روح حوزۀ آمیختگی با هجرت و زیستن کنار ملت است، صلوات و هزاران سلام. (منبع عکس ها: خبرگزاری حوزه)

(دامنه دارابکلا)

10 تفاوت امام خمینی با روحانیون دیگر

امام خمینی و همسر. سال 58. قم (عکس از: مرتضی اشراقی نوۀ امام)


امام خمینی و همسر. سال 58. قم ( عکس از: مرتضی اشراقی نوۀ امام)


5359 : متن نقلی. مهرداد خدیر. «این یک گفتار «متفاوت» است چون می خواهد به «تفاوت» های امام خمینی –اگر نخواهیم بگوییم «تمایز» های او– با روحانیون دیگر بپردازد...

بقیه در اینجا


(دامنه دارابکلا)

لزومی ندارد روحانیت، خود را خرج این و آن کند و تمام مقدّسات را به میدان بیاورد

امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی


5347 : توضیح دامنهسرمقالۀ روز شنبه 13 خرداد 1396 روزنامۀ جمهوری اسلامی به مناسبت سالگرد امام، خواندنی ست. از این رو به مناسبت این روز، این متن ارائه می شود:


...مشکل، هنگامی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر می‌شود که جناح‌ها یا بعضی از آنها مقدسات دینی را هم برای رسیدن به قدرت هزینه می‌کنند. اینکه امام زمان، روحانیت، جامعه مدرسین، جامعه روحانیت، ائمه جمعه، ائمه جماعات، امکانات مساجد و بیت‌المال، نهادهائی که متعلق به عموم مردم و نظام هستند، صدا و سیما و خلاصه ابروباد و مه خورشید و فلک همه در کار شوند تا یکی رای نیاورد ولی همان شخص با رای بالا پیروز انتخابات شود، چگونه قابل توجیه است؟ قطعاً  این به معنای بی‌اعتقادی مردم به مقدسات دینی نیست بلکه به معنای این است که باید مردم را در انتخابات آزاد گذاشت و نباید برای رسیدن به قدرت، دین و اعتقادات و مقدسات و امکانات عمومی را هزینه کرد...


لزومی ندارد روحانیت، خود را خرج این و آن کند و تمام مقدسات را هم به میدان بیاورد، کافی  است فقط به سیره امام بر گردد و ببیند که مردم چگونه تلاش خواهند کرد خود را و آراء خود را به روحانیت نزدیک و بلکه منطبق کنند. وضعیت امروز ما یک بحران معنوی است. ما می‌توانیم از این بحران خارج شویم به شرط آنکه طرحی نو  دراندازیم...


کاملِ این پست 6بندی در اینجا


(دامنه دارابکلا)

بحث نظری میان دامنه و حجة الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی

پست 647 : به قلم دامنه : به نام خدا. دامنه از لحظات پیش بر روی رایانه ی منزلش با رویت دل و عقل و مصلحت و اقتضائات و ضرورت جواب و احیای جدی و بی تعارف تضارب آراء، مشغول تهیه ی پاسخ به جناب حجت الاسلام والسلمین آق سیدحسین شفیعی دارابی استاد محترم حوزه و دانشگاه که در ادامه ی متن، فقط  «یک روحانی» خطاب می شود، می باشد. منتظر بمانید. ابتدا قسمت های منتشرشده ی متن یک روحانی در قله بصیرت:  قسمت اول: بنام خدای علیم و بصیر و دوستدار هر طالب بصیرت؛ سلام به جناب دامنه، سلام به همة کامنت گذاران در دامنه؛ به ویژه کامنت گذارانیکه با نیّت خیر خواهیشان، پیشنهادات مثبتی را مطرح نموده اند؛ و سلام به اصحاب وبلاگ دارابکلا قلّة بصیرت. سالروز شکوهمند انقلاب اسلامی را به همة دوستدارانش تبریک عرض می کنم.


حجة الاسلام والسلمین سیدحسین شفیعی دارابی


روز تشییع آیت الله سیدرضی شفیعی دارابی. نفر وسط حجة الاسلام سیدحسین شفیعی. عکاس:مجتبی آهنگر

آغاز سخن: جناب دامنه، چند روز و شبی بود که به جهت فشرده گی برنامه های آموزشی و غیره فرصت نکرده بودم به وبلاگ های دارابکلا؛ از جمله به دو وبلاگ دامنه و دارابکلا قلّة بصیرت سری بزنم؛ امّا شب 22 بهمن، پس از بازگشت (حدود ساعت 5/ 10) از مجلس جشن عروسی آقا پسر یکی از دوستان و آشنایان مشترکمان به منزل، توفیق یافتم به وبلاگ های مذکور روی آرم؛ همة پست ها و کامنت های جدید موجود در آن دو را مطالعه نموده و از مفاد آنها مطّلع شدم؛ هم خوشحال شدم و هم ناراحت؛ خوشحال از اینکه، فضای مجازی دارابکلا، تقریبا از تک صدائی خارج شده و به صورت جدّی، به عرصة تضارب آراء تبدیل شده است؛ بنده معتقدم: ممکن است در این مدّت، اشتباهاتی از هر دو طرف صورت پذیرفته باشد، ولی می توان با حسن نیّت (که خوشبختانه در هردو طرف وجود دارد)، این عرصه را به درستی مدیریّت نمود، و به جای پریدن به یکدیگر و چنگ زدن به صورت هم، بر معرفت و بصیرت یکدیگر و دیگران افزود؛ و این نتیجه، دست یافتنی است؛ امّا ناراحتم، چون دیدم: متأسّفانه از هر دو سوی، برخوردهای افراطی و اهانت آمیزی غیر منتظره رخ داده است؛ حتّی نسبت به کسانی که روحشان از این مطالب مطّلع نیست، و آنان بسیاری از کامنت گذاران را هم نمی شناسند؛ ضمنا از خواندن قصّة فرجام بسیار بد «امیر زهتابچی» در پست مربوطه، نیز ناراحت شدم؛ همانگونه که برادر بزرگوارتان شدیدا از این ماجرای پردرد و غصّه، به حق ناراحت شد؛ که این احساس ناراحتی خود ریشه در سیرة امیر مؤمنان علیه السّلام دارد؛ چه آنکه آن بزرگوار، پس از کشته شدن طلحه و زبیر در جنگ جمل (که سالها در کنار نبیّ اکرم صلوات الله علیه برای نشر اسلام عزیز جنگیدند)، بسیار غمگین و ناراحت شد که چرا چنین؟؛ و ظاهرا پس از حضور در کنار جسدشان، بر این بد فرجامیشان بسیار هم گریست؛

  ادامه مطلب ...

پاسخ دامنه در بارۀ روحانیون دارابکلا

پست 2292 : به قلم دامنه : به نام خدا. به شما جناب حاج حسین رمضانی مدیر فعال وبلاگ رنگین کمان داراب و متخصّص در نمای کاری ساختمان و سازه ها ابتدا سلام می کنم و می دانی که شما را دوست می دانم و دوست می دارم و بی مقدمه به سراغ جواب پست 2281 نوشته ی شما می روم:

1- بی هیچ شکّی گواهی می دهم در وجودت ایمان به اسلام و باور به روحانیت وجود دارد و اگر حال گلایه هایی را در این متن تدوین کرده ای، همه از سر دلسوزی و تکریم است نه هیچ چیز دیگر؛ زیرا خودت اهل مسجد و تکیه و قبله و ایمانی.

2- عُمران محل یک پروسۀ دایمی ست. و پروسه برخلاف پروژه که زمان و مکان محدود دارد، یک امر جاری و همیشگی ست و آرام آرام طی می شود و شخص روحانی و عالم دینی متکفّل مستقیم چنین امر سخت افزاری نیست، و نباید هم باشد. هر چند ممکن است برخی از آن بزرگواران گام های عملی از سر اختیار و یا نفوذ در این باره بردارند؛ اما اساس کار آنها تفکرآفرینی ست و رسیدگی به امور دینی و شرعی و دفع مسائل شُبهه ایی.

3- در مورد جانشینی پس از فوت مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی که اشاره کردی باید دو نکته را بگویم: به هر حال هر یک از روحانی های مهاجرت کرده به قم و مشهد، کوله باری از اندوخته فکری دارند و هر کدام در جایی تعهّد کاری و پژوهشی داده اند و نیز زندگی شان را برای ماندن در آن شهر و دیار برنامه ریزی طولانی مدت کرده اند و هر یک از آنها مثل همه ی آدم ها، صدها مساله ریز و درشت در مسیر زندگی شخصی و عمومی خود دارند؛ پس نمی شود یکباره همه چیز را کنار بگذراند و آنی به محل مقیم شوند. دوم آن که الحمدُلله این مساله حل شد و جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی چلوئی دارابی امام جماعت و امور مذهبی دارابکلا را برعهده گرفته اند و از این فرصت به ایشان سلام و دوام بقا و سلامتی و توفیقات الهی دارم.

4- تخریب آثار ماندنی که نوشتی اشاره ات به «خانۀ عالِم» است که موجب تخریب حمام قدیمی مردانه ی دارابکلا شد. من هم البته از این کار گلایه دارم زیرا همه جا حمام های خوش نقشه ی قدیم را موزه می کنند، بگذرم که این کار شد و من در جریان ریزِ آن نیستم. دغدغه ات را در این تذکر نیکو و دلسوزانه می دانم.

5- درس فرهنگی گفتی برگزار نمی شود. این قصور و یا تقصیر به روحانیون بازنمی گردد، باید مسئولان فرهنگی و فکری روستای دارابکلا که حتما باید شورایی اداره شود، بر این امور برنامه ریزی کنند. خوب، برای هر چیزی از سَمّ و شپشک دوا گرفته تا ریزترین مسائل روستا نشست و جلسه تشکیل می دهند، در این بخش چرا بی برنامه اند، یا کم برنامه اند، باید دقیق بررسی شود که آیا آدم های شایسته در این کار دعوت شده اند تا برنامه ریزی کنند و روحانیت را برای کلاس و درس و پند و اخلاق و فرهنگ فرابخوانند یا نه همینطور اوضاع به صورت اتفاقی پیش می رود؟ بگذرم که من هیچ دخیل در این امور نیستم.

6- گفتی معرفی روحانیون محل را به رُخ مان می کشی. نه جناب رنگین کمان گرامی. رُخ در شطرنج می کشند، من دارم این سربازان فکری و فضلای همین مرز و بوم را به نسل جوان آن هم به صورت فشرده می شناسانم. آنان خودشان هرگز هیچ توقعی ندارند. من خودم با ابتکار خودم وارد این عرصه شدم و الحمدُلله بسیار رضایت بخش است و مورد استقبال چشمگیر قرارگفته است. حال؛ از این که برخی هستند که اساسا" به عالِم دین و روحانیت کینه دارند، و چشم دیدنِ هیچ عمّامه به سری را ندارند، آنها هم قلیل اند در تعدادشان و هم منفی بافی های شان همیشه در روحیه ی شان جاری و ساری بوده و هست و خواهد بود و هرگر هم نمی خواهند بپذیرند.

7- نقش روحاتیت در دارابکلا نعمتی ست که برخی ها از آن بی خبرند. نعمت هایی که اگر کفران گردد، بلاها بر ما آویزان می گردد. شب را کسی درک می کند که روز کار کرده باشد و روز را کسی می فهمد که شب خوب به خود آسایش داده است. من مدافع روحانیت ام و شما هم خیلی مانوس و همراه با روحانیتی. از روحانیت نباید انتظار داشت بیاید در روستا در مورد سمّ پاشی نظر دهد. و یا بگردد کجای محل چه کسری هایی دارد و او همه چیز را حل و فصل کند. روحانی رفته چندین سال تفقّه کرده که دین را بشناساند و فضیلت ها و آرمان ها را یادمان دهد. پس تخصص و تقسیم شغل که می گویند یعنی چه؟ آری حاج حسین پیش به سوی توقّعات برحق از روحانیت و حمایت از عزت و عفت و عترت. پوزش ار این صراحت و ممنون به وجودت.» (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

بازتاب سلسله بحث معرفی روحانیون دارابکلا

پست 2275 : به قلم یک دامنه خوان : «سلام جناب طالبی عزیز و بزرگوار. با معرفی روحانیون محل خیلی خوشحال شدم. واقعا جای تشکر دارد. توانستیم بعضی از این بزرگواران رو بهتر بشناسیم. کسانیکه زمانی همکلاسیمان بودند و بعد از اونموقع دیگه ندیدیمشون با زهم تشکر.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. اول به شما سلام دارم جناب. سلامی از سرِ ارادت به نوع  گرایشی که در متن پیامت دیده می شود؛ گرایش به روحانیت. دوم خرسندم از بازتاب وسیع سلسله پست های معرفی روحانیون دارابکلا، خصوصا" در میان دل شما. من بنای فکری ام و چارچوبه ی عقیدتی سیاسی ام اسلام با روحانیت است نه اسلام منهای روحانیت.

منهاییون _که یعنی آنان که دین شناسی و دین ورزی را از آخوند و روحانیون منها و جدا می کنند_ کسانی اند که که شهید آیة الله مرتضی مطهری آنان را دسته ای منحرف دانسته اند. محکم بگویم که تفکیک اسلام از سیاست و تفکیک اسلام از روحانیت، عین تفکیک قرآن از عترت است. و هدفم از معرفی این صنف آگاه و زجرکشیده و بافضیلت آن است تا فضیلت های فراموش شده به همه ی ماها بازگردد. در آخر ممنونم از طبع لطیف تان به آخوند و تبعَیت تان از روحانیون. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

منبر و مردم

به قلم دامنه : به نام خدا. محرم و دلدادگی هایش، امشب آغاز می شود. در این باره بخشی از نگرش هایم را با عنوان منبر و مردم می نویسم.

با دو پیش فرض نگرشم را نگارش می کنم. یکی این که چند سال پیش در شرح حال مرحوم شیخ عباس قمی صاحب کتاب شریف مفاتیح الجنان، خواندم که بشدت مورد مواخذه ی پدرشان قرار گرفته بودند از این که چند منبرشان را در حرم امام رضا (ع)  بی مطالعه رفته بودند. زیرا پدرشان وی را از منبر بی مطالعه منع کرده بودند و چنین منبری را دَین و قرض به ذِمّه ی اوقات مردم می دانستند. دوم آن که منبر آن چنان محوریت و قداست داشت که در دوران گذشته وقتی شهری را در ایران می خواستند به  شهرستان تبدیل کنند، در آن شهر منبر نصب می کردند. با این دو پیش فرض تاریخی، می خواهم منبر و مردم را به مناسبت  فرارسیدن ماه محرم مورد توجه قرار دهم. مبحث  من مربوط است به محیط عزاداری محرم در دارابکلا:

1- با ستودن منبر و منبری های مطالعه گر، معتقدم روحانی و واعظ و سخنور تا پیش از فرارسیدن ماه محرم باید محل مورد تبلغ خود را مورد شناسایی قرار دهد. محیط شناسی کند. نیازهای فکری و معنوی شان را به تقریب بشناسد و بر اساس تاثیرات عینی و ذهنی مباحث خود را پیش ببرد. مردم را روح منبر بداند. شنونده را دارای قوه ی درک و دریافت و حق انتخاب فرض کند.

2- در مجالس عزای محرّم، آخرین و مهمترین برنامه ها منبر رفتن است. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

سخنرانی در جمع اعتکاف کنندگان پایین مسجد دارابکلا

سخنرانی حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر دارابکلایی


در جمع اعتکاف کنندگان پایین مسجد دارابکلا


روز 24 فروردین 1396


 عکس از رنگین کمان


حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر دارابکلایی. 24 فروردین 1396. اعتکاف پایین مسجد دارابکلا، عکس از رنگین کمان

روحانیت و جمهوری اسلامی ایران


به قلم دامنه



به نام خدا. در ادامۀ بحث به مناسبت روز جمهوری اسلامی ایران، اینک بحث پنجم را مطرح می کنم:


بحث پنجم: روحانیت و جمهوری اسلامی ایران: پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، روحانیت اندک اندک وارد سیستم حکومتی شد؛ بطوری که هم اکنون پس از نزدیک 40 سال از عمر نظام، همچنان در مصدر قدرت اند و در همۀ سطوح نظام از بالا تا پایین حضور رسمی دارند. این کار هم حُسن دارد و هم عیب، که من چند نمونه را ذکر می کنم:


الف: مُحسّنات حضور روحانیت در قدرت سیاسی:


1- این که روحانیت هم مانند همۀ اقشار ملت، می تواند در حکومت نقش ایفا کند، یک نوع دوری از تبعض است. و نمی توان حق آنان را در این راه ضایع نمود و یا زیر سؤال برد.


2- این که برخی از امور سیاسی و حکومتی به گونه ای ست که حضور روحانیت در آن به عدالت نزدیک تر است.


3- این که در پاره ای مشاغل، حضور روحانیت ضروری و بلکه حتمی ست. مثل وزیر اطلاعات که به دلیل رعایت احکام شرعی و نظارت و اشراف حقوق شهروندی، باید فردی مجتهد و کاردان باشد.


4- نیز حضور روحانیت در قدرت سیاسی، نشان توجه به عدم جدایی دین از سیاست است که سال ها به غلط در اذهان دمیده شد که دین، جدا از سیاست است و مختص عبادت.


الف: معایب حضور روحانیت در قدرت سیاسی:


1- استقلال حوزه علمیه از دولت را مخدوش می سازد و روحانی را توجیه گر قدرت می کند. استقلال حوزه، از وجوه ممیّزۀ حوزۀ شیعه در طول تاریخ بوده است.


2- به شأن اصلی روحانی که بیان آزاد معارف و فهم دینی ست، لطمه می زند.


3- آنها را از درس و بحث و اجتهادات دینی، می اندازد.


4- سبب دنیازدگی روحانیت می شود.


5- مشاغل روحانیت در محیط های نظامی، گاه تفکر پادگانی را بر آنان تحمیل می کند و یا آنان را از بیان حقایق و روشنگری های مردمی، جدا می سازد و این آسیب بزرگی ست.


6- به روند مّلا شدن واقعی روحانیت آسیب می زند. (منظورم از مُلّا شدن، یعنی سواد و علم عمیق).


7- از اول هم قرار نبوده که روحانیت، درسخوانی حوزه را کنار بگذارد و امام جماعت ادارات، کارخانجات و احکام گویی دانشگاه و یا شاغل در انواع شغل های دولتی شود. روحانی قرار بوده که در دین، تفقّه پیدا کند و جامعه را دین ورزتر نماید و نسل جوان مبتلا به تشکیک ها و شبهات را از مَهلکه های شک و تهدیدات ضددینی یاری رساند.


8- برخی از روحانیون با رفتن به سمت قدرت سیاسی، اساساً زیّ طلبگی شان را فراموش کردند و مانند غیرروحانیان زندگی می کنند و در میان مردم نیز از اعتبار معنوی ساقط شدند.


9- روحانی طبیت حاذقِ روح و فکر مردم است، اما وقتی به قدرت و شغل و پول درآوردن چسبید، این صَبغه از وی رنگ می بازد و مردم از توانایی هایی معرفتی و دینی وی محروم می گردند. اعبتار روحانی به قوه ی تعلیم اوست. روحانی، معلم مردم است و مبلغ اسلام و سرباز امام زمان (عجّ)، پس نباید از این شئوون اصلی خود فاصله بگیرد.


10- و آخر این که برخی از روحانیون اساساً حوزه را کنار گذاشتند و تمام وقت چسببده اند به قدرت و دنیا و شغل و نان و آب و نوا. و با آن که به جاه و مقام و کرسی وعظ و درس رسیده اند باز نیز از گرفتن شهریۀ حوزه (وجوهات شرعیه) ابائی ندارند. بگذزم. تمام.


(دامنه دارابکلا)


پنج هزارمین پست دامنه


پنج هزارمین پست دامنه


به قلم دامنه


به نام خدا. پست 5000 دامنه را اختصاص می دهم به سه سخن حکیمانۀ رسول خدا (ص) در بارۀ عالمان و فقیهان که پس از انبیای الهی (ع) و امامان معصوم (ع) از منزلت  بسیاروالایی نزد خدای متعال برخوردارند:


کتابخانه شخصی دامنه. مفاتیح‌ الحیاة، آیة الله العظمی عبدالله جوادی آملی. عکاس: دامنه


مفاتیح‌ الحیاة. عکاس: دامنه


سخن اول: رسول خدا (ص) فرمود: ای اباذر... ساعتی از جلسات گفت و گوی علمی نشستن، نزد خدا محبوب تر است از عبادت هزار شب که هر شب هزار رکعت نماز گزارده شود. و فرمود: ای اباذر ساعتی شرکت در گفت و گوی علمی برایت از عبادت یک ساله که روزش را روزه بداری و شبش را به عبادت بپردازی بهتر است. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 351. به نقل از: جامع الخبار، ص 38)


سخن دوم: رسول خدا (ص) فرمود: برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهاردهم بر دیگر ستارگان است... در سخنی دیگر فرمود: از جبرئیل (س) پرسیدم آیا عالمان نزد خدا گرامی ترند یا شهیدان؟ گفت: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامی تر است، زیرا پیروی عالمان از پیامبران (ع) است و پیروی شهیدان از عالمان. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 348 و 349. به نقل از: ارشاد القلوب، ص 164)


سخن سوم: رسول خدا (ص) فرمود: فُقها اُمنای پیامبران اند، تا وارد دنیا نشده باشند. سؤال شد: ای رسول خدا مراد از ورود آنان به دنیا چیست؟ فرمود: پیروی از پادشاه [سلطه گر]، پس هرگاه چنین کرده اند از آنان نسبت به دین خود برحذر باشید. (مفاتیح الحیات. آیة الله عبدالله جوادی آملی. ص 355. به نقل از: الکافی، جلد1، ص 46)



نمایی بیرونی مسجد و تکیه دارابکلا در خجسته زادروز امام سجاد زین العابدین (ع) در روز 5شنیه 23 اردیبهشت 1395. اهدایی جناب یک دوست به دامنه


(دامنه دارابکلا)


عکس های روستای دارابکلا در فروردین 1396


به قلم دامنه


دامنه


تصاویر روستای دارابکلا، زادبومِ روحانیون و علما


ارسالی جناب «یک دوست» از زاویۀ خونۀ رجب عیسی بالامحله


این پست را از آن رو در این وبلاگ گذاشتم تا بازدیدکنندگان از


روستای روحانیون دارابکلا باخبر شوند.


اینجا


بادله. قطار     مزار دارابکلا؛ امام زاده باقر. 9 فروردین 1396. عکاس: جناب یک دوست


امامزاده باقر دارابکلا


عکس های روستای دارابکلا (شامل افرایی. طبیعت. نمای محل و گل ها) در 9 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست به تلگرام دامنه


گلدسته مسجدجامع و گنبد تکیۀ دارابکلا


(دامنه دارابکلا)


هجرت تبلیغی روحانیون

پست 427 : به قلم دامنه : به نام خدا. با آمدن ماه محرّم الحرام همه ی آحاد ملت ایران بی استثناء، در تاب و تپش عاشقانه است. و عشق حسین (ع) کسی را راکد و خمود و بی رغبت نمی گذارد. از این میان صنفی هم هستند که از فردای عاشورای سال شصت و یک هجری به این سو، به امر ائمه ی اطهار علیهم السلام فرهنگ سیاسی دینی حضرت سیدالشهداء را با همراهی و همدلی مردم زنده نگه داشتند.

اینان روحانیان وارسته ای بوده و هستند که با منبر و محراب نگذاشتند ملت مسلمان و همه ی عشق بازان به سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان حضرت امام حسین (ع)، از این اقیانوس بی کران بی جرعه بمانند.

در دارابکلا نیز در طول چندین سال گذشته، تعداد زیادی از عالمان دینی به این سفر بسیار سخت و مسوولیت آفرین و آگاهی بخش تبلیغی با رغبت و طوع و عشق تن دادند و  از دیار و کنار زن و فرزندشان کوچیدند و به جایی جایی ایران عزیز رفتند و سهم بزرگی در احیای محرم و رمضان ایفاء کردند. بر درگذشتان روحانی صلوات و تمنّای رحمت و بر حاضران روحانی نیز سلام می فرستیم.

هم اینک نیز برخی از این بزرگواران محل به شهرهای مختلف هجرت کردند و برای زنده نگه داری محرم با مردم شهر و روستاها الیف و انیس شده اند . خدا قوت روحانیت وارسته و آزاداندیش و حُرّ و مردمی.

دو عکس زیر را یک ماه پیش برای همین مناسبت ماه محرم از منطقه ی شهید صدوقی قم گرفتم. اولی مرکز تربیت این عزیزان است و دومی مکانی ست که فقط لباس روحانیت را می دوزد و می فروشد. نیک می دانید که لباس روحانی در طول سال برای ماه های 12 گانه به فراخور فصل، هفت تکّه است که در تابلوی عکس دوم مشخص است. (منبع: دامنۀ دارابکلا: اینجا)


حوزۀ علمیۀ شهید آیة الله صدوقی قم

عبا فروشی روحانیون در قم. خیابان بیست متری فجر. عکاس: دامنه

داند او خاصیت هر جوهری


دامنهٔ کویر2، کویریات دامنه قسمت 108


داند او خاصیت هر جوهری

در بیانِ جوهرِ خود چون خری

که همی‌ دانم یَجوز و لایَجوز

خود ندانی تو یجوزی یا عَجوز

این روا و آن ناروا دانی ولیک

تو روا یا ناروایی بین تو نیک

قیمت هر کاله می‌دانی که چیست

قیمت خود را ندانی احمقی ست

سَعدها و نَحسها دانسته‌ای

ننگری سَعدی تو یا ناشسته‌ای

جان جمله علم ها اینست این

که بدانی من کیَم در یَومِ دین

آن اصولِ دین بدانستی ولیک

بنگر اندر اصل خود گر هست نیک

(مثنوی مولوی، دفتر سوم، بیت 2649 تا 2655)


دامنه : اشارۀ مولوی به انسان هایی ست که با آن که مدعی اند خیلی می داننداما به خود و خویشتن خود غفلت دارند.



دامنه. قم. منزل. شب 28 اسفند 1395. عکاس: عارف. بقیه اینجا


===========


من در بخش هایی از زندگانی ام، با وبلاگ هایم «دامنۀ دارابکلا» و «آلبوم دامنۀ دارابکلا» و ... برای دامنه خوانان شریف پست های متعددی به اشتراک گذاشته ام و اینک چیزی نمانده که سال 1395 را نیز طی کنم و به درکِ حلول سال جدید 1396 برسم. ان شاء الله دامنه خوانان شریف، در سلامت باشند و سال آیندۀ خورشیدی را، باز هم به دور خورشید بگردند و جَبهۀ خویش را بر سجدۀ ستایش و سپاس خدا سائش دهند و سلامت و معنویت بیابند. ایام خوب خدا همآره مستدام.


(دامنه دارابکلا)



حمیدرضا طالبی دارابی که عکس های متنوع روستای دارابکلا  را برای دامنه ارسال می کند