روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

روحانیت داراب‌کلا

شرح حال و موضوعات مرتبط ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

ویژه نامۀ حاج کبل سید محمد شفیعی دارابی

پست 2420 : به قلم مهندس محمد عبدی 31 : «با سلام بر آقا امام زمان (عج) که امشب میلاد باسعادت آن امام غائب همیشه حاضر است سلام بر همه دوستان و دامنه خوانان فهیم. درود خدا بر شما کبلاقا ابراهیم طالبی دارابی عزیز مرد خداجویی که در جای جای مطالب و نوشتار و پست هایت بوی خدامحوری و حقگویی را می توان ردیابی کرد و به عیان ملاحظه نمود. 
نوشته شما در مورد معرفی جناب کربلایی حاج سید محمد شفیعی دارابی معروف به حاج کبل سید محمد عزیز و بزرگوار واقع پست 2409 اینجا را با دقت تمام روز جمعه  مطالعه نمودم ضمن تشکر و سپاس مخصوص از جنابعالی، بیفزایم که جای بسیاری از مطالب واجب و گفتنی در مورد شخصیت والای این مرد خدا را خالی دیدم فلذا سعی می نمایم کوتاه اشاراتی بنمایم.
کبل سید محمد را سالهاست می شناسم از جهتی اصالتا نسبی از سادات معظم سیکا هستند. در ثانی، پدرخانم جناب استاد اصغر دارابکلایی (عضو فعال و کوشای هیئت امنای تکیه پایین و هیئت ابوالفضل (ع)و امامزاده جعفر) و برادرِ حجة الاسلام شیخ علی اکبر دارابکلایی؛هم هستند که مزید بر علت شد .
جناب کبل سید محمد علاوه بر موارد مطروحه جنابعالی یک «شجره نویس »با حوصله و با درایت هستند و می دانید که شجره نویسی ذهنی بسیار روشن ، استعدادی سرشار ،صداقت بی انتها و امین بودن و بسیاری از خصایص ممتاز می خواهد و نیز شجره دانی از سفارشات بسیار موکد معصومین علیهم السلام است که من در بحث مورد نظر در وب سایت سنه کوه تقریبا مفصل در:
و  چند جای دیگر بدانها پرداختم.
و البته برای سادات معظم دانستن شجره و داشتن آن از اهمیت فوق العاده تری برخوردار است و این است که بدانید که در علم انساب سادات معظم سیکا از دقیقترین و با اصالت ترین سادات معظم صاحب کرامات خارق العاده در طول تاریخ سده های اخیر بوده اند که شخصا سالهاست در این زمینه تحقیق و پژوهش نموده ام .
جناب کبل سید محمد را در دیدارهای شجره نویسی ام ملاقات داشتم وخاطرات شیرینی از حسن همکاری و مساعدت را به خاطر دارم و همیشه دعاگویشان بوده ام البته  کار سخت و فکری پر مشقت ایشان که  در آینده ، ارزش و اهیمت ان ،بیشتر خودش را نمایان خواهد کرد را با هم مرور نمودیم و شایسته است تقدیر ویژه ای در این مورد از ایشان به عمل آید تا این راه را تداوم بخشند . 
از محاسن با ارزش ایشان عدم کتمان اصالتشان است و همیشه در مراسم خاص در روستای سیکا از بخش هزارجریب شهرستان نکا در بین فامیلهای نسبی و سببی حضور یافته و مورد تکریم بسیار اهالی قرار می گیرند و به گونه ای شناسنامه شناسایی داربکلا در منطقه از سرآمدان است .
در دیداری ایشان کتاب قرآن دست نویس تاریخی را به من نشان دادند که سند فوق العاده خوبی در شناسایی و تکمیل اطلاعاتم در شجره نویسی ،بودند که در جای خودش در اینجا بدان اشاره و ذکر خیر کرده بودم و اضافه نمایم  که گوشه هایی ازین دست نوشته به مرور از بین رفته بود که توسط پدر جناب آیت الله داربکلایی عینا باز نویسی و تکمیل شده است . 
جناب کبل سید محمد در دوران کودکی همراه پدر بزرگوارشان به سفر عتبات عالیات کربلای معلی مشرف شدند که در عکس تاریخی نصب شده به دیوار اتاق شخصی خانه شان خاطرات بسیار شیرینی را برایم بازگو نمودند و این است کبلایی نام مانده اند و به گونه ای شناسنامه شناسایی ایشان شده است .
از طرفی ایشان سالها همسایه عالم جلیل القدر آیت الله محمد باقر داربکلایی بودند و خود برایم خاطرات و نقل قولهای بسیار با ارزشی داشتند که کمال همنشین و همسایه عالم و خوب چه نکته و درسها برایش به ارمغان آورد واقعا اینگونه مسائل را جوانان عزیز بیشتر باید سرلوحه زندگی و انتخاب مکان برای سکونت دایمی در نظر داشته باشند .
سخن کوتاه نمایم و بدین مختصر مقال بسنده که شخصیت این جناب ممتاز و اخلاق نکویش بر همگان مبرهن و گفتنم تکرار مکرر خواهد بود و ... موفقیت روز افزون همه دوستان انتهای آرزویم هست.موفق باشید.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام و بسیار بسیار ممنون. الحقّ یک ویژه نامه است این پست و این نشان لطف توست به این امور که خیر و برکت است در آن به وُفور. اعتراف می کنم خیلی خیلی بهتر از متن من در پست 2409 اینجا این مرد بزرگ دارابکلا را که از باوثوق ترین شخصیت های مومن محل اند، معرفی کرده اید. به 5 شیوه ی جذّاب و پروشگرانه ی: خاطراتی، استنادی، انتسابی، اقداماتی و تصاویری. فقط می گویم تبارک الله رفیق. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

جناب حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. عکاس: مهندس محمد عبدی سنه کوهی

مهندس محمد عبدی و حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا. منزل ایشان. عکاس: دوست دبیرم جناب حاج تقی آهنگر دارابی

شجره نامه خاندان مرحوم میرمحسن پدرش، به خطّ حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا. منزل ایشان

عکس زیارت کربلا به همراه پدرش مرحوم حاج میرمحسن شفیعی دارابی

سلام دامنه بر شما ای نجیب زاده ی مومن متقی خدوم

قسمت سفید خط آخوند ملاعلی اکبر دارابکلاییی پدر مرحوم آآیة الله آقادارابکلایی

و

و

و

آثار تاریخی

ائمه ی بقیع (ع) تابلوی اتاق حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا 

دمِ دروازه ی منزل حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی. دارابکلا. و آن هم بیت تاریخی مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی

مهندس محمد عبدی سنه کوهی پژوهشگر مسائل. و کوچه ی منزل حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی در دارابکلا

در باره حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی

پست 2413  به قلم میرزاعلی چلوئی دارابی 7 : «به نام خدا. سلام دارم خدمت شما جناب اقای طالبی و دامنه خوانان بزرگوار. نظر به پست مربوطه ی جناب حاج آقا کل سیدمحمد شفیعی عارضم به محضرتان مبنی بر اینکه متن را کامل خواندم و همه تعاریفت راجع به ایشان را با ایمان قلبی کاملا قبول دارم . من نیز خواستم مطلبی برای این بزرگوار بنویسم لکن هر جه فکر کردم دیدم تمام حسَنات را شما عزیز دل، نگاشتی . پس بر این امدم تا خدا قوت و خسته نباشید بگویم خدمت جنابش . و از درگاه خداوند رحمان برایشان صحت و سلامتی همراه با طول عمر با عزت ارزو دارم . با سپاس فراوان.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما حاج میرزاعلی چلوئی دارابی. تاییداتت  به عنوان یک نیروی انقلابی، خدوم و هم محلی در باره ی معرفی حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی واقع در پست 2409 اینجا، نشانه ی شناخت و بزرگواری هم شما و هم ایشان است. ممنونم که این گونه پست ها مورد توجه ی شما و سایر بزرگواران واقع شده است. و خیلی از بزرگان و دامنه خوانان طی تماس تلفنی و تلگرامی و واسطه ایی از این کار اظهار خرسندی نمودند. خدا را شکر می کنم بابت تحسین های تان. خدا به همراه ات جناب میرزاعلی گرامی. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

در بارۀ حاج کبل سید محمد شفیعی

به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 5 : «سلام. حاج کل سید محمد شفیعی در راستای کارهای فرهنگی قدمهای دیگری هم بر داشتن. از قدمهای که ایشان بر داشتن این هستش که خانوادهای دارابکلا چه کسانی که مقیم هستن و الان نیستند از درخت به شاخه تبدیل کرد و از گذشتگان تاریخ می نویسد. من هم به نوعی زنده بودنم را مدیون ایشان هستم. »

«سلام و عصر زیبایتان بخیر. من هم  به حاج میرزا چلویی و دست  اندر کاران این امر خیر که  باعث گشته مزاری زیبا داشته باشیم قدردانی و تشکر می نمایم. و از خانواده  مرحوم مشهدی علی دارابکلایی که سالها حراست گلزار شهدا را بر عهده داشته  ممنون و سپاسگذاریم. روحش شاد.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به شما جناب رنگین کمان گرامی. از این که نسبت به پست معرفی جناب حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی در پست 2409 اینجا و نیز به متن زیارت در مزار دارابکلا واقع در پست 2404 اینجا متنی خوب و با احساس  انگیزه ی دینی، اخلاقی و اجتماعی نوشتی و برای چاپ و انتشار به دامنه ارسال کردی ممنونم. مؤیّد باشید. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی

پست 2409 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز باید به این مردِ بزرگ که از نام آوران مؤمن و انقلابی دارابکلای بزرگ اند بپردازم؛ یعنی جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی که از نظر دامنه گرچه در کسوت آخوندی نیستند ولی با خصیصه ها و کارویژه هایی که دارند، در ردیف و هم راستای روحانیون بزرگوار محلّ اند.

این شخصیت باایمان و متشرّع و مردم نواز و محبوب دارابکلا از خانواده ایی مذهبی و ساداتِ معظّم و باتبار زاده شدند. یعنی از پدری بزرگوار مرحوم حاج سیدمحسن شفیعی دارابی. و از مادری نجیب و مؤمنه که بر روح هر دو رحمت واسعه ی خدا باد.

از نسل دهه ی بیستم هستند. فردی متشخّص، عابد، متدیّن و مذهبی تمام عیار و از بی آزارترین فرد دارابکلا. آدم بزرگی که قرآن دان، قرآن خوان، اهل تهجّد و دعا و راز و نیاز و بشدّت هم متّکی به درآمدهای دسترنج خویش اند. اگر بگویم همه ی محل به او احترام ویژه و مختارانه می گذارند، شاید اغراق نگفته باشم. به احسَن وجه، شخصیتی وَجیهُ الملّه اند و مورد وثوق همه.

اتاق وزیری شکل انتهایی حیّاط منزل شان، از برجسته ترین اتاق های انقلاب بود که دامنه در 13 بهمن 1392 در پست 88 با عنوان 10 اتاق انقلاب دارابکلا اینجا به آن پرداخته  بود. او از انقلابیون و از السّابقون ما هستند. صدها بار به قم رفتند و برگشتند تا محل را از تازه های مرکز اجتهاد باخبر سازند. تنها این نبودند، که او تا زمان اجرای اصل شورا در شهرها و روستاها، عضو خدوم و بی ادعا و پرکار قائم مقام شورای محل یودند.

همه ی خانواده های دارابکلا، با قیدِ قاطعِ 100% به او دَین اخلاقی و معنوی دارند؛ زیرا هم در کفن و دفن درگذشتگان نقش محوری شرعی _آداب خاص تغسیل و تکفین و تدفین_ را بر عهده دارند بی آن که یک ریال از کسی چشمداشتی داشته باشند. و هم در برخی امور مذهبی به او رجوع دارند.

من صاف و عیان بگویم شیفته ی ایمان و اخلاق و رفتار و تدیّن و عشق مذهبی و عبادات و بی تکلّفی و ساده پوشی و خوش مرامی این مرد خبیرم. الحق دانای شرعیات اند و پاسخگویی مسائل شرعی مردم به وُسع و شوق خویش.

تکیه و مسجد با ایشان انیس اند و ایشان بر آن دو مکان جلیس اند. مثل ایشان در محل خیلی کم اند. ارزش سیادت و نعمت های وجودش را باید کسانی درک کنند که به ماورای امور باورهای ایمانی و نعبّدی دارند. من افتخار می کنم در درون به این مومن درخشنده و روحانی محل معتقد و ارادتمند و دوستدارم.

با ایشان گرم، صمیمی، راحت، و بسیار بی تعارفم. ایشان هم قلبی دلنوازان بر من دارند و هنوز نیامده روزی که ایشان بر ما محبت نورزیده باشند. با همگان مهربان اند. اخلاق کامله ی او کاش قابل انتشار در محل بود. مثل وی نایاب اند.

در این جا موظّفم یاد کنم از همسر مکرّمه و زحمتکش ایشان، که دخترخاله ی مؤمنه ی مرحوم پدرم هستند و برای این خاله زاده ی مهربان و گشاده روی مان، سلامتی و برای مادر خدا بیامرزشان _به زبان همیشگی مان کلثوم خاله_ رحمت واسعه می طلبم.

خوشحالم و سربلند که حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی اخوی جناب حجة الاسلام والمسلمین آسیدحسین شفیعی دارابی اند. که به نظرم میان این دو برادر بزرگوار و محترم و فاضل، رابطه ی ویژه ی مودّت و صمیمیت عجیب، حکفرماست. و من خبر دارم که این دو برادر بسی به هم دلداده و انیس اند. اگر بگویم برادر بزرگ بر آن برادر کوچکتر حقِّ استادی دارند و وی را در اوج بی پدری و بی مادری _که خدا والدین کرام شان را بیامرزاد_  بشدّت و با محبّت مراقب بودند و بزرگ کردند و پرورش دادند و به این مرحله ی تفضّل رساندند، گزافه نبافته ام.

نکته ای را از سر ارادت و باور به حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی فاش دارم که وقتی  آیة الله آقا شیخ محمد باقردارابکلایی _امام جماعت محبوب و مشهور مسجدجامع دارابکلا_ در اوائل دهه 80 رحلت کردند و محراب محل مان، بی امام شد و مامومین و مؤمنین محل به نماز فُرادا مجبور گردیده بودند، پیشنهادم بارها و بارها این بود تا روحانی  بعدی، مقیم محل نشدند و جایگزین مرحوم آقا مشخص نگردیده است، چه خوب و اُولی است به حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی اقتداء شود. زیرا ایشان هم متشرّع اند، هم آموزگار قرآن و هم آگاه به انقلاب و عامل به احکام.

بگذرم! که تا همین نقل سخنم بسنده کنم که از نظر من ایشان فقط یک ردا و یک عبا و یک عمّامه کم دارند، در بقیه ی امور خود یک روحانی متهجّد و نمونه ی اخلاق حسنه اند. و آن دستارشان حکم عمامه ی مقدّس دارد بر من.

هر کجایی ای آقا، ای سیّد بزرگ، ای مرد انقلابی، ای که نماز و عبادات تان و حتی نمازجمعه ی تان همواره برقراره، و ای شوهرِ مهربان و رئوفِ و آداب دانِ خاله زاده ی خوب و خندان ما، ما را به دل و نای خویش دعا بدار. الله نگاه دار. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی از انقلابیون، مومنین، مشهورین و معتمدین بزرگ دارابکلا. 23 اردیبهشت 1395. ارسالی جناب رنگین کمان به دامنه

 

سمت راست جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی. سر مغازه رنگین کمان دارابکلا

به محضر شریف شما حاجی مومن و انقلابی سلام و ارادات دارم. (عکس ویراش شده توسط دامنه)

و

جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی. مرحوم حاج حسن رمضانی دارابی (پدر رنگین کمان) و جناب حجة الاسلام والمسلمین محمد نجفی. عکس های بالا را جناب رنگین کمان به دامنه اهداء نموده است. ممنونم از حاج حسین که در بخش معرفی روحانیون دارابکلا با دامنه جانانه و از روی اخلاص همکاری دارد و خواهدداشت

نُه متن سیاسی شیخ وحدت در دامنه

به قلم شیخ وحدت 9 : "بسمه تعالی. سلام. اول اندیشه وآنگهی گفتار / پایبست آمدست و پس دیوار. اندیشه یا اندیشیدن، نوعی فعالیت اختیاری در ذهن است که پس از به وجود آمدن مسأله، به منظور حل آن صورت می گیرد. این مسأله ممکن است سیاسی باشد یا اقتصادی، فردی باشد یا اجتماعی، فلسفی باشد یا کلامی و... . حل هر مسأله در گرو وجود دانش کافی در باره موضوع آن مسأله و فعالیت روشمند در عالم ذهن است. آزاد بودن یا آزاد نبودن شخص هیچ نقشی در اندیشیدن وی ندارد. به عکس، در بند کردن متفکران، فراغت وفرصت بیشتری برای اندیشیدنشان فراهم می سازد. تاریخ انسان پر است از آثار به جامانده از متفکران بزرگ که در دوران حبس وحصر وتبعید نوشتند ودر اختیار ما قرار دادند. وبا اطمینان می توان گفت: اگر آنان آزاد می بودند هرگز فرصت خلق چنان آثار ستُرگ را نداشتند. تا بعد." (7 فروردین 1395)

---

به قلم شیخ وحدت 10 : "بسمه تعالی. سلام. آزاد اندیشی یا آزاد اندیشیدن، ترکیبی وصفی است که در آن تقدیم وتأخیر صورت گرفته وصورت اصلی آن اندیشیدنِ آزاد است. اندیشیدن آزاد، به معنای: اندیشیدن بی طرفانه، ومقابل آن، اندیشیدن طرفدارانه و به تعبیر دیگر: اندیشیدن جانبدارانه است. کسی که می خواهد در باره موضوع ـ مثلاً ـ «جمهوری اسلامی» یا موضوع «ولایت فقیه» تحقیق  بکند، پس از برخوردار بودن از دو شرط یاد شده در پست پیشین (پست 1928 یعنی اینجا)؛ باید شرط دیگری را در تمام مراحل تحقیق رعایت کند، وگرنه نتیجه تحقیق او فاقد ارزش علمی خواهد بود. آن شرط سوم همانا عبارت است از: رعایت کامل بی طرفی نسبت به موضوع تحقیق. کسی که از اول با جمهوری اسلامی یا با ولایت فقیه نَردِ عشق می بازد یا کسی که نسبت به آن دو، موضع کینه توزانه دارد، بدون خلاص کردن خود از این حُبّ و بُغض، محصول تحقیق وی چیزی جز  آنچه خود از قبل می خواست، نخواهد بود. تا بعد."

----

به قلم شیخ وحدت 11 : "بسمه تعالی. سلام. ترکیب عبارت «باشگاه آزاد اندیشی مانند ترکیب عبارت «کرسی آزاد اندیشی» یک معنای وضعی دارد که نمی تواند مقصود باشد، ویک معنای غیر وضعی که مراد است. معنای وضعی «باشگاه آزاد اندیشی» یعنی: جایی که برای آزاد اندیشیدن اختصاص یافته، ومعنای وضعی «کرسی آزاد اندیشی» یعنی: جایگاهی که برای اندیشیدن آزاد در نظر گرفته شده است. پیش از این توضیح دادیم که اندیشیدن ـ ماهیتاً ـ چیزی نیست که کسی بتواند آن را در بند کند تا برای آزاد کردن نیاز به جای خاص یا جایگاه خاص داشته باشیم. مراد از « باشگاه آزاد اندیشی» جایی است که اندیشوران می توانند نتایج اندیشه های خود را در آنجا آزادانه بیان کنند؛ ونیز  مقصود از «کرسی آزاد اندیشی» جایگاهی است که اختصاص یافته برای بیان آزاد اندیشه های نو. تا بعد"

به قلم شیخ وحدت 12 : " بسمه تعالی. سلام. «بیان آزاد اندیشه ها» در گرو وجود «آزادی بیان» است. آزادی بیان، حق آحاد مردم هر سر زمین است، وبستن زبان اندیشمندان تجاوز آشکار به حق مسلم آنان به شمار می آید. آزادی بیان یکی از مؤلفه های مهم توسعه یافتگی وپیشرفت هر جامعه ای است. کشوری که اندیشمندان آن نتوانند محصولات فکری خود را در اختیار مردم قرار بدهند گورستانی است با مردگان متحرّک. رژیم پهلوی دو عیب عمده داشت: 1ـ وابسته کردن کشور به قدرت های بیگانه 2ـ بستن زبان اندیشمندان و در بند وآواره کردن آنان. از آنجا که حکومت ظالمانه ـ ماهیتاً ـ قابلیت بقا ندارد دیری نپاییذ که مردمِ به جان آمده بر آن رژیم تا بن دندان مسلح شوریدند وآن را به مزبله تاریخ انداختند. تابعد"

---

به قلم شیخ وحدت 13 : "بسمه تعالی. سلام. مردم در انقلابشان دو خواسته اساسی داشتند: 1ـ استقلال 2ـ آزادی. مقصود مردم از استقلال، نفی دخالت بیگانگان در سرنوشت آنان وایستادن روی پای خود، ومقصودشان از آزادی نفی استبداد ورهایی از ظلم حاکمان بود. قابل توجه این که این دو خواسته، اختصاص به مردم ایران ندارد، همه ملتها در فطرتشان خواهان استقلال وآزادی اند چه آنان که از این دو نعمت بزرگ برخوردار اند و چه آنان که ـ به هر دلیلی ـ از آن محروم اند. راهکار رسیدن به استقلال وآزادی ونهادینه کردن آن، در همه سرزمینها وجوامع یکسان نمی باشد، لذا شکل وساختار حکومتهایی که بر پایه خواست واراده مردم اداره می شوند مختلف اند. راهکاری که مردم ایران بر آن پای فشردند عبارت بود از: درهم کوبیده شدن نظام شاهنشاهی، و برپاسازی نظام جمهوریاسلامی بر ویرانه آن. تا بعد"

---

به قلم شیخ وحدت 14 : "بسمه تعالی. سلام. جمهوری اسلامی، نظامی دو وجهی است، وجهی از آن ریشه در زمین دارد ووجهی از آن اتصال به آسمان که آن را از همه نظام های موجود در عالم متمایز می سازد. این نظام در حقیقت آیینه تمام نمای مردمی است که عنوان «مردم نیک پندار، نیک گفتار ونیک کردار » در تاریخ بلند این سرزمین بر تارک آنان می درخشد، مردمی که میراث دار دانش وفرهنگ وهنر، وادبیات وحکمت وعرفان، وتربیت یافتگان مکتب فردوسی وسعدی وحافظ، وعطار ومولوی ونظامی، سرسپردگان اسلام وقرآن، وعاشقان دلداده پیامبر وخاندان پاک اویند. نه جمهوریت را از این نظام ونه اسلامیت را از آن نمی توان تفکیک کرد. هر کس جمهوریت این نظام را بر نتابد مانند کسی است که از پذیرش اسلامیت آن سر باز زده، وهر کس اسلامیت آن را نپذیرد مانند کسی است جمهوریت آن را برنتبابده است. تا بعد."

---

به قلم شیخ وحدت 15 : "بسمه تعالی. سلام. اصولاً هر سرزمینی تعلق به مردم همان سرزمین دارد وتعیین سرنوشت آن تنها در اختیار آحاد همان مردم می باشد. این حقیقتی است که امروزه کمتر جامعه ای را می توان یافت که به آن آگاهی  نداشته باشد. گذشت آن دوره ها که مردم از روی نا آگاهی می پنداشتند یا در باور آنها جا انداخته بودند که هر سرزمینی ملک طلق پادشاه آن سرزمین است وآنها ـ عموماً ـ رعیت پادشاه وتحت قیمومت اویند، از خود چیزی آنچه پادشاه به آنان عطا فرموده ندارند وآرزویی جز سلامتی وبقای ملک ومملکت ذات ملوکانه در دل نباید داشته باشند. امروزه این باورها در نظر مردمان به شوخی نزدیکتر است تا واقعیت، وباور اکثریت قاطع انسانها بر روی این کره خاکی درست مقابل باور گذشتگانشان است، یعنی همگان به این آگاهی معجزه گر رسیده اند که:

1 ـ سر زمین آنها ملک طلق خود آنها است.

2 ـ همه افراد ـ بدون هیچ استثنایی ـ نسبت به سرزمین وتعیین سرنوشت خود از حق مساوی برخوردارند.

3 ـ قدرت از آن ملت بوده واو  آن را به رسم امانت در اختیار هر کس که صلاح بداند قرار می دهد.

4 ـ برگزیدگان ملت همگی خدمتگذار ملت بوده ودر ازای خدمت مزد خود را دریافت خواهند کرد.

5 ـ هر کس خود را بدون رضای ملت وبیرون از ضوابط تعیین شده از سوی ملت در بخشی از قدرت جا بزند غاصب بوده وباید بر اساس قانون مجازات شود.

اینها واصول اساسی دیگر ، تنها بخشی از آگاهی هایی است که مردمان این عصر از آن برخوردار شده اند. مردم رشید، نجیب وسلحشور ایران زمین نیز بر پایه همین آگاهی های سرنوشت ساز، تحت زعامت رهبر کبیرشان حضرت امام خمینی (قدّس الله نفسه الزکیّة)، علیه نظام شاهی قیام کردند وپس از فروپاشی آن در 22/ بهمن/1357 وبا تشکیل دولت موقت در فاصله کوتاهی (یعنی در 12/ فروردین/ 1358) پای صندوق های اخذ رأی هجوم بردند وبا بیش از نود وهشت در صد آرای خود، به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند، و بساط شاه و شاهیگری را برای همیشه از این سرزمین جمع کردند. تا بعد"


---


به قلم شیخ وحدت 16 : "بسمه تعالی. سلام. در نظام شاهی ـ رعیتی، شاه فوقِ همه چیز وهمه کس بوده ودر برابر هیچ کس پاسخگو نمی باشد، او خود را سایه خدا در زمین وخداوند را تنها فرمانروای آسمان می داند. در نظام شاهی، قانون را مزاج شاه مشخص می کند. مزاج شاه اگر سرد باشد یا گرم، اگر سودایی باشد یا صَفرایی، اگر معتدل باشد یا خارج از اعتدال، قانون صادر شده از سوی او برای رعیت تأثیر مستقیم دارد، یعنی یا برای رعیت، سودا آفرین است یا صَفرا زا، یا باعث سرد شدن مزاج رعیت می شود یا مزاج رعیت را گرم می کند، وبالاخره یا مایه اعتدال رعیت است یا یکسره رعیت را از اعتدال خارج می کند. اما در نظام جمهوری قضیه درست بر عکس نظام شاهی است، یعنی در این نظام: أوّلاً ـ خدا هم خدای آسمان است، وهم خدای زمین. ثانیاً ـ مردم همه بندگان خدایند واو زمین را در اختیار بندگان خود قرار داده تا آنان به اختیار خود در آن به عمران وآبادانی بپردازند. ثالثاً ـ قانون گذار، خود مردم اند، وقانون، تابع مزاج خود مردم است. رابعاً ـ مجریان قانون، مسئول در برابر مردم، ومردم، مسئول در برابر خدا  هستند. تا بعد"


---


به قلم شیخ وحدت 17 : "بسمه تعالی. سلام. در نظام شاهی، حکومت ماهیت قدسی، وصبغه آسمانی دارد. برای همین، مردم ـ از خواص وعوام ـ ناچار به تقدیس حکومت وکُرنش در برابر آن هستند. به عبارت دیگر: حکومت، کعبه آمال مردم، ومردم، طواف کنندگان دور آنند. حکومت، نگین انگشتری، ومردم، حلقه ونگهدار آنند، وبالاخره حکومت، تاج وتخت شهریار ومردم، زینت تاج وتخت شهریارند. اما در نظام جمهوری، حکومت، ماهیت زمینی داشته واز هر گونه قداستی برکنار است، ارزش حکومت ـ ذاناً ـ از یک لنگه کفش کهنه ووصله خورده، و از آبی که از دماغ بُز بر اثر عطسه جاری می شود کمتر است. حکومت، تنها در سایه عدالت، ارزش می یابد. هر چه عدالت در حکومت، قوی تر اجرا شود به همان اندازه ارزش حکومت بالا می رود، وهر چه ظلم وبی عدالتی از ناحیه حکومت بر مردم وارد شود به همان اندازه از ارزش آن کاسته می شود. بنا بر این آنان که حکومت را به خاطر نفس حکومت می ستایند، در خوش بینانه ترین حالت باید بگوییم: ذهنیت قدسی بودن حکومت همچنان در اینان به عنوان میراث به جا مانده از حکومت شاهی وجود دارد. تابعد"(14 فروردین 1395)


منبع اولیه انتشار متن ها: دامنه اینجا

حجة الاسلام شیخ نصرالله دارابکلایی

پست 2512 : به قلم دامنه به نام خدا. امروز به معرفی جناب حجة الاسلام آقای شیخ نصرالله دارابکلایی _فرزند گرامی مرحوم ملّا ولی_ می پردازم.

ایشان از نسل دهۀ 30 دارابکلا و از خاندانی مذهبی، ملّا و آخوند و متدیّن اند. چون در خانواده ای مذهبی و باتبار پرورش یافته اند و نیز در مجاورت مسجد و تکیه ی پایین محلّه بزرگ شدند، خصلت های ایمانی در ایشان پدیدار گشت.

وی از همان نوجوانی به سوی طلبگی شتافت. اول در مدرسه ی امام صادق (ع) دارابکلا نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلائی و آنگاه به مشهد مقدس در جوار حرم معنوی امام رئوف رضا (ع) رفتند و بر فضل و دانش خویش، بیشتر افزودند. چند سالی آنجا مقیم بودند و سپس به محل بازگشتند و هم اینک در ساری به امور شرعی مومنین مشغول اند

رابطه ی صمیمانه و خوشرویی با مردم دارند. اخلاقی نیکو و روحیه ایی ساده و خاکی دارند. با مردم درهم تنیدگی دارند. صدای خوش و لَحن خوشترشان موجب گشته است در ادعیه و متون زیارات، جلودار قرائات در مجالس و محافل و مراسم باشند. منبر هم رفته و می روند.

ایشان یک روحانی قابل احترام برای مردم اند. در امور جناحی و اختلاف افکن، هیچ ورودی ندارند. آنقدر اخلاقیاتی والا دارند که هرگز از زیّ طلبگی بیرون نمی روند. آبروخواه و آبرودار مردم اند. نه اهل ریا و خودنمایی هستند و نه اهل ادّعا و خودستایی. یک روحانی فاضل اخلاق محور در حدّ توان خویش اند و برای مردم اند. مردم به خاندان وی احترام دارند. زیرا همگی مذهبی، متدین و خوب اند.

برادرزاده ی وی نیز روحانی ست: یعنی جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای شیخ علی اکبر دارابکلایی که طی دو سال متوالی در دامنه قلم می زدند و اینک به دلیل اشتغالات زیادشان در سپاه حوزه ی مرکزی تهران و نیز کرج، وقت نمی کنند مطلب نو و تازه ای در دامنه بنویسند و به چاپ برسانند، که بزودی ایشان را نیز معرفی خواهم نمود.

من در گذشته جناب شیخ نصرالله را بارها دیدار کرده و بارها با ایشان همسخن گشته ام. هر چند اینک مدتی ست از هم بی خبریم ولی سجایای اخلاقی اش در ذهنم باقی ست و از ایشان جز خصلت های مهرورزی، تبسّم و روی گشاده چیزی در خود سراغ ندارم. بر وی درود می فرستم. و امید است در روزی که توفیق مسافرت به دارابکلا نصیبم شد دیدارش بر من میسّر گردد.

از قم بر ایشان سلامی پُر از محبت و دوستی دارم چرا که انسانی مهربان و شیخی دلرحم و روحانیی خیرخواه  و فردی خوش مَشرب اند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

این عکس از آلبوم شخصی دامنه است. دارابکلا در سال 1362. روز عروسی حمید آهنگر دارابی. نشسته از راست: دامنه در حال گرفتن شیرینی!!!. حمید که داماد است در این عکس. جعفر مؤذّن. ایستاده از چپ: اصغر رنجبر. حاج خلیل آهنگر. جوشکار. نمی شناسم. حسینعلی آهنگر دارابی (حاج محمدعلی رمضان) علیرضا شهابی دارابی. خسن آهنگر دارابی ( مرحوم ابراهیم) و جناب حجة الاسلام شیخ نصرالله دارابکلایی(داماد مرحوم حاج ولی پدر حمید). عکاس: نقی طالبی دارابی

حجة الاسلام شیخ روح الله حبیبی

پست 806 : به قلم دامنه : به نام خدا. آری مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی. مردی مردمی، خاکی، کاری، شوخ طبع، خوش مَشرب و بسی سخی و مهربان.

تیپ های ما همه مدیون اوییم. بگو: چرا؟ چون سفره ی عقد ازدواج های مان با قلم و قدم و قُلقله ی شوخ های او استارت خورد و با خطبه های عقد دَم خوش یُمن او به سکینت رسیدیم. جای این مرد خوب و نیکوخو بخیر.

ای جوانان محل ای دل داده به لعل بدخشان و عتیق یَمن؛ به شما می گوید دامنه که سفره ی عقد را جدی بگیرید؛ دنیا را پس از سفره ی عقد لمس و درک می کنید و از این درد فراق فُرقت عشق تان رهایی می یابید.

دامنه دوستدار و همنشین و حتی یک رفیق جوان او بود و هنوز مهرش بر روح و قلب دامنه حس می شود. روحش غریق شادی و شعف بهشت. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

مزار دارابکلا. قبر مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی. غروب پنجشنبه 13 بدر عید نوروز 1394. عکاس: دامنه

تصاویر سه عالم بزرگ دارابکلا

 پست 2445 : به قلم دامنه : به نام خدا. در آستانه ی حلول ماه مبارک رمضان، سه تصویر تا به حال منتشر نشده از سه عالم دینی دارابکلا را تقدیم دامنه خوانان شریف می کنم.

امید می برَم مردم دارابکلا که در تدیُّن و عفاف و حجاب و ایمان و اخلاقیات نمونه اند، کماکان از این بزرگان روحانی که عمرشان را برای حفظ دینداری مردم گذاشتند، تعلیم بیابند و راه جدایی ناپذیر از روحانیت وارسته و اُسوه را همآره طی نمایند: (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

ار راست: مرحومان حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی عاقد مشهور منطقه و روحانی خدوم مردمی و موسس آب و برق دارابکلا. و آیة الله حاج شیخ محمدباقر دارابکلایی امام جماعت مسجدجامع دارابکلا و عالم پرهیزگار و مشهور منطقه و موسس و استاد مدرسه علمیه امام صادق (ع) دارابکلا

مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی روحانی بزرگ و مردمی دارابکلا. سمت راست حاج غلامحسین چلوىی دارابی و سمت چپ مرحوم حاج حسن رمضانی (پدر رنگین کمان) دو عکس اول و آخر هدیه ی جناب رنگین کمان به دامنه

عالِم بزرگ مازندران، مدیر مدرسه ی علمیه ی مصطفی خان ساری و دبیر جامعه روحانیت استان مازندران مرحوم آیة الله حاج سیدرضی شفیعی دارابی از مفاخر روستای دارابکلا. متوفّای 1386 شمسی. که قبرشان در مزار دارابکلاست. هدیه ی حجة الاسلام آقاسیدمحمد شفیعی دارابی _حاج سیدتقی، ذاکر اهلبیت ع_ از مشهد مقدس به دامنه (ویرایش شده دامنه)

پیام حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی به دامنه

پست 2425 : به قلم حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی : دامنه : به نام خدا. متن زیر پیام مودّت آمیز دوست فاضل و گرامی ام جناب حجة الاسلام آقای شیخ محمود رمضانی دارابی ست در باره ی پست 2398 اینجا که بر حسب وظیفه و عقیده و ارادت برای معرفی ایشان در دامنه نوشته و در تاریخ 30 اردیبهشت 13955 منتشر کرده بودم. ضمن سلام و سپاس و احترام به جناب آشیخ محمود بزرگوار، با هم می خوانیم:

«برادر ارجمند حاج ابراهیم طالبی دارابی با عرض سلام و ارادت محضر شریف حضرتعالی و تبریک به مناسبت نیمه شعبان ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت بقیه الاعظم <عج>.

تشکر از لطف و محبت جنابعالی در خصوص مطالبی که در راستای سابقه ی تحصیل حوزوی اینجانب و خانواده اینجانب. برای شما دوست عزیز و فاضل ارجمند عمری با عزت در پناه ایزد منان مسئلت دارم. <موفق و موید باشید>»

پاسخ دامنه : به نام خدا. من هم به پیشگاه آن برادر گرامی و روحانی فاضل سلام دارم.  تبریکات مرا نیز برای این شب خجسته ی میلاد آقا امام زمن _عجّ_ پذیرا باشین. به هر حال خانواده ی مکرّمه ی شما از ناحیه ی مادری عموزاده ی ماست. و شما هم برای من خیلی قابل احترام و دوست داشتنی هستند. و روحیه ی گرم و صمیمانه و متواضعانه ی شما بر همگان آشناست. وظیفه ی دامنه بیشتر از اینهاست در حق بزرگواران روحانی که با هزاران سختی به این مرحله ی علمی و معنوی نائل آمدند. تا الگو و مبلغ رسای دین و آئین مان باشند. خدا حافظ تان و بسیار ممنونم از حضورتان. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

روایت مهندس عبدی از خاندان مرحوم آفاقی

پست 2422 : به قلم مهندس محمد عبدی 32 : «سلام بر تمامی کاربران عزیز دامنه خوان و عرض تبریک و تهنیت و شادباش در پیش بودن میلاد با سعادت منجی عالم بشریت قائم آل محمد حضرت مهدی موعود (عج ) و دعا برای تعجیل در ظهور آن حضرت از درگاه باری تعالی و سلام بر شما کبلاقا ابراهیم عزیز که از سه جهت در حال معرفی روحانیون محل هستید و این به نظرم بسیار با ارزش است هم روحانی و شیخ معمّم و هم مکلّای ملّا غیر معمّم) و اکنون طلبه های جوان. اینها ارزش کار معرفی شما را همه جانبه و پربار می کند و دست مریزاد و خسته نباشید عرض می کنم .
خاندان آفاقی را سالیان سال است به نیکی و خوبی می شناسم از همکلاسی بودن با دریادار ناخدا عبدالرحیم آفاقی تا ابوی بزرگوارشان که روحانی همسفر حجج تمتع سال 1365 با پدرم بودند و بعدها اقا حاج رحمان و جناب آقامهدی و برخی برادران دیگرشان و بر همگان ارادت خاضعانه و خالصانه و خاطرات مگوی بسیاری دارم .
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد که بخصوص در اواخر عمر شریفشان رابطه عاطفی محکمی یافته بودیم و حتی بر بالای منبر و پای آن عجیب مورد تفقّد و احترام مخصوص ایشان واقع شده بودم و این کار حضرت ایشان عرق شرم و افتادگی را برایم منجر می شد که بارها اکنون خدابیامرز نصیب روحشان می کنم و بر روانش درود می فرستم و بر حق طلبی و حق گوییشان و رک و صاف و بی پیرایه و بی آلایش سخنوری ایشان خاطرات زیادی دارم . خدایش بیامرزاد .
آقا مهدی را هم زیاد ارادت داریم و خدای را شاکرم که از نسل ایشان طلبه شدند و برای جناب شیخ حسن آفاقی آرزوی موفقیت بیشتر می کنم و با توجه علاقه ایشان به حقوق و قضا امیدوارم از جمله دفاع کنندگان حق و حقیقت باشند همچون پدربزرگ بزرگوارشان و ادامه دهنده راه پرصلابت و حق ایشان . موفق باشید دوستان

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام به مهندس. این وظیفه ی دامنه است و با همه ی انرژی  و اعتقاد و ارادت این پست ها را روانه می کنم. امید است مورد قبول افتد. از شما هم با اطلاعاتی که می افزایی ممنونم. حاج آقا آفاقی که بزرگ ما بودند و بر وی هم از سر اعتقاد و هم به تاکید مرحوم مادرمان احترام خاص می نهادیم و هر سال در بیتش به دیدارهای پُرنقل و خاطره اش می شتافتیم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ حسن آفاقی دارابی

پست 2419 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز به لطف خدا و در آستانه ی میلاد پُربرکت امام زمان _عجّ_ در سلسله مبحث روحانیت دارابکلا به معرفی طلبه ی جوان و خوشنام و از خاندانی بزرگ و باایمان می پردازم. و او فرزند شایسته ی آقامهدی آفاقی دارابی ست یعنی حجة الاسلام شیخ حسن آفاقی دارابی.

وی که از خاندانی روحانی برای اَدای تکلیف طلبگی برخاسته اند. متولد 1376 شمسی اند. نوه ی پسری مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آشیخ احمد آفاقی دارابی اند. و نیز نوه ی دختری حاج مصطفی درخوش که مردی باایمان و متدین اند.

وقتی راهنمایی را به اتمام بُردند به سوی طلبه شدن شوق و ذوق یافتند و راه آینده و سعادتمندی خود را در حوزه ی دینی دیدند و به همین دلیل به حوزه ی علمیه ی امام صادق _علیه السّلام_نکا رفتند.

صرف و نحو و منطق و مغنی و مقدمات را به خوبی طی کردند و اینک طلبه ی فاضل پایه ی چهارم اند. اشتیاق شان در تداوم طلبگی به رشته ی حقوق و قضاست و سعی شان بر آن است که به آن علم تخصّص یابند.

شیخ حسن آفاقی، فردی خوش رفتار، آرام، بامحبت و محبوب دل خانواده و اقوام و دوستان است. ایشان فامیل بسیار نزدیک مرحوم مادرم زهرا آفاقی دارابی (فرزند مرحوم آشیخ باقر آفاقی) اند. چرا که مرحوم حاج شیخ احمد آفاقی (فرزند مرحوم شیخ موسی آفاقی) و مادرم عموزاده ی هم اند.

شیخ حسن آفاقی راه بلندی در پیش روی خود گذاشتند و روح پدربزرگ مرحوم و جاویدان خویش را با طلبگی شادمان ساختند. زیرا این خانواده ی خوب، متدیّن، مذهبی و دارای نباکان روحانی موجب افتخار دارابکلا هستند. از شیخ حسن این طلبه ی نجیب زاده می خواهم به تمام و کمال به طلبگی شان به همین گونه اهتمام کنند تا با لطف خدا و تفضّلات مکتسبه، برای اسلام و ایران و انسان و شیعیان خدمتگزاری عالمانه و آگاهی بخش نمایند.

از قم به شیخ حسن سلام و درود می فرستم و خیلی احساس غرور مثبت می کنم که یکی ار بهترین فامیل هایم در طلبگی پا پیش گذاشتند و برای دین و مردم مفید واقع شدند. و از صمیم دل امید می برَم همواره در زمزمه های دلی و سحرگاهی شان، دامنه و دامنه خوانان را در اذکارشان داخل کنند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آشیخ احمد آفاقی دارابی امام جماعت معزّز مسجد پایین محله ی دارابکلا؛ پدربزرگ پدری شیخ حسن. خدا رحمتش کند که نامش همیشه جاویدانه

جناب حجة الاسلام شیخ حسن آفاقی دارابی. عکس را یکی از اعضای منزل ایشان به دامنه هدیه کردند. ان شاء الله تعالی روزی رسد که در همین اتاق منزل تان، لباس نوی روحانی بر تن کنید و جشن عمّامه گذاری بگیری و دامنه ازت عکسی به ماندگار  بیندازد. درود می فرستم به فامیل ارجمندم شیخ حسن آفاقی دارابی _که ان شاء الله به همراه و راهنمایی های عموی بزرگوارشان حجة الاسلام والمسلمین آشیخ جواد آفاقی دارابی_ راه پدربزرگ دانا و باتقوا مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آشیخ احمد آفاقی دارابی_ را طی خواهند نمود.

شیخ نجفی در بیان رنگین کمان

پست 2402 : به قلم حاج حسین رمضانی دارابی 4 : «آیة الله آقا شیخ محمد نجفی چرا نجفی را نمی دانم وطنش مگر دارابکلا نیستش؟ خیلی با محبت هستن ایشان. و یکی از خوش اخلاق ترین روحانیون در داربکلا می باشد. ایشان یکی از روحانیو ن بود که به پدرم اردت خاصی داشته و من هم از ایشان تشکر و قدر دانی می نمایم.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام من هم به جناب حاج حسین رمضانی دارابی مدیر فعال  وبلاگ رنگین کمان داراب. ابتدا باید بگویم چون همسایه ی جناب حجة الاسلام والمسلمین آشیخ محمد نجفی هستید، خوب ایشان را می شناسید و ممنونم با این صراحت و ارادتت به ایشان. البته عنوان ایشان در نظام روحانیون فعلا" همان «حجة الاسلام والمسلمین» است که لفظ آیة الله آوردی، خود ایشان هم راضی به این عنوان بزرگ نیستند. پوزش از تذکرم. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

شیخ محمود رمضانی به روایت مهندس محمد عبدی

پست 2401 : به قلم مهندس محمد عبدی 30 : «سلام و درود بر شما کبلاقا ابراهیم طالبی دارابی و دیگر دامنه خوانان عزیز. از معرفی خوب جناب حجت الاسلام آقا شیخ محمود رمضانی عزیز، بسی مشعوف و خرسند شدم. او از جمله کسانی است که خیلی می شناسم و ارادت قلبی دارم . ایشان انسانی وارسته ،بسیار حق طلب و حقگو و از بیان حقیقت دریغ ندارد و در این زمینه شهرت دارد.

آقا شیخ محمود از جمله روحانیون بسیار موّدب، خوش اخلاق و خوش برخورد و خنده روی دارابکلاست که آدم از معاشرت با او حظّ معنوی و وجودی می برَد. و البته سخنوری و سخنرانی دلچسبی دارد و مسلط بر موضوعات مطروحه هست. و به قول عامیانه ازین شاخه به آن شاخه نمی پَرد؛ بلکه مباحث را روان بیان می دارد و از حافظه خوبی برخوردار است .

در هر حال، بنده همیشه مفتخر به دوستی و مصاحبت با ایشان بوده و هستم . البته برادر ایشان حجت الاسلام آقا شیخ باقر هم همین طور در حد شناخت و سلام علیک از نزدیک ارادت دارم و بارها در مجالس و محافل خدمت ایشان رسیدم. موفقیت روزافزون ایشان و دیگر حق طلبان حقگو را از خداوند منان مسئلت دارم . موفق باشید.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام مهندس محمد. خرسندم از این که از دارابکلایی ها هم  بهتر با برخی از روحانیون بزرگوار دارابکلایی آشنا، مصاحب و همراهی. ممنونم و متن تو موجب مزید اطلاع من و سایر خوانندگان ارجمند دامنه شد. ایشان را چنانچه در مسیر فرودگاه دشت ناز دیدی، سلامم را عیان کن. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

مهندس عبدی و شیخ محمد نجفی

پست 2400 : به قلم مهندس محمد عبدی 29 : «سلام جناب کبلاقا ابراهیم طالبی دارابی عزیز. از آنجایی که جناب حجت الاسلام  والمسلمین آقا شیخ محمد نجفی باجناقِ دایی مهدی آهنگر دارابی (کل مرتضی) کارمند خدوم و با اخلاق بانک سپه می باشند، هم حضرت ایشان را می شناسم و همسر مکرّمه ایشان را بنام خاله نجفی در بین فامیل مطرح هستند آشنایی دارم.

البته در مقایسه اخوی بزرگوارشان جناب حجت الاسلام صادق الوعد خدمت ایشان توفیق و سعادت حضور کمتر یافتیم . از معرفی جامع علمی ایشان کمال امتنان و تشکر را دارم و امیدوارم روزی برسد که راه ابوی بزرگوارشان حضرت آیت الله دارابکلایی را ادامه داده و در محل ساکن شوند و مدرسه علمیه امام صادق (ع) را رونقی دوباره بخشند و چون گذشته نه چندان دور به جایگاه و پایگاه اصلی اش برسانند؛ که خدمتی بس عظیم برای محل و منطقه خواهد بود . به امید توفیق بیشتر.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام بر مهندس محمد عبدی. بله، باخبرم که فامیل سبَبی  تان است و نام پدرِ همسر مکرّمه شان یعنی مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدمحمود شفیعی دارابی را به همین دلیل در پست مورد اشاره تان 2389 اینجا عمدا" آوردم که این تناسب شناسانده شود. از لطف تان ممنونم. اما پیشنهاد شما را حتما" ایشان و سایر بزرگواران روحانی خواهند دید و هر چه مصالح اقتضاء دارد به آن اقتداء خواهند نمود. که به دید دامنه صلاح را، بزرگان می دانند نه خُسروان!!! که پادشاهانی بُرون از درون و درد و راز و نیاز مردم بوده و هستند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی

ه قلم  دامنه

پست 2398 : به نام خدا. به لطف خدا در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، امروز به معرفی مختصر این روحانی محلّ مان، یعنی جناب حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی می پردازم.

ایشان هم از بالامحله ی دارابکلا _از محله ی اتاق پیش_ برخاسته اند و به طلبگی بال گشودند؛ چرا که از خاندانی روحانی و قرآن آموز بوده اند. پدرشان مرحوم شیخ علی رمضانی دارابی از مکتب خانه داران خانگی دارابکلا بودند و جوانان نزد آن مرحوم تعلیم می گرفتند. این خانواده ی مذهبی و متدیّن، دو روحانی تحویل جامعه ی اسلامی داده است: جنابان حجة الاسلام شیخ باقر رمضانی دارابی و حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی. که آشیخ باقر را در پستی جداگانه خواهم شناساند.

اما بعد؛ برای شناسایی دقیق تر ایشان بگویم که شیخ محمود به عبارت دیگر پسر عموی باجناقم _آقاعیسی رمضانی دارابی مرحوم جعفر مرتضی_ اند؛ و نیز دامادِ سیّدِ نیکو و خوش خُلق جناب سیدموسی شفیعی دارابی _ مرحوم حاج سیدعلی اکبر مشهور به آق سیدمیرمیر_ می باشند.

از همان نوجوانی نزد مرحوم آیة الله آقاشیخ محمد باقر دارابکلایی در مدرسه ی علمیه ی امام صادق _علیه السّلام_ روستای دارابکلا رفتند و در ردیف طلبه ها نشستند. مدتی بعد به مدرسه ی علمیه ی مصطفی خان ساری نزد مرحوم آیة الله سیدرضی شفیعی دارابی کوچیدند و سپس با طی کردن مراحل مقدماتی آخوندی، به سوی مشهدالرّضا امام رئوف _علیه السّلام_ شتافتند. و در حوزه ی برجسته ی مشهد، به پرورش خود در دو بُعد حوزوی و زیِّ طلبگی همّت گماشتند و در مدرسه ی علمیه ی حضرت موسی بن جعفر _علیهما السّلام_ خود را به دروس خارج فقه و اصول رساندند و الحمدُلله الان در کسوت روحانیت و در خدمت انقلاب و مردم اند.

گرچه با ایشان تا الآن آمد و شدی نداشتم و بسیار اندک همدیگر را می بینیم و از زیارت و مصاحبت هم محرومیم، اما چندین بار با ایشان گپ و گفت نزدیک گذری داشیتم از جمله در مراسم محرم در تکیه ی دارابکلا. داوری ام نسبت به ایشان این است:

روحیه ای باز دارند، به هیچ وجه کمرو و منزوی نیستند. گشاده رو و اهل سخن غرّا در محاوره اند. بر پای منبر و سبک سخن وی هنوز ننشسته ام، ولی با توجه به فصاحت و نُطّاق _خوب صحبت کُن_ بودنش در محاورات و مراودات، باید فردی سخنور هم باشند. چون اساسا" از شخصیتی بی تعارف و رُک برخوردارند و گرم گرفتن با افراد _چه بزرگ و چه کوچک و چه هم سنّ اش_ وجه ممیّزۀ ذاتی وی می باشد.

از یک طلبه ی همدوره ی حوزه ی مشهدِ وی، مستقیم شنیده ام، که شیخ محمود، اخلاق اجتماعی اش بسیار زبانزد است. خودم نیز بر این نقل صحّه می گذارم و تصدیق می نمایم که در میان مردم و با مردم اند.

امید است همواره این گونه رفتارهای گرم و متواضعانه با مردم و نیز همآره مردمی ماندن و دوری از هرگونه رفتاری که روحانیت را از مردم جدا و بدبین می کند از ساحت همه ی روحانیون ایران به دور باشد و نزد مردم محبوب و قابل اتّکا بمانند و حق را بی واهمه به مردم بگویند تا دین آسیب نبیند و برایمان مردم خللی وارد نگردد. و شیخ محمود الحمدُلله شایسته ی تقدیرند در این باب.

ایشان پس از تلمّذات و تحصیلات و تامّلات در مشهد، از درون حوزه به درون جامعه بازگشتند و در بخش عقیدتی سیاسی حوزه ی نمایندگی ولی فقیه در  سپاه ساری و در فرودگاه دشت ناز مشغول اند.

برای وی آرزوی توفیق می کنم و از ایشان می خواهم هر کجا دل را به آسمان نهادند، از نهادِ درون شان دعاکننده ی دامنه و همه ی دامنه خوانان شریف باشند. و من هم از قم بر وی درود می فرستم و می خواهم که راهِ انقلاب اسلامی و مردم را با بیان حقایق و آگاه سازی جوانان و درهم تنیدگی با محرومان و تهیدستان، طی کنند. خداحافظ آشیخ محمود رمضانی دارابی. و خدا رحمت کُناد مرحوم ابَوی تان را که شیخی مهربان و مومن و آموزگار قرآن مردم بودند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

از راست: حجة الاسلام شیخ عسکری بخشی سورکی. حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی (مرحوم شیخ علی). کنار شیخ محمود هم حاج اکبر مظلومی رییس شورای شهر سورک _مرکز شهرستان میاندورود_ است. عکس از سایت بهزیستی میاندورود. 1393

 

سلام دامنه به جناب آشیخ محمود

در دو عکس بالا از راست: حجة الاسلام شیخ علی رمضانی دارابی (حاج طاهر) و حجة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی (مرحوم شیخ علی). این دو عکس مرداد 1394، ارسالی جناب رنگین کمان به دامنه است. ممنونم حاج حسین با همکاری های خوبت. (ویراش شده دامنه)

مسجد جامع دارابکلا. شب شهادت امام صادق (ع). 8 مرداد 1395. از راست : حجة الاسلام والمسلمین حاج آقا رضا محمدنسب، امام جمعۀ محترم شهرستان میاندورد در سورک. جناب حجّة الاسلام سید صادق دارابی فرزند گرامی مرحوم حجّة الاسلام حاج سید مهدی دارابی. و جناب حجّة الاسلام شیخ محمود رمضانی دارابی (مرحوم شیخ علی). ارسالی جناب رنگین کمان به تلگرام دامنه

مسجد جامع دارابکلا. شب شهادت امام صادق (ع). 8 مرداد 1395. از چپ : حُجَج اسلام آقایان: شیخ مرتضی چلویی دارابی. شیخ محمود رمضانی دارابی. سید صادق دارابی. حاج آقا رضا محمدنسب، امام جمعۀ محترم شهرستان میاندورد در سورک. سید  محمد شفیعی مازندانی. شیخ اسماعیل دارابکلایی (مشهور به صادق الوعد فرزند مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی) و آن روحانی کناری شیخ محمدجواد غلامی دارابی

مسجد جامع دارابکلا. شب شهادت امام صادق (ع). 8 مرداد 1395. از چپ : حُجَج اسلام آقایان: شیخ مرتضی چلویی دارابی. سید صادق دارابی. شیخ محمود رمضانی دارابی. حاج آقا رضا محمدنسب، امام جمعۀ محترم شهرستان میاندورد در سورک. شفیعی مازندانی. از جناب آقای حاج حسین رنگین کمان بسیار ممنونم که در زمینه ی تصویر با دامنه همکاری مُجدّانه ای دارد. خدا رحمت کند پدرشان مرحوم حاج حسن رمضانی دارابی را

حجة الاسلام شیخ محمد نجفی

پست 2389 : به قلم دامنه : به نام خدا. حال نوبت رسید به معرفی و شرح حال نویسی کوتاهِ جناب حجة الاسلام والمسلمین آشیخ محمد نجفی _فرزند مرحوم آیة الله آقا شیخ محمد باقردارابکلایی_ که در قم مقیم اند. به عبارتی دیگر ایشان اخویِ حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ اسماعیل دارابکلایی _مشهور به صادق الوعد_ و نیز داماد مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدمحمود شفیعی دارابی اند.

ایشان که حالا در این روزگار به پُختگی های درسی و زندگی رسیده اند، یکی از روحانیون باسواد و متبحّر محلّ اند. زاده ی شهر نجف اشرف اند؛ چرا که در آن زمان، مرحوم ابَوی شان، در دهه ی چهل، در حوزه ی علمیه ی نجف مقیم بودند. در همان اَوان نوجوانی در مدرسه ی علمیه ی امام صادق _علیه السّلام_ روستای دارابکلا به دنیای پُرپیچ و خم و بسیار شیرین، ولی مشقّت بار طلبگی وارد شدند. و نزد پدر بزرگوراشان تلمّذ کردند.

یادم مانده هنوز که ایشان و شهید حجة الاسلام سیدجواد شفیعی دارابی و اخوی ام آشیخ حیدر، در یک حُجره و در یک مَدرَس، پیش مرحوم آقا تعلیم می گرفتند و هنوز میان حیدر و وی رابطه ی مودّت و رفاقت عمیق حکفرماست و گاه به گاه به دیدار حیدر می آیند و حال و احوال می جویند. بگذرم که خواستم بگویم فردی به قول دارابکلایی ها «منظوردار» هستند و حقّ یک رفیق و همدوره ی طلبگیِ _دُچار محرومیت های وارده شده ی ناخواسته را_ برجای می آورند. و من همین جا بر این سیره ی اخلاقی ممدوح شان، درودی خالصانه می فرستم و دست مریزاد می گویم.

آشیخ محمد از همان آغازطلبگی، هم خود درس می آموختند و هم طلبه های پایین تر را تدریس می نموند. بعد، پای بر خاک خوب قم گذاشتند و مقیم مقرّ علما و مراجع و مجتهدین گردیدند و در جوار قبر کریمه اهلبیت _علیهاالسّلام_ درسخوان حوزه ی قم شدند و حالا یک ملّا _روحانی درس خوان و تیزفهم_ شده اند.

به روایت بسیاری از هم لباسان و یه علم اندک خودم، ایشان در احکام شرعی، مسائل مهم دینی خیلی خبره و موشکاف اند. از وجوه خاص وی، تسلّط بر شعر، ادبیات عرب، متون فقه و آگاهی ها از برخی از علوم فنّی و تجربی ست.

ذهنی جهنده، حافظه ای برآمده و اخلاقی خندان دارند. هر بار با او بنشینی چیزی نافع عایدت می شود. من بارها که توفیق مصاحبت با ایشان را داشته ام بدرستی دریافته ام که وی شخصی هوشمند و دارای فراست بالا و اطلاعات عمومی پُرمایه اند.

از جدّی ترین طلبه های دارابکلا در درس و بحث حوزه اند. به بالاترین دروس حوزه _که خارج فقه و اصول فقه است_ رسیده اند. و همچنان این راه بی انتهای علمی و دینی را می پیمایند و گام از آن وادی پس نمی کشند. و در این مسیر از آیات عظام عبدالله جوادی آملی، ناصر مکارم شیرازی، حسین وحید خراسانی و سیدمحمود شاهرودی و سایر بزرگان حوزه آموختند.

مدتی در مؤسّسه ی آیة الله یثربی، مؤسّسه ی در راه حقّ و هم اینک در مؤسّسه ی پژوهشی و تحقیقاتی اسراء آیة الله العظمی عبدالله جوادی آملی اند و در بخش تحقیقات آنجا به پژوهش و تحقیق و نوشتن مشغول اند.

به امر تبلیغ دین و منبر نیز اهمیت می دهند و این امر را از شؤون مهم روحانی می دانند. بارها در دارابکلا در محرّم و رمضان به منبر رفتند. برای منبر و ابلاغ رسالات دینی و شرعی، به استان های دیگر از جمله استان فارس نیز رفته و می روند. سخنرانی های شان اغلب مستند، ارجاعی، مُستدل و روایی و قرآنی ست. همه ی تلاشش در منبر این است که مُستمع را بر موضوع بحث به شیوه ی اقناعی، آگاه کنند. معمولا" تا جایی که من در پای چندین منبرش نشستم، از خُرافه ها و مطالب واهی بشدّت پرهیز دارند.

از نظر رفتارهای اجتماعی، ایشان فردی مهربان، خندان، آداب دان، بانزاکت اند. در میان مردم یک روحانی شناخته شده اند. چون فرزند مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی اند، نزد مردم وجاهت و مقام خاص دارند. دامنه با او بسیار خودمونی، صمیمی و مرتبط است. چه حضوری و چه پیامکی و چه در مجامع اتفاقی، همیشه میان مان رابطه ی مودّت و احترام آمیز برقرار بوده و هست. و فوق العاده با هم گرم و راحت و بی تعارف هستیم.

از این روحانی بزرگوار، صبور و اخلاق محور و فوق العاده متشرّع و آگاه و مسلّط به امور سیاسی و دینی، می طلبم همچنان روشنی بخش مردم باشند و جوانان را در هجوم شُبهات و هَجویّات و انواع ستیزه های دشمنانان کینه توز اسلام و ایران و شیعیان، تنها رها نکنند. و در زیارات و ادعیه ها، همه ی ما را به دعای شان متّصل بدارند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

دو روحانی در تصویر از راست: حُجَج اسلام شیخ محمدجواد مهاجر دارابی و شیخ محمد نجفی (فرزند مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی) مرداد 1394. روز تشییع شهدای غوّاص میاندورود در دفاع مقدّس در دارابکلا. ارسالی حاج حسین رنگین کمان به دامنه (ویرایش شده توسط دامنه)

 

از راست: حُجَج اسلام شیخ علیرضا ربّانی زاده و شیخ محمد نجفی. در جشن عروسی پسرم عارف، در تالار آفتاب قم. 9 شب 9 اسفند 1393. عکاس: دامنه

حُجَج اسلام: آسیدحسین شفیعی دارابی. شیخ محمدجواد غلامی دارابی. شیخ محمد نجفی. آسید و احمد بابویه دارابی. در جشن عروسی پسرم عارف، در تالار آفتاب قم. 9 شب 9 اسفند 1393. عکاس: دامنه

حجة الاسلام شیخ محمد نجفی. سرِ مغازه حاج حسین رنگین کمان. دارابکلا. ارسالی رنگین کمان به دامنه (ویرایش شده توسط دامنه)

حاج کل سیدمحمد شفیعی دارابی و مرحو م حاج حسن رمضانی و حجة الاسلام شیخ محمد نجفی. سرِ مغازه حاج حسین رنگین کمان. دارابکلا.  ارسالی رنگین کمان به دامنه. (ویرایش شده توسط دامنه)

ار راست: حجة الاسلام سیدعلی صباغ دارابی. محمدرضا آهنگر دارابی(رمضان). علی بابویه دارابی (مرحوم رمضان ببخیل). حجة الاسلام شیخ جواد مهاجر دارابی. حجة الاسلام شیخ محمد نجفی و حجة الاسلام شیخ علیرضا ربّانی زاده. مرداد 1394. روز تشییع شهدای غوّاص میاندورود در دفاع مقدّس در دارابکلا. ارسالی حاج حسین رنگین کمان به دامنه

حاج طاهر در بیان مهندس محمد عبدی

پست 2379 : به قلم مهندس محمد عبدی 28 : «سلام بر دوستان دامنه خوان و شما کبلاقا ابراهیم عزیز. حاج طاهر رمضانی عزیز شاغل در شرکت نکاچوب همکار پدرم بودند. با ما هم در آذر 1381 عتبات سوریه و عراق (کربلای معلی) از طریق مرز زمینی بیش از بیست روز همراه و همدل زیارات قبور اهل بیت علیهم السلام بودیم که به عینه مشاهده نمودم که حاج طاهر انسانی خداجو وارسته و بسیار عاشق و دلبسته اهل بیت (ع) بودند.

فلذا معلوم است که چنین انسانی قطعا پرورش دهنده فرزندی نیک رفتار و خوش اخلاق به نشان نشانی خود باشند و در دامان چنین پدر و مادری فرزندی طلبه به جامعه تحویل دهد که حارث و مبلغ دین خدا و هم لباس و شاگرد امام زمان (عج) گردد .البته هنوز خدمت آقا شیخ نرسیدم شخصا، اما به خوبی پدرشان را می شناسم و گواه بر انسانیت و خوش اخلاقی فوق العاده شان می دهم و ... همیشه موفق باشند و باشید.»

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام مهندس بزرگوار و اهل نظر و قلم. اشاره ی شما به مُفادپست 2377 اینجا، حاکی از این است جناب عالی بخوبی بیشتر دارابکلایی ها از نزدیک می شناسید و با برخی از مومنان به مسافرت های زیارتی رفته اید. گواهی شما به عنوان یک شاهد همراه، دمیدن روح اطمینان بخشی به خواننده است. ممنونم. مردم دارابکلا نیز حاج طاهر رمضانی دارابی را نیکی و تکیه ای و مسجدی می شناسند. وجود مومنان و متدیّنان در روستای بزرگ دارابکلا، نعمت بزرگی ست که گاهی ناشناخته باقی می ماند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ علی رمضانی (حاج طاهر)

پست 2377 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز در سلسله بحث روحانیت دارابکلا به معرفی مختصر جناب حجة الاسلام شیخ علی رمضانی دارابی(طاهر) می پردازم.

اول ادب اقتضاء می کند به پدر مومن و باشرافت ایشان _حاج طاهر رمضانی_ که مردی بامرام و احترام در محل اند؛ سلامی و تشکری خاصّ داشته باشم زیرا با هدیه ی یک طلبه ی خوب، باانصاف و متین از خاندان باایمان و شریف خویش، به آقا امام زمان (عج) گامی اسلامی برداشتند و به احیاء کاری ارزشمند برخاستند.

شیخ علی را از نوجوانی می شناسم. همان ایامی که برق طلبگی در چشمانش جهش داشت و آن روحیه را در روح وی به عینه می دیدیم. زمان گذشت و او حالا در مشهد مقدس به یک روحانی خوب، باوقار و دارای روحیات معنوی و اخلاقی ترقّی یافته اند.

از مدرسۀ علمیۀ امام صادق _علیه السّلام_ با تلمّذ(= شاگردی) نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی برآمدند و به خود بارِ علمی مقدماتی دادند و به همین وضع و حال بسَنده نکردند و کوچ اقامت در گوشه ی منوّر قبر حضرت رضا _علیه السّلام_ را ترجیح دادند و در مدارس علمیه مشهد به طلبگی اش نظم و نسق بخشیدند و الحمدُلله به مراحل بالاتر و والاتر نائل شدند.

گرچه حوزه مشهد را به وُسع خویش به استدامت پی گرفته اند؛ اما چون از ذوق تبلیغ بالایی برخوردار بودند، به این راه اسلامی و اجتماعی کشانده شدند و مبلّغِ اسلام و راهنمای مردم گردیدند. منبر رفتتند و وعظ کردند و پند دادند.

از یکی از دوستان طلبه اش به گوشم شنیدم که وی را فردی یا احوالات نیکو دانست. و بخوبی از او تمجید کرد و حتی تعبیر «روحانی مظلوم» را بکار برد. که به عبارتی یعنی آرام و متین و درخود. من هم تا جایی که شناخت دارم و چند باری با ایشان هم سخن شدم، جز خصلت های عالی تواضع، محبّت و اخلاق خوش ندیدم.

جناب ایشان هم اکنون بی آن که به شغلی اشتغال کنند و یا یه آن اشتیاق نمایند، به همان دو وجه طلبگی و تبلیغ شان می پردازند و کمتر به محل آمد و شد دارند، و یا شاید من از دیدارش در محل محرومم. به هر حال برای این روحانی باتقوا، کوشنده، ماخوذ به حیاء و مستقل فکری و از خاندان قابل احترام و مومن دارابکلا، آرزوی سلامتی روزافزون دارم. به خانوادۀ نسَبی گرانقدرشان بر داشتن بک روحانی بزرگوار تبریک می گویم و به خانوادۀ سبَبی شان که از روستای زیت هستند، نیز سلام و درود می فرستم. ان شاء الله جناب آشیخ علی در مشهد مقدس به یادمان باشند و از ذکر دعای خیر در هنگامه ی زیارات حضرت امام رضا _علیه السّلام_ محروم مان ندارند. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ علی رمضانی دارابی

  ادامه مطلب ...

شیخ رحیم آهنگر از جناب یاس

پست 2365 : به قلم جناب یاس 1 : «سلام بر جناب دامنه و همه دامنه خوانان عزیز. به خصوص آقای مهندس عبدی بزرگوار. مرد مومن چرا سم خراب به فامیل ما دادی؟ که باغش خراب بشه؟ البته این برای مزاح بوده. اشاره است به پست 2362  جناب عبدی اینجا

بله القصه آقای شیخ رحیم ما، از آن جمله شیوخی هستند که نان لباسش را نخورد بلکه از راه کار و تلاش بازو و دست رنجشان امرار معاش می کنند و همیشه خندان و مهربان هستند و امیدوارم همیشه موفق و سلامت باشند.

پاسخ دامنه : به نام خدا. جناب یاس سلام من هم به شما. از لطف و مهربانی و قلم شسته و شیرین و بی غلط غلوطت! بسی خرسند گشتم. فقط این را بدان از اصول  17 گانه ی دامنه؛ یکی این است که کامنت گذار محترم باید با نام رسمی و یا مستعار شناخته شده (مثلا" مانند نام مستعاری جناب آقای رنگین کمان) و یا در نهایت، با با اسمی توافق شده و مورد شناسایی شده با دامنه، متن خود را یا در بخش نظرات یا در تلگرامم برساند. اما این بار فقط به خاطر احترام خاص به جناب حجة الاسلام شیخ رحیم آهنگر دارابی و مایوس نساختن شخص شما که مشخّص است دستی ماهر در تدوین و نوشتن داری، متن شما را در این پست 2365 روانه ی فضای دامنه خوانان شریف کردم. پس خود را بر من بشناسان و در دامنه قلم خود را بیار و بیآرا. با التماس دعا. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

روایت مهندس محمد عبدی از شیخ رحیم

پست 2362 : به قلم مهندس محمد عبدی 25 : «سلام. پست معرفی  شیخ رحیم عزیز (واقع در پست 2359 اینجا) را با دقت و ولع تمام خواندم و از جمله روحانیون خوشنام داربکلاست که خیلی می شناسمش و خاطرات زیادی ازش دارم و لازم می دانم بخشی رو بازگو کنم تا نوشتار شما کامل شود:

ایشان مردی خندان، خوش اخلاق و خوش برخورد و سالها در نکاچوب بخش جنگل واحد بهره برداری چون کارگری ساده ، بسیار کوشا و وقت شناس و بی ریا کار و فعالیت کردند و اکنون بازنشسته تامین اجتماعی بوده و از حقوق مستمری آن بهرمندند. در کنار این کار در امر کشاورزی و باغداری هم فعال بوده و هستند در این باره با ما در ارتباط بوده و به نوعی ارتباط کاری داشته و داریم.
خاطره خوش اول: در اردیبهشت سال 1384 بود که ما توصیه ی سمّ کاپتان را برای باغ  هلویش که در تپه بالاتر از شرکت لاله باغ داشتند، کردیم. دست بر قضا سمّ، مورد دار از شرکت توزیع شده بود و ایشان در کنار چند صد باغدار دیگر با خراب شدن باغشان جزو شاکیان ما شدند و کارمان به دادگاه و پاسگاه کشید. ای خدا یادش بخیر. روزهای اول چه حال و روزی داشت و  با اینکه بسیار نیازمند بود و باغش خراب شده بود اما از ادب خارج نشده و تا آخر پای شکایتش بود و از شرکت سازنده خسارتش را گرفت.
خاطره خوش دوم: ایشان برای مراسم احیای شب های ماه رمضان و برخی مراسم روضه خوانی شهادت ائمه هدا علیهم السّلام از طرف برخی همکاران نکاچوبش به سورک می آمدند و چندین بار پای سخنرانی ایشان نشستم و یادم هست در مراسمی مجری بودم و ایشان را با عنوان «حضرت حجت الاسلام والمسلمین ...» خطاب کردم خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و در بالای منبر به وضوح شرمندگی و خجالت رو در رُخسار و کلامش را میشد دید و حس کرد وقتی از بالای منبر پایین اومد رو به من گفت این کلمات و جملاتی بود به من نسبت دادی و وظیفه و مسئولیت منو سنگین کردی و در تمام منبر هی می خواستم بگم اما می ترسیدم برداشت بد بشه و شخصیتت آسیب ببینه برا همین فرمود "مره همون شخ رحیم "باهیری راحت ترمه یعنی منو شیخ رحیم بگی بهتر و راحت ترم  که اوج خلوص و شکسته نفسی ایشان را می رساند.

پاسخ دامنه : به نام خدا. جناب مهندس با همه ی وجودم می گویم: سلام بر تو و جناب  آشیخ رحیم، مرد خوب و دین ورز و کشاورز و مردم دار دارابکلا. از دو خاطره ات بسیار به قول عُلماء مُبتَهج شدم و به قول دارابکلایی ها: «کف هاکادمه». همین. اگر این روحانی سلیم النّفس و پرجاذبه و دارای روابط عمومی عالی را دیدید، سلام گرمم را حتما" آفتابی کن. و مواظب باش سمّ های مورددار به دارابکلایی ها داده نشه! که در استیفای حق و ایفای نقش بسی جدّی و بی تعارف اند! (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام شیخ رحیم آهنگر دارابی

پست 2359 : به قلم دامنه : به نام خدا. امروز در راستای سلسله بحث معرفی روحانیت دارابکلا، این روحانی پرتلاش، خاکی، مردمی، زجرکشیده و اهل کار و دیانت و خدمت را معرفی می نمایم. یعنی جناب حجة الاسلام شیخ رحیم آهنگر دارابی.

خوب به چهره ی این مرد خیره گردید تا بر نفس چیره شوید، هیچ کس از دل مالامال از عشق صاف او به اهل بیت _علیهم السّلام_ خبر ندارد. و این راز خلقت و بلکه نعمت آفرینش است که بشریت به درون هم دستیابی ندارند. و این روحانی در میان ما از آن مردان نیکونامی ست که کمتر قدرش را دانسته ایم. چرا که خیال کرده ایم انسان هر چه هست در سوادش نهفته است، نه، انسان عظمتش در درونش است که احدی قادر نیست، به آن راه یاید الّا خدا. پس درود بر تو به زبان صمیمی ام: شخ رحیم.

اما بعد؛ ایشان زاده ی دهه ی بیستم از نسل های دارابکلایی هاست. مقیم و ساکن در پایین محله ی دارابکلا. طلبگی را با رنج و مشقّت در پیش مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی شروع کرد و به مشهد رفت و به درسش ادامه داد و اما فقر و ناداری و مشکلات و صدها مانع و رنج مسیرها، وی را از استمرار تحصیل در جوار رحمت رضوی حضرت امام رئوف رضا _علیه السّلام_ بازداشت و به دارابکلا و در میان مردم و باغ و صحرا و دشت و جنگل و بیل و داس و تبر و کاشت و داشت و برداشت و از همه مهمتر روضه خوانی ساده و آرام و بی غلّ و غشّ و بی دبدبه و بی کیکبه برای حضرت سیدالشّهداء _ علیه السّلام_ پیشوای دیانت پیشگان جهان، بازآورد.

خواستم بگویم مرحوم علامه طباطبایی هم با آن همه فضائل و دانش و عالم بی نظیر بودنش، دَه سال پس از بازگشت از حوزه ی نجف اشرف، در باغ دهِ خود در تبریز، بیل زد و کشاورزی و باغداری کرد و آنگاه در حین کار و دانش به عرفان و علم قرآن رسید و به قم رسید و المیزان نوشت. و نخواستم خدای ناکرده قیاس کنم، او کجا و ماها و شیخ رحیم کجا. خواستم بگویم کار با علم در تعارض و تضادّ نیست. وقتی روحانیی مانند آشیخ رحیم، دستش سال های سال از دریافت شهریّه ی امام زمان (عج) _حقوق ماهانه طلاب، سهم امام(عج)_ قطع باشد، و دستنگ گردد، باید هم، گاه در فصولی از سال در لباس کار و کارگری و کشاورزی و جَست و خیزهای داخل روستایی باشد و هر وقت مردم وی را نیاز داشتند و نیز خواستند نماز جماعتی در پایین مسجد اقامه کنند، عمامه و لبّاده و عبا گذارند و هیبت خویش را آراسته به لباس پیامبری و پیغمبری (ص) کنند.

من، بالشّخصه بر وی سال هاست که احترام ویژه می گذارم. با هم هر گاه کنار هم شدیم بسیار گرم و بی پرده ایم. او را دوست می دارم چون می دانم مرد دسترنج هاست. درد و رنج کشیده است. فقر را بارها آزمون کرده است. بارها هم زیر منبر ساده و بی آلایش وی در دارابکلا، اوسا، مُرسم و منازل مردم در وفات ها و نذرها نشستم.

صدایی دلنشین، دارد؛ دعا را دلرُبا می خواند. بزرگترین ویژگی اش این بوده معلم قرآن دارابکلا بودند و صدها جوان را با قرآن انیس ساخت و آموزاند و این بالاترین ارزش معنوی اوست. از یکی از شیوخ بزرگوار محل به گوشم شنیدم که طلبگی اش با آموزش قرآن پیش شیخ رحیم رقم خورد و جهش گرفت.

او را بسیار خاکی، اُفتاده، تا حدّ زیادی _اگر درست باشه بگویم:_خجالتی، و نیز شخصیتی خندان، خوش برخورد، مهربان و هدایت خواه مردم و از همه مهمتر مردمی و ساده زیست می دانم. بر وی درودی دائمی می فرستم. با آن که هیچگه مدعی نبوده و نیست آنچنان سوادی در درون ذخیره کرده، ولی قلبش بسیار خداترس، پرستشگر و زمزمه خوان الله است.

هر کجایی، ای آقا، ای شیخ، ای دردکشیده، ای محرومیت ها را حسّ و لمس کرده، ای کسی که بارها در منزل مان در کنار مرحوم پدرم شما را خندان و مهربان دیدم، دعایمان کن ای آشیخ رحیم که بدان الحقّ رحیمی. برای تو ای دوست درونگرا این متن را با سیلاب اشکم نوشتم. دلم خیلی کشید برات بنویسم و نوشتم و دلم را گفتم. آری؛ جهان را چه در جهان، بینی و چه در «جهان بینی»، مهم آن است که چقدر بندۀ خدایی و خود را چگونه در آینۀ خدا می بینی. (منبع: دامنه داراب کلا. اینجا)

حجة الاسلام آشیخ رحیم آهنگر دارابی. 26 اردیبهشت 1395

دارابکلا. عکاس و ارسال: رنگین کمان

 

سلام دامنه به شما جناب آشیخ رحیم، مرد کار و تلاش و روحانی مردمی و باتقوا

و

این دو هر دو در قدیم با ایجاد مکتب خانه در منزل شان، معلم قرآن محل بودند، یعنی جنابان حجة الاسلام آشیخ رحیم آهنگر دارابی و حاج سیداسدالله حسینی.

این دو هر دو در قدیم با ایجاد مکتب خانه در منزل شان، معلم قرآن محل بودند، یعنی جنابان حجة الاسلام آشیخ رحیم آهنگر دارابی و کل اسماعیل راستگو. روستای دارابکلا در روز 26 اردیبهشت 1395. این 5 عکس بالا را جناب حاج حسین رنگین کمان به درخواست دامنه در اخیتار این سلسله پست معرفی روحانیون دارابکلا گذاشته اند. ممنونم از همکاری ات حاج حسین در این پروژه ی معنوی و اجتماعی

این عکس از آلبوم خصوصی دامنه است. سال 1357. اولین تظاهرات علنی ضد رژیم شاه در دارابکلا. روحانیون در عکس از راست: حُجَج اسلام مرحوم پدرم شیخ علی اکبر طالبی دارابی، شفیعی مازندرانی، شیخ مرتضی چلوئی دارابی، شیخ رحیم آهنگر دارابی، شیخ محمد نجفی، و سیدیوسف سیکایی (داماد مرحوم حاج ابراهیم ملایی)

هر آن کس ز دانش برَد توشه ای

به نام خدا. این شعر برگزیده ی زیر را اخوی ام شیخ وحدت عصر امروز سه شنبه 3 فروردین 1395 به دامنه ارسال داشته اند. جهت اشاره به پست 1895 دامنه دارابکلا، که با عنوان "دو رئیس دولت اسبق هاشمی و خاتمی" در 2 فروردین 1395 منتشر شده است. ضمن سلام و نیز سپاس از ایشان عینا" منعکس می شود:


هر آن کس ز دانش برَد توشه ای

جهانی است بنشسته در گوشه ای